بخش پنجم؛ اصالت مهدویّت از جهت ابتنای آن بر آیات قرآن کریم
در قرآن مجید آیات متعدّدی است که دلالت دارند بر پیروزی، فلاح حزبالله و غلبه سپاه خدا.
مانند این آیات:
﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغَالِبونَ﴾؛[1]
«همانا حزب خدا پیروزمند است».
﴿أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾؛[2]
«همانا حزب خدا رستگار است».
﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴾؛[3]
«همانا سپاه ما پیروزند».
چنانکه آیاتی نیز دلالت دارند بر اینکه خدا پیامبران و مؤمنان را یاری مینماید، مثل این آیات:
﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ﴾؛[4]
«همانا عهد ما درباره بندگانی که به رسالت فرستادیم سبقت گرفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزی یابند».
﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾؛[5]
«ما البته رسولان خود و اهل ایمان را در دنیا یاری میدهیم و روز قیامت هم که گواهان به شهادت برخیزند، به مقامات بهشتی پاداش میدهیم».
بدیهی است این یاری و پیروزی شامل موارد جزئی هم میشود؛ مثل مواقف و مشاهد بسیاری که خدای تعالی پیغمبر اسلام(ص) را نصرت عطا فرمود، چنانکه شامل پیروزی به حجّت و برهان و دلیل و بیان نیز میگردد؛ امّا معلوم است که مناسب کمال امتنان و لطف خدا، پیروزی و نصرت مطلق است که در زمینه وجود شرایط انجام خواهد شد.
پیروزیهای جزئی و محدود نیز در زمینه وجود شرایط حاصل میشود و بالاخره فرد اکمل و مصداق اتم پیروزی و نصرت، پیروزی و نصرت مطلق بر همه کفّار و جنود ابلیسی است که نه حدّ زمانی آن را به پایانی محدود سازد و نه حدّ زمینی و جغرافیایی آن را مختصّ به یک منطقه نماید.
برطبق این آیات، در مقابله اهل حقّ با اهل باطل، غلبه نهایی باید با اهل حقّ باشد و بهطور کامل مشمول نصرت الهی شوند.
آیاتی نیز دلالت دارند بر اینکه حقّ پایدار و باقی است و باطل از میان رفتنی است؛ مانند آیه ۱۷ سوره رعد که در آن باطل را به کفِ روی آب و حقّ را به آب و بارانهای سودمند تشبیه کرده است و در سوره انفال میفرماید:
﴿وَ یُرِیدُ اللهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یَقْطَعَ دَابِرَ الْکافِرِینَ﴾؛[6]
«خدای تعالی اراده کرده است که حقّ را به کلمات خود، حقّ نماید (آن را اظهار و اعلام و اثبات نماید) و دنباله کافران را قطع فرماید».
آیاتی نیز دلالت دارند بر اینکه اراده الهی به این تعلّق گرفته و سنّتش بر این قرار یافته است که مستضعفان پیشوایان و وارثان زمین شوند و مستکبران و طاغوتیان نابود گردند.
مثل این دو آیه:
﴿وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ﴾؛[7]
«و ما اراده کردیم که بر مستضعفین در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم و در زمین به آنها قدرت و تمکین بخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان و آنچه را که از آن ترسان بودند، بنمایانیم».
بدیهی است این اراده خدا عام بوده و اختصاص به قوم بنیاسرائیل که مستضعف شدند و فرعون و هامان که آنان را استضعاف کرده بودند، ندارد؛ بلکه همه مستضعفان مشمول این عنایت الهی هستند و این سنّت خداست، لذا از حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه روایت شده است که فرمود:
«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا. وَتَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ:
﴿وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ...﴾»؛[8]
«دنیا بعد از خودداری و تمکین نداشتنش از ما، منقاد و مطیع و رام ما خواهد شد؛ مانند ناقه سرکش که نسبت به بچّه خود پذیرایی و عطوفت دارد.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
﴿وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾».[9]
بدیهی است این فرمایش به ظهور حضرت مهدی(ع) اشاره دارد.
بعضی آیات نیز دلالت دارند بر اینکه خلافت ارض به مؤمنین و کسانی که اعمال صالح دارند، خواهد رسید و دینشان که خدا برای آنها پسندیده است، در زمین استقرار خواهد یافت و بیم و ترسشان به امن و استراحت خاطر تبدیل خواهد شد.
مثل این آیه:
﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً﴾؛[10]
و آیاتی نیز متضمّن این بشارت هستند که اسلام بر سایر ادیان از جهت مایه و دستور و اصول و فروع و احکام و نظامات، به حکم ﴿الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ﴾ کامل است، از جهت اجرا و عمل و گسترش یافتن در تمام جهان نیز کامل خواهد گشت و خدا آن را اتمام خواهد فرمود، مانند این آیات:
﴿یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ﴾؛[11]
«کافران میخواهند نور خدا را با نفس تیره خود خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خدا را به حدّ اعلای کمال رساند هرچند کافران ناراضی باشند * اوست خدایی که رسولش را با دین حقّ به هدایت خلق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم برتری دهد، هرچند کافران و مشرکان ناراضی باشند».
﴿هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَی بِاللهِ شَهِیداً﴾؛[12]
«او خدایی است که رسول خود را با قرآن و دین حقّ فرستاد تا او را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و بر حقیقت این سخن، گواهی خدا کافی است».
﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ...﴾؛[13]
«کافران میخواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره خاموش کنند؛ امّا خدا نور خود را تمام و کامل خواهد کرد هرچند کافران خوش ندارند * اوست خدایی که رسولش را (برای هدایت مردم و ابلاغ دین) فرستاد...».
این آیات و آیات متعدّد دیگر علاوه بر آنکه بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بیسابقه و بینظیر و انقلابی که به رهبری و قیام حضرت مهدی اهلبیت و امام منتظر و موعود انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است. تعداد زیادی از این احادیث در کتابهای اهل سنّت روایت شده، مثل کتاب شواهدالتنزیل حاکم حسکانی که در آن دویست وده آیه از آیاتی را که در شأن اهلبیت(ع) نازل شده جمعآوری کرده و متجاوز از هزاروصدوشصت روایت در رابطه با این موضوع روایت نموده است.[14]
و ازجمله محدّثین نامدار و علمای بزرگ، سیّد هاشم بحرانی در جمعآوری آیاتی که مربوط به حضرت مهدی (ع) است کتابی به نام المحجّة فیما نزل فی القائم الحجّة تألیف کرده است. وی در این کتاب متجاوز از یک صد آیه را با احادیثی که در تفسیر هر یک وارد شده، ذکر فرموده است.
بنابراین اصالت قرآنی عقیده به مهدویّت نیز باتوجّهبه این آیات و دقّت در مضامین آنها و کتابهای تفسیر و احادیثی که در تفسیر این آیات وارد شده، ثابت و غیرقابل انکار است.
ای از درت بهشت برین کمتر آیتی
کوثر ز خاک مقدم پاکت روایتی
والشّمس ز آفتاب جمال تو پرتوی
و اللّیل از سیاهی مویت کنایتی
اعجاز موسوی ز کمال تو شمّهای
انفاس عیسوی ز لبان تو آیتی
ای عدل ایزدی، فکن از رخ حجاب را
کز عدل و داد نیست اثر جز حکایتی
چشم امید ما به تو ای رحمت خداست
بر بندگان خاک درت کن عنایتی
ماییم و ظلّ رایت لطف عمیم تو
فردا که هرکسی برود زیر رایتی
گر عاجزم ز مدح تو هرگز شگفت نیست
من ذرّه و تو مهر سپهر هدایتی[15]
خودآزمایی
1- فرد اکمل و مصداق اتم پیروزی و نصرت کدام است؟
2- چگونه اصالت قرآنی عقیده به مهدویّت ثابت میشود و غیرقابل انکار است؟
3- اراده خداوند که در آیه 5 و 6 سوره قصص اشاره شده است، چگونه است؟ و این فرمایش به چه چیزی اشاره دارد؟
پینوشتها
1. مائده، ۵۶.
2. مجادله، ۲۲.
3. صافات، ۱۷۳.
4. صافات، ۱۷۱-۱۷۲.
5. مؤمن، ۵۱.
6. انفال، ۷.
7. قصص، ۵-۶.
8. نهجالبلاغه، حکمت۲۰۹ (ج۴، ص۴۷).
9. قصص، ۵.
10. نور، ۵۵.
11. توبه، ۳۲-۳۳.
12. فتح، ۲۸.
13. صف، ۸-۹.
14. این کتاب اخیراً به همّت و تحقیق و تعلیق یکی از علمای اعلام در بیروت به طبع رسید. ر.ک: حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل.
15. اشعار از مرحوم والد (قدس سره) است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی