کد مطلب: ۴۳۵۹
تعداد بازدید: ۶۳۱
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳
زهرا(س) برترین بانوی جهان | ۵
یک بانوى بهشتى که داراى خلق و خوى بهشتى است، باید نطفه‌ی او را عصاره‌ی میوه‌هاى بهشتى تشکیل دهد، و این امتیازى است که این بانو بر همه‌ی زنان جهان دارد. او یک زن بهشتى بود، خلق و خُویش بهشتى، قلب و جانش بهشتى، رنگ و رویش بهشتى، گفتار و سخنانش بهشتى، خلاصه سر تا پا بهشتى بود.

فصل دوّم: فضائل حضرت زهرا(س) | ۲

 

برترین بانوی جهان

 
ارزش انسانها مسلماً یکسان نیست، بعضى افراد از مقرّبترین فرشتگان الهى برترند، و بعضى از درنده‌ترین حیوانات پائین‌تر، و آنچه به این انسان ارزش مى‌دهد بر اساس معرفى قرآن و اسلام همان علم و ایمان و تقوی و ملکات فاضله‌ی انسانى است.
با توجه به این معیارها بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) برترین زنان جهان ـ در لسان پیامبر(ص) ـ معرفى شده است.
در روایات فراوانى که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه‌ی زهرا(س) افضل زنان جهان بود، این سخنى است که پیغمبر اکرم(ص) آن را به تعبیرات مختلف بیان فرموده است:
۱ـ در یک جا مى‌فرماید:
اِنَّ اَفْضَلَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم[1]
برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم [همسر فرعون] می‌باشند.
۲ـ در حدیث دیگرى مى‌خوانیم پیغمبر اکرم(ص) در بیمارى وفاتش هنگامى که بیتابى فاطمه را مشاهده کرد، فرمود:
یا فاطِمَةُ اَلا تَرْضیْنَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ هذِهِ اَلْأُمَّةِ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ[2]
اى فاطمه! آیا راضى نیستى که تو برترین بانوى زنان جهان، و بانوى زنان این امت، و بانوى زنان با ایمان باشى؟
در اینجا افضلیت براى فاطمه(س) به صورت مطلق ذکر شده و نام هیچ‌کس در کنار او مطرح نگردیده است.
۳ـ در حدیث دیگرى نیز از همان حضرت(ص) این معنی به صورت مطلق آمده است، در آن هنگام که فاطمه بیمار شده بود و پیامبر(ص) این سخن را به جمعى از اصحاب گفت، آنها پیشنهاد کردند که از بانوى اسلام(س) عیادت کنند.
پیامبر برخاست و با جمعى از یاران به سوى خانه‌ی فاطمه(س) آمد، نخست از بیرون خانه صدا زد که: دخترم خودت را بپوشان چون جمعى از یاران به عیادت تو مى‌آیند، و از آن جا که لباس دخترش فاطمه(س) کافى نبود عباى خود را از پشت در به او داد!
پیامبر(ص) و یاران وارد شدند، و بعد از عیادت از خانه بیرون آمدند و رو به یکدیگر کرده و از بیمارى فاطمه(س) اظهار تأسف مى‌کردند، پیغمبر اکرم(ص) رو به آنها کرد و فرمود:
اَما اِنَّها سَیِّدَةُ النِّساءِ یَوْمَ الْقِیامَةِ[3]
بدانید او بانوى تمام زنان در قیامت است.
۴ـ در تعبیر دیگرى که در صحیح بخارى ـ معروفترین منبع احادیث اهل سنت ـ آمده از قول عایشه مى‌خوانیم:
روزى فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) آمد، راه رفتنش درست مانند راه رفتن او بود، پیغمبر اکرم(ص) فرمود: خوش آمدى دخترم.
سپس او را طرف راست و یا چپ خود نشاند، بعد رازى در گوش او گفت، و به دنبال آن فاطمه گریان شد.
من (عایشه) گفتم: چرا گریه مى‌کنى؟
بار دیگر پیامبر(ص) راز دیگرى به او گفت، فاطمه(س) خندان شد.
گفتم: من تا امروز شادى که اینچنین با غم نزدیک باشد ندیده بودم، و از علت آن سؤال کردم.
فاطمه(س) گفت: من سرّ رسول خدا را فاش نمى‌کنم.
و این مطلب ادامه داشت تا پیامبر(ص) از دنیا رفت، آنگاه سؤال کردم.
گفت: مرتبه‌ی اول پیامبر(ص) به من فرمود جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه مى‌داشت، امسال دو بار عرضه داشت، و من فکر مى‌کنم فقط به این دلیل است که اجل من نزدیک شده، و تو اولین کسى خواهى بود که به من ملحق مى‌شوى من هنگامى که این سخن را شنیدم گریه کردم. سپس فرمود:
اَما تَرْضینَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ
آیا تو راضى نمى‌شوى که بانوى زنان اهل بهشت یا زنان با ایمان باشى؟
هنگامى که این سخن را شنیدم شاد و خندان شدم.[4]
از بررسى مجموع این احادیث بخوبى روشن مى‌شود که اگر در یک جا فاطمه(س) یکى از چهار زن بزرگ جهان معرفى شده، هیچ منافاتى با این معنی ندارد که او از میان آن چهار زن برترین آنهاست.
شاهد این سخن علاوه بر آنچه از لابلاى احادیث گذشته استفاده مى‌شد حدیث زیر است:
۵ـ در کتاب «ذخائر العقبى» از ابن عباس از پیغمبر اکرم(ص) چنین نقل شده است:
اَرْبَعُ نِسْوَةٍ سَیِّداتُ ساداتِ عالَمِهِنَّ: مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ؛ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم؛ وَ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ؛ وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، وَ اَفْضَلُهُنَّ فاطِمَةُ[5]
چهار زن بانوى بانوان جهان خود بودند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد(ص) و از همه‌ی آنها برتر فاطمه(س) بود.
تعبیر به «اَفْضَلُهُنَّ» مسایل زیادى را در بر دارد، و بیانگر مقام علمى و تقوا و ایثار و فداکارى و سایر ملکات فاضله است.
قرآن صریحاً مى‌گوید: «مریم با فرشتگان سخن مى‌گفت و آنها نیز با او سخن مى‌گفتند» (آل عمران/ 42 و 43 و آیات آغاز سوره‌ی مریم).
و نیز مى‌گوید: «براى مریم غذاى بهشتى در کنار محرابش حاضر مى‌شد» (آل عمران / 37).
و نیز مى‌گوید: «مریم صدیقه بود» (مائده / 75).
و مقامات دیگرى براى او، و زنان بزرگى مانند آسیه بیان مى‌کند، پیغمبر اکرم(ص) نیز مقامات بزرگى براى خدیجه بیان فرموده.
روایات فوق یعنى روایات افضلیت فاطمه(س) همه‌ی این افتخارات و افزون بر آن را براى بانوى اسلام فاطمه‌ی زهرا(س) اثبات مى‌کند.


بانوی بهشتی


نخستین سنگ بناى وجود انسان، انعقاد نطفه‌ی اوست، چرا که به هر حال نطفه است که قسمت مهمى از ارزشهاى وجودى انسان را در بر دارد، و به همین دلیل در روایات اسلامى دستورهاى زیادى وارد شده که این سنگ زیر بنا درست نهاده شود.
هنگامى که به تاریخ زندگى بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) مراجعه مى‌کنیم مى‌بینیم او در این زمینه یک وضع استثنائى دارد که در تاریخ شخصیتهاى بزرگ جهان اعم از مرد و زن بى‌نظیر است، بهتر است این سخن را از زبان پیغمبر اکرم(ص) بشنویم:
۶ـ ابن عباس مى‌گوید: پیغمبر اکرم(ص) زیاد فاطمه را مى‌بوسید، روزى عایشه عرض کرد: شما زیاد فاطمه را مى‌بوسید؟
رسول خدا(ص) فرمود: (این دلیلى دارد) در شب معراج هنگامى که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوه‌هاى بهشتى به من داد، و از عصاره‌ی آنها نطفه‌ی فاطمه در رحم خدیجه منعقد شد.
فَاِذَا اشْتَقْتُ لِتِلْکَ الثِّمارِ قَبَّلْتُ فاطِمَةَ فَاَصَبْتُ مِنْ رائِحَتِها جَمِیعَ تِلْکَ الثِّمارِ الَّتی اَکَلْتُها[6]
هنگامى که مشتاق آن میوه‌هاى بهشتى مى‌شوم، فاطمه را مى‌بوسم و از بوى او بوى تمام آن میوه‌ها را که در آن شب خوردم استشمام مى‌کنم.
۷ـ این در حالى است که در بعضى از روایات تعبیر به خصوص «سیب» بهشتى شده، چنانکه در همان کتاب «ذخائر العقبى» در حدیثى از گروهى از صحابه نقل شده که پیغمبر(ص) فرمود: «جبرئیل سیبى از بهشت براى من آورد و خوردم و نطفه‌ی فاطمه از آن منعقد شد».[7]
۸ـ در حدیث دیگرى این میوه «سفرجل» یعنى «به» معرفى شده است، چنانکه در «مستدرک الصحیحین» از «سعد بن مالک» از پیغمبراکرم(ص) این معنی آمده است.[8]
۹ـ باز در حدیث دیگرى این میوه‌ی بهشتى به عنوان یک میوه‌ی ناشناخته براى ما مردم دنیا، اما میوه‌اى بسیار زیبا و خوشبو و جذاب، معرفى شده، چنانکه دانشمند معروف «سیوطى» از پیغمبر اکرم(ص) نقل مى‌کند:
لَمّا اُسْرِیَ بِی اِلَى السَّماءِ اُدْخِلْتُ الجَنَّةَ فَوَقَفْتُ عَلى شَجَرَةٍ مِنْ اَشْجارِ الجَنَّةِ لَمْ اَرَ فِی الجَنَّةِ اَحْسَنَ مِنْها وَ لا اَبْیَضَ وَرَقاً وَ لاَ اَطْیَبَ ثَمَرَةً، فَتَناوَلْتُ ثَمَرَةً مِنْ ثَمَرَتِها، فَاَکَلْتُها فَصارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی، فَلَمّا هَبَطْتُ اِلَى الْاَرْضِ واقَعْتُ خَدِیجَةَ، فَحَمَلَتْ بِفاطِمَةَ، فاِذا اَنَا اشْتَقْتُ اِلى رِیحِ الجَنَّةِ شَمَمْتُ رِیحَ فاطِمَةَ[9]
در شب معراج مرا وارد بهشت کردند، و در برابر درختى از درختان بهشتى ایستادم که در تمام بهشت از آن زیباتر و برگهائى از برگهاى آن سفیدتر، و میوه‌اى از میوه‌ی آن خوشبوتر ندیدم، یکى از میوه‌هاى آن را برگرفتم، و تناول کردم، و نطفه‌اى در صلب من تشکیل شد، و بعد از آنکه به زمین هبوط کردم و با خدیجه همبستر شدم نطفه‌ی فاطمه(س) منعقد شد، لذا هنگامى که اشتیاق بوى بهشت پیدا مى‌کنم بوى فاطمه را استشمام مى‌کنم.
در واقع همان حدیث اول، مجموع این احادیث را تفسیر مى‌کند، چرا که بر طبق آن، پیغمبر اکرم(ص) ازتمام میوه‌هاى بهشتى تناول کرده، و نطفه‌ی فاطمه از عصاره‌ی همه‌ی آنها تشکیل شده است، از این گذشته عالم بهشت با جهانى که ما در آن زندگى مى‌کنیم بقدرى تفاوت و فاصله دارد که الفاظ ما قادر بر بیان حقایق آن نیست، و آنچه مى‌گوئیم اشارات مختصرى به آنهاست، به هر حال یک بانوى بهشتى که داراى خلق و خوى بهشتى است، باید نطفه‌ی او را عصاره‌ی میوه‌هاى بهشتى تشکیل دهد، و این امتیازى است که این بانو بر همه‌ی زنان جهان دارد.
او یک زن بهشتى بود، خلق و خُویش بهشتى، قلب و جانش بهشتى، رنگ و رویش بهشتى، گفتار و سخنانش بهشتى، خلاصه سر تا پا بهشتى بود.
آیا در تمام تاریخ بشر کسى را مى‌توان یافت که چنین سند افتخارى که در این روایات آمده، در تاریخچه‌ی زندگانیش ثبت شده باشد؟


خودآزمایی


1- با توجه به معیار های قرآنی، حضرت فاطمه زهرا(س) از لسان پیغمبر اکرم(ص) چگونه معرفی شده اند؟
2- پیغمبر اکرم(ص) در چه زمانی و با کدامین تعابیر به افضل بودن حضرت فاطمه زهرا(س) به صورت مطلق اشاره فرمودند؟
3- رازی که میان حضرت فاطمه زهرا(س) و پیغمبر اکرم(ص) بود و حضرت فاطمه زهرا(س) بعد از وفات پیغمبر اکرم(ص) برای عایشه فاش فرمودند چه بود و به چه نکته ای اشاره دارد؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. این حدیث در «مستدرک الصحیحین»، ۲/۴۹۷ نقل شده و سپس تصریح مى‌کند که اسناد این حدیث صحیح است.
[2]. این حدیث نیز در همان کتاب، ج 3 ص 156 نقل شده و باز تصریح مى‌کند که سند آن صحیح است.
[3]. «حلیة الاولیاء» ۲/۱۴۲.
[4]. صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق.
[5]. ذخائر العقبی ۴۴. و نیز سیوطی در «الدرّالمنثور» این حدیث را ذیل آیه‌ی ۴۲ سوره‌ی آل‌عمران آورده است.
[6]. ذخائر العقبی ۳۶.
[7]. همان مدرک، ص ۴۴.
[8]. مستدرک الصحیحین ۳/۱۵۶.
[9]. الدرّ المنثور، ذیل آیه‌ی 17 سوره‌ی اسراء: «سُبْحانَ الَّذِی اَسْری بِعَبْدِهِ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: