کد مطلب: ۴۱۸۳
تعداد بازدید: ۲۰۱۵
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۵۶
مرابطه حسّاس‌ترین مسیر سالكان إلى اللّه است كه بدون عبور از این نقطه، راه تعالى و تكامل به بن بست منتهى می‌شود. مرابطه در لغت به معنى «به یكدیگر پیوستن» و در اصطلاح اهل سلوك به معنى «به خود پیوستن»، مراقب خود بودن و در یك كلمه پیوسته نگران احوال خویشتن بودن است.

فصل دوازدهم؛ مرابطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه | ۱
 

12. مرابطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه‏


مرابطه‏


مرابطه حسّاس‌ترین مسیر سالكان إلى اللّه است كه بدون عبور از این نقطه، راه تعالى و تكامل به بن بست منتهى می‌شود.
مرابطه در لغت به معنى «به یكدیگر پیوستن» و در اصطلاح اهل سلوك به معنى «به خود پیوستن»، مراقب خود بودن و در یك كلمه پیوسته نگران احوال خویشتن بودن است.
مرابطه داراى چهار مرحله است:
1. مشارطت كه آن را معاهده نیز گویند.
2. مراقبت.
3. محاسبت.
4. معاتبت (انتقاد از خویش).
مشارطه آن است كه انسان با خود عهد و پیمان می‌بندد كه در انجام تكالیف و اداى وظایف و ایفاى مسئولیت‌ها به هیچ وجه كوتاهى نكرده و از دستورهاى شرع انور تجاوز ننماید، متعهد می‌شود كه در كارهاى خیر كوشا باشد و از كارهاى ناپسند خود دارى ورزد. این عهد و پیمان در صورتى مؤثّر است كه هر روز تجدید شود تا آنگاه كه به صورت ملكه در نفس و روح انسان رسوخ یابد.
بهترین ساعات براى مشارطه صبحگاهان پس از اداى فریضه صبح است كه آنگاه دل آدمى باصفاتر و حق پذیرتر است.


كیفیت مرابطه‏


چقدر مناسب است كه در مقام مرابطه به یاد آوریم روزى را كه دستمان از دنیا كوتاه شده و انگشت حسرت به دندان گرفته و می‌گوییم:
«... یا حَسْرَتى‏ عَلَى‏ ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ ....[1]
... اى واى بر من كه در انجام وظیفه كوتاهى كرده و جانب خدا را فرو گذاشتم ....»
و نیز به یاد آوریم روزى را كه آرزوى بازگشت به دنیا را می‌کنیم و ملتمسانه می‌گوییم:
«... رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّى اعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ كَلّا انَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها ....[2]
... پروردگارا! مرا برگردان، شاید بتوانم به تدارك گذشته عملى صالح انجام دهم ...»
و در پاسخ ما گفته می‌شود كه هرگز چنین نخواهد شد و كلمه‏ «رَبِّ ارْجِعُونَ» را از حسرت همى بگوییم ولى ثمرى ندارد.
پس اكنون تا فرصت باقى است متعهد شویم كه عمر گرانمایه را بیهوده سپرى نسازیم و از تمام ساعات و لحظات آن خوب بهره بردارى نماییم. حال براى این كه بیشتر به اهمیت دقایق و لحظات عمر آگاه شویم مناسب است به یك حدیث اشاره كنیم. در این حدیث آمده است كه خداوند متعال براى هر شبانه روز بیست و چهار خزینه و صندوق قرار داده كه هر خزینه در برابر یك ساعت از ساعت‌هاى آن است و این خزینه‌ها به موازات تمام ساعت‌هاى عمر انسان ترتیب یافته و اعمال هر ساعت در خزینه مربوط به خود ضبط می‌شود. هنگامى كه انسان از دنیا می‌رود این خزاین باز می‌شود و انسان اعمال خویش را مشاهده می‌کند. پس اگر خزینه‌اى را سرشار از نور حسنات ببیند چندان خوشحال می‌شود كه اگر خوشحالى او را بر تمام دوزخیان بخش(پخش) كنند همه آنها از خوشحالى مدهوش شده و ناراحتى خود را فراموش می‌کنند و چون خزینه‌اى را تاریك و آلوده از گناه بیابد آن‌چنان ناراحت می‌شود كه اگر ناراحتى او را بر تمام بهشتیان تقسیم كنند زندگى بر همه آنان ناگوار می‌گردد و اگر خزاین ساعات استراحت و غفلت و اعمال مباح او را در برابرش بگشایند چون در آنها چیز خوشحال كننده‌اى نمی‌بیند انگشت حسرت به دندان می‌گزد، چرا كه بخشى از عمر عزیز خویش را به بطالت و غفلت گذرانده و از این سرمایه گرانقدر بهره‌اى نبرده و مغبون شده است.[3] چه خوب است كه انسان هر روز صبح این حدیث را به یاد آورد و با خود تجدید عهد و پیمان كند كه عمر خویش را بیهوده هدر ندهد و چه بهتر آنكه هر روز صبح سوره عصر را بخواند و در معانى آن تدبّر كند كه خداوند متعال چگونه به عصر (یا زمانه كه مقیاس عمر و نشانه گذرا بودن آن است) سوگند یاد كرده و سپس می‌گوید: انسان‌ها همه در خسران و تباهى هستند مگر كسانى كه داراى ایمان و اعمال شایسته باشند و یكدیگر را به حق و صبر سفارش كنند. یعنى تنها آنان كه سرمایه گرانبهاى زندگى را با ایمان و عمل صالح و تواصى به حق و صبر سودا كنند رستگار هستند و دیگران همه در خسران‏اند.
یك نكته جالب:
خسران در لغت به زیانى كه موجب نابودى اصل سرمایه باشد اطلاق می‌شود. گویى سرمایه عمر همانند برفى است كه در برابر آفتاب سوزان سریعاً آب شده و از بین می‌رود، با این تفاوت كه قطرات برف آب شده در زمین می‌ماند اما از لحظات عمر انسان حتى یك ثانیه قابل بازگشت نیست.
بنابراین، اگر كسى یك لحظه غفلت كند به همان اندازه دچار خسران ابدى شده است. بر فرض كه انسان بتواند در آینده از سرمایه زندگى به طور شایسته‏ بهره بردارى كند، بی‌تردید نسبت به گذشته مغبون است، زیرا هر ظرفى گنجایش مظروفى متناسب با خود و هر لحظه تكلیف مخصوص به خود دارد و چگونه ممكن است گذشته را در این ظرف محدود جاى داد و جبران كرد، مگر آن كه لطف خاص الهى شامل حال شود. گیرم كه توبه كردیم و صادقانه به سوى خدا بازگشتیم ولى توبه جز مغفرت و عفو اثر دیگرى ندارد. توبه و استغفار به حسب طبع اولى موجب رفع عذاب است نه ترفیع مقام. به دیگر سخن، توبه تنها رافع عذاب دوزخ است نه موجب سربلندى و افتخار. خوشا به حال آنان كه از تمام لحظات و امكانات بهره وافر می‌گیرند و حتى براى ساعات آرامش و استراحت خود نیز به گونه‌اى برنامه‌ریزى می‌کنند كه خوابشان عبادت و نفسهایشان تسبیح محسوب می‌شود، چنانكه پیامبر اكرم(ص) در باره روزه‌داران ماه رمضان فرمود:
«... أنفاسُكُم فِیهِ تَسبِیحٌ وَ نَومُكُم فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُم فِیه مَقبولٌ.[4]
... در این ماه خوابتان عبادت و نفس‌هاى شما به منزله تسبیح است و اعمالتان پذیرفته می‌شود.»
تنها یك گروه از بندگان خدا می‌توانند به جبران ما فات امیدوار باشند آنها مجاهدان در راه خدایند، یعنى آنها كه راه شهادت و جانبازى را برگزیده‌اند، كه شهادت در راه خدا نردبانى است براى صعود به ملأ اعلى و جهشى است به سوى تعالى و قرب پروردگار. این گروه علاوه بر آن كه از آمرزش و عفو الهى برخوردار می‌شوند تمام كمبودها و نواقص گذشته را نیز جبران می‌کنند و در اثر ایثار و جانبازى و فداكارى یک‌شبه ره صد ساله را می‌روند، یعنى هر چه در قوه دارند به فعلیت تبدیل می‌گردد تا آنجا كه به نزد پروردگار می‌شتابند و در آنجا با حضور جمعى و ظلى به حیات ابدى و ضیافت سرمدى مفتخر می‌شوند.
امّا این كه آیا سایر مردم می‌توانند به وسیله توبه و بازگشت، گذشته‌ها را كاملا جبران كنند، خدا می‌داند ولى به نظر نویسنده بسیار دشوار است كه چنین توفیقى نصیب همگان شود.
امكان دارد كسى بگوید كه از آیات و روایات مربوط به توبه استفاده می‌شود كه توبه علاوه بر جلب مغفرت و رحمت الهى، سیئات انسان را به حسنات تبدیل می‌کند. خداوند متعال در سوره فرقان می‌فرماید:
«الّا مَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاولئِكَ یبَدِّلُ اللّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ ....[5]
هر كس توبه كند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند سیئات [: اعمال بد] او را به حسنات [: اعمال خوب‏] تبدیل می‌کند ....»
بنابراین، توبه كنندگان می‌توانند امیدوار باشند كه به وسیله توبه كمبودهاى گذشته را جبران كنند. برخى از مفسّران گفته‌اند از ظاهر آیه بر می‌آید كه خداوند متعال در اثر توبه گذشته‌ها را جبران می‌کند و تاریكی‌ها را به روشنى بر می‌گرداند، یعنى گناهان گذشته بكلّى محو و به جاى آن حسنات نوشته می‌شود ولى گروه دیگر از مفسّران گفته‌اند خداوند متعال توبه كنندگان را پس از توبه، از كارهاى زشت باز می‌دارد و به انجام كارهاى نیك توفیق می‌دهد كه دیگر گرد گناه نگردند.
برخى دیگر نیز گفته‌اند مقصود از سیئات تنها گناهان صغیره و كوچك است كه پس از توبه به حسنات تبدیل می‌شود و اما گناهان كبیره پس از توبه تنها مشمول عفو و غفران واقع می‌شود.[6] علامه طباطبایى (قدّس سرّه) پس از نقل اقوال و آراء مفسّران در تفسیر آیه، نظریات آن دسته از مفسران را كه متضمّن تأویل و توجیه در مسئله تبدیل سیئات به حسنات است مردود شمرده و اعتقاد دارد كه ظاهر آیه و روایات كاملا دلالت دارد بر اینكه اعمال بد شخص تائب به اعمال خوب تبدیل می‌شود و در مقام توضیح این نظریه می‌گوید: «گناه دو وجهه و دو نسبت دارد: وجهه باقى و وجهه زایل و فانى. وجهه فانى گناه، همان حركات و اعمالى است كه در هنگام ارتكاب جرم، از انسان سر می‌زند و از بین می‌رود. وجهه باقى گناه، آثار بدى است كه گناه در روح و روان آدمى باقى می‌گذارد كه سرنوشت انسان به آن گره می‌خورد. هنگامى كه انسان توبه می‌کند با پذیرش توبه او تمام این آثار از صفحه جانش محو می‌شود، یعنى شقاوت به سعادت و ظلمت به نور تبدیل می‌گردد، زیرا تا انسان مصفّا نشود توبه‌اش‏ پذیرفته نشده است، چنانكه امام باقر(ع) فرمود:
«التّائبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لا ذَنبَ لَهُ.[7]
توبه كننده مانند كسى است كه اصلا گناه نكرده است.»
نتیجه آن كه توبه علاوه بر جلب مغفرت خداوندى، منشأ پاكى و تعالى و نورانیت دل انسان است چون كه سیئات را به حسنات مبدل می‌سازد.[8] ولى با قبول این نظریه (تبدیل سیئات به حسنات)، باز هم مسئله عدم امكان جبران ما فات به حال خود باقى است زیرا بحث ما تنها در مورد گناه نیست تا به وسیله توبه جبران شود، بحث در این است كه هر دقیقه و هر لحظه از عمر سرمایه گرانبهایى است كه اگر از آن استفاده نشود انسان دچار خسران غیر قابل جبران شده است. خداوند در این آیه وعده نكرده كه تمام گذشته‌ها جبران می‌شود، بنابراین ساعاتى كه بیهوده گذشته است دیگر قابل جبران نیست. پس چنان كه گفتیم باید بكوشیم كه از تمام دقایق عمر خوب استفاده كنیم كه آینده نمی‌تواند به طور كامل ضامن گذشته باشد زیرا هیچ ظرفى بیش از گنجایش خود چیزى را تحمل نتواند كرد.
پس، خوشا به حال آنان كه از تمام آنات و لحظات عمر بهره وافر گیرند و حتى براى ساعتهاى استراحت خود به گونه‌اى برنامه می‌ریزند كه خوابشان عبادت و نفسهایشان تسبیح است، چنانكه حضرت على(ع) فرمود:
«... حَبَّذا نَومُ الأكیاسِ وَ إفطارُهُم.[9]
... چقدر خوب است خواب زیركان و افطار آنان.»
یعنى اشخاص زیرك خواب و خوراكشان نیز روى حساب است: براى خدا می‌خوابند و براى خدا غذا می‌خورند. یعنى اگر غذا می‌خورند و یا استراحت می‌کنند به خاطر آن است كه براى عبادت خدا و خدمت به بندگان خدا نیرو داشته باشند و هیچگاه كارى را روى هوى و هوس انجام نمی‌دهند.


خودآزمایی


1- مرابطه در اصطلاح اهل سلوك به چه معنى است؟ مراتب آن را بیان کنید.
2- بر فرض كه انسان بتواند در آینده از سرمایه زندگى به طور شایسته‏ بهره‌بردارى كند، به چه دلیل نسبت به گذشته مغبون است؟
3- نظرات مفسران درباره آیه 70 سوره فرقان «الّا مَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاولئِكَ یبَدِّلُ اللّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ...» (در رابطه با تبدیل سیئات انسان به حسنات) را بیان کنید؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] . زمر- 56.
[2] . مؤمنون 99 و 100.
[3] . جامع السعادات، ج 3- ص 94.
[4] . خطبه شعبانیه رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله: كتاب وافى، ج 2، جزء 7- ص 53 چاپ افست اسلامیه، اقبال سید بن طاووس، ص 1.
[5] . فرقان- 70.
[6] . تفسیر مجمع البیان، چاپ صیدا، ج 4- ص 180، تفسیر صافى، ج 2- ص 205، تفسیر ابن كثیر، ج 3- 327.
[7] . اصول كافى، ج 2- ص 435، حدیث 10.
[8] . تفسیر المیزان، ج 15- ص 264.
[9] . نهج البلاغه صبحى صالح، حكمت 145.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: