مذاهب بزرگ دنیا
امروز در دنیا مذاهب بسیاری وجود دارد که در میان آنها چند مذهب دارای پیروان فراوانی است و اصول عقاید و تعلیمات آن قابل بحث و گفتوگوست.
این مذاهب در حقیقت بر دو قسم است:
۱. مذاهب آسمانی که از وحی سرچشمه میگیرد و بهوسیلهی پیامبران نشر داده شده است، مانند اسلام و مسیحیّت.
۲. مذاهب عقلایی که متّکی به وحی نیست و جنبهی بشری دارد و البتّه مبلّغان آنها مدّعی نبوّت و وحی نبودهاند، مانند مذهب بودایی که حتّی آورندهی آن (بودا) مدّعی پیامبری نبود و خود را تنها یک اصلاحطلب که برای درمان دردهای بشر آمده، معرّفی میکرد (شرح این موضوع در جای خود خواهد آمد).
به هر حال از میان این مذاهب گوناگون که در جهان وجود دارد از پنج مذهب زیر به عنوان مذاهب بزرگ که پیروان هر یک از آنها متجاوز از پانصد میلیون تن است میتوان نام برد؛ به این ترتیب:
۱. اسلام
۲. مسیحیّت
3. هندو
4. کنفسیوسی
5. بودایی
مذهب یهود پیروان بسیار اندکی دارد، ولی از این نظر که ریشهی تاریخی خاصّی دارد که آن را به مذاهب بزرگ دیگر پیوند میدهد و از سوی دیگر امروز با غصب سرزمین فلسطین، پایگاهی در میان کشورهای اسلامی به وجود آورده، بایسته است مورد مطالعه قرار گیرد.
امّا در درجهی اوّل باید به بررسی مسیحیّت کنونی پرداخت، چه اینکه اوّلاً پیروان آن از مذاهب دیگر بیشتر است، ثانیاً انتشار آن فعلاً در ممالک بهاصطلاح متمدّن اروپایی و آمریکایی است، ثالثاً از نظر وابستگی و پیوند آن با استعمار و جنبشهای ضدّ اسلامی، رابعاً از نظر داشتن دستگاههای مجهّز تبلیغاتی حتّی در کشورهای اسلامی، در خور مطالعه و بررسی همهجانبه است.
آیین مسیحیّت
نخستین چیزی که در مسیحیّت امروز جلب توجّه میکند موضوع تقسیم آن به مذاهب سهگانه معروف: کاتولیک[1]؛ پُروتِستان[2]؛ اُرتودُکس[3] است.
۱. فرقهی کاتولیک
کاتولیکها اکثریّت مسیحیان را تشکیل میدهند، نامشان از واژهی «کاتولیک» که بهمعنی کلیسا، کنیسه، هیأت گردانندگان کلیسا است مشتق شده و از کلیسای روم و پاپ پیروی میکنند.
کاتولیکها تعلیمات مذهبی را فقط از پاپ و دستگاه کلیسا فرا میگیرند و غیر آنها را صالح برای این موضوع نمیدانند.
کاتولیکها به بهشتفروشی و مغفرتنامه و بخشش گناه به وسیلهی کشیشان و شفاعت مقدّسین عقیده دارند. آنها روحءالقدس را در عین حال از پدر و پسر میدانند و معتقد به رهبانیّت شدید و تجرّد اجباری کشیشان و ازدواج نکردن آنها در تمام عمر هستند.
۲. فرقهی اُرتودکس[4]
قرنها بود که جامعهی مسیحیّت تحت رهبری کلیسای روم و پاپها قرار داشتند ولی رفتهرفته از سوی روحانیان مسیحی روم شرقی (ترکیه فعلی و شبهجزیره بالکان) مخالفتهایی شروع شد و کشمکشهایی بر سر پارهای از مسائل مذهبی میان آنها و کلیسای روم درگرفت. البتّه تضادهای سیاسی میان روم شرقی و غربی تأثیر فراوانی در دامن زدن به این اختلافات داشت؛ در واقع روم شرقی برای تکمیل استقلال سیاسی خود به دنبال استقلال مذهبی میگشت.
محافل کلیسایی شرقی با تجرّد اجباری و ازدواج نکردن کشیشان مخالف و معتقد بودند که روحالقدس ناشی از «پدر» است. مصونیّت پاپها را از خطا و اشتباه، که مورد قبول کلیسای روم و محافل وابسته به آن بود، مردود میدانستند. همچنین اعتقاد داشتند که برگزاری مراسم مذهبی به زبانهای معمول محلّی مجاز است. شفاعت و میانجیگری مقدّسین را قبول نداشتند و معتقد بودند نجات مردم در گرو اعمالشان است.
تفکیک و جدایی کامل کلیسای روم شرقی از غربی هنگامی پیریزی شد که پاپ لئوی چهارم، کشیش قسطنطنیه، پایتخت روم شرقی (استانبول کنونی) را که «میشل سرو لادیس» نام داشت تکفیر کرد و کاردینالها فرمان تکفیر وی را روی محراب «سن سوفی» در انظار مردم قرار دادند.
سرانجام در قرن یازدهم میلادی این دو کلیسا کاملاً از هم تفکیک شدند و فرقهی ارتودکس به صورتی مستقل درآمد که برای خود تشکیلات روحانی جداگانهای داشتند.
۳. فرقهی پُروتِستان
در قرون وسطی[5] کلیسا ظلم و اجحاف عجیبی داشت و بر اثر قدرت مطلقهی پاپها و جهل و نادانی اولیای کلیسا به وضعیّتی افتضاحآمیز کشیده شده بود. بسیاری از مردم از این اوضاع به ستوه آمده بودند امّا جرأت قیام بر ضدّ دستگاه پرقدرت پاپ و خرافات آنها را نداشتند.
در گوشه و کنار زمزمههایی میشد امّا این نغمههای مخالف انسجام نداشت. تندرویهای کلیسا، سوءِاستفاده از قدرت، سرکوب هرنوع جنبش علمی و اصلاحی، حمایت و دفاع از خرافات، بذر یک رفورم و انقلاب مذهبی را در افکار روشنفکران مسیحی پاشیده بود.
تا اینکه در اواخر قرن پانزدهم میلادی، کشیش نسبتاً دانشمندی به نام «آراسموس» نوشتههایی در زمینهی لزوم اصلاح کلیسا و نجات مسیحیّت انتشار داد و افکار را آمادهتر کرد.
سرانجام مارتین لوتر[6] که او نیز از کشیشان بود، در اوایل قرن شانزدهم به مخالفت با دستگاه پاپ قیام کرد و نخست از مخالفت شدید با رسم «گناه بخشی» کلیسا و «مغفرتنامه» آغاز کرد و برای اوّل بار 95 مادّهی اصلاحی خود را بر درِ کلیسای و تینبرگ نصب کرد.
کلیسای رُم نخست او را احضار نمود، او نرفت و به مخالفت خود ادامه داد تا اینکه از طرف پاپ لئوی دهم رسماً تکفیر شد.
لوتر تکفیرنامه پاپ را در حضور جمعیّت آتش زد و چندی بعد برای نخستین بار به ترجمهی اناجیل (عهد جدید) پرداخت که مورد مخالفت شدید پاپ بود.
بسیاری از روشنفکران دور او را گرفته و رسماً از او حمایت کردند تا آنجا که پاپ بر اثر نفوذ عمیق وی در قشرهای وسیعی با آنهمه قدرت، توانایی کوبیدن او را پیدا نکرد.
و به این ترتیب، افکار مخالف دستگاه پاپها تشکّل یافت و به صورت مذهب پروتستان آشکار گردید و «لوتر» به عنوان رفورمیست بزرگ مذهبی معرّفی شد.
پروتستانها تستان ها اعتراضات فراوانی بر دستگاه پاپها و عقاید و افکار آنها دارند.[7]
پروتستانها دستگاه پاپ را به رسمیّت نمیشناسند و مراجعه به مکتب مذهبی را برای همه آزاد میدانند. آنها با موضوع گناهبخشی و بهشتفروشی شدیداً مخالف هستند و رهبانیّت را غلط میدانند و اصولاً مسائلی مانند «تثلیث» را غیر قابل طرح دانسته و دربارهی آن سکوت اختیار میکنند. آنها ازدواج را برای همه، حتّی کشیشان، مجاز میدانند و خود «لوتر» نیز ازدواج کرد.
خودآزمایی
1- دو قسم از مذاهب که دارای پیروان فراوانی هستند و اصول عقاید و تعلیمات آن قابل بحث و گفتوگواست را بیان کنید.
2- چرا در درجهی اوّل باید به بررسی مسیحیت کنونی پرداخت؟
3- عقاید کاتولیکها و محافل کلیسایی شرقی را ذکر کنید؟
پینوشتها
[1]ـ Catholic
[2]ـ Protestant
[3]ـ Orthodoxy
[4]ـ «ارتودکس» در لغت به معنی صاحب عقیدهی درست و معتدل است.
[5]ـ مورّخان امروز دوران میان سال 500 میلادی تا 1500 را«قرون وسطی» مینامند و آن را دوران فقر و بینظمی و جهل و خرافات اروپا و پرتگاهی میان دو قلّهی تمدّن باستان و معاصر تلقّی میکنند.
[6]ـ Martin lother
[7]ـ «پروتستان» در اصل از واژهی Protest به معنی اعتراض گرفته شده است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی