کد مطلب: ۴۱۱۷
تعداد بازدید: ۶۲۹
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۶
پیرامون معرفت امام | ۹
پس از اینکه ثابت شد تعیین و نصب امام برحسب حکمت و لطف بر خدا لازم است و هیچ عصر و زمانی خالی از وجود امام نمی‌باشد و معرفت و شناسایی امام و اطاعت افراد و او را الگو قراردادن بر همه واجب است، پس بر همه لازم است صاحب وقت و ولیّ زمان و امام عصر خود را که خدا او را منصوب کرده و نصب او به نصّ پیغمبر (ص) یا امام قبل ثابت شده است، بشناسند.

امامت خاصّه

 
پس از بررسی مسئله نیاز جامعه به امام و شرایط و اوصاف امام و لزوم تعیین آن از جانب خدا و مباحث کلّی دیگر که به مجموع آن بحث امامت عامّه می‌گویند و به‌طور اجمال به مباحث آن اشاره کردیم، امامت خاصّه مطرح می‌شود.
پس از اینکه ثابت شد تعیین و نصب امام برحسب حکمت و لطف بر خدا لازم است و هیچ عصر و زمانی خالی از وجود امام نمی‌باشد و معرفت و شناسایی امام و اطاعت افراد و او را الگو قراردادن بر همه واجب است، پس بر همه لازم است صاحب وقت و ولیّ زمان و امام عصر خود را که خدا او را منصوب کرده و نصب او به نصّ پیغمبر (ص) یا امام قبل ثابت شده است، بشناسند.
در  اینجا می‌گوییم: فرقه محقّه و طایفه حقّه اثنی‌عشریه معتقدند که: در این امّت بعد از پیغمبر اکرم حضرت محمّد بن عبدالله (ص) دوازده نفر؛ به ترتیب از حضرت امیرالمؤمنین (ع) تا امام دوازدهم حضرت مهدی حجّة بن الحسن (ع) امام و ولیّ وقت و صاحب‌الزمان و خلیفه و وصیّ رسول خدا (ص) می‌باشند.
و دلایل و براهین بر امامت آن بزرگواران بسیار است که علاوه بر آنچه که در بحث امامت عامّه به آن اشاره شد، به تعدادی ادلّه اشاره می‌کنیم:
۱- باتوجّه‌به اینکه ثابت شد امامت منصبی است الهی و ولایت از جانب خدا و مقام خلیفة‌اللّهی است و به نصب و تعیین خدا و نصّ پیغمبر (ص) صورت‌پذیر است و حتماً این نصب که با هدایت الهیه و ربّانیت و رحمانیت و رحیمیت و حکمت و علم و سایر صفات جمالیه او ارتباط دارد، از سوی خدا انجام شده است؛ می‌گوییم: به ‌اتّفاق مسلمین بر غیر از این دوازده نفر (ائمّه اثنی‌عشر (ع)) تنصیص و تعیینی نرسیده است و لذا این دوازده نفر از جانب خدا منصوب می‌باشند؛ چون اگر آنها نیز منصوب نباشند، امّت بدون امام و زمین بدون حجّت باقی خواهد ماند و علاوه براین، قطع فیض و نقض غرض و نقص هدایت و ربّانیت و رحمانیت الهی خواهد بود و چون این امور همه فاسد و باطل است، پس منصوب بودن آن بزرگواران و امامتشان حقّ و ثابت است.
۲- چنان‌که در امامت عامّه ثابت شده است، امام باید معصوم باشد، باتوجّه‌به اینکه برای غیر از این دوازده نفر سوای رسول خدا (ص) و حضرت زهرا (س)، برای احدی ادّعای مقام عصمت نشده است و به‌اتّفاق مسلمین، غیر از این دوازده نفر، همه افرادی که زمامداری یافتند یا مدّعی آن بودند، معصوم نبودند، امامت در تمام اعصار بعد از رسول خدا (ص) در این دوازده نفر انحصار و امتداد خواهد داشت.
۳- برحسب احادیث ثقلین[1] و احادیث امان[2] و روایات دیگر، هیچ‌گاه زمین از وجود شخصی از اهل‌بیت پیغمبر که عِدل قرآن باشد، خالی نخواهد ماند و در طول چهارده قرن و اندی که بر اسلام گذشته، مسلمین کسی را، غیر از این دوازده نفر، عدل قرآن نشمرده‌اند، و عدم افتراق از قرآن را در حقّ کسی نگفته و کسی را غیر از این دوازده نفر به این صفت نشناخته‌اند؛ بنابراین، این شأن در این دوازده نفر امتداد دارد.
۴- برحسب روایات معتبر و صحیح و متواتر شیعه و اهل‌سنّت، رسول اکرم (ص) مکرّر تنصیص به امامت ائمّه (ع) اثنی‌عشر (ع) فرمود[3] و علاوه‌برآن، هر امامی بر امام بعد از خود و بلکه بر امامان بعد از خود تنصیص و تصریح فرموده،[4] تا نوبت رسید به امام یازدهم حضرت امام حسن عسکری (ع) که او نیز امامت فرزند عزیزش حضرت مهدی بقیة‌الله (ع) را مانند پدران بزرگوارش تسجیل و تنصیص فرمود[5] که در واقع حضرت صاحب‌الامر از سوی پیغمبر خدا (ص) و یازده امامی که بعد از رسول خدا (ص) امامتشان ثابت است، به امامت معرّفی شده‌اند، و لذا طبعاً نصّ بر امامت آن حضرت از نصّ بر امامت سایر ائمّه (ع) بیشتر است و همه نصوصی که در اعلام امامت ائمّه قبل از آن حضرت است، حتّی نصوص غدیر و ثقلین به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم نصّ بر امامت حضرت مهدی (ع) می‌باشد و جالب این است که علاوه بر نصوص اسلامی بر امامت ائمّه اثنی‌عشر (ع) در کتب عهد عتیق و جدید نیز بر امامت این بزرگواران از حضرت امیرالمؤمنین (ع) تا حضرت ولی‌ّالله مهدی منتظر (ع) در موارد متعدّد به‌صراحت و اشاره تنصیص شده است.[6]
۵- چنان‌که گفته شد، یکی از راه‌های شناخت امام، معجزه است و بر این اساس، معجزات بسیار و بی‌شماری از ائمّه طاهرین (ع) صادر شده و صدور آنها برحسب روایات متواتر قطعی و مسلّم است، که همگی از دلایل قطعی امامت آن بزرگواران است.
هرکس به کتاب‌های حدیث و تاریخ مراجعه نماید، این موضوع بر او مثل آفتاب روشن می‌شود، بسیاری از معجزات امیرالمؤمنین (ع) و خبرهای آن حضرت از غیب و وقایع آینده و معجزات سایر ائمّه (ع) در کتاب‌های اهل‌سنّت نیز ثبت و ضبط است و قابل هیچ‌گونه تردید نمی‌باشند و امامت امام عصر (ع) ازطریق معجزه نیز ثابت است، هم معجزاتی در عهد پدر بزرگوارش و هم معجزاتی که در زمان غیبت صغری و سپس معجزاتی که در عصر غیبت کبری از آن حضرت صادر شده است بسیار است، و صدها مورد آن را در کتاب‌های معتبر می‌توان احصا کرد، علاوه بر آنچه خودمان در دوره عمرمان دیده یا شنیده‌ایم.
بدیهی است برای شناخت امری مثل معجزه راهی جز خبر افراد موثّق و مورد اعتماد و تواتر و یا مشاهده و دیدن نیست که در مورد معجزات ائمّه (ع) و شخص حضرت مهدی (ع) این دوره کاملاً و به‌طور باورآور و شناخت‌بخش موجود است، هم به‌وسیله‌ی نقل دیگران در طول چهارده قرن و هم به‌وسیله‌ی مشاهدات عینی خودمان به معجزاتی که در اثر توسّلات به حضرت مهدی و سایر ائمّه (ع) از آن بزرگواران و حتّی از امام‌زادگان صادر شده است که ما به آنها علم و یقین داریم، و هرکس هم در این راه وارد شود و بررسی نماید و معجزات هریک از ائمّه مثل حضرت امام رضا (ع) را که در عصر ما صادر شده است، مطالعه نماید، برای او شبهه و شکی در امامت همه آن عزیزان مقرّب درگاه الهی باقی نخواهد ماند.
۶- در راه‌های معرفت امام گفتیم: یکی از راه‌های معرفت امام برجستگی و فوق‌العاده بودن او در اخلاق کریمه و صفات عالیه است که متخصّصان در حکمت عملی و استادان تربیت و مربیّان بزرگ اخلاق و آگاهان به ملکات فاضله و کمالات نفس آن را درک می‌کنند و جهات مربوط به تعادل اخلاق و انحرافاتی که از جهت افراط یا تفریط پیدا می‌شود را متوجّه می‌شوند و تشخیص می‌دهند که صاحب این روش و رفتار، انسانی است الهی و بشری است ملکوتی که در اوج مقام انسانیت و فضایل آدمیت قرار گرفته است و گاه بعضی انسان‌ها در این فضیلت به حدّی اوج دارند که وضع اخلاق آنها با مقایسه به دیگران خارق عادت است.
از مطالعه و بررسی سیره و سلوک و معاشرت و اخلاق و حالات ائمّه(ع) و مواضع و مواقفی که برحسب مناسبات مختلف با دوستان و دشمنان و مسلمانان و کفّار داشتند، به‌خوبی روشن می‌شود که هریک از آنان تجسّم دعوت قرآن و رسالت اسلام و نمایش اکمل تکامل انسان و عالی‌ترین نمونه تفوّق و تعالی بشر به کلّ مخلوقات بودند.
در زهد و تقوا و گذشت، پاکی و پاک‌دامنی و خلوص نیت، عبادت و اطاعت از خدا، دلسوزی برای جامعه و ازخودگذشتگی و فداکاری برای اسلام، شجاعت و امانت و صداقت، علم و حلم، بردباری و شکیبایی، خویشتن‌داری و استقامت و پایداری، حبّ فی الله و بغض فی الله، حمایت از حقّ و عدل و ایثار، قناعت و تواضع، رضا و تسلیم و توکّل و تفویض، سرآمد تمام بشر و سرمشق تمام فضایل می‌باشند.
کتاب‌های بزرگ در شرح اخلاق و سجایای ملکوتی و فضایل آنها کافی نیست و هرچه گفته‌اند و نوشته‌اند، اندکی از بسیار و یکی از بی‌شمار است.
این شرح بی‌نهایت کز وصف یار گفتند
حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
و به گفته شاعر عارف دیگر:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند
بلندی مقام معرفت و تقرّب آنها به خداوند را از روش تضرّعشان به درگاه خدا و مناجات‌هایشان و نیایش و ستایش آنها و از مضامین دعاهایشان و آنچه از خدا می‌خواستند و حاجت‌هایی که از او می‌طلبیدند، می‌توان شناخت.
دشمنان و سیاست‌مداران جبّار و ستمکاری که وجود آن بزرگواران و آن‌همه مظاهر پاکی و خیرخواهی و هم‌نوایی و هم‌صدایی با مستضعفان را برای حکومت و سلطه و استکبار خود خطر می‌دیدند، نیز به فضل آنها و علمشان و کمال اخلاقشان اعتراف می‌نمودند.
راست‌ترین مدایح و اشعار، اشعار و مدایحی است که امثال فرزدق، دعبل، کمیت و سید حمیری در آن دوران‌های فشار و اختناق در مدح آن بزرگواران سروده‌اند، هیچ‌کس نتوانست به فرزدق بگوید: قصیده میمیه تو در مدح امام زین‌العابدین (ع) مبالغه است، حتّی بنی‌امیّه، اگرچه او را زندانی کردند؛[7] امّا نتوانستند مضامین اشعار شیوا و رسای او را انکار کنند.
در این باب می‌توانید به صدها و هزارها کتاب از شیعه و اهل‌سنّت، به‌خصوص کتاب‌های اهل‌سنّت که در مناقب اهل‌بیت و ائمّه اثنی‌عشر (ع) نوشته‌اند، مراجعه نمایید؛ مانند کتاب کفایة‌الطالب گنجی شافعی و کتاب مطالب‌السؤول محمّد بن طلحه شافعی، و کتاب الفصول‌المهمه ابن صباغ مالکی، و مناقب ابن‌مغازلی شافعی، و تذکرةالخواص سبط ابن‌جوزی، و الاتحاف شبراوی، و روضة‌الاحباب خواجه محمّد پارسا، و نورالابصار شبلنجی، و کتاب اهل‌البیت توفیق ابوعلم، و الصواعق‌المحرقه ابن‌حجر هیتمی و کتاب‌های دیگر.
در اینجا سخن را با گفتاری که شبراوی شافعی شیخ اسبق الازهر نقل کرده است، پایان می‌دهیم:
«إِنَّ آلَ الْبَیْتِ حَازُوا الْفَضَائِلَ کُلَّهَا عِلْماً وَحِلْماً وَفَصَاحَةً وَ صَبَاحَةً وَذُکَاءً وَبَدِیهَةً وَجُوداً وَشَجَاعَةً، فَعُلُومُهُمْ لا تَتَوَقَّفُ عَلَی تَکْرَارِ دَرْسٍ، وَلَا یَزِیدُ یَوْمَهُمْ فِیهَا عَلَی مَا کَانَ بِالْأَمْسِ؛ بَلْ هِیَ مَوَاهِبُ مِنْ مَوْلَاهُمْ، مَنْ أَنْکَرَهَا وَأَرَادَ سَتْرَهَا، کَانَ کَمَنْ أَرَادَ سَتْرَ وَجْهِ الشَّمْسِ، فَمَا سَأَلَهُمْ فِی الْعُلُومِ مُسْتَفِیدٌ وَوَقَفُوا وَلَا جَرَی مَعَهُمْ فِی مِضْمَارِ الْفَضْلِ قَوْمٌ إِلَّا عَجَزُوا وَتَخَلَّفُوا، وَکَمْ عَایَنُوا فِی الْجِلَادِ وَالْجِدَالِ أُمُوراً فَتُلْقُوهَا بِالصَّبْرِ الْجَمِیلِ وَمَا اسْتَکَانُوا وَمَا ضَعُفُوا، تَقِرُّ الشَّقَاشِقُ إِذَا هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُمْ وَتَصْغَی الْأَسْمَاعَ إِذَا قَالَ قَائِلُهُمْ وَنَطَقَ نَاطِقُهُمْ سَجَایَا خَصَّهُمْ بِهَا خَالِقُهُمْ»؛[8]
مضمون گفتار این است: اهل‌بیت همه فضایل را از علم و حلم و جود و ذکاوت و شجاعت و فصاحت و صباحت و بدیهه‌گویی را دارا شدند، علوم ایشان درسی و تحصیلی نیست، و امروزشان بر علوم دیروزشان نمی‌افزاید؛ بلکه این علوم موهبت‌هایی از خدایشان است هرکس انکار علوم آنها را بنماید، مانند کسی است که بخواهد آفتاب را بپوشاند، هرگز کسی که در مقام استفاده علمی بود از آنها پرسشی نکرد که آنان در جواب بمانند و عاجز شوند، هیچ قوم و گروهی با ایشان در میدان مسابقه فضل شرکت نکرد مگر آنکه ناتوان شد و عقب ماند، و چه بسیار چابکی‌ها و گستاخی‌ها و حملات و جدال‌هایی که دیدند و با صبر جمیل با آن برخورد نمودند و بیچاره و ضعیف نگشتند، هر زمان که خروش و غرّش آنها برآید، همه خروش‌ها و غرّش‌ها آرام گیرد و وقتی گوینده ناطقشان زبان به درّفشانی باز کند و سخنرانی نماید، همه گوش‌ها به اصغا درآیند و همگان به آن گوش فرا دهند؛ سجایا و خصوصیت‌هایی است که خدا ایشان را به آنها مخصوص گردانیده است.
پیش رویت دیگران صورت بر دیوارند
نه چنان صورت و سنّی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند
تا تو را یار گرفتم همه یار اغیارند
 
وَآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
 

خودآزمایی

 
1- چهار دلیل و برهان بر امامت ائمه معصومین(ع) (علاوه بر آنچه که در بحث امامت عامّه به آن اشاره شد) را بیان کنید.
2- چرا نصّ بر امامت حضرت مهدی (ع) از نصّ بر امامت سایر ائمّه (ع) بیشتر است؟
3- به چه دلیل این دوازده نفر (ائمه معصومین(ع)) از جانب خدا منصوب می‌باشند؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
1. کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، ج۲، ص۱۱۲ - ۱۱۴؛ مغربی، شرح‌الاخبار، ج۱، ص۹۹ - ۱۰۰؛ ج۲، ص۴۷۸،۴۸۱؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۳۳.
2. نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹ - ۱۴۰؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۸؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ص۴۳۶؛ همو، نوادرالمعجزات، ص۱۹۶.
3. صدوق، کمال‌الدین، ص۲۵۳؛ حسینی استرآبادی، تأویل‌الآیات، ج۱، ص۱۳۵.
4. ر.ک: مفید، الارشاد.
5. مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۸؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج۲، ص۲۵۲؛ اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۲۴۶.
6. در این موضوع به کتاب‌هایی مثل انیس‌الاعلام (فخرالاسلام، ج۷، ص۳۸۳ – ۴۱۰) و سیف‌الامه نراقی و اصالت مهدویت، تألیف نگارنده (ص۲۹ – ۳۰) و به‌طور مستقیم به خود کتب عهد عتیق و جدید رجوع شود.
7. فتال نیشابوری، روضة‌الواعظین، ص۲۰۰ – ۲۰۱؛ مفید، الاختصاص، ص۱۹۱ – ۱۹۳؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۰۶ – ۳۰۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۱۲۶ – ۱۲۸.
8. شبراوی، الاتحاف بحب‌الاشراف، ص۵۸ - ۵۹.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: