فصل اوّل: سخنرانی حضرت زهرا(س) | ۱۰
نقض عهد، پیش از دفن پیغمبر(ص)
هذا وَ الْعَهْدُ قَریبٌ
و این در حالی بود که هنوز عهد و پیمان شما به پیغمبر نزدیک است. حضرت اشاره به غدیرخم دارد و میفرماید: هنوز وقت زیادی از آن روز نگذشته است که پدرم به شما گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فهذا عَلی مَوْلاه».[1] هنوز زمان زیادی از سفارشهایی که نسبت به عترتش فرمود، نگذشته است. گویی حضرت میگوید: ای عهدشکنان و سستپیمانان! شما خود بعد از غدیرخم به علی(ع) تبریک گفتید و این نصب الهی را پذیرفتید!
وَالْکَلْمُ رَحیبٌ
و هنوز جراحت ناشی از رحلت پیغمبر باز و وسیع است؛ یعنی آن جراحت وارده به قلوب ما و علاقمندان وسیع است.
وَ الْجُرْحُ لَمّا ینْدَمِلْ
و جراحتی که از ناحیهی وفات پدرم وارد شد هنوز التیام نیافته است. اشاره به اینکه ما هنوز داغدار و عزادار هستیم.
وَ الرَّسُولُ لَمّایُقْبَرْ
و هنوز رسول خدا دفن نشده بود. این خطبه بنا بر قولی ده روز بعد از فوت رسول خدا(ص) ایراد شده است. حضرت زهرا(س) میگوید: هنوز زمانی از داغ رحلت پدرم پیامبر خدا(ص) نگذشته بود که شما اینگونه عمل کردید. در این کلام اشارهای به جریان سقیفه وجود دارد؛ یعنی هنوز پیغمبر(ص) دفن نشده بود و حضرت علی(ع) مشغول تجهیز پیغمبر بود که بعضی برای تعیین خلیفه در سقیفه جمع شدند.
إِبْتَداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ
با عجله اقدام کردید و خیال کردید که اگر این کار را نکنید فتنهای روی میدهد. «ابتدار» را میتوان دو جور معنا کرد: یک اینکه «مفعول مطلق» باشد یعنی خیلی عجله کردید، دیگر اینکه «مفعولله» باشد، یعنی برای اینکه عجله کردید اقدام نمودید. ادامهی عبارت اشاره به جوّی است که در آن زمان به راه انداخته بودند و شعار انحرافی که رواج میدادند. حضرت میگوید: شما «خوف از فتنه» را بهانه کردید تا سقیفه را تشکیل دهید، در حالی که خوف از فتنه اصلاً معنا نداشت، زیرا با پیشبینی پیامبر اکرم(ص) و واقعهی غدیرخم تکلیف همه روشن بود و اصلاً جای نگرانی وجود نداشت. کلمهی «زَعَمْتُمْ» جایی گفته میشود که عذر فرد پذیرفته نیست، یعنی گمان شخص باطل است. حضرت میخواهد بگوید: خوف از فتنه بهانهای بیش نبود، شما میخواستید خلافت را غصب کنید و برای فریب دیگران که از زد و بندهای پشت پرده بیخبر بودند، «خوف از فتنه» را بهانه کردید تا به اهداف شوم خود برسید و عملتان را مشروع جلوه دهید.
أَلا فی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا
بدانید که با این کار شما در فتنه سقوط کردید. چه فتنهای از این بالاتر که شما مسیر اسلام حقیقی را منحرف کردید، آیا شما میخواستید جلوی اختلاف را بگیرید؟ شما که خود ایجاد اختلاف کردید و یا با این عمل بذر اختلاف و فتنه را کاشتید.
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ؛[2]
و به راستی جهنّم بر کافران احاطه دارد. حضرت(س) به خوبی از آیهی قرآن استفاده کرده و میفرماید: سردمداران سقیفه مصداق کفر بودهاند و در هنگامی که مرتکب این اعمال شدند مؤمن نبودهاند.
در اینجا لازم است اشاره کنم به اینکه منظور از «کافر» در اینجا کافر اصطلاحی نیست، زیرا به تعبیر ما اینها یک اسلام ظاهری داشتهاند. در باب مؤمنین روایات زیادی آمده است که روح مؤمن هنگام گناه از او مفارقت میکند. حتّی در مورد زنا هم این مطلب آمده که مؤمن در حال ایمان زنا نمیکند و اگر مرتکب زنا یا گناهان دیگر شد در آن موقع دیگر مؤمن نیست و کافر خواهد بود. این کافر با کافر اصطلاحی که احکام خاصی در فقه دارد تفاوت دارد. پس این افراد هم روح ایمان را از دست دادند و کافر شدند، به این معنا که گردانندگان سقیفه که غاصبان خلافتاند از ایمان بیرون رفته بودند و چه گناهی بالاتر از غصب خلافت؟
سرپیچی از فرامین قرآن
فَهَیهاتَ مِنْکُمْ
این کار از شما دور بود! یعنی باور نبود از شما مهاجرین و انصار که دست به چنین کاری بزنید و فریب گروهی از شیاطین را بخورید و اهل بیت پیامبر را به کنار بزنید و تنها گذارید.
وَ کَیفَ بِکُمْ؟
و شما را چه شده است!؟ با این که از جریانات آگاه بودید چگونه چنین کردید!؟
وَ أَنّی تُؤفَکُونَ
و به کدام راه منحرف شدهاید؟ آیا میدانید که به کدام سمت شما را سوق دادهاند؟ شاید منظور حضرت این است که چرا مردم گول عدّهی معدود و محدودی را خوردند و از مسیر حق منحرف شدند؟
وَ کِتابُ اللهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ
و حال آن که کتاب خدا بین پشتهای شما بود. «بَینَ اَظْهُرِکُمْ»، اصطلاحی است که در نبردها به کار میبردهاند؛ یعنی آن چیزی که برای گروهی قداست دارد اطرافش را میگیرند و از آن بخوبی محافظت میکنند تا آسیب نبیند. اشاره به اینکه قرآن پشتیبان شما بود یا شما او را در میان داشتید و از آن محافظت میکردید؟
حضرت میفرماید: شما قبلاً از قرآن محافظت میکردید و از آن دستورالعمل میگرفتید، پس چه شد که قرآن را رها کردید؟ منظور حضرت این است که قرآن در مورد امامت و رهبری شرایط کلّی را بیان کرده است. «أَفَمَنْ یَهْدِی إلَی الْحَقّ أحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَّایَهِدّی إلَّآ أَن یُهْدَی فَمَالَکُمْ کَیفَ تَحْکُمُونَ»؛[3] آیا آن کسی که هادی مردم است به سوی حق سزاوارتر است که پیروی شود یا کسی که خودش هدایت نمیشود مگر اینکه کسی دیگر او را هدایت کند؟
تاریخ شهادت میدهد، خودشان هم اقرار دارند که یکی از سردمداران سقیفه بیش از هفتاد بار در پاسخ به مراجعات میگفت: «نمیدانم» و میرفت از امیرالمؤمنین(ع) سؤال میکرد. حتّی نوشتهاند مکرّر میگفت: «لَولا عَلی لَهَلَکَ...»، یعنی اگر علی نبود من هلاک شده بودم. علمای عامّه هم این مطلب را ثبت و نقل کردهاند.
اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ وَ أْحکامُهُ زاهِرَةٌ وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ وَ زَواجِرُهُ لائِحَةٌ و أوامِرُهُ واضِحَةٌ
در حالی که معارف قرآن کریم روشن و احکام آن درخشنده و عَلَمهای آن بلند و غالب و نواهی آن تبیین شده و اوامر آن واضح است.
یعنی معارف و تعالیم قرآن و راهنماییهایش آشکار و واضح بود. در قدیم مرسوم بوده است که در بیابانها و بین راهها چیزی به عنوان علامت و نشانه میگذاشتند تا مردم راه را گم نکنند. به این نشانهها «عَلَمْ» میگفتند. حضرت میفرماید: تعالیم قرآن برتر و غالب از همهی امور است. کافی است آدمی به قرآن مراجعه کند تا بفهمد مصداق آن شرایط امامت و رهبری کیست؟ پس چه شد که آن روز غدیرخم آمدید به علی(ع) تبریک گفتید، امّا پس از رحلت پیامبر(ص) همهی آن عهدها را فراموش نموده و به قرآن روشن هم مراجعه نکردید.
اشاره به اینکه با مراجعه به قرآن میتوانید مسئلهی رهبری را از نظر خصوصیات و شرایط، به روشنی و وضوح دریابید و مصداق آن را تشخیص دهید، خصوصاً با توجّه به آن همه آیاتی که در شأن و مقام علی(ع) نازل شده است.
قَدْ خَلَّفْتُمُوه وَراءَ ظُهُورِکُمْ
و قرآن را پشت سر انداختید! یعنی به جای اینکه قرآن را پیشاپیش و راهبر خود قرار دهید قرآن را به پشت سر نهادید؛ یعنی در مسائل رهبری و امامت که از اهمّ مسائل است به قرآن توجّه نکردید و آن را پشت سر انداختید.
دلیل روگردانی شما از قرآن
أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ أمْ بِغَیرِهِ تَحْکُمُون؟
آیا از قرآن روگردان شدید، یا غیر قرآن را ملاک حکم خود قرار دادهاید؟ در برخی نسخهها «تَدَبَّرُون» هم آمده است؛ یعنی از اسلام روگردان شدید. آنها با شعار «حفظ اسلام از فتنه»، حقایق قرآن را زیر پا گذاشتند. این است که مؤمن باید همیشه زیرک و هشیار باشد و به شعارها دقّت کند.
«بِئْسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً»[4]
چه بد است برای ستمکاران آنچه را که به جای قرآن اختیار کردند! حضرت به پیامدهای سوء جریان سقیفه اشاره دارد؛ یعنی اوّلاً؛ این کار ظلم است و ثانیاً؛ پیامد و عاقبت خطرناکی در دنیا و آخرت دارد. امّا آنچه زیبا است اینکه هر یک از عبارات این خطبه، یا مفهوم آیه را به کار گرفته، یا با مضمون آیهای از قرآن کریم همراه است. حضرت در ادامه باز هم آیهای از قرآن را قرائت میکند:
«وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرِ الإسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»[5]
کسی که غیر از اسلام دینی را انتخاب کند هیچگاه، آن دین از او پذیرفته نمیشود و در آخرت هم از زیانکاران خواهد بود.
استدلال حضرت(س) این است که شما از احکام قرآن تخلّف کردید و شرایطی که در قرآن برای رهبری و امامت الهی مطرح شده نادیده گرفتید و احکام ظاهرهی قرآن را کنار گذاشتید. پس شما قرآن را کنار زدید و هنگامی هم که قرآن کنار رفت دیگر اسلامی باقی نمیماند. پس اگر علی(ع) را کنار گذاشتید، یعنی حقیقت اسلام را کنار گذاشتهاید؛ چون اسلام یعنی عمل به معیارها و شرایطی که در قرآن آمده، حال اگر کسی به حرف قرآن گوش نداد و آن را رها کرد اسلام را هم رها کرده است.
خودآزمایی
1- معانی مختلف «ابتدار» را بیان کنید و با توجه به آن، معنی مختلف جمله «إِبْتَداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ» را شرح دهید.
2- چرا حضرت زهرا(س) فرمودند: شما قبلاً از قرآن محافظت میکردید و از آن دستورالعمل میگرفتید، پس چه شد که قرآن را رها کردید؟
3- استدلال حضرت(س) درباره روگردانی (مردم/ سردمداران سقیفه) از قرآن را بیان کنید.
پینوشتها
[1]. اصول کافی، ج۱، ص۴۲۰.
[2]. سورهی مبارکهی توبه، آیه ۴۹.
[3]. سورهی مبارکهی یونس، آیه ۳۵.
[4]. سورهی مبارکهی کهف، آیه ۵۰.
[5]. سورهی مبارکهی آلعمران، آیه ۸۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی