بخش هفتم؛ چرا رستاخیز ممکن نباشد؟ | ۴
دوران جنینی شبحی از رستاخیز
ششمین راه
«یَا اَیُّهَا النّاسُ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَاِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُّضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِمُخَلَّقَة لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الاَرْحامِ ما نَشاءُ اِلى اَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً؛
اى مردم! اگر در رستاخیز تردید دارید (بى جهت است، زیرا) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و از آن پس از خون بسته، و بعد از چیزى شبیه به گوشت جویده شده که قسمتى شکل یافته و بعضى شکل نیافته است تا براى شما روشن سازیم، و آنچه را در عالم رحم هست تا مدت معینى قرار مىدهیم، و سپس شما را به شکل کودک بیرون مىآوریم».[1]
عادت کردن و خو گرفتن به چیزى در عین اینکه بسیارى از مشکلات ما را حل میکند گاهى گمراه کننده است، زیرا، موضوع سادهاى را که قبلاً ندیدهایم و بدان عادت نداریم براى ما مهم است مثل اینکه دندان اسبى آنچنان نمو و رشد کند که از دهان او سر بیرون آورد، یا مرغى تخم خود را به صورت کروى یا مخروطى بگذارد که همه جا با آب و تاب از آن یاد مىشود.
اما موضوعات فوقالعاده عجیب و اسرارآمیز که با آن خو گرفتهایم در نظر ما کاملاً عادى است.
ما مىشنویم فلان بانو فرزندى آورده مىگوئیم: ان شاءالله مبارک است اما هیچ فکر نمىکنیم در مدت این نُه ماه چه حوادث عجیب دگرگون کنندهاى در رحم او گذشته که صدها کتاب نمىتواند آن را روشن سازد.
ذرّهی خاکى که از طریق گیاهان وارد بدن انسانى مىشود و با وجود او آمیخته مىگردد، به صورت سلول زندهاى در رحم زنى پیاده خواهد شد و با سلول ماده مىآمیزد و تخمکى تشکیل مىدهد که هیچ چیز ندارد.
این موجود تک سلولى با سرعت سرسام آورى از طریق تصاعد هندسى در چند ماه به موجودى که هزاران میلیارد سلول دارد تبدیل مىگردد.
گویا یک اکیپ مجهز از نقاشان چیره دست در آن محیط تاریک و ظلمانى، شب و روز به نقاشى بر روى «آب» مشغولند و هر عدهاى از این سلولها را به شکلى در آورده، و رنگ و قیافه و کیفیّت خاصى به آن مىبخشند.
دهها مهندس و تکنسین، فیزیکدان و شیمیدان، دست در کار ساختن دستگاههاى فوقالعاده ظریف و حساب شده آن هستند و از چند گرم آهن به اضافه چند گرم کلسیم، فسفر و کربن و... و مقدارى زیادى آب، موجودى مىسازند که بزرگترین مغزهاى الکترونیکى و عظیمترین صنایع سنگین جهان، و حساسترین ابزارهاى دقیق، و زیباترین تابلوهاى دنیا از رقابت با آن عاجز است.
جالب اینکه انسان پس ازتولد، یک حرکت آرام و تدریجى را که بیشتر شکل «تکامل کمّى» دارد نه «کیفى» تعقیب مىکند، حرکت او در محیط طوفانى رحم بسیار سریع و دگرگون کننده است و هر هفته بلکه هر روز پردهی عجیبى را نشان مىدهد.
تحولات پى در پى و شگفت انگیز جنین در عالم خود به همان اندازه عجیب است که سنجاق کوچک و سادهاى با گذشت چند ماه تبدیل به هواپیماى بدون خلبانى گردد و پرواز کند!
هنگامی که جنین در مرحلهی «مورولا» قرار دارد و سلولهاى آن همچون یک دانه توت بدون شکل مشخصى دور هم جمع شدهاند، و هنگامى که به مرحلهی «بلاستولا» مىرسد و حفرهی تقسیم که سرآغاز تقسیم نواحى جنین مىباشد پیدا مىشود، و هنگامى که جنین سه لایهاى «گاسترولا» مىگردد و لایههاى «آندودرم» و «اکتودرم» و «مزودرم» به وجود مىآید، در تمام این مراحل سلولهاى جنین کاملاً باهم شبیه هستند و اثرى از اعضاى مختلف انسانى در آن وجود ندارد.
اما ناگهان در پوستهاى سه گانهی جنین تغییراتى پیدا شده و شکلشان متناسب با کارى که باید انجام دهند تغییر مىیابد و اعضاى بدن جوانه مىزنند. هیچ کس نمىداند تحت چه شرایطى این تغییرات در سلولهاى کاملاً مشابه پیدا میشود و اسرار آن مانند بسیارى دیگر از اسرار جنین مکتوم است و تمام این مراحل پى در پى در محیطى صورت مىگیرد که هیچ گونه دسترسى به آن نیست و کاملاً تحت کنترل نیروى داخلى بدن قرار دارد.
قرآن مجید به آنها که عالم پس از مرگ و نوسازى حیات و پیدایش زندگى نوین را محال یا مشکل مىپندارند مىگوید: مشاهدهی این دگرگونیهاى سریع و تبدیل یک قطره کوچک آب به یک انسان کامل هر گونه تردیدى را در این زمینه نفى مىکند، در حقیقت رستاخیز مردگان چیزى بالاتر از این نخواهد بود، بنابراین چگونه ممکن است کسى عالم جنین را ببیند باز در امکان رستاخیز شک کند.
آیهای که در آغاز سخن ذکر شد، نخست اشاره به تبدیل خاک به موجود زنده که آن خود یک جهش بزرگ است مىکند و سپس اشاره به مراحل گوناگون جنین که همه جهشهاى پى در پى محسوب مىگردند مىنماید و منکران رستاخیز را به بررسى این مسائل دعوت مىکند، آن هم در عصرى که جنین شناسى نه به صورت علم مستقل بود و نه حتى جزء یکى از علوم، و تنها اطلاعات بسیار ناقصى دربارهی آن در اختیار دانشمندان آن زمان، آن هم نه در محیط حجاز قرار داشت.
تعبیر قرآن، در آیهی بالا از قیامت به «بعث» گویا اشارهی لطیفى به معنى «جهش» مىباشد که در رستاخیز همانند دنیاى رحم صورت مىگیرد.
و این یکى دیگر از طرق انتخابى قرآن براى آشنا ساختن مردم به مسألهی رستاخیز است.
شبح رستاخیز
حقیقت این است که اگر بنا باشد شبحی از رستاخیز را در نظر مجسم سازیم و آن را با وضع زندگی این جهان مقایسه کنیم بهترین راه آن همین است که فکر کنیم انسانی در عالم جنین به سرحد عقل و شعور رسیده و دربارهی مراحل بعد از تولد اندیشه میکند او همین قدر از قرائن مختلف در مییابد که:
۱ـ محیط رحم بسیار محدود، مواهب آن ناچیز، امکانات آن کم، دوران آن کوتاه است همانند محیط این جهان که در برابر عالم پس از مرگ کوچک، محدود، کوتاه مدت و ناچیز میباشد.
۲ـ دوران جنینی یک دوران آمادگی، ورزیدگی برای قدم گذاردن در محیط وسیعتر و بزرگتری همچون این جهان است ـ نه یک دوران زندگی ایدهآل ـ همچنین دوران زندگی این جهان یک دوران زندگی آمادگی برای زندگی جاویدان جهان دیگر است.
۳ـ زندگی برای جنین آمیخته با انواع مشکلات و فشارهاست همانطور که زندگی این جهان در برابر زندگی جهان دیگر توأم با ناراحتیهای مختلف است.
خودآزمایی
1- قرآن مجید به آنها که عالم پس از مرگ و نوسازى حیات و پیدایش زندگى نوین را محال یا مشکل مىپندارند چه مىفرماید؟
2- تعبیر قرآن، از قیامت به «بعث» اشاره به کدام معنى و موضوع دارد؟
3- شرح دهید که اگر بنا باشد شبحی از رستاخیز را در نظر مجسم سازیم و آن را با وضع زندگی این جهان مقایسه کنیم بهترین راه کدام است؟
پینوشت
[1]. سورهی حج (۲۲) آیهی ۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی