خطبهی حضرت زهرا(س) بیانگر مظلومیّت علیّ مرتضی(ع)
برخی از محدّثان و راویان كه خطبهی شورانگیز حضرت زهرا(س) را نقل میكنند به اینجا كه میرسند، از نقل این قسمت از سخنان آن حضرت خودداری مینمایند و گویی از این جملات، بوی اعتراض به امام(ع) به شامّهشان میرسد و آن را مناسب با شأن حضرت صدّیقهی معصومه(س) نمیدانند امّا آنچه بهنظر میرسد، .این است كه این سخنان از باب اعتراض به خانهنشینی امیرالمؤمنین(ع) نبوده كه منافات با عصمت داشته باشد بلكه از باب ارائهی بزرگی مصیبت واردهی بر اسلام و مسلمین بوده؛ بدین معنا كه انحراف امّت اسلامی از صراط مستقیم حقّ و پشت كردن مردم به دین خدا، آن چنان عمیق گشته كه امام منصوب از جانب خدا باید در گوشهی انزوا بنشیند و كافران مؤمننما تكیه بر مسند امامت زده و خود را هادیان به سوی خدا معرّفی نمایند. از این رو با قلبی آتش گرفته از این مصیبت شرر بار، رو به علی(ع) عرض نمود:
«یا ابْنَ اَبی طالِب»؛
«ای پسر ابیطالب»!
این جمله اِشعار به این داشت كه نه مگر ابوطالب پدرت در هنگام هجمهی مشركان بر پدرم، حامی پدرم بود؟ اینك كه دین خدا مورد هجمهی منافقان قرار گرفته و من به حكم وظیفه ام به دفاع از حریم دین برخاستهام، بدیهی است كه نیاز به حمایت از جانب تو دارم! چه آن كه تو پسر آن پدری و من هم دختر این پدر. ولی كار انحراف از صراط حقّ به جایی رسیده كه:
«اِشْتَمَلْتَ شِمْلَة الْجَنین وَ قَعَدْتَ حُجْرَة الظَّنین»؛
«تو مانند جنین [در رحم مادر دست روی زانو نهاده و] در گوشه نشستهای و همچون شخص متّهم، از مردم پنهان گشتهای».
«نَقَضْتَ قادِمَةَ الاَجْدَلِ فَخاتَكَ رِیشُ الاَعْزَلِ»؛[1]
«تو بودی كه در میدانهای جنگ، شهپر بازهای شكاری را در هم شكستی».
امروز مرغان بیبال و پر بر سرت ریخته و درماندهات كردهاند.
این جملات، پیداست كه در مقام شكایت از سكوت مرگبار امّت در مقابل تجاوزگران منافق است، نه در مقام اعتراض به انزوای علی(ع) كه وظیفهی الهیاش در آن شرایط بوده است.
حاصل اینكه: رسول اكرم(ص) میدانست اینچنین شرایطی پس از رحلت آن حضرت برای امیرالمؤمنین(ع) پیش میآید و او جز انزوا و گوشهگیری از مردم، راهی نمییابد؛ در نتیجه روح دین خدا، از حركت باز میماند.
حضرت زهرا(س) حامی دین و رسواکنندهی منافقین
در آن شرایط ناگوار و غمبار، تنها كسی كه میتواند دست به انقلاب بزند و علیه آن منافقان خائن به پا خیزد و پرده از چهرهی كفر و نفاقشان بردارد و كفر درونیشان را برملا سازد، دخترش زهراست كه چون زن است، از اتّهام ریاستطلبی مبرّی است؛ از این رو میتواند در مقابل دستگاه حاكم جائر بایستد و افشاگری نماید و همچنین امّت خواب رفته را بیدار و هشیار گرداند! ولی طبیعی است كه اگر یك زن عادی آن هم یك زن جوان بخواهد حرفی بزند و اقدامی بنماید، نه هیأت حاكم، وقعی به حرف و اقدامش میگذارند و نه امّت، تن به قبول گفتارش میدهد و لذا لازم بود پیامبراكرم(ص) در زمان حیاتش موقعیت عظیم زهرا(س) را در میان امّت آشكار سازد و با گفتار و رفتارش شخصیت آسمانی آن ودیعهی الهیه را در نزد خدا و رسولش مبین نماید تا وقتی او احساس وظیفه كرد و به پاخاست، در نزد هر دو گروه از هیأت حاكم و امّت، تلقّی به قبول گردد.
موقعیّت ممتاز حضرت زهرا(س) نزد رسول خدا(ص)
از این جهت رسول خدا(ص) به طور مكرّر در شرایط زمانی و مكانی گوناگون، به معرّفی زهرا(س) میپرداخت و صریحاً نشان میداد كه زهرا(س) یک زن عادی نیست كه مقهور اهوای نفسانی قرار گیرد و گفتاری یا رفتاری، عاری از حكمت از وی صادر گردد. در این زمینه، سخنان فراوان از رسول خدا(ص) دربارهی كریمهاش زهرا(س) به مردم زمان ابلاغ شده است! از جمله در مجلسی از همسران خودش و دیگر زنان از بنیهاشم و جمعی از عموها كه مَحرم زهرا(س) بودهاند در حالی كه دست زهرا را كه دختری دوازده ـ سیزده ساله بود در دست داشت، نشان حاضران در مجلس داد و فرمود:
«مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَ مَنْ لَمْ یعْرفْها فَهِی فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد وَ هِی بَضْعَةٌ مِنّی وَ هِی قَلْبِی الَّذِی بَینَ جَنْبَی فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی اللهَ»؛[2]
«هر كس این را [اشاره به حضرت زهرا(س)] میشناسد كه میشناسد و هر كس او را نمیشناسد، بداند این فاطمه دختر محمد است، او قطعهای از من است؛ او قلب من است كه در همهی وجود من است...».
میدانیم كه قلب در وجود انسان، عامل اصلی حیات است. در روایت دیگری آمده است:
«هِی رُوحِی الَّتِی بَینَ جَنْبَی»؛[3]
«او روح من است كه در عمق وجود من است».
روح هم، عامل اصلی حیات است و بدن بیروح، مرده است و حسّ و حركتی ندارد! اینگونه تعبیرات از رسول خدا(ص) از قبیل سخنانِ مجازی ما نیست كه روی خوشایندگویی و تعارف یا اظهار محبّت، گفته میشود. خدا درباره ی آن حضرت فرموده:
«وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى * إنْ هُوَ إلاّ وَحْی یوحى»؛[4]
«او هیچگاه از روی هوای نفس و خواهش دل سخن نمیگوید! آنچه میگوید، از جانب خدا به او وحی میشود».
در این صورت، حیات معنوی رسول خدا(ص) كه نگهبانی از دین و آیین خداست، از طریق وجودِ اقدسِ زهرا(س) و قیام او تحقّق مییابد و به همین جهت نیز او را ملقّب به امّ ابیها فرموده است؛ یعنی مادر پدرش! چون مادر در تكوّن و هستییابی فرزند، نقش اساسی دارد. این نشان میدهد كه حضرت زهرا(س) در ابقا و نگهداری شخصیت آسمانی پدرش، به اراده و خواست خدا، نقش اساسی دارد كه اگر نبود زهرا و حسن و حسینِ زهرا و باقر و صادقِ زهرا و مهدیِّ زهرا كه حیاتبخش به جامعهی بشری است، اثری از دین و آیین خدا كه حیات معنوی رسول خداست؛ در عالم نمانده بود! و لذا میفرمود: فاطمه مادر من است! و عملاً هم مانندِ فرزند، نسبت به مادر، با او رفتار میكرد!!
اذیّتکنندهی حضرت زهرا(س) ملعون در دنیا و عُقبا
نقل شده: وقتی فاطمه از دَرِ اتاق وارد میشد رسول خدا(ص) كه نشسته بود از جا برمیخاست و از فاطمه استقبال میكرد، دست او را میگرفت و میبوسید و او را در سر جای خودش مینشانید![5] درست مانند فرزندی كه از مادر خویش احترام كند! و برای نشان دادنِ شخصیتِ ممتاز او میفرمود:
«اِنَّ فاطِمَةَ خُلِقَتْ حُورِیة فِی صُورَةٍ اِنْسِیةٍ»؛[6]
«فاطمه، حوریهای است كه به صورت انسان آفریده شده است».
او نژاد آسمانی دارد. در روز قیامت نیز:
«اِنَّ اَوَّلَ شَخْصٍ یدْخُلُ الْجَنَّةَ فاطِمَةُ»؛[7]
«به یقین، نخستین كسی كه وارد بهشت میشود، فاطمه است».
از اعظم فضایل حضرت زهرا(س) این است كه پیامبر اكرم(ص) میفرمود:
«اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یرْضَی لِرِضاها»؛[8]
«به یقین خدا به خشم فاطمه، خشم میكند و به خشنودی فاطمه، خشنود میگردد»!
این نهایت درجهی عصمت و عالیترین مرتبهی تقرّب به خدا را میرساند كه خشم و رضای فاطمه، عیناً خشم و رضای خداست و لذا این جمله را رسول خدا مكرّر میفرمود:
«مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی وَ مَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی الله»؛[9]
«هر كه فاطمه را بیازارد، مرا آزرده و هر كه مرا بیازارد خدا را آزرده است»!
آنگاه خدا هم دربارهی آزاردهندگان به خدا و رسولش فرموده است:
«إنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً»؛[10]
«آنان كه خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنت خدا هستند و خدا عذاب خواركنندهای برای آنان آماده كرده است»!
بدیهی است كه در زمان حیات رسول خدا(ص) كسی فاطمه(س) را نمیآزرد. این پیشگویی از جانب رسول خدا(ص) بوده كه پس از من كسانی اقدام به ایذای فاطمه خواهند كرد و اینك هشدار میدهم كه ایذای فاطمه، ایذای خدا و رسول خداست و كیفر آنان نیز از لسان قرآنِ خدا پیداست كه ملعون به لعنت خدا هستند و قهراً شایستهی حكومت بر امّت اسلامی نخواهند بود.
خودآزمایی
1- توضیح دهید، خطبهی شورانگیز حضرت زهرا(س) به چه جهت بوده است؟
2- چرا در آن شرایط ناگوار و غمبار، تنها كسی كه میتوانست دست به انقلاب بزند و علیه آن منافقان خائن به پا خیزد، حضرت فاطمه(س) بود؟
3- چرا پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) را ملقّب به «امّ ابیها» فرموده است؟
پینوشتها
[1]ـ احتجاج طبرسی، جلد ١، صفحهی ١٤٥.
[2]ـ نقل از نورالابصار شبلنجی، صفحهی ٥٢.
[3]ـ بیتالاحزان، صفحهی ١٦.
[4]ـ سورهی نجم، آیات ۳و۴.
[5]ـ بیتالاحزان، صفحهی ٨.
[6]ـ بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحهی ٧.
[7]ـ همان، صفحهی ٤٤.
[8]ـ فرائدالسّمطین، جلد ٢، صفحهی ٤٩ و بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحهی ٥٤.
[9]ـ بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحهی ۵۴.
[10]ـ سورهی احزاب، آیهی ۵۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی