فصل اوّل: سخنرانی حضرت زهرا(س) | ۱۴
بازگشت امّت به جاهلیّت
«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهُ شَیئاً وَ سَیَجْزِی اللهُ الشّاکرینَ»[1]
یعنی خداوند میفرماید: محمّد نیست مگر رسول خدا که قبل از او هم پیامبرانی آمدند، حال اگر این پیغمبر رحلت کند یا کشته شود شما عقبگرد میکنید؟
به هر حال همهی پیامبران قبلی هم وفات کردند و این مرگ هم یک حکم الهی و قضای حتمی است. «کلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یبْقی وَجْهُ رَبِّک»؛[2] همه میمیرند و فقط خداوند است که باقی میماند.
پس همهی شما میدانستید که پیغمبر هم مانند بقیّه میمیرد، چون هر روز آیههای قرآن در برابر شما بود. پس قطعاً در این فکر هم بودهاید که کسی باید پس از وی زمام امور را به دست گیرد.
به نظر من حضرت از این آیه استفاده میکند که پس از رحلت رسول اکرم(ص) گروهی به قهقرا برمیگردند و به رسوم جاهلیّت عرب قبل از اسلام رجوع میکنند، زیرا آیه هم به صورت سؤال میگوید: «إنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکمْ»؛ حضرت میفرماید آیا شما مرتجع میشوید و به جاهلیّت برمیگردید؟ این مسألهی «عقبگرد» در قرآن، نهجالبلاغه و در روایات خاصّه و حتّی روایات عامّه هم آمده است، چنانچه در کنز العمّال و صحیح بخاری از پیغمبر نقل شده است که فرمودند: وقتی من وفات کنم عدّهای از شما به همان عادت جاهلیّت خودشان عقبگرد میکنند.
در خطبهی 150 نهجالبلاغه آمده است: «حَتّی إذا قَبَضَ اللهُ رَسُولَهُ(ص) رَجَعَ قَوْمٌ عَلَی الْأَعْقابِ»؛ وقتی پیغمبر اکرم(ص) قبض روح شد، عدّهای به قهقرا برگشتند، «وَ غالَتْهُمُ السُّبُلُ»؛ و آن راهها ایشان را به هلاکت انداخت، «وَ اتَّکلُوا عَلَی الْوَلائِجِ»؛ و آنها بر آرای نادرست اعتماد کردند. در روایات دیگر هم دارد که: «إرتدّ النّاسَ بَعْدَ النَّبِی إِلاّ ثَلاث»؛[3] و در بعضی نسخهها آمده است: «إرتَدَّ النّاسَ بَعْدَ النَّبِی إِلاّ أَربَع»؛ یعنی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) مردم غیر از سه نفر و یا به نقلی چهار نفر همه مرتدّ شدند.
در ر کنز العمّال هم روایتی است که به چند صورت از عامّه نقل شده و خلاصهی آن چنین است که: روز قیامت پیغمبر اکرم(ص) میبیند که عدّهای از اصحابشان را به سمت شمال یعنی به طرف جهنمّ میبرند، دست به دعا برداشته میفرمایند: «یا رَبِّ اُصَیحابی»؛ خدایا این اصحاب من را نجات بده! اینها را دارند به جهنّم میبرند؟ در روایت دیگری نقل میکند که: «فَأَقُول یا رَبِّ اُمَّتی»؛ یعنی عرض میکند: ای خدا امّت مرا چرا به جهنّم میبرند؟ به پیغمبر خطاب میشود: «فَتُقال: إنَّکَ لاتَدْری ما أحْدَثُوا بَعْدَکَ»؛ تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه کردند و چه حادثهای آفریدند، «مُرْتَدّین عَلی اَعْقابِهِمْ»؛ اینها به دوران جاهلیّتشان برگشتند. در یک روایت دیگر هم دارد که پیغمبر در پاسخ میگوید: «کُنْتُ عَلَیهِمْ شَهیداً مادُمْتُ فیهِمْ فَلَمّا تَوَفَّیتَنی کُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبُ عَلَیهِمْ»؛[4] خدایا! من تا وقتی که بین اینها قرار داشتم، گواه اینان بودم، ولی وقتی که مرا از دنیا بردی دیگر تو بر رفتار آنها ناظر و مراقب بودی؛ یعنی تا زمانی که من در میانشان قرار داشتم گواه بر آنها بودم و بعد از آن دیگر خودت میدانی که چه کردند.
در روایتی در صحیح بخاری آمده است پیغمبر میفرماید: «إِنّی عَلَی الْحَوْضِ اَنْتَظِرُ مَنْ یرِدُ عَلَیَّ مِنْکُمْ»؛ در قیامت من منتظرم که چه کسی بر من وارد میشود، «فَوَ اللهِ لَیقْتَطِعَنَّ دُونی رِجالٌ فَلأَقُولَنَّ أی رَبِّ مِنّی وَ مِنْ اُمَّتی، فَیقُول»؛ امّا به خدا سوگند میبینم که مانع از آمدن عدّهای میشوند، آنجا من به خدا عرض میکنم: اینها از من و امّت من هستند، پس به من میگوید: «إنَّکَ لاتَدْری ما عَمِلُوا بَعْدَک ما زالُوا یرْجِعُونَ عَلی أَعْقابِهِمْ»؛[5] تو نبودی که به ظاهر ببینی اینها بعد از تو چه کردند، آنها به دوران جاهلیّتشان عقبگرد کردند.
دقّت کنید! این روایت را خودِ عامّه نقل میکنند. نظیر این معنا در روایات بسیار است. به هر حال حضرت در همین عبارت اخیر به آیهی دیگری از قرآن هم استشهاد میکنند:
وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقَبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللّهَ شَیئاً وَ سَیجْزِی اللّهُ الشّاکرینَ؛[6]
امّا بدانید با عقبگرد کردن و برگشتن برخی به جاهلیّت گذشته ضربهای به خدا نمیرسد و جزای خدا برای آنها است که پا برجا ماندند و شاکر بودند. یعنی گمان نشود با عقبنشینی بعضی، به خدا لطمه میخورد، نه! این ضربهای به خود آنها است و زیان هم به خود آنها خواهد رسید.
چرا کاری نمیکنید؟!
إیهًا بَنی قَیلَةَ
ای فرزندان قیله! گفته میشود «قیله» نام زنی بوده است که «اوس و خزرج»، یعنی گروههایی که انصار از آنها تشکیل شده بود، از فرزندان او هستند. به نظر من اینجا حضرت(ص) خواسته آنها را نکوهش کند و بگوید: شما کسانی هستید که خود استقلال فکری ندارید و در حوادث، راه گریز را پیش میگیرید. گویی حضرت فاطمه(س) به اصطلاح امروزی به آنها میگوید: شما بچّهننه هستید! یعنی هنوز کودکید و از خود استقلال ندارید!
أَاُهْضِمُ تُراثُ أَبی وَ أَنْتُمْ بِمَرْأًی مِنِّی وَ مَسْمَعٍ و مُنْتَدًی[7] وَ مَجْمَعٍ
آیا من از میراث پدرم خُرد شوم در حالی که شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید و صدای شما را میشنوم و همگی در یک اجتماع هستیم. حضرت(س) در اینجا تمام راههای عذر آنان را میبندد و میگوید: نمیتوانید بعداً بگویید: ما نبودیم! چرا که هستید و مرا هم میبینید که مورد ظلم قرار گرفتهام، من هم شما را میبینم، صدای همدیگر را میشنویم، من هم که دارم میگویم و از شما تقاضای قیام و حمایت از حق میکنم، پس دیگر عذری ندارید. شما ندای مظلومیت مرا میشنوید؛ یعنی اگر دور بودید و یکدیگر را نمیدیدیم و صدای هم را نمیشنیدیم عذر داشتید ولی حال اینطور نیست و هیچ عذری ندارید.
تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمِلُکُمُ الْخِبْرَةُ
همهی شما زیر پوشش دعوت من بودید و همگی از خبرها آگاه شدید؛ یعنی ندای من به همهی شما میرسد و عذر ندارید و نمیتوانید ادّعا کنید که جریان را نمیدانید. اشارهی حضرت(س) به این است که مگر من و شوهرم بعد از رحلت پیغمبر(ص) راه نیفتادیم شبانه در خانهی همهی شما و مگر از شما درخواست نکردیم؟ مگر اصرار نکردیم؟ ببینید! اینجا معلوم میشود حضرت قبلاً هم اینها را دعوت کرده است.
أَنْتُمْ ذَوُوا العَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْأَداةِ وَ الْقُوَّةُ
و این در حالی است که شما نیروی انسانی و ابزار و توان هم دارید. در هر مبارزهای به حسب ظاهر دو چیز لازم است: یکی نیروی انسانی و دیگری تجهیزات و وسائل مبارزه، حضرت(س) میفرماید: شما که هر دوی اینها را در اختیار دارید!
وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجَنَّةُ
و سلاح و سپر هم نزد شما موجود است. البتّه میتوان در اینجا سلاح و سپر معمولی را تصوّر کرد، یا هر آنچه برای مبارزه و دفاع از خود لازم است؛ یعنی از هر نظر مجهّز هستید.
تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ
مکرّراً دعوت من به شما میرسد، امّا پاسخ نمیگویید! صدای فریاد و استغاثهی من به شما میرسد، ولی جواب نمیدهید!
توجّه کنید! گاهی کسی دیگران را به طور عادی صدا میزند، امّا گاه با یک حالت ناله و سوختن. صدا زدن با ناله و تضرّع را «استغاثه» میگویند. حضرت(س) میفرماید: من اینچنین به سرغ خانههایتان شما آمدم و تقاضای کمک کردم، امّا شما پاسخ ندادید!
سابقهی همراهی انصار با پیغمبر
وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ مَعرُوفُونَ بِالْخَیرِ وَ الصَّلاحِ وَ نُحْبَةُ اللهِ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَ الْخِیرَةُ الَّتِی اخْتِیرَتْ لَنا أَهْلَ الْبَیتِ
و شما که به جنگآوری و خیر و صلاح معروف هستید و آن نخبههایی بودید که انتخاب شدید، شما مردمان خیری هستید که برای ما اهلبیت انتخاب شدید، شما همان کسانی هستید که با عرب جنگیدید، سختیها و مشقّتها را تحمّل کردید و با گروههای مختلف و با افراد بیمنطق مبارزه نمودید. اشاره به این است که انصار نسبت به دیگران امتیازی داشتند، چون آنها از پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت حمایت کرده بودند.
قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ ناطَحْتُمُ الاُمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ
حضرت در این عبارات به سوابق انصار اشاره میکند و میگوید: شما برای دفاع از پیامبر(ص) و دین خدا مبارزهها کردید، با سران عرب جنگیدید و سختیها و رنجها را تحمّل کردید و با ملّتها و افراد «بُهم» مبارزه نمودید. «بُهم» به تعبیر من یعنی آدمی که عقل ندارد و بیمنطق است.
لانَبْرَحُ وَ تَبْرَحُونَ نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ
ما و شما که زایل نشدهایم، ما و شما چنان بودیم که ما امر میکردیم و شما هم اجابت و عمل میکردید.
حَتّی إِذا دارَتْ بِنا رَحَی الإسْلامِ
تا اینکه بهوسیلهی ما چرخ اسلام به گردش درآمد، یعنی دین حق پیروز شد.
وَ دَرَّ حَلَبُ الْأیّامِ
و برکات روزگار مثل شیر خوردنی جریان پیدا کرد و زیاد شد؛ یعنی اسلام موجب بهرهبرداری شما گردید. حضرت میخواهد بگوید: آیا اینها غیر از نتایج رهبری پدر و جنگاوری شوهر من بود؟ همهی این نعمتها از ناحیهی ما بوده است.
وَ خَضَعَتْ نُعَرَةُ الشِّرْکِ (ثَغْرَةُ الشِّرْکِ)
و بینی شرک؛ یا سینهی شرک، به خاک مالیده شد و به ذلّت درآمد.
وَ سَکنَتْ فَوْرَةُ الإفْکِ وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدِّینِ
و طغیان فریب و دروغ ساکت شد و آتشهای کفر خاموش گردید. موج فتنه آرام گرفت و نظام حکومت الهی برقرار شد. همهی اینها به واسطهی ما اهل بیت بود. اشاره به این که حکومت به دست پدر و شوهرم به پا گردید.
خودآزمایی
1- حضرت زهرا(س) از آیه «کلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یبْقی وَجْهُ رَبِّک»؛ چه استفادهای میکنند؟
2- حضرت(س) چگونه تمام راههای عذر آنان را میبندد؟
3- امتیاز انصار نسبت به دیگران چه بود؟
پینوشتها
[1]. سورهی مبارکهی آل عمران، آیه ۱۴۴.
[2]. سورهی مبارکهی رحمن، آیات ۲۶ و ۲۷.
[3]. کنزالعمّال، ج۱۴، ص۴۱۹.
[4]. سورهی مبارکهی مائده، آیهی ۱۱۷.
[5]. صحیح بخاری، ج۲۰، ص۲۵۵.
[6]. سورهی مبارکهی آل عمران، آیه ۱۴۴.
[7]. در نسخهی دیگر مبتدء.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی