محتوای اناجیل و سایر کتب عهد جدید
از بحثهای گذشته این حقیقت روشن شد که هیچیک از اناجیل موجود و سایر کتابهای بیست و هفتگانه عهد جدید، کتاب آسمانیای که بر حضرت مسیح(ع) نازل گردیده نیست و همهی مورّخان مسیحی نیز معترفند که این کتابها بعداً نگارش یافته و از دادن توضیح قانعکننده دربارهی اینکه انجیل واقعی (کتاب آسمانی مسیح) چه شده است عاجزند.
اکنون میخواهیم قطع نظر از مدارک تاریخی و اعترافات صریح مزبور، خود اناجیل را از نظر محتویّات، مطالعه و بررسی کنیم.
این مطالعات و بررسیها به ما اطمینان میدهد که اناجیل کنونی نمیتواند کتاب آسمانی بوده باشد، زیرا اوّلاً بسیاری از مندرجات و محتویّات آنها زننده و دور از منطق و سست و بیاساس است.
ثانیاً مندرجات آنها دارای تناقض و اختلاف است.
برای اثبات بخش اوّل چند نمونه زیر کافی است:
1. در جملههای مختلفی از اناجیل، عیسی خداوند معرّفی شده است. فیالمثل در انجیل مرقس از قول مسیح چنین نقل میکند:
«چگونه کاتبان میگویند مسیح پسر داوود است ... خود داوود او را خداوند میخواند، پس چگونه او را پسر میباشد (یعنی پسر او میباشد) و عوام النّاس کلام او را به خشنودی پذیرفتند».[1]
همین مطلب در انجیل متّی دربارهی عیسی نقل شده، آنجا که میگوید: «عیسی از ایشان پرسیده، گفت: دربارهی مسیح چه گمان میبرید؟ او پسر کیست؟ بدو گفتند: پسر داوود! گفت: پس چطور داوود در روح او را خداوند میخواند چنانکه میگوید: خداوند به خداوند من گفت: به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پایانداز تو سازم، پس هرگاه داوود او را خداوند میخواند چگونه پسرش میباشد».[2]
نظیر این تعبیر در اناجیل دیگر نیز وجود دارد. زننده بودن این تعبیر جای تردید نیست، چه اینکه ظاهر آن شرک آشکار و دعوی الوهیّت مسیح است.
2. در انجیل یوحنّا تبدیل شدن آب به شراب ناب را از نخستین معجزات مسیح معرّفی میکند، آنجا که میگوید: «عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند و چون شراب تمام شد مادر عیسی بدو گفت شراب ندارند. (تا آنجا که میگوید) عیسی بدیشان گفت: قدحها را از آب پر کنید و آنها را لبریز کردند پس بدیشان گفت: الان بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید پس بردند و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود بچشید و ندانست که از کجاست لیکن نوکران که آب را چشیده بودند میدانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته بدو گفت هر کسی شراب خوب را اوّل میآورد چون مست شدند بدتر از آن را، لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی!! و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در «قانای جلیل»[3] صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند».[4]
و عجیبتر اینکه در جملههایی که در انجیل متّی از مسیح در روز پیش از شهادتش (به عقیدهی مسیحیان) نقل شده، صریحاً شراب را «خون مسیح» معرّفی میکند، آنجا که میگوید: «و چون ایشان (یعنی شاگردانش) غذا میخوردند عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده به شاگردان داد و گفت: بگیرید و بخورید این است بدن من! و پیاله را گرفته شکر نمود و بدیشان داد و گفت همهی شما از این بنوشید زیرا که این است خون من! ... امّا به شما میگویم که بعد از این از میوهی مو نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود تازه آشامم!».[5]
مسیحیان امروز هم برای تجدید آن خاطره، مراسمی به نام «عشای ربّانی» برپا میسازند و نان و شراب را به نام جسم و خون مسیح! با آداب خاصّی میان افراد خود تقسیم میکنند (شرح عشای ربّانی و آداب عجیب آن بعداً خواهد آمد).
اکنون این پرسش پیش میآید مایعی که آثار سوءِ آن بر جسم و جان انسان محسوس است و زیانهای بهداشتی آن در تمام کتابهای بهداشتی نوشته شده و از نظر مفاسد اخلاقی و اجتماعی نیز زیانهایی غیر قابل انکار دارد و حتّی کسانی که به آن آلوده هستند مانند معتادان به موادّ مخدر، در عین اینکه از اثر تخدیری آن لذّتی زودگذر میبرند به زیان آن معترفند، با این حال چگونه میتوان پذیرفت پیامبری که راهنمای اخلاقی مردم است شرابسازی کند، سهل است، نخستین معجزهاش ساختن شراب باشد و او و شاگردانش در مجلس عمومی آنچنان میگساری کنند؟!
و شگفتآور اینکه شراب را خون خود معرّفی کند؛ خونی که در عروق انسان جریان دارد و مایهی حیات و ادامهی زندگی اوست.
آیا ممکن است کتابی که محتویّاتش از این قبیل است یک کتاب آسمانی و راهنمای بشر باشد؟
از همه عجیبتر اینکه در کتب عهد قدیم (تورات و سایر کتابهای یهود) که مورد قبول تمام مسیحیان جهان است و هم به وسیلهی آنها ترجمه و در سراسر دنیا نشر گردیده، بارها از شراب مذمّت کرده و آن را منافی پرهیزگاری و مخالف با عقل و حکمت و همردیف زنا شمرده است:
در سفر اعداد از اسفار تورات چنین میخوانیم:
«خداوند موسی را خطاب کرده گفت: بنیاسرائیل را خطاب کرده به ایشان بگو: چون مرد یا زن نذر خاص (نذر پرهیزگاری) کند و خود را برای خدا تخصیص نماید (پارسا سازد) از شراب و مسکرات بپرهیزد و سرکه شراب و سرکه مسکرات را ننوشد و هیچ عصیر انگور ننوشد و انگور تازه یا خشک نخورد و تمام ایّام تخصیصش (نذر پرهیزگاریش) از هر چیزی که از تاک انگور ساخته شود از هسته تا پوست نخورد».[6]
گرچه موضوع بالا مربوط به نذر خاصّی به نام نذر پرهیزگاری است، از آن استفاده میشود که نوشیدن مشروبات الکلی با پرهیزگاری سازگار نیست و حتّی در این حالت باید از تمام فراوردههای درخت انگور دوری کند؛ و این خود نهایت خباثت شراب را میرسانَد.
و در کتاب هوشع (چهارمین انبیای بنیاسرائیل) میخوانیم: «زنا و شراب و شیرهی انگور، دل را میگیرند».[7]
در اینجا زنا و شراب را در ردیف هم ذکر کرده و ممکن است منظور از دل، همان قلب به معنی عقل بوده باشد. یعنی عقل را از انسان میگیرد. و شیرهی انگور هم ظاهراً همان عصیر مسکر است نه شیرهی معمولی.
و در نخستین جملهی باب بیستم از کتاب امثال سلیمان میخوانیم: «شراب استهزا میکند و مسکرات عربده میآورد و هر که به آن فریفته شود حکیم نیست!».
این جمله گواهی میدهد که شراب عقل را زایل میکند و موجب میشود انسان مورد ریشخند واقع شود.
و در باب 23 کتاب امثال سلیمان در مذمّت شراب چنین میگوید:
هنگامی که شراب سرخفام است و رنگش در جام نمایان ساخته و هم بهراستی حرکت مینماید (میلرزد و موج میزند) به آن منگر. چه عاقبت مثل مار میگزد و مثل شاهمار (افعی) نیش میزند. چشمان تو به زنان بیگانه نگران خواهد شد و دل تو متدبّر کجیها خواهد بود (افکار غلط و گمراهکننده در نظر تو پیدا میشود).[8]
در کتاب اشعیای نبی جملههای صریحتری دربارهی مذمّت مشروبات دیده میشود، آنجا که میگوید:
«وای بر آنان که سحرگاه برمیخیزند تا در پی مسکرات روند و شب دیر مینشینند تا شراب ایشان را گرم کند».[9]
و در همان کتاب میگوید: «ایشان نیز از شراب، ضال و از مسکرات گمراه شدند».[10]
در کتابهای عهد جدید در رسالهی پولس به افسسیان نیز میخوانیم: «مست شراب مشوید که در آن فساد است».[11]
این جملههای صریح در نهی از شراب که در کتابهای عهد قدیم و جدید است، علاوه بر اینکه گواه زندهای بر وجود تناقض در این کتابهاست، زیرا ابداً با نخستین معجزهی مسیح سازگار نیست، زشتی و ناپاکی شراب و مفاسد اخلاقی و اجتماعی و گمراهکننده بودن آن را روشن میسازد.
آیا با این حال باز میتوان گفت تمام مندرجات این کتابها از ناحیهی خداست؟
سؤال:
ممکن است ایراد شود که بیشتر عبارات دلیل بر ممنوع بودن مشروبات الکلی که در بالا نقل شد از عهد قدیم است و مسیحیان میتوانند ادّعا کنند که کتابهای مزبور عموماً نسخ شده و منافاتی با مباح بودن آن در آیین مسیح ندارد.
پاسخ:
این ایراد از چند جهت قابل قبول نیست، زیرا اوّلاً در رسالهی پولس باصراحت از آن نهی شده و منشأ فساد شمرده شده است و مسیحیان پولس را از رسولان و رسالههای او را همردیف کتابهای آسمانی میدانند.
ثانیاً چنانکه بعداً خواهیم گفت، از پارهای از سخنان مسیح که در اناجیل نقل شده برمیآید که او هیچگونه تغییری در شریعت موسی نداد، بلکه آن را تکمیل و ترویج کرد.
ثالثاً از همهی اینها گذشته، نسخ در مورد اینگونه احکام (مثل مشروبات الکلی) که هم عقل گواه بر زیانهای جسمی و روحی و اخلاقی و اجتماعی آن است و هم در شرایع گذشته با تعبیراتی که گذشت زمان در آن اثری ندارد تحریم شده، به کلّی بیمعناست. مثلاً در کتاب اشعیا شراب منشأ گمراهی معرّفی و در امثال سلیمان به مار و افعی خطرناک تشبیه شده است و دلیل بر تحریم آن را از دست دادن عقل در حال مستی و نگاه به زنان بیگانه و فکر گناه در سر پرورانیدن ذکر شده. بدیهی است اینها اموری نیست که با گذشت زمان قابل تغییر و تبدیل و نسخ باشد و ابداً نسخ در این گونه احکام راه ندارد.
***
3. داستان مریم مجدلیه - در انجیل لوقا چنین میخوانیم: یکی از فریسیان[12] از او (مسیح) وعده خواست که با او غذا خورد پس به خانهی فریسی درآمده بنشست * که ناگاه زنی که در آن شهر گناهکار بود چون شنید که در خانهی «فریسی» به غذا نشسته است شیشهای از عطر آورده، * در پشت سر او نزد پاهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پاهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پاهای وی را بوسیده، آنها را به عطر تدهین کرد، * چون فریسی که از او وعده خواسته بود این را بدید با خود میگفت که این شخص اگر نبی بودی هر آینه دانستی که این کدام و چگونه زن است که او را لمس میکند زیرا که او گناهکاری است * عیسی جواب داده به وی گفت: ای شمعون چیزی دارم که به تو بگویم! گفت: ای استاد بگو * گفت: طلبکاری را دو بدهکار بود که از یکی پانصد و از دیگری پنجاه دینار طلب داشتی * چون چیزی نداشتند که ادا کنند هر دو را بخشید بگو کدام یک از آن دو او را زیادتر محبّت خواهد نمود * شمعون در جواب گفت: گمان میکنم آن که او را زیادتر بخشید، به وی گفت: نیکو گفتی * پس به سوی آن زن اشاره نموده، به شمعون گفت: این زن را نمیبینی؟ * به خانهی تو آمدم آب به جهت پاهای من نیاوردی ولی این زن پاهای مرا به اشکها شست و به موهای سر خود آنها را خشک کرد * مرا نبوسیدی لیکن این زن از وقتی که داخل شدم از بوسیدن پاهای من باز نایستاد * سر مرا به روغن مسح نکردی لیکن او پاهای مرا به عطر تدهین کرد * از این جهت به تو میگویم گناهان او که بسیار است آمرزیده شد، زیرا که محبّت بسیار نموده است لیکن آن که آمرزش کمتر یافت محبّت کمتر مینماید.* [13]
اکنون که شرح این ماجرا را عیناً از انجیل دانستیم این پرسشها مطرح میشود:
الف) چه لزومی داشت که عیسی(ع) در برابر اظهار محبّتهای نامناسب و غلط آن زن گناهکار تسلیم شود و اجازه دهد که او با اشکهای چشمانش پاهای وی را شستوشو داده و با گیسوانش آن را خشک کند، پای او را به دست خود عطرمالی کرده و مرتّباً بر آن بوسه زند (بهخصوص اینکه آن زن قاعدتاً پیرزن بدشکل و بدقوارهای نبوده، چه اینکه گناهکار شهر محسوب میشد!
و اگر بپذیریم که او برای توبه از گناهان سابق خود به سراغ عیسی آمده، همانا ندامت او از گناه و ایمان آوردن به خدا و علاقهی او به مسیح و تصمیم بر ترک اعمال خلاف، کافی بوده و دیگر هیچ مجوّزی برای آن همه صورتمالی و دستمالی و امثال آن در کار نبوده است. آیا تسلیم در برابر این اعمال دور از عفّت، با مقام نبوّت و رهبری خلق و با مندرجات یک کتاب آسمانی سازگار است؟
ب) آیا این عمل مسیح سرمشقی برای مردم دیگر بهخصوص شاگردان او نمیشده که از چنان اظهار محبّتهای شرمآوری استقبال کنند؟
ج) عذری که در این باب از مسیح نقل شده خیلی عجیب است، زیرا خلاصهی عذر مزبور این میشود که گناه این زن از تو (شمعون) بیشتر است و چون بیشتر اظهار محبّت کرد، آمرزش بیشتری یافته، معلوم نیست این پاسخ چه ربطی به ایرادی که شمعون در دلش به مسیح داشت دارد و این مثال با این منطق چگونه پاسخ ایراد او به مسیح خواهد شد؟
در هر حال این بخش از انجیل لوقا نیز شاهد دیگری بر محرّف بودن این کتابهاست، مخصوصاً این داستان به افسانه شبیهتر است تا به حقیقت؛ کو آن همه اشک چشم که کسی پای دیگری را (به جای آب) با آن بشوید و با موهایش خشک کند؟!
خودآزمایی
1- مطالعات و بررسیها اناجیل از نظر محتویّات، چه چیزی را نشان میدهد؟ چرا؟
2- آیا مسیحیان میتوانند ادّعا کنند که بیشتر عبارات دلیل بر ممنوع بودن مشروبات الکلی که نقل شد از عهد قدیم است و کتابهای مزبور عموماً نسخ شده و منافاتی با مباح بودن آن در آیین مسیح ندارد؟ چرا؟
3- فلسفه برگزاری مراسمی به نام «عشای ربّانی» چیست؟
پینوشتها
[1]ـ انجیل مرقس، باب 12، جملههای 35ـ۳۷.
[2]ـ انجیل متّی، باب 22، جملههای 44 و 45.
[3]ـ یکی از شهرهای فلسطین است.
[4]ـ انجیل یوحنّا، باب دوم، جملهءهای 2ـ۱۲.
[5]ـ انجیل متّی، باب 26، جملههای 26ـ۳۰.
[6]ـ تورات، سفر اعداد، باب 6، جملههای 1ـ۴.
باید توجّه داشت که عبارت مزبور ترکیبی از دو ترجمهی فارسی از ترجمههای موجود است.
[7]ـ کتاب هوشع، باب 4، جملهی 12.
[8]ـ امثال سلیمان، باب 23، جملههای 31ـ۳۳.
[9]ـ کتاب اشعیای نبی، باب 5، جملهی 11.
[10]ـ کتاب اشعیای نبی، باب 28، جملهی 7.
[11]ـ عهد جدید، باب 5، جملهی 18.
[12]ـ «فریسیان» طایفهای از یهود بودند.
[13]ـ انجیل لوقا، باب 7، جملههای 36ـ۴۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی