ده درس عدل الهی | ۳
درس سوّم: فلسفهی آفات و شرور
از قدیمترین ایام تا امروز گروهى از ناآگاهان بر عدالت خدا خُرده گرفتهاند و مسائلى را مطرح نمودهاند که به اعتقاد آنها با عدالت خدا سازگار نیست، و حتّى گاه آنها را نه تنها دلیل بر نفى عدالت که دلیلى بر انکار وجود خدا پنداشتهاند!
از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند توفانها و زلزلهها و مصائب دیگر که همگانى است.
و همچنین تفاوتهایى که در میان انسانها دیده مىشود.
و نیز شرور و آفتهایى که دامن انسان یا نباتات و موجودات دیگر را مىگیرد.
این بحث گاهى در ضمن بحثهاى مربوط به خداشناسى در برابر مادّیین مطرح مىشود و گاه در بحث عدل پروردگار، و ما آن را در این بحث طرح مىکنیم.
و براى این که بدانیم تا چه اندازه در تحلیل دقیق، این پندارها نادرست است، باید بحث مشروحى در این زمینه داشته باشیم و امور زیر را دقیقاً بررسى کنیم.
۱ـ قضاوت نسبى و معلومات محدود
معمولاً همهی ما در قضاوتهاى خود و تشخیص مصداقها روى رابطهاى که اشیاء با ما دارند تکیه مىکنیم؛ مثلاً، مىگوییم فلان چیز دور یا نزدیک است یعنى نسبت به ما.
یا فلان کس قوى یا ضعیف است، یعنى با مقایسه به وضع روحى یا جسمى ما، او داراى چنین حالتى است. در مسائل مربوط به خیر و شرّ و آفت و بلا نیز داورى مردم غالباً همین گونه است.
مثلاً اگر بارانى در سطح منطقه ببارد، ما کار نداریم که تأثیر این باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محیط زندگى و خانه و مزرعهی خودمان، و یا حدّاکثر شهرمان نگاه مىکنیم، اگر اثر مثبتى داشته مىگوییم نعمت الهى بود، اگر منفى بوده نام «بلا» بر آن مىگذاریم.
هنگامى که ساختمان فرسوده را براى نوسازى ویران مىکنند و ما به عنوان یک راهگذر تنها از گرد و غبار آن سهمى داریم مىگوییم چه حادثهی شرّى است، هر چند در آینده آنجا بیمارستانى ساخته شود که افراد دیگرى از آن استفاده کنند، و هر چند در مثال باران، در مجموع منطقه اثرات مثبتى پیدا شده باشد.
در قضاوت سطحى و عادى، نیش مار را آفت و شر مىشمریم، بىخبر از این که همین نیش و زهر یک وسیلهی مؤثر دفاعى براى این حیوان است، و غافل از این که گاهى از همین زهر، داروهاى حیاتبخش مىسازند که جان هزاران انسان را نجات مىدهد.
بنابراین، اگر ما بخواهیم گرفتار اشتباه نشویم، باید به معلومات محدود خود نگاه نکنیم، و در قضاوتها، تنها روى روابط اشیاء با خودمان ننگریم بلکه تمام جوانب را در نظر بگیریم و قضاوت همهجانبه کنیم.
اصولاً حوادث جهان مانند حلقههاى زنجیر به هم پیوسته است؛ طوفانى که امروز در شهر ما مىوزد، و باران سیلآسایى که فرو مىریزد، یک حلقه از این سلسلهی طولانى است که با حوادث نقاط دیگر کاملاً به هم مربوط است، و همچنین با حوادثى که در «گذشته» روى داده یا در «آینده» روى مىدهد ارتباط دارد.
نتیجه اینکه، انگشت روى یک قسمت کوچک گذاردن و دربارهی آن قضاوت قطعى کردن از منطق و عقل دور است.
آنچه قابل انکار است، آفرینش «شرّ مطلق» است. اما اگر چیزى از جهاتى خیر و از یک جهت شرّ است و خیر آن غلبه دارد بىمانع است. یک عمل جراحى از جهاتى ناراحت کننده و از جهات بیشترى مفید است؛ بنابراین، خیر نسبى است.
باز براى توضیح بیشتر به مثال زلزله دقت مىکنیم؛ درست است که در یک نقطه ویرانیهایى به بار مىآورد اما اگر ارتباط زنجیرهاى آن را با مسائل دیگر در نظر بگیریم چه بسا قضاوت ما عوض شود.
آیا زلزله مربوط به حرارت و بخارات درون زمین است یا مربوط به جاذبهی ماه که پوستهی خشک و جامد زمین را به سوى خود مىکشد و گاه مىشکند، و یا مربوط به هر دو است، دانشمندان نظرات گوناگونى اظهار کردهاند، ولى هر کدام اینها باشد، باید آثار دیگر آن را در نظر گرفت؛ یعنى، باید بدانیم که حرارت درون زمین چه اثرى در ایجاد منابع نفتى که مهمترین مادهی انرژىزا در عصر ماست و همچنین تولید ذغالسنگ و مانند آن مىگذارد. بنابراین، خیر نسبى است.
و نیز جزر و مدّ حاصل از جاذبهی ماه در دریاها چقدر براى زنده نگاه داشتن آب دریاها، و موجودات آن، و گاه آبیارى سواحل خشک در آنجا که آبهاى شیرین به دریا مىریزد، تأثیر دارد؛ آن نیز خیر نسبى است.
اینجاست که مىفهمیم قضاوتهاى نسبى و معلومات محدود ماست که این امور را به صورت نقاط تاریک در صحنهی آفرینش جلوهگر ساخته است، و هر قدر در ارتباط و پیوند حوادث و پدیدهها بیشتر بیندیشیم به اهمیت آن مطلب آشناتر مىشویم.
قرآن مجید به ما مىگوید:
«وَ مَا أُوتِیتُم مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً»[1]
بهرهی شما از علم و دانش اندک است.
و با این علم و دانش اندک نباید در قضاوت عجله کرد.
۲ـ حوادث ناخوشایند و هشدارها
همهی ما افرادى را دیدهایم که وقتى غرق نعمتى مىشوند، گرفتار «غرور و خودبینى» مىگردند، و در این حالت بسیارى از مسائل مهمّ انسانى و وظایف خود را به دست فراموشى مىسپارند.
و نیز همهی ما دیدهایم که در هنگام آرام بودن اقیانوس زندگى و راحتى و آسایش کامل، چگونه یک حالت «خوابزدگى و غفلت» به انسان دست مىدهد که اگر این حالت ادامه یابد منجر به بدبختى انسان مىگردد.
بدون شک قسمتى از حوادث ناخوشایند زندگى براى پایان دادن به آن حالت غرور، و از بین بردن این غفلت و خواب زدگى است.
حتماً شنیدهاید که رانندگان با تجربه، از راههاى صاف و هموار که خالى از هرگونه پیچ و خم و فراز و نشیب و گردنههاست شکایت دارند، و این جادهها را خطرناک توصیف مىکنند، چرا که یکنواختى این جادهها سبب مىشود راننده در یک حال خوابزدگى فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او مىآید.
حتى دیده شده در بعضى از کشورها در این گونه جادهها فراز و نشیبها و دستاندازهاى مصنوعى ایجاد مىکنند تا جلو این گونه خطرات را بگیرند.
مسیر زندگانى انسان نیز عیناً به همین گونه است؛ اگر زندگى فراز و نشیب و دستاندازى نداشته باشد و اگر گهگاه حوادث نامطلوبى پیش نیاید، آن حالت غفلت و بىخبرى از خدا و از سرنوشت و از وظایفى که انسان بر عهده دارد، حتمى است.
هرگز نمىگوییم انسان باید با دست خود حوادث ناخوشایند بیافریند و به استقبال ناراحتیها برود، چرا که همیشه این امور در زندگى انسان بوده و هست، بلکه مىگوییم باید توجه داشته باشد که فلسفهی قسمتى از این حوادث این است که جلو غرور و غفلت را که دشمن سعادت اوست بگیرد، تکرار مىکنیم این فلسفهی قسمتى از این حوادث ناخوشایند است نه همهی آنها، چرا که بخشهاى دیگرى وجود دارد که به خواست خدا بعداً از آن سخن خواهیم گفت.
کتاب بزرگ آسمانى ما قرآن مجید در این زمینه چنین مىگوید:
«فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یتَضَرَّعُونَ.»
ما آنها را به حوادث سخت و دردناک و رنجها گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا روى آورند.
فکر کنید و پاسخ دهید
1ـ چه کسانى مسئلهی آفات و شرور را در مباحث اعتقادى مطرح کردهاند؟
2ـ نمونههایى از آفات و شرور را برشمرید و آیا در زندگى خود هرگز با آنها مواجه بودهاید؟
3ـ منظور از قضاوت نسبى و همه جانبه و «شرّ مطلق» و «خیر نسبى» چیست؟
4ـ آیا طوفانها و زلزلهها حتماً زیانبارند؟
5ـ حوادث ناخوشایند زندگى چه اثر مثبت روانى ممکن است در انسان داشته باشد؟
پینوشت
1. سورهی اسراء، آیهی ۸۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی