کد مطلب: ۴۳۰۲
تعداد بازدید: ۱۶۰۹
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۴
معاد و جهان پس از مرگ| ۱۶
همین موضوع درس بزرگى، به آنها که در امر رستاخیز شک و تردید داشتند، داد که اگر زندگى پس از خوابى که «برادر مرگ» بلکه همچون «خود مرگ» بوده امکان پذیر باشد، زنده شدن مردگان نیز چندان بعید به نظر نمى‌رسد، و این نقطه‌ی عطفى در افکار مذهبى آنها بود»... .

بخش هفتم؛ چرا رستاخیز ممکن نباشد؟ | ۲


خفتگان شهر اُفسوس


پنجمین راه:


آیا داستان اصحاب کهف، یک واقعیت تاریخى است وانگهى با مسأله‌ی رستاخیز چه ارتباطى دارد؟
آیا چنین خواب طولانى از نظر علمى امکان پذیر است و مى‌توان شواهدى براى آن یافت؟
در قرآن مجید (سوره‌ی کهف) سرگذشت چند جوان با ایمان را مى‌خوانیم که از مردم بت پرست زمان خود که درباره‌ی «خدا» و «معاد» (هر دو) تردید داشتند فرار نمودند و به غارى پناهنده شدند.
«آنها به خاطر آزاد منشى و اندیشه‌ی بیدار خود دریافته بودند که بت پرستى که محیط خفقان بار آنها را پر کرده، و افکار مردم را به زنجیر کشیده، خرافه‌اى بیش نیست که بتهاى بزرگ اجتماع و زمامداران وقت، براى تحمیق توده‌هاى مردم، و تخدیر افکار آنها، و هموار ساختن راه الوهیت خود، به وجود آورده‌اند.
آنها که پستهاى حساسى در اجتماع خود داشتند آزادى از این خرافات و اسارتها و ذلتها را بر حفظ مقام خود ترجیح دادند و به طور پنهانى شهر و دیار خود را به سوى مقصد نامعلومى پشت سر گذاشتند و پس از مدتى به غارى رسیده و آن را به عنوان پناهگاه خود انتخاب کردند. و در آن غار یک خواب عجیب و طولانى آنها را فرا گرفت. صدها سال خوابیدند! و هنگامى که از این خواب گران و سنگین بیدار شدند تصور مى‌کردند - طبق معمول - یک روز یا قسمتى از یک روز، بیشتر نخوابیده‌اند، اما همه‌ی شواهد؛ قیافه‌ها و وضع محیط اطراف غار نشان مى‌داد که موضوع غیر از این است و به همین دلیل آنها در تردید عمیقى فرو رفتند.
اما همین که یکى از آنها براى خرید غذا به شهرى که در آن نزدیکى بود آمد، ماجرا براى همه، براى مردم شهر و براى خود آنها، روشن شد و فهمیدند که چه حادثه‌ی شگف آورى روى داده است.
نه تنها سکه‌هائى که در دست آنها بود گواهى مى‌داد که مربوط به صدها سال پیش است، بلکه طرز برخورد آنها با مردم شهر - شهرى که چند قرن را پشت سر گذاشته، و با عادات و رسوم و شکل زندگى گذشته فاصله زیادى گرفته بود - به ضمیمه‌ی آنچه در تاریخ درباره‌ی ناپدید شدن چند جوان صاحب منصب عالى مقام خوانده بودند، همه شاهد بر صحت وقوع چنین حادثه‌اى بود.
و همین موضوع درس بزرگى، به آنها که در امر رستاخیز شک و تردید داشتند، داد که اگر زندگى پس از خوابى که «برادر مرگ» بلکه همچون «خود مرگ» بوده امکان پذیر باشد، زنده شدن مردگان نیز چندان بعید به نظر نمى‌رسد، و این نقطه‌ی عطفى در افکار مذهبى آنها بود»... .
و این راه دیگرى است که قرآن براى رفع استبعاد از مسأله‌ی معاد، و نزدیک ساختن آن به اذهان توده‌هاى مردم پیموده است.
«اِذْ اَوَى الْفِتْیَةُ اِلَى الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّىءْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَداً.
فَضَرَبْنا عَلى آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنینَ عَدَداً.
ثُمَّ بَعَثْنا هُمْ لِنَعْلَمَ اَیُّ الْحِزْبَیْنِ اَحْصَى لِما لَبِثُوا اَمَداً»
«وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیَتَساءَلُوا بَیْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ اَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا اَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ اِلَى الْمَدینَةِ فَلْیَنْظُرْ اَیُّها اَزْکى طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ اَحَداً.
اِنَّهُمْ اِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ اَوْ یُعیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا اِذاً اَبَداً.
وَ کَذلِکَ اَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَاللهِ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها»
«به خاطر بیاورید هنگامى را که آن جوانان به غار پناه بردند و در آن مسکن گزیدند و به پیشگاه خدا عرضه داشتند: پروردگارا! رحمتت را بر ما بفرست و راه راستى پیش پاى ما بگذار و ما را از این حادثه نجات بده.
سپس ما سالها پرده‌اى (از خواب سنگین) بر گوش آنها افکندیم و بعد از آن آنها را بیدار ساختیم تا روشن گردد کدامین گروه که در مقدار خواب آنها گفتگو داشتند حساب آن را بهتر نگاه داشته‌اند».[1]
«و این گونه آنها را برانگیختیم تا از یکدیگر پرسش کنند. یکى از آنها پرسید: چقدر در این جا درنگ کرده‌اید؟
گفتند: یک روز یا کمتر (سپس از روى قرائنى به تردید افتادند و) گفتند: پروردگار شما از مدت توقف (و خواب) شما آگاهتر است اکنون یک نفر را با این پول به شهر بفرستید تا غذاى پاکیزه‌اى براى شما بیاورد و باید با نهایت ملایمت رفتار کند و هیچ کس را از راز شما آگاه نسازد.
زیرا اگر آنها به شما دست یابند سنگسارتان مى‌کنند، یا به آئین خود باز مى‌گردانند و هیچ گاه رستگار نخواهید شد.
و این گونه مردم آن زمان را از راز آنها با خبر ساختیم تا بدانند وعده‌ی خدا حق است و شک و تردیدى در رستاخیز نیست».[2]
آیا این داستان در هیچ یک از کتب آسمانى غیر از قرآن آمده است؟
آیا در منابع تاریخى اثرى از آن به چشم مى‌خورد؟
آیا چنین خوابى اصولاً از نظر علمى امکان پذیر است؟
آیا چنین عمر طولانى براى بشر - آن هم انسانى که در مدت خواب طبعاً تغذیه‌اى ندارد - قابل قبول مى‌باشد؟ و از همه گذشته چنین حادثه‌اى چگونه ممکن است به فهم مسأله‌ی معاد کمک کند؟
اینها علامتهاى استفهامى است که در گرداگرد این حادثه نقش بسته است و باید به یکایک آنها پاسخ داد.
***
در مورد سؤال اول و دوم باید گفت:
سرگذشت اصحاب کهف مسلماً در هیچ یک از کتب آسمانى پیشین نبوده است - اعم از کتب اصلى و کتب تحریف یافته‌ی کنونى - و نباید هم باشد، زیرا طبق نقل تاریخ این حادثه مربوط به قرون بعد از ظهور مسیح(ع) است.
این جریان مربوط به زمان «دکیوس» (که معرب آن دقیانوس است) مى‌باشد که در عصر او مسیحیان تحت شکنجه‌ی سختى قرار داشتند.
و به گفته‌ی مورخان اروپائى این حادثه میان سالهاى 49 تا 251 میلادى روى داده است، این مورخان مدت خواب آنها را 157 سال مى‌دانند و آنها را به عنوان «هفت تن خفتگان افسوس» مى‌شناسند[3] در حالى که در میان ما به عنوان «اصحاب کهف» شناخته مى‌شوند.
اکنون ببینیم «افسوس» کجاست و نخستین دانشمندانى که در زمینه‌ی داستان این خفتگان کتاب نوشته‌اند چه کسانى، و در چه قرنى بوده‌اند «افسوس» یا «افسس» (به ضم الف و سین) یکى از شهرهاى آسیایى صغیر (ترکیه‌ی کنونى که قسمتى از روم شرقى قدیم است) بوده و در نزدیکى رود کاستر در حدود چهل میلى(مایلی) جنوب شرقى «ازمیر» قرار داشته که پایتخت پادشاه «ایونى» محسوب مى‌شده است.
«افسوس» به خاطر معبد معروف و بتخانه «ارطامیس» که از عجائب هفتگانه‌ی جهان بود نیز معروفیت جهانى دارد.[4]
می‌گویند: داستان اصحاب کهف براى نخستین بار در قرن پنجم میلادى بوسیله‌ی یکى از دانشمندان مسیحى به نام «ژاک» که خلیفه‌ی کلیساى سوریه بود در رساله‌اى که به زبان سریانى نوشته است تشریح گردید.
سپس شخص دیگرى به نام «گوگویوس» آن رساله را به زبان لاتین ترجمه نمود و نام «جلال شهداء» را بر آن گذاشت.[5]
و این خود مى رساند که این حادثه یکى دو قرن پیش از ظهور اسلام در میان مسیحیان شهرت داشته و مورد توجه محافل کلیسایى بوده است.
البته همان طور که اشاره شد پاره‌اى از مشخصات آن - از جمله مقدار مدت خواب آنها - با آنچه در منابع اسلامى آمده تفاوت دارد زیرا قرآن صریحاً مدت خواب آنها را 309 سال ذکر کرده است.
از طرفى طبق نقل «یاقوت حَمَوى» در کتاب «معجم البلدان» (جلد دوم، صفحه‌ی 806) و «ابن خردادبه» در کتاب «المسالک و الممالک» (صفحه‌ی 106 تا 110) و «ابوریحان بیرونى» در کتاب «الاثار الباقیة» (صفحه‌ی 290) جمعى از جهانگردان قدیم در شهر «آبس» غارى یافته‌اند که در آن چندین جسد خشک شده وجود داشته است و احتمال مى‌دهند که این موضوع مربوط به همین داستان باشد.
از لحن آیات قرآن در سوره‌ی کهف و شأن نزولهائى که در این زمینه در منابع اسلامى براى آیات مزبور وارد شده استفاده مى‌شود که حادثه‌ی مزبور در میان دانشمندان یهود نیز به عنوان یک حادثه‌ی تاریخى مشهور بوده است و به این ترتیب روشن مى‌گردد که ماجراى این خواب طولانى در منابع تاریخى اقوام مختلف آمده است.


خودآزمایی


1- در قرآن مجید، علت فرار و پناه‌بردن به غار اصحاب کهف چه چیزهایی بیان شده است؟
2- قرآن صریحاً مدت خواب اصحاب را چند سال ذکر کرده است؟
3- چگونه می‌توان فهمید که حادثه‌ی اصحاب کهف در میان دانشمندان یهود نیز به عنوان یک حادثه‌ی تاریخى مشهور بوده است؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی کهف (۱۸) آیه‌ی ۱۰ تا ۱۲.
[2]. سوره‌ی کهف (۱۸) آیه‌ی ۱۹ تا ۲۱.
[3]. اعلام القرآن / صفحه‌ی ۱۵۳.
[4]. اقتباس از کتاب قاموس مقدس، صفحه‌ی 87.
[5]. اعلام القرآن، صفحه‌ی ۱۵۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: