ائمّهی اطهار(ع) نه تنها كريمند كه در آستانشان كريمانی را هم میپرورند. از مرحوم سيّدجواد عاملی، صاحب كتاب مفتاح الكرامة، كه از بزرگان فقهای مذهب است، نقل شده:
من يک شب در خانهام نشسته بودم كه صدای كوبهی در را شنيدم. پشت در رفتم. ديدم خادم مرحوم سیّد بحرالعلوم(ره) است، آن مرد بزرگی که توفیق تشرّف به حضور حضرت ولیّعصر ـ عجلاللهتعالی فرجهالشّریف ـ را داشته است. گفت: آقا منتظر شما هستند. من تعجّب كردم كه در اين موقع شب برای چه آقا مرا احضار کردهاند؟ فوراً شرفياب حضورشان شدم. تا مرا ديدند با لحنی عتابآميز فرمودند: از خدا نمیترسی، حيا نمیكنی؟ گفتم: آقا، مگر چه شده است؟ فرمودند: همسايهی ديوار به ديوار تو يک هفته است كه غذايش منحصر به خرمای زاهدی بوده كه پستترين نوع خرماست. هر روز از مغازهای مقداری خرما برای غذای خود و عائلهاش نسيه میآورده است. امروز که رفته از همان بقّال خرما بگیرد، او گفته: آقا، بدهی شما به اين مبلغ رسيده است، او خجالت كشيده كه باز از او خرما بگيرد، دست خالی برگشته و امشب آن خانواده بیشام ماندهاند و تو از حال همسايهات بیخبری؟
گفتم: آقا، به خدا قسم، اصلاً خبر نداشتم. فرمودند: بله، اگر خبر داشتی و به آنها نمیرسيدی که در حکم یهودی بودی. میگویم چرا از حال همسایهات تفحّص[۱] نکردی که ببینی زندگیاش را چگونه میگذراند؟
حالا بيا، اين سينی غذا را خادم من برمیدارد و همراه تو میآيد؛ كنار در خانهی او میگذارد و برمیگردد. خودت در بزن، وقتی آمد، بگو من دوست دارم امشب شام را با شما صرف كنم و نگو از طرف چه كسی است. داخل خانه كه رفتی و نشستی، اين كيسهی پول را هم زير فرشش بگذار و آنجا بنشين تا خودش و افراد خانوادهاش غذا بخورند و سير بشوند. ظرفها را هم برنگردان؛ من منتظرم، شام نمیخورم تا تو برگردی و به من بگويی كه آنها شام خورده و سير شدهاند.
سیّدجواد میگويد: خادم آقا سينی غذا را برداشت و همراه من آمد، كنار در خانهی او گذاشت و برگشت. در زدم، پشت در آمد، سلام كردم و گفتم: آقا، من دوست دارم امشب با شما شام بخورم. اجازه میفرماييد؟ با كمال خضوع مرا به داخل خانه بُرد و نگاه به غذا كرد و گفت: اين غذا از كجاست؟ شما عرب هستيد و اين طبخ عرب نيست. تا نگويی از كجاست، من نمیخورم. ناچار گفتم سیّد بحرالعلوم فرستادهاند. تا فهميد، گفت: عجب! خدا شاهد است كه هيچ كس از حال من با خبر نبوده كه يک هفته غذای من خرمای زاهدی بوده و امروز رفتم و بقّال نداده است. اَحَدی از این ماجرا آگاه نبود. معلوم میشود سیّد از راه كرامتی كه دارد با خبر شده است.
پینوشت
[۱]ـ تفحّص: جستجو.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی