ده درس عدل الهی | ۲
درس دوّم: دلائل عدالت پروردگار
حُسن و قُبح عقلی
قبلاً دانستن این مسئله لازم به نظر مىرسد که عقل ما «خوبى» و «بدى» اشیاء را تا حدود قابل توجهى درک مىکند (این همان چیزى است که دانشمندان از آن به عنوان حُسن و قُبح عقلى یاد مىکنند).
مثلاً، مىدانیم عدالت و احسان خوب است، و ظلم و بخل بد است؛ حتى قبل از این که دین و مذهب از این امور سخن گوید براى ما روشن بوده است؛ هر چند مسائل دیگرى وجود دارد که علم ما براى درک آن کافى نیست و باید از رهنمود رهبران الهى و پیامبران استفاده کند.
بنابراین، اگر گروهى از مسلمین به نام اشاعره، منکر حُسن و قُبح عقلى شدهاند، و راه شناخت خوبى و بدى را، حتى در مثل عدالت و ظلم و مانند آنها فقط شرع و مذهب دانستهاند، اشتباه محض است.
چه این که اگر عقل ما قادر به درک خوبى و بدى نباشد از کجا بدانیم خداوند معجزه را در اختیار فرد دروغگویى نمىگذارد؟ اما هنگامى که مىگوییم دروغ گفتن زشت و قبیح است و محال است از خداوند سر زند مىدانیم که وعدههاى خداوند همه حق است و گفتههاى او همه صدق؛ هرگز دروغگو را تقویت نمىکند و هرگز معجزه را در اختیار شخص کاذب قرار نمىدهد.
اینجاست که مىتوان به آنچه در شرع و مذهب وارد شده اعتماد کرد.
بنابراین، نتیجه مىگیریم که اعتقاد به حسن و قبح عقلى اساس دین و مذهب است (دقت کنید).
***
اکنون به دلایل عدالت خدا بازمىگردیم؛ براى پى بردن به این حقیقت باید بدانیم:
2ـ سرچشمهی ظلم چیست؟
سرچشمهی ظلم یکى از امور زیر است:
1ـ جهل: گاهى آدم ظالم به راستى نمىداند چه مىکند؛ نمىداند حق کسى را پایمال مىسازد، و از کار خود بىخبر است.
۲ـ نیاز: گاه نیاز به چیزهایى که در دست دیگران است انسان را وسوسه مىکند که دست به این عمل شیطانى بزند، در حالى که اگر بىنیاز بود در این گونه موارد دلیلى بر ظلم نداشت.
3ـ عجز و ناتوانى: گاه انسان مایل نیست در اداى حقّ دیگرى کوتاهى کند اما قدرت و توانایى این کار را ندارد، و ناخواسته مرتکب «ظلم» مىشود.
4ـ خودخواهى و کینهتوزى و انتقامجویى: گاه هیچیک از عوامل فوق در کار نیست، اما «خودخواهى» سبب مىشود که انسان به حقوق دیگران تجاوز کند، و یا «حسّ انتقامجویى» و «کینهتوزى» او را وادار به ظلم و ستم مىکند، و یا روح «انحصارطلبى» سبب تعدى به دیگران مىشود... و مانند اینها.
اما با توجه به این که هیچ یک از این صفات زشت، و این نارسایىها و کمبودها در وجود مقدس خداوند راه ندارد، زیرا او به همه چیز عالِم، و از همه بى نیاز و بر هر چیز قادر و نسبت به همگان مهربان است، معنى ندارد مرتکب ظلمى شود.
او وجودى است بىانتها و کمال او نامحدود است؛ از چنین وجودى جز خیر و عدالت، جز رأفت و رحمت سرچشمه نمىگیرد.
و اگر بدکاران را کیفر مىدهد در حقیقت نتیجهی اعمال آنهاست، که به دست آنها مىرسد، همانند کسى که بر اثر استعمال مواد مخدّر یا نوشیدن مشروبات الکلى به انواع بیمارىهاى کشنده مبتلا مىگردد.
قرآن مجید مىگوید:
«هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[1]
آیا جزاى شما چیزى جز اعمال شما هست؟!
قرآن و عدالت پروردگار
قابل توجه این که در آیات قرآن مجید، روى این مسئله بسیار تأکید شده است، در یک جا مىفرماید:
«إِنَّ اللهَ لاَ یظْلِمُ النَّاسَ شَیئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ»[2]
خداوند به هیچ کس ستم نمىکند، این مردم هستند که به خودشان ظلم روا مىدارند.
در جاى دیگر مىفرماید:
«إِنَّ اللهَ لاَ یظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ ...»[3]
خداوند حتى به اندازهی سنگینى ذرّهی کوچکى ظلم و ستم بر هیچ کس روا نمىدارد.
و در مورد حساب و جزاى رستاخیز مىگوید:
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً»[4]
ما ترازوهاى عدالت را در روز قیامت برپا مىکنیم و به هیچ کس کمترین ظلم و ستمى نخواهد شد.
(باید توجه داشت منظور از «میزان» در اینجا وسیلهی سنجش نیک و بد است، نه ترازویى همچون ترازوهاى این جهان.)
دعوت به عدل و داد
گفتیم صفات انسان باید پرتوى از صفات خدا باشد، و در جامعهی انسانى صفات الهى پرتوافکن گردد. روى این اصل، به همان مقدار که قرآن روى عدالت پروردگار تکیه کرده است، به عدل و داد در جامعهی انسانى و در فرد فرد انسانها اهمیت مىدهد، قرآن مجید کراراً ظلم را مایهی تباهى و نابودى جامعهها معرفى مىکند و سرنوشت ظالمان را دردناکترین سرنوشت مىشمرد.
قرآن ضمن بیان سرگذشت اقوام پیشین، بارها این حقیقت را خاطرنشان کرده که ببینید بر اثر ظلم و فساد چگونه گرفتار عذاب الهى شدند و نابود گشتند، بترسید از این که شما هم بر اثر ظلم به چنین سرنوشتى گرفتار شوید.
قرآن باصراحت و به عنوان یک اصل اساسى مىگوید:
«إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَ ینْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْىِ...»[5]
خداوند به عدل و احسان دربارهی همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور مىدهد و از کارهاى زشت و منکر و ظلم نهى مىکند.
جالب توجه است، همان گونه که ظلم کردن کار زشت و قبیحى است پذیرش ظلم و زیر بار ستم رفتن نیز از نظر اسلام و قرآن غلط است، چنان که در سورهی بقره، آیهی 279 مىخوانیم:
«لا تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ»
نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم روید.
اصولاً تسلیم در برابر بیدادگران موجب تشویق ظلم و توسعهی ستم و اعانت ظالم است.
فکر کنید و پاسخ دهید
1ـ آیا عقل ما مستقلّاً و بدون شرع قادر به درک نیکى و بدى هست؟
2ـ ظلم از چه امورى سرچشمه مىگیرد؟ و دلیل عقلى بر عدالت خداوند چیست؟
3ـ قرآن دربارهی عدالت پروردگار و نفى ظلم از ساحت مقدّس او چه مىگوید؟
4ـ وظیفهی انسان در برابر عدالت و ظلم چیست؟
5ـ آیا تن به ظلم دادن و زیر بار ستم رفتن نیز گناه است؟
پینوشتها
1. سورهی نمل، آیهی 90.
2.سورهی یونس، آیهی 44.
3. سورهی نساء، آیهی 40.
4. سورهی انبیاء، آیهی 47.
5. سورهی نحل، آیهی 90.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی