کد مطلب: ۴۱۶۶
تعداد بازدید: ۵۸۴
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۷
زهرای بتول(س) راز پنهان رسول(ص)| ۱۰
آن حضرت در تمام مدّت عمرِ كوتاهِ خود پس از رسول‌الله(ص) (چهل روز، هفتاد و پنج روز و یا نود و پنج روز بر حسب اختلاف در نقل) علی‌الدّوام از ظلم و ستم‌های متصدّیان امر حكومت در حال شكایت بوده است...

چگونگی اذیّت شدن حضرت زهرا(س)


حال ممكن است در بعض اذهان این سؤال طرح شود كه آیا به راستی حضرت فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) از طرف دستگاه حاكم مورد ایذا و ستم قرار گرفته است؟ جواب این سؤال، ارجاع به كتب معتبر تاریخ از مورّخان شیعه و سنّی است كه وقایع پس از رحلت رسول خدا(ص) را به گونه‌ای كاملاً مفصّل و با تمام جزئیات آن ضبط كرده‌اند و در دسترس محقّقان قرار داره و روشن‌تر از آفتاب ارائه كرده‌اند كه آن حضرت در تمام مدّت عمرِ كوتاهِ خود پس از رسول‌الله(ص) (چهل روز، هفتاد و پنج روز و یا نود و پنج روز بر حسب اختلاف در نقل) علی‌الدّوام از ظلم و ستم‌های متصدّیان امر حكومت در حال شكایت بوده است تا آنجا كه فرموده است:
صُبَّتْ عَلَی مَصائِبُ لَوْ اَنَّها
 صُبَّتْ عَلَی الْاَیام صِرْنَ لَیالِیا
«آن چنان مصائب گوناگون بر من فرو ریخت كه اگر بر روزهای روشن ریخته می‌شد، تبدیل به شب‌های تار می‌گردید».
شما تنها یك نگاه گذرا به خطابه‌ی آتشین و پر از سوز و گداز آن یگانه یادگار رسول الله(ص) در مسجد مدینه و در مجمع عمومی مهاجرین و انصار بیندازید و ببینید ابوبكر رئیس حكومت را چگونه به صحنه‌ی محاكمه كشیده و با خطاب‌های تند و عتاب‌آمیز او را مورد سرزنش قرار داده كه:
«یابْنَ اَبی قُحافَه اَفی كِتابِ الله اَنْ تَرِثَ اَباكَ وَ لا اَرِثَ اَبی»؛
«ای پسر ابی قحافه! آیا در كتاب خدا این دستور رسیده كه تو از پدرت، ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم»؟!
«اَفَحُكْمَ الْجاهِلیة تَبْغُونَ «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»»؛
«آیا تبعیت از قانون جاهلیت می‌كنید [و راه كفر و نفاق می‌پیمایید؟] آیا تو نمی‌دانی كه هر كس دینی غیر از اسلام انتخاب كند، از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانكاران است»؟!
یعنی تو از مسیر دین و آیین اسلام بیرون رفته و آیین دیگری برگزیده‌ای و از زیانكاران در آخرت شده‌ای!
آیا این‌گونه سخن گفتن، حاكی از آزردگی خاطر از ظلم ابوبكر و اظهار خشم بر او و هوادارانش نیست؟ در حالی كه رسول خدا(ص) فرموده است:
«اِن‌َّ اللهَ لَیغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَة وَ یرْضی لِرضاها»؛[1]
«خشم و رضای فاطمه، سبب خشم و رضای خداست».
یعنی آن كسی كه مغضوب فاطمه است، مغضوب خداست و مغضوب خدا، حقّ حاكمیت بر امّت اسلامی ندارد. پس از ایراد خطابه در مسجد، وقایع دردناك دیگری پیش آمد و آن ودیعه‌ی الهیه، بستری شد! امّا آن خطابه، كار خود را كرد و همچون صاعقه بر سر ابوبكر و هوادارانش فرود آمد و افكار عمومی را علیه دستگاه حاكم، متشنّج ساخت. در آن شرایط تصمیم گرفتند برای ایجاد آرامش در افكار مردم، عدّه‌ای از زنان رجال و سردمداران كشور را به عنوان عیادت از حضرت زهرا(س) به خانه‌اش بفرستند. آن‌ها آمدند امّا با سخنانی كوبنده‌تر از سخنان در مسجد روبرو شدند. آن‌ها در مقام احوال‌پرسی برآمدند و گفتند:
«كَیفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِكِ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ»؛
«ای دختر رسول خدا! حال شما چگونه است و با بیماری چگونه به سر می‌برید»؟
عادتاً باید جواب بدهد: دردهای متعدّد دارم. از درد پهلو و درد بازو و زخم سینه و سقط جنین ناراحتم و شب‌ها خوابم نمی‌برد و... ولی آن حضرت در جواب احوال‌پرسی آن‌ها كوچك‌ترین اشاره‌ای به این ناراحتی‌های خود نكرد بلكه بدون هر مقدّمه‌ای سخن از انحراف دستگاه حاكم از مسیر دین و بیدادگری‌های آن به میان آورد و فرمود:
«اَصْبَحْتُ وَ اللهِ عائِفَةً لِدُنْیاكُمْ قالِیةً لِرِجالِكُمْ»؛
«به خدا قسم من صبح كرده‌ام در حالی كه از دنیای شما منزجر و نسبت به مردانتان خشمگینم».
نفرمود: از دنیا منزجرم! بلكه فرمود: از دنیای شما. یعنی این دنیایی كه شما به‌وجود آورده‌اید، از ظلم و خیانت و جنایت و بی‌رحمی و انحراف از مسیر دین و... ضمیر را هم جمع مذّكر آورده: (دنیاكم)؛ (رجالكم)؛ با اینكه مخاطب زن‌ها هستند و قاعدتاً باید (دنیاكُنَّ)؛ (رجالكُنَّ)؛ گفته شود. (اگر چه در بعض نقل‌ها دنیاكنّ و رجالكنّ آمده است ولی در نقل مرحوم شیخ صدوق(رض) در معانی‌الاخبار آمده است: دنیاكم و رجالكم). اشاره به اینكه مخاطب اصلی من، رجال و سردمداران كشورند، نه زن‌ها كه دخالت مستقیم در امور ندارند.


تحقّق پیشگویی حضرت زهرا(س)


این خطبه هم كه از بستر شهادت ایراد شده است در حدّ خود مفصّل است و مجال نقل تمام آن نیست. تنها چند جمله‌ای از آن به طور منتخب به عرض می‌رسد؛ از جمله فرمود:
«وَیحَهُمْ اَنِّی زَحْزَحُوها[2] عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ»؛
«وای بر آن‌ها! مسند خلافت و امامت را كه پایگاه محكم رسالت و ستون استوار نبوّت بود، كجا حركت داده و آن را جابجا كردند».
«... اَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ»؛[3]
«....آگاه باشید! این زیان و خسران آشكاری بود كه اینان به بار آوردند».
«اَما لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَة رَیثَما تُنتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْأَ الْقَعْبِ دَماً عَبیطاً وَ زُعافاً مُمْقِراً»؛
«به جان خودم قسم، این ناقه‌ی خلافت [از نطفه‌ی حرام] آبستن شد. اینك منتظر باشید تا بزاید، آنگاه ظرف‌های زندگی خود را زیر پستان آن بگیرید و بدوشید و ببینید كه به جای شیر، خون تازه و سمّ كشنده به شما خواهد داد».
«هُنا لِكَ یخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یعْرِفُ التّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَ الاَوَّلُونَ»؛
«اینجاست كه زیان می‌برند آنان كه به راه باطل رفته‌اند و آیندگان نیز عاقبت شوم كار گذشتگان را می‌بینند».
در یك قسمت از پایان سخنانش فرمود:
«اَبْشِروا بِسَیْفٍ صارِمٍ وَ هَرْجٍ شامِلٍ وَ اسْتِبْدادِ مِنَ الْظّالِمینَ یدَعُ فَیئَكُمْ زَهِیداً وَ جَمْعَكُم حَصِیداً»؛[4]
«حال انتظار این را داشته باشید كه در آینده‌ی نه چندان دور، شمشیرهای برّنده و هرج و مرج فراگیر و خودكامگی از ستمگران، چنان زندگی شما را در برمی‌گیرد كه اموالتان را به غارت می‌برند و جمعیتتان را درو می‌كنند».
این پیشگویی حضرت زهرا(س) پس از پنجاه سال به وقوع پیوست. در سال ۶۳ هجری پس از واقعه‌ی كربلا، لشكریان شام، مدینه را به دستور یزید قتل عام كردند! اموال را غارت نموده و جمعیت‌ها را از دَمِ شمشیر گذراندند و نوامیس را هتك كردند و اهل مدینه سزای ظلم بر فاطمه(س) را بالعیان دیدند و چشیدند!

 
درخواست اذن ملاقات با حضرت زهرا(س)


باری! پس از پایان خطابه، زن‌ها پیام تند و ملامت‌بار و تهدیدآمیز حضرت زهرا(س) را به مردانشان رساندند و آن‌ها بیش از پیش در تنگنای فشار افكار عمومی قرار گرفتند. از این رو تصمیم دیگری گرفتند و آن این كه به فكر افتادند خودِ آن دو نفر (ابوبكر و عمر) شخصاً به عیادت فاطمه(س) بروند و مستقیماً به عذرخواهی از آن حضرت بپردازند تا شاید از این طریق جلب رضایت كرده و آرامشی در افكار مردم به‌وجود آورند.
درِ خانه‌ی حضرت زهرا(س) آمدند امّا اذنِ ملاقات داده نشد! مكرراً آمدند و نتیجه نگرفتند. عاقبت دست به دامن امیرالمؤمنین(ع) شدند و آن حضرت را واسطه قرار دادند. عمر گفت: یا اباالحسن! ابوبكر پیرمرد رقیق‌القلب و یار غار پیامبر(ص) بوده است. چه شود كه شما برای ما از فاطمه اذن ملاقات بگیری؟ آن جناب به خانه آمد و با خطابی كه حاكی از تكریم و تجلیل است فرمود:
«اَیتُهَا الْحُرَّةُ فُلانٌ وَ فُلانٌ بِالْبابِ یرِیدانِ اَنْ یسَلِّما عَلَیكِ فَما تُرِیدِینَ»؛
«ای آزادزن! [یعنی تو خود آزاد و مستقلّ در كار خود هستی، من تحمیلی بر تو ندارم] فلانی و فلانی [ابوبكر و عمر] بیرون در هستند و می‌خواهند به شما سلام كنند، اینك میل شما چیست»؟
فاطمه(س) عرض كرد: به خدا قسم من از آنها [ابوبكر و عمر] ناراضی‌ام و اذن ملاقات نمی‌دهم! علی مظلوم فرمود: من متعهّد شده‌ام از شما اذن ملاقات بگیرم. این سخن را كه شنید از روی كمال تواضع و فروتنی گفت:
«اَلْبَیتُ بَیتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ اِفْعَلْ ما تَشاء»؛
«خانه، خانه‌ی تو و آزادزن نیز زوجه‌ی توست، هر طور که تمایل داری عمل كن».
زنان موظّف به اطاعت از شوهرانشان هستند. همان طور كه در بستر افتاده بود؛ با كمك زنانی كه كنار بسترش بودند روسری خود را بست و از آن‌ها خواست صورتش را به سمت دیوار بچرخانند! آن دو وارد شده و سلام كردند. آن حضرت جواب سلامشان را نداد!! اشاره به این كه من شما را مسلمان نمی‌دانم تا جواب سلامتان واجب باشد! نشستند و ابوبكر آغاز سخن كرد و گفت: شما دختر رحمةٌللعالمین هستید. از ما اسائه‌ی ادبی شده و جریاناتی پیش آمده و اینك به عذرخواهی آمده‌ایم. ما را ببخشید و از ما راضی بشوید.
حضرت فاطمه(س) فرمود: من فقط یك سؤال از شما می‌كنم و جواب می‌خواهم و دیگر با شما حرف نمی‌زنم. سؤال من این است: شما را به خدا قسم می‌دهم آیا این جمله را از پدرم درباره‌ی من شنیده‌اید كه فرمود:
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانی فَمَنْ آذانی فَقَدْ آذَی اللهَ»؛
گفتند: بله، شنیده‌ایم. همین كه آن‌ها این اقرار و اعتراف را كردند؛ فاطمه(س) با دشواری زیاد دستش را به آسمان برداشت و گفت: خدایا! شاهد باش این دو نفر مرا آزرده‌اند، من از این‌ها ناراضی و بر این‌ها خشمگینم! بعد فرمود: دیگر با شما حرف نمی‌زنم تا به لقای خدا و پدرم برسم و شكایت شما را پیش خدا و پدرم ببرم.
ابوبکر از شنیدن این سخن ناله سر داد و ویل و واویل كرد و گفت: ای كاش مادر مرا نزاییده بود[5] و... به هر حال رفتند.


خودآزمایی


1- به چه دلیل حضرت زهرا(س) به ابوبکر گفتند «هر كس دینی غیر از اسلام انتخاب كند، از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانكاران است»؟
2- ابوبکر پس از سخنرانی حضرت فاطمه(س) در مسجد، برای ایجاد آرامش افکار مردم، چه تصمیمی گرفت و نتیجه آن چه شد؟
3- پیشگویی حضرت زهرا(س) در باب خلافت را بیان کنید.

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ فرائد السّمطین، جلد۲، صفحه‌ی ۶۶.
[2]ـ بنا بر نقلی: زعزعوها.
[3]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۱۵.
[4]ـ بیت الاحزان، صفحه‌ی ۷۵.
[5]ـ تلفیق از بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحه‌ی ١٩٨ و بیت‌الاحزان، صفحات ٧٣ و ٧٤.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: