ما جملاتی را در زیارت آن محبوب خدا میخوانیم كه حیرتانگیز است؛ مثلاً دربارهاش فرموده:
«...تُفّاحَةُ الفِرْدَوسِ وَ الْخُلْدِ...»؛
سیب بهشتی كه در شب معراج به عنوان ارمغان سفر به حبیب خدا رسول اعظم(ص) داده شده است.
چون وقتی كسی با دعوت قبلی به دیدار بزرگی میرود، هنگام بازگشت، از جانب آن شخص بزرگ، هدیهای به عنوان ارمغان سفر ـ مناسب با شأن طرفین ـ به او داده میشود.
حال پیامبر اكرم(ص) به دعوت خدا و همراهی جبرئیل امین(ع) از زمین به آسمان رفته و در عرش اعلا به مقام:
«ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى * فَكانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَى»؛[1]
رسیده و هنگامی كه میخواهد برگردد، طبیعی است كه تحفهی بسیار بزرگی از مقام اَرفَع اَقدَس حضرت ربّالعرش به مقرّبترین و محبوبترین آفریدگانش داده شود؛ به گونهای كه عظمت شأن هر دو طرف رعایت گردد و لذا میبینیم آنجا سیبی به دست رسول الله اعظم(ص) داده میشود و همان سیب، مادّهی اوّلیهی انعقاد نطفهی زهرا(س) در روی زمین میگردد. بنابراین زهرا(س) هدیهی مستقیم خدا به رسول اكرم(ص) است که حضرت آن را به عنوان ارمغان سفر آسمانیاش به زمین آورده و آنگاه آن را به امر خدا به دست علی مرتضی(ع) داده است. به همین جهت پیامبر اکرم(ص) میفرمود: هرگاه اشتیاق بهشت در خود احساس كنم، فاطمه را میبویم و این است معنای(تُفّاحَة الفِردوس و الخُلدِ) كه در زیارتش میگوییم.
جملهی دیگر:
«...اَرْخَیْتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّة...»؛[2]
«...خدا مقابل او پردهی نبوّت را آویخته است...».
و او را پشت پردهی نبوّت قرار داده است. اگر كسی بخواهد او را بشناسد و از مقام قرب او به خدا آگاه گردد، باید اوّل مدارج نبوّت را طی كند و پردههای تقرّب را یكی پس از دیگری كنار بزند تا بتواند در پشت پردهی نبوّت، به جمال اعلای حضرت زهرا(س) واقف گردد و آن هم نصیب همهی انبیا نمیشود، چون انبیا نیز مراتب دارند. تنها آخرین فرد از رسولان كه آخرین مرحله از مراحل نبوّت را طی كرده است، میتواند آخرین پرده را كنار زده و از جمال بی مثال آن ودیعهی الهیّه آگاه شود. جملهی دیگر:
«...سَلَلْتَ مِنها اَنْوارَ الاَئِمَّةِ»؛[3]
«انوار امامان از وجود آن حضرت نشأت گرفته است».
خداوند حکیم، وجود اقدس زهرا(س) را منبع تولید انوار امامان(ع) قرار داده و انوار پاک امامان(ع) را مولود نور اطهر زهرا گردانیده است. هم امامان مفتخرند كه فرزند زهرا هستند و هم از مفاخر زهرا(س) مادری امامان است كه فرمودهاند:
«وَ لَها اُمُومَةُ الاَئِمَّةِ»؛
«و امتیاز ما در ائمّهی دین بودن، مخصوص آن حضرت است».
مادر بودن برای ائمّهی دین از خصایص مختصّه و ویژگی افتخارآمیز صدّیقهی كبری(س) است. البتّه زنان دیگری هم مفتخر به مادری امامان(ع) بودهاند؛ مثلاً حضرت فاطمهی بنت اسد، مادر امام امیرالمؤمنین(ع) است، شهربانو دختر یزدگرد ساسانی، مادر امام سیّدالساجدین(ع) است، حضرت نرگس مادر امام عصر(ع) میباشد، امّا مادر بودن این بانوان برای امامان، با مادر بودن حضرت صدّیقهی كبری(س) خیلی فرق دارد، آنها مادر جسمانی امامان بودهاند؛ یعنی جسم امامان از مادرانشان تولّد یافته است، ولی صدّیقهی کبری(س) مادر روحانی امامان(ع) است؛ یعنی حقیقتِ نورانی ارواحِ امامان و مقام ولایت و امامتشان، تولّد یافتهی از نورانیّت آسمانی و ولایت مطلقهی حضرت زهرای اطهر(س) است.
جَوهَرَةُ القُدْسِ مِنَ الْكَنْزِ الخَفی
بَدَتْ فَاَبْدَتْ عالیاتِ الاَحْرُفِ
اُمُّ اَئِمَّةِ الْعُقُولِ الغُرِّبَلْ
اُمُّ اَبیها وَ هُوَ عِلَّةُ الْعِلَلِ
از جمله صفات آن حضرت در زیارتش:
«...مُبَشِّرَةُ الاَولِیاءِ...»؛
«...بشارتدهنده به اولیاء است...».
با آمدنش نوید ابدیّت به همهی اولیا و انبیا داد؛ یعنی اگر او نبود، شخصیّت آسمانی انبیا و اولیا از بین رفته بود. آن كه حافظِ آثار نبوّتِ انبیاء بوده، حضرت زهرا(س) است. حتّی حافظ نبوّت و رسالت پدرش حضرت خاتم الانبیاء(ص) که خود پدر دربارهاش امّابیها فرموده است! چون همانطور كه مادر در تكوّن شخصیّت فرزندش مؤثّر است، فاطمه(س) نیز در تداوم و بقای شخصیّت آسمانی پدرش مؤثّر است و اگر فاطمه(س) فرزندانش امام سیّدالشهدا(ع) و امام جعفر صادق(ع) و حضرت ولی عصر(ع) نبودند، مسلّماً اساس نبوّت و رسالت در عالم منهدم گشته بود.آن كه حافظ اساس نبوّت و امامت است، فاطمه است كه با آمدنش، نوید ابدیّت به تمام اولیای خدا داده است.
حضرت زهرا(س) تداومبخش نبوّت و ولایت
حالا آن حدیث مشهور قدسی (اگر فرضاً اعتبار سندش هم محرز نباشد امّا مفادش یك واقعیّت غیر قابل انكاری است) كه خدا فرموده است:
«لَولاكَ لَما خَلَقْتُ الاَفْلاكَ وَ لَو لا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ وَ لَو لا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»؛[4]
«[به رسول اکرم(ص) خطاب شد:] اگر تو نبودی، عالم را خلق نمیكردم و اگر علی نبود، تو را خلق نمیكردم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمیكردم».
این حدیث قدسی، گویای این مطلب است كه اگر رسول اكرم(ص) که هادی و راهنمای عالم انسان به سعادت ابدی است، مبعوث به هدایت نمیشد، دستگاه خلقت، دستگاه لغو بیثمری میشد و اگر حضرت علی(ع) منصوب به ولایت نمیشد، رسالت پیامبراكرم(ص) پا نمیگرفت و ابتر میشد؛ چنان كه خدا فرموده است:
«...وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»؛
«...[ای پیامبر!] اگر آنچه را كه به آن مأموری، انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرساندهای...».
و اگر حضرت فاطمه(س) نبود و از دامن او امام حسین و امام صادق و امام عصر(ع) بهوجود نمیآمدند، بدیهی است كه نبوّت و ولایت تداوم نمییافت.
بنابراین فاطمه(س) میشود مادر نبوّت و ولایت و امامت و میشود بیت الله تبارك و تعالی؛ همان بیتی كه خدا فرموده است:
«فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ...»؛[5]
«نور خدا که روشنگر آسمانها و زمین است، در خانههایی تجلّی مییابد که خدا اذن در رفعتشان داده است و در آن خانهها صبحگاهان و شبانگاهان، مردانی خدا را تسبیح میگویند که سوداگریهای دنیا، آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد».
آن خانهای كه خدا اراده كرده كه رفعت و عظمت پیدا كند و در آن خانه، رجال آسمانی پرورش یابند؛ رجالی كه دنیا نتواند آنها را به زانو درآورد و از یاد خدا و آخرت، غافلشان گرداند.
حضرت زهرا(س) بیت الله است!
شما انصافاً در كجای عالم سراغ دارید مردانی الهی و رجالی آسمانی كه لحظهای غفلت از خدا و آخرت دامنگیرشان نشود، جز ائمّهی معصومین(ع) که تكوّن یافتهی از وجود اقدس زهرای اطهر(ع) هستند و لذا میگوییم: فاطمه(س) بیتالذّكر و بیت التّسبیح و بیت الله است!
آیا تعجّب دارد که او «بیتالله» باشد و حال آن كه شما با دست خود از خشت و گل بنایی میسازید و آنجا را به خدا نسبت میدهید و میگویید «مسجد» شد، خانهی خدا شد و محترم شد. این مسجد خشت و گلی را شما ساختهاید نه خدا، ولی خانهی خدا شده است. یك خانهای از سنگ و گل در بیابان مکّه به دست حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل(ع) ساخته شده و بیت الله نامیده شده و محترم است.آیا تعجّب دارد كه بگوییم آن ساختمانی كه مواد اوّلیّهاش نه خشت و گل است و نه سنگ و گل بلكه"نورّ من نور الله"است، سازندهاش هم نه بشر عادی است و نه پیامبر و نه ملك! بلكه ذات اقدس حضرت حقّ است كه فرمود:
«خَلَقْتُهُ مِنْ عَظِمَتِی»؛
«او را خودم از نور عظمتم آفریدهام».
آن هم به این منظور که:
«اُخْرِجُ مِنْ ذلِكَ النّورِ اَئِمَّةً یَقُومُونَ بِاَمرِی»؛
«از این نور، امامانی را كه مرا برپا میدارند، خارج میكنم».
او را ساختهام كه پرورشگاه رجال آسمانی از حسن و حسین و دیگر امامان باشد، آنان كه برپا دارندهی امر در عالم باشند. حال آیا تعجّب دارد كه بگوییم این ساختمان رفیع وجود زهرا(س) بیت الله و اشرف از كعبه و اشرف از عرش است؟!
فاطمه(س) افضل از عرش الهی!
خود پیغمبر اکرم(ص) فرمود: عرش را از نور من ساختهاند و من افضل از عرشم.[6] همان كس كه گفته، من افضل از عرشم، همو فرموده است:
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»؛[7]
«فاطمه پارهای از من است».
نه فقط پارهی تن من بلكه «قُرَّة عَینی» نور چشم من است، به این هم اكتفا نكرده بلکه «ثَمَرَة فُؤادی» میوهی قلب من است. باز هم قانع نشد و فرمود «رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ» روح و جان من است.
طبیعی است كه جسد به جان زنده است. رسول اكرم(ص) میفرماید، فاطمه روح من و جان من است كه اگر او نباشد، گویی من نیستم و جسدی بیجانم. پس وقتی رسول، افضل از عرش شد، طبیعی است كه روح او ـ كه فاطمه است ـ نیز، افضل از عرش است. نه تنها او میتواند در عالم، تحوّل و دگرگونی ایجاد كند، بلكه "فضّه" كه خدمتكار خانهی اوست نیز میتواند مس وجود را تبدیل به طلا نماید!
خودآزمایی
1- به کدام جهت پیامبر اکرم(ص) میفرمود: «هرگاه اشتیاق بهشت در خود احساس كنم، فاطمه را میبویم»؟
2- مادر بودن حضرت زهرا(س) برای امامان، با مادر بودن افراد دیگر، چه تفاوتی دارد؟
3- چرا میگوییم فاطمه(س) بیتالذّكر و بیت التّسبیح و بیت الله است؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی نجم، آیات ۸و۹.
[2]ـ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت زهرا(س).
[3]ـ همان.
[4]ـ مستدرك سفینةالبحار، جلد ٣، صفحهی ١٥٩.
[5]ـ سورهی نور، آیات ۳۶و۳۷.
[6]ـ بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحهی ۱۷، حدیث ۱۶.
[7]ـ همان، حدیث ۱۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی