کد مطلب: ۴۲۹۲
تعداد بازدید: ۸۸۵
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۸
پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان | ۱۸
عقیده‌مندان به تفویض، معتقدند که خداوند ما را آفریده و همه چیز را به دست خود ما واگذارده و به کلى از اعمال و افعال ما بیگانه است و به این ترتیب ما در قلمرو اعمالمان از هر نظر مستقل و حکمران بلامنازع هستیم!

ده درس عدل الهی | ۸
 


درس هشتم: «امرٌ بین‌الامرین» چیست؟ (مکتب واسطه)


۱ـ تفویض در برابر جبر


البته در برابر اعتقاد به جبر که در سوى «افراط» قرار گرفته، مکتبى به نام مکتب «تفویض» است که در سمت «تفریط» است.
عقیده‌مندان به تفویض، معتقدند که خداوند ما را آفریده و همه چیز را به دست خود ما واگذارده و به کلى از اعمال و افعال ما بیگانه است و به این ترتیب ما در قلمرو اعمالمان از هر نظر مستقل و حکمران بلامنازع هستیم!
بدون شک این اعتقاد، با اصل توحید سازگار نیست؛ چرا که توحید به ما تعلیم داده که همه‌ی جهان ملک خداست و چیزى از قلمرووِ حکومت او بیرون نیست؛ حتى اعمال ما در عین اختیار و آزادى اراده، از قلمرووِ قدرت او نمى‌تواند بیرون باشد وگرنه شرک لازم مى‌آید.
به عبارت روشن‌تر: ما نمى‌توانیم قائل به دو خدا باشیم، یکى خداى بزرگ که عالم را آفریده و دیگرى خداى کوچک یعنى انسان که در اعمال خودش مستقل و تام‌الاختیار است و حتى خداوند هم نمى‌تواند در محدوده‌ی اعمال او اثر بگذارد!
این شرک است؛ این دوگانه پرستى و چندگانه پرستى است. مهم آن است که ما هم انسان را آزاد بدانیم و صاحب اختیار، و هم خدا را حاکم بر او و اعمال او بدانیم.


2ـ مکتب واسطه


نکته‌ی باریک همین جاست که تصور نکنیم میان این دو، تضاد است. نکته‌ی اساسی این است که ما هم «عدالت» خدا را کاملاً بپذیریم و براى بندگان «آزادى و مسئولیت» قائل شویم، و هم «توحید» و حاکمیت او بر تمام جهان هستى، و این همان چیزى است که از آن تعبیر به «اَمرٌ بَیْنَ‌الاَمْرَیْنِ» مى‌شود (یعنى مطلبى که در میان دو عقیده‌ی افراطى و نادرست قرار گرفته).
از آنجا که بحث کمى پیچیدگى دارد، اجازه دهید با یک مثال واضح آن را روشن سازیم.
فرض کنید شما با یک دستگاه قطار برقى مشغول مسافرت هستید و راننده‌ی قطار شمایید. یک سیم برق قوى در سرتاسر مسیر قطار کشیده شده، و حلقه‌ی مخصوص از بالاى قطار روى این سیم مى‌لغزد و حرکت مى‌کند و لحظه به لحظه برق را از یک منبع قدرتمند به لکوموتیو قطار منتقل مى‌کند، به طورى که اگر یک لحظه منبع مولد، برق به قطار نرساند فوراً در جاى خود متوقف مى‌شود.
بدون شک شما آزادید؛ هر کجا مى‌خواهید در مسیر راه مى‌توانید توقف کنید، کم یا زیاد، و با هر سرعتى بخواهید مى‌توانید حرکت نمایید، ولى با تمام این آزادیها که دارید، کسى که پشت دستگاه مولد برق نشسته هر لحظه مى‌تواند شما را متوقف سازد چرا که تمام قدرت و نیروى شما از همان برق است و کلید آن در دست اوست.
هنگامى که در این مثال دقت مى‌کنیم مى‌بینیم چنین شخصى در عین آزادى و اختیار و مسئولیت، در قبضه‌ی قدرت دیگرى قرار دارد؛ و این دو با هم منافات ندارد.
مثال دیگر:
فرض کنید کسى بر اثر بیمارى یا وقوع یک حادثه‌ی ناگوار، اعصاب دستش از کار افتاده و قدرت حرکت دادن دست را ندارد، اما اگر آن را با یک نیروى برق خفیف و ملایم ارتباط دهیم، اعصاب او چنان گرم مى‌شود که قادر به حرکت خواهد بود.
چنین شخصى هرگاه کارى انجام دهد مثلاً با همان دست و در همان حالت مرتکب جنایتى گردد؛ سیلى به صورت دیگرى زند؛ کاردى در سینه‌ی بى‌گناهى فرو کند؛ مسلماً مسئول جنایت خویش است؛ چرا که هم قدرت داشته، هم اختیار، و شخص «قادر مختار» در برابر اعمال خویش مسئول است.
ولی با این حال آن کس که نیروى برق به دست او مى‌دهد و توان و قدرت در او مى‌آفریند، بر او حاکمیت دارد، و در عین آزادى و اختیار در قبضه‌ی قدرت اوست.
اکنون به اصل مطلب باز مى‌گردیم:
خداوند به ما نیرو و توان داده، عقل و هوش و قدرت جسمانى بخشیده، و این امکانات لحظه به لحظه از ناحیه‌ی خداوند به ما مى‌رسد، و اگر یک لحظه‌ی کوتاه لطف او از ما قطع گردد و رابطه‌ی ما با او بریده شود، معدوم خواهیم شد.
ما اگر مى‌توانیم کارى انجام بدهیم با قدرتى است که او به ما داده و لحظه به لحظه ادامه مى‌دهد، حتى آزادى و اختیار ما نیز از ناحیه‌ی اوست؛ یعنى او خواسته است که ما آزاد باشیم، و با استفاده از این موهبت بزرگ الهى راه تکامل را بپوییم.
بنابراین، ما در عین اختیار و آزادى اراده، در قبضه‌ی قدرت او هستیم و سر بر آستان او داریم و از قلمرووِ حاکمیت او بیرون نخواهیم بود. ما در عین توانایى و قدرت، وابسته به او هستیم و بدون او هیچ خواهیم بود. و این است معنى «اَلْاَمْرٌ بَیْنَ‌الاَمْرَیْنِ»؛ زیرا نه موجودى را همسان خدا دانسته‌ایم تا شرک لازم آید، و نه بندگان را مجبور در اعمالشان مى‌دانیم تا ظلم لازم آید. (دقت کنید)
این درس را از مکتب ائمّه‌ی اهل بیت(ع) آموخته‌ایم، هنگامى که پرسیده می‌شد: آیا میان جبر و تفویض راه دیگرى وجود دارد؟ مى‌فرمودند: آرى، وسیع‌تر از فاصله‌ی میان زمین و آسمان.[1]


3ـ قرآن و مسئله‌ی جبر و اختیار


قرآن مجید در این مسئله صراحت دارد و به وضوح آزادى اراده‌ی انسان را اثبات مى‌کند و صدها آیه در قرآن در زمینه‌ی آزادى اراده‌ی انسان آمده است:
الف ـ تمام آیاتى که در آن امر و نهى و تکلیف و برنامه آمده است، همه دلیل بر اختیار و آزادى اراده‌ی انسان است؛ چرا که اگر انسان مجبور بود، امر و نهى، لغو و بیهوده بود.
ب ـ تمام آیاتى که سخن از ملامت بدکاران و مدح و توصیف نیکوکاران مى‌گوید، دلیل بر اختیار است؛ چرا که در صورت جبر، هم آن ملامت و هم آن مدح و ستایش معنى ندارد.
ج ـ تمام آیاتى که سخن از سؤال در روز قیامت، و محاکمه در آن دادگاه، و سپس پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ مى‌گوید، دلیل بر اختیار است؛ چون در فرض جبر، تمام اینها نامفهوم و سؤال و محاکمه و مجازات بدکاران ظلم محض است.
د ـ تمام آیاتى که سخن از این مى‌گوید که انسان در گرووِ اعمال خویش است، مانندِ «كُلٌّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ؛[2] هر انسانى در گرووِ اعمال خود مى‌باشد.» و «كُلٌّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِینٌ؛[3] هر فردى در گرووِ اعمالى است که انجام داده.» و مانند اینها، به روشنى اختیار انسان را ثابت مى‌کند.
هـ ـ آیاتى مانند: «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً؛[4] ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شکرگزارى کند یا کفران.» نیز دلیل روشنى بر این مدعاست.
منتها، تعبیراتى در قرآن وارد شده که دلیل بر مسئله «امر بین الامرین» است، و گاهى بعضى از ناآگاهان به اشتباه آن را دلیل بر جبر پنداشته‌اند؛ مانند: «وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللهُ؛[5] شما اراده‌اى نمى‌کنید مگر این که خدا اراده کند.»
روشن است که این آیه و امثال آن نمى‌خواهد اختیار را از انسان سلب کند، بلکه مى‌خواهد این حقیقت را ثابت کند که شما در عین اختیار در قبضه‌ی فرمان خدا هستید، که توضیح آن در بالا داده شد.
 

فکر کنید و پاسخ دهید

 
1ـ منظور از «تفویض» چیست؟ و چه عیبى در آن نهفته است؟
2ـ مکتب «الامر بین الامرین» را که ما از ائمه‌ی اهل بیت(ع) آموخته‌ایم، در عباراتى روشن شرح دهید و با ذکر مثال آن را به طور وضوح بیان کنید.
3ـ آیات قرآن در ارتباط با مسئله‌ی جبر و اختیار چه مى‌گوید؟
4ـ اگر ما عقیده‌ی جبر را بپذیریم، رستاخیز و بهشت و دوزخ و بازپرسى و سؤال روز قیامت چه خواهد شد؟
5ـ آیا آیاتى مانند «وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللهُ» دلیل بر جبر است؟
 

پی‌نوشت‌ها


1. اصول کافى، جلد اول، صفحه‌ی 121 (باب الجبر و القدر و الامر بین الامرین).
2. سوره‌ی مدّثّر، آیه‌ی 3۸.
3. سوره‌ی طور، آیه‌ی 21.
4. سوره‌ی دهر، آیه‌ی ۳.
5. سوره‌ی دهر، آیه‌ی ۳۰.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: