رمز تکامل نبوّت هر پیامبر
در زیارت حضرت زهرای اطهر(س) میخوانیم:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقةِ... وَ سَلَلْتَ مِنْها اَنْوارَ الاَئِمَّةِ»؛[1]
«خدایا! صلوات و رَحَمات خود را نازل كن بر محمّد و اهل بیتش و بر بتول طاهره و صدّیقهای كه انوار امامان را از وجود اقدس او متكوّن ساختهای».
در جملهی بعدی زیارت آمده است:
«وَ اَرْخَیتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ»؛
خدایا! تو علاوه بر این كه نور امامان(ع) را از دامن نور فاطمه(س) متلألؤ ساختهای، علاوه بر این، خود او را هم در پشت پردهی نبوّت نشاندهای و كسی میتواند از جمال آسمانی او آگاه گردد كه پردهی نبوّت را كنار زده و آن پردهنشین حریم الهی را در حدّ تواناییاش بشناسد و مرتبهای از مراتب نبوّت را به دست آورد كه امام صادق(ع) فرمودهاند:
«وَ هَیِ الصِّدَیقَةُ الْکُبْری وَ عَلَی مَعْرِفَتِها دارَتِ الْقُرُونُ الاُولَی»؛[2]
او صدّیقهی كبری است كه تمام امّتهای پیشین، بر محور معرفت او میچرخند و به احتمال قوی ـ بنا به گفتهی اهل تحقیق ـ مراد از "قرون اولی"، انبیای سلف(ع) میباشند و هر پیامبری به میزان معرفتی كه نسبت به مقام و منزلت آن نورالانوار در پیشگاه حضرت خالقالانوار داشته، به مرتبهای از مراتب نبوّت دست یافته است. در حدیث دیگری نیز این عبارت آمده:
«ما تَکامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِی حَتَّی اَقَرَّ بِفَضْلِها وَ مَحَبَّتِها»؛[3]
«نبوّت برای هیچ پیامبری كامل نشد، تا اقرار به فضل و محبّت حضرت زهرا نمود»!
تجلّیات حضرت فاطمه(س) در سه نوبت بر امام امیرالمؤمنین(ع)
در روایت دیگری به حقیقت حیرتانگیزی بر میخوریم كه بهراستی عقلها را متحیّر میسازد و آن این كه راوی گفته است: خدمت حضرت امام هادی(ع) یا حضرت امام عسکری(ع) عرض کردم:
«لِمَ سُمِّیَتْ فاطِمَةُ [الزَّهْراءُ(س)]»؛
«چرا فاطمه به عنوان زهرا نامیده شده است»؟
(چون زهراء یعنی درخشان، درخشنده روی).
امام(ع) فرمودند:
«کَانَ وَجْهُها یَزْهَرُ لِاَمیرِالْمُؤمِنینَ مِنْ اَوَّلِ النَّهارِ کَالشَّمْسِ الضّاحِیَةِ وَ عِنْدَ الزَّوالِ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ»؛[4]
«[از آن جهت زهرا نامیده شده است كه روزی سه بار برای امیرالمؤمنین(ع) درخشندگی داشت] اوّل روز، صورتش مانند خورشید فروزان برای امیرالمؤمنین میدرخشید. وسط روز مانند ماه تابان و هنگام غروب آفتاب، مانند ستارهی درخشان»!
البتّه میدانیم یك زن كامل باایمان در زندگی زن و شوهریاش، وظیفه دارد خود را برای شوهرش بیاراید و زینت و جمال خود را در مرئی و منظر شوهر قرار داده و از او جلب توجّه نماید و از زینت و زیبایی خویش، او را برخوردار سازد. از طرفی هم میدانیم كه نه مناسب شأن زهرا(س) این است كه خود را با زر و زیور ظاهری از دستبند و گردنبند و انواع آرایشهای زنانه بیاراید و نه امیرالمؤمنین(ع) كسی است كه چشمش در مقابل این زر و زیورها خیره گشته و مجذوب آن آرایشهای صوری شود. بلكه آنچه در زندگی این زن و شوهرِ مستثنای عالم امكان، جاذبه دارد و زینت و آرایش حساب میشود و بر جذبهی جمال میافزاید، ترقّی در مدارج معرفت خدا و محبّت و تقرّب به خداست و ترقّی و تعالی در این مدارج هم، حَدّ یَقِف[5] و نقطهی پایان ندارد، تا آنجا كه خداوند حكیم، آن كمال و جمال مطلق نامتناهی به رسول مكرّمش(ص) که «أقْرَب الْخَلق الی الله» است دستور میدهد:
«...قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً»؛[6]
«...بگو: پروردگار من! بر علمم بیفزا».
از من بخواه تا بر مراتب علمیات بیفزایم. مسلّماً حضرت امیرالمؤمنین(ع) همانند پیامبراكرم(ص) محتاج افزایش در مدارج تقرّب به خدا از طرق گوناگون است. حال هیچ استبعادی[7] ندارد كه طبق این حدیث شریف بگوییم:
از جمله راههای متعدّدی كه خداوند حكیم برای سیر و سلوك امام امیرالمؤمنین(ع) در مسیر تقرّب به خودش قرار داده است، تجلّیات حضرت زهرا(س) است كه روزی سه بار به اذن خدا پرده از چهرهی ملكوتیاش بردارد و مراتب عالیهای از جمال خدادادیاش را كه از تمام چشمها پنهان است، برای شوهر بزرگوارش ظاهر سازد و با اذن خدا، بر درجات آن حضرت در مسیر تقرّب به خدا بیفزاید و در عین حال تمام این تجلّیات زهراء(س) تحتالشّعاع شمس ولایت مطلقهی امام امیرالمؤمنین(ع) باشد كه او پس از رسول خدا(ص) ولیّ خدا و امام بر مَنْ سِوی حتی حضرت زهراست؛ صلواتُ الله و سلامُهُ علیهم اجمعین.
فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه
چشم دل اَر نظاره در مبدأ و منتها كند
وهم به اوج قدس ناموس اله كی رسد؟
فهم كه نعت[8] بانوی خلوت كبریا كند
دامن كبریای او، دسترس خیال نی
پایهی قدر او بسی، پایه به زیر پا كند
لوح قَدر به دست او، كِلْك[9] قضا به شَسْت او
تا كه مشیت الهیه چه اقتضا كند
در جبروت حكمران، در ملكوت قهرمان
در نَشَآت كُنْ فَكان، حكم به ما تَشاء كند
بیان امّالحقایق در سورهی كوثر
سورهی مباركهی كوثر، كوتاهترین سورهی قرآن كریم است كه بیش از سه آیهی كوتاه نیست؛ لیكن این سورهی به ظاهر كوچك، یك حقیقت بسیار بزرگی را به عالم نشان میدهد كه امّالحقایق و مادر تمام خیرات و بركات الهی است. سورهی كوثر در مقام منّتگذاری بر پیامبراكرم(ص) است. خداوند منّان بر پیامبراكرم(ص) منّت میگذارد كه ما لطف و عنایت فوقالعاده بر تو روا داشتهایم و به تو كوثر عطا كردهایم. مخصوصاً نفرموده است:
«اِنّا آتَیناك»؛
«به تو دادهایم».
بلكه فرموده است:
«انّا اَعْطَیناكَ...»؛
«...همانا ما به تو عطا كردهایم...».
با آن كه دربارهی قرآن مجید فرموده است:
«وَ لَقَدْ آتَیناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»؛[10]
ما به تو سورهی حمد و قرآن عظیم دادهایم... امّا دربارهی كوثر فرموده است:
«إنَّا أعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ»؛
«ما به تو كوثر عطا كردهایم».
این نشان از عظمت فوقالعادهی كوثر میدهد كه به عنوان یك عطیهی الهیه از سوی خدای متعال به رسول مكرّمش(ص) اعطا گردیده است. حال، كوثر چیست كه مایهی افتخار پیامبر اعظم(ص) و مظهر انعام و اكرام خداست؟
معنا و مفهوم کوثر
کوثر از نظر مفهوم به معنای خیر كثیر است. یعنی موجودی كه منشأ خیرات و بركات فراوان است و در عین وحدت، مولّد كثرت است و از نظر مصداق، آقایان مفسّران، وجوه متعدّدی گفتهاند: از علم، قرآن، ذكر جمیل، نسل كثیر و نهری در بهشت. ولی آیهی آخر این سوره، خود دلیل واضح و قرینهی روشنی است بر این كه: مراد از كوثر، وجود كثیرالبركات حضرت فاطمه(س) است که ذرّیه و نسل فراوان رسول الله اعظم(ص) از طریق همین یك دختر گرامی، در عالم منتشر گشته است.
شأن نزول سورهی كوثر
در شأن نزول سورهی كوثر آمده است: جمعی از دشمنان و بدخواهان رسول خدا(ص) آن حضرت را از جهت نداشتن فرزند پسر مورد شماتت قرار داده، میگفتند: او ابتر (یعنی بلاعقب) است و با مرگش، بساط دین و آیینش برچیده میشود. در چنین شرایطی این سوره نازل شد و پیامبر(ص) را صاحب کوثر و منشأ نسل كثیر معرّفی كرد و دشمنان و بدخواهانش را ابتر و بلاعقب نشان داد و فرمود:
«إنَّا أعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛
«ما به تو كوثر دادهایم[و] به طور مسلّم بدخواه و دشمن تو اَبتر و بلاعقب است».
پیشگویی قرآن در سورهی كوثر
در واقع این سوره از معجزات پیغمبراكرم(ص) است زیرا این سوره در زمانی نازل شد که رسول خدا(ص) در مكّه فاقد همهگونه امكانات ظاهری برای رسیدن به جلالت و عظمت بود. از جمله این كه فرزندی جز یك دختر نداشت و همین در نظر مردم آن روز، ذلّت و حقارت به حساب میآمد! در حالی كه دشمنانش علاوه بر ثروت و قدرت، دارای پسرهای متعدّد بودند و همین نشان بقای نسل و دوام عزّت و شوكتشان به حساب میآمد. در چنان شرایطی، این سوره نازل شد و رسول اكرم(ص) با قاطعیت تمام اعلام كرد، من صاحب نسل كثیر خواهم شد و بدخواهانم، مقطوعالنّسل و ابتر خواهند گشت.
این دو پیشگویی، چهارده قرن قبل در آن شرایط، اظهار گشته و امروز میبینیم مانند آفتاب محسوس و بالعیان تحقّق یافته است كه رسول خدا(ص) نسل یك دختر، دارای ذرّیهای بیشمار گشته و صاحب عظمت و سیادتی عمیق و بیپایان امّا دشمنانش ابتر و فاقد همهگونه اثر و نشان! آری:
«إنَّا أعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛
صدق الله العلی العظیم و صدق رسوله النبی الكریم
خودآزمایی
1- چرا فاطمه به عنوان زهرا نامیده شده است؟
2- آنچه در زندگی حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) جاذبه دارد و زینت و آرایش حساب میشود و بر جذبهی جمال میافزاید، چیست؟
3- کوثر از نظر مفهوم به چه معنا است؟
پینوشتها
[1]ـ مفاتیح الجنان،زیارت حضرت فاطمه زهرا(س).
[2]ـ بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحهی ١٠٥.
[3]ـ نقل از مدینةالمعاجز بحرانی.
[4]ـ بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحهی ١٦.
[5]ـ حدّ یقف: ایستگاه.
[6]ـ سورهی طه،آیهی ۱۱۴.
[7]ـ استعباد: دور انگاشتن.
[8]ـ نعت: وصف.
[9]ـ کلک: قلم.
[10]ـ سورهی حجر، آیهی ٨٧.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی