کد مطلب: ۴۳۶۳
تعداد بازدید: ۷۱۰
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۴
خطبه فدک | ۲۱
اگر خلافت غصب نمی‌شد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش می‌رفت بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفّق می‌گردید. امّا با این انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد...

فصل سوّم؛ بازگشت به خانه

 

کلام جان‌سوز حضرت زهرا(س) با امیرالمؤمنین(ع)

 

پس از اتمام این سخنان حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت. در روایت آمده است:

ثُمَّ انْکَفَأَتْ(س) وَ أَمیرُالْمُؤمِنینَ(ع) یتَوَقَّعُ رُجُوعَها إِلَیهِ

سپس حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت در حالی که امیرالمؤمنین(ع) انتظار بازگشت او را می‌کشید.

وَ یتَطَلَّعُ طُلُوعَها عَلَیهِ

و علی(ع) چشم به راه حضرت بود. «تطلّع» یعنی «سرکشیدن». حضرت علی(ع) دائماً از در خانه سرمی‌کشید تا ببیند زهرا(س) کی می‌آید؛ یعنی دلواپس بود، شاید هم نگران، که نکند این جماعت دوباره صدمه‌ای به زهرا(س) بزنند.

فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدّارُ قالَتْ لِأمیرِ الْمُؤْمِنینَ(ع): یابْنَ أَبی طالِبٍ: اشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ

وقتی حضرت زهرا(س) وارد خانه شد رو به علی(ع) کرد و گفت: آیا مانند یک طفل در رحم، کُنجی نشسته‌ای و مثل افراد متّهم در گوشه‌ای جای گرفته‌ای؟ شاید این تشبیه حضرت زهرا(س) به این جهت باشد که وقتی وارد خانه شد دید که علی(ع) گوشه‌ی خانه نشسته و مثل بچّه در رَحِم مادر زانوی غم بغل گرفته است.

شاید حضرت(س) می‌خواهد بگوید: تو همان بچّه‌ی اسلام هستی که همین‌طور باید بنشینی و هیچ تکان نخوری، چون اگر تکان بخوری رحم پاره می‌شود و به مادر لطمه می‌خورد؛ یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند.

نَقَضْتَ قادِمَةَ الْأَجْدَلِ فَخانَکَ رِیشُ الْأَعْزَلِ

تو کسی بودی که بال‌های باز شکاری را درهم می‌کوبیدی، حالا این کسانی که بی‌سلاح هم هستند به تو خیانت می‌کنند! «قادمه»، آن پر جلوی باز شکاری است که بسیار هم قدرت دارد. «اجدل»، به معنای باز شکاری و «اعزل» هم به شخص بی‌سلاح گفته می‌شود.

حضرت زهرا(س) می‌فرماید: تو کسی بودی که قهرمانان عرب مثل عمروبن عبدودها را از بین بردی، حال کار به جایی رسیده چند آدم ضعیف با هو و جنجال به تو خیانت می‌کنند!

هذَا ابْنُ أبی قُحافَةَ، یبْتَزُّنی نَحیلَةَ أبی وَ بُلْغَةَ ابْنَیَّ لَقَدْ أَجْهَدَ[1] فی خِصامی وَ اَلْفَیتُهُ أَلَدَّ فی کلامی حَتّی حَبَسَتْنی قَیلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طَرْفَها فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ خَرَجْتُ کاظِمَةً وَ عُدْتُ راغِمَةً أَضْرَعْتَ خَدَّکَ یوْمَ أَضَعْتَ حَدَّکَ وَ افْتَرَسْتَ الذِئابِ وَ افْتَرشْتَ التُّرابَ ماکفَفْتَ قائِلاً وَ لاأَغْنَیتَ قائِلاً أَوْ باطِلاً وَ لاخِیار لی! لَیتَنی مِتُّ قَبْلَ هُنَیتی

این پسر ابوقحافه است که عطیه‌ی پدرم و وسیله‌ی فرزندانم را از من ربود و کوشش کرد با من دشمنی کند. او را در مکالمه‌ای که با من داشت دشمن‌ترین و لجبازترین دشمنانم یافتم، تا جایی که فرزندان قیله، یعنی انصار از حمایت من دریغ کردند و مهاجرین هم خویشاوندی و کمکشان را از من بازداشتند و دیگران هم چشم خود را بستند، نه کسی از من دفاع کرد و نه کسی مانع از ظلم شد. از خانه که بیرون رفتم بغض گلویم را گرفته بود وقتی از مسجد بازگشتم خوار برگشتم. ای علی! از روزی که تندی شمشیرت را از بین بردی، صورت خودت را هم ذلیل کردی. تو کسی بودی که گرگ‌ها را از هم می‌دریدی، حالا خاک‌نشین شده‌ای،[2] تو چرا جلوی این حرف‌های باطل را نمی‌گیری و هیچ‌کار مؤثری برای دفع فتنه انجام نمی‌دهی؟ من اختیاری از خود ندارم! کاش قبل از این مرده بودم و وضع تو را نمی‌دیدم! در اینجا لحن حضرت زهرا(س) عوض می‌شود، زیرا می‌بیند دل علی(ع) را به درد آورده است. می‌فرماید:

عَذیری اللهُ مِنْهُ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً، وَیلای فی کُلِّ شارِقٍ وَیلای فی کُلِّ غارِبٍ

خدایا عذر مرا بپذیر که علی در مواردی ظلم‌ها را از من دور کرده و از من حمایت نموده است! وای بر زهرا در هر صبحدمی! وای بر من در هر شبانگاهی! این اوج مظلومیت حضرت زهرا(س) را می‌رساند.

ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ

تکیه‌گاه ما مُرد و بازوی ما سُست شد! در برخی نسخه‌ها «عُمُد» جمع عمود، به معنی تکیه‌گاه آمده است.

شَکوای إلی أَبی وَ عَدْوایَ إِلی رَبّی

شکایتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه می‌دهم!

اَللّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً

پروردگارا تو از نظر قدرت از این‌ها نیرومندتر و قوی‌تر هستی!

وَ أَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکیلاً

و عذاب و انتقام تو از دیگران شدیدتر است!

 

تسلّی دادن امیرالمؤمنین(ع) به حضرت زهرا(س)

 

فَقالَ أَمیرُالْمُؤمنینَ(ع): لاوَیلَ لَکِ بَلِ الْوَیلُ لِشانِئِکِ. ثُمَّ نَهْنِهی عَنْ وَجْدِکِ یا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیةِ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَیتُ عَنْ دینی وَ لا أَخْطَأْتُ مَقْدُوری فَإِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ وَ ما اُعِدَّ لَکِ أفْضَلُ مِمّا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللهَ

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست، بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار می‌کند. خود را از خشم باز دار! ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوّت! در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم! اگر به اندازه‌ی کفاف می‌خواهی روزی تو ضمانت شده است و متکفّل آن هم امین می‌باشد و آنچه برای تو مهیّا شده بهتر از آن است که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده!

فَقالَتْ(س): «حَسْبِی اللهُ» وَ اَمْسَکَتْ.

در اینجا حضرت(س) فرمود: خدا برای من کافی است. و دیگر چیزی نگفت. در روایت است که ضمن صحبت‌های زهرا(س) صدای مؤذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان می‌گفت و به وحدانیت و بعد به رسالت محمّد(ص) شهادت می‌داد. در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهره‌ی زهرا(س) نگاهی انداخت و گفت: من فرق نکرده‌ام، من همان کسی هستم که در جبهه‌های جنگ مبارزه می‌کرد، امّا آیا دلت می‌خواهد دیگر این شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام کنم اسلام ضربه می‌خورد و چیزی از آن باقی نمی‌ماند. من باید حساب کار را تا قیامت بکنم و مصلحت اسلام را در نظر بگیرم. اینجا بود که حضرت زهرا گفت: حالا دیگر من هم صبر می‌کنم برای اینکه اسلام و رسالت پیامبر در طول تاریخ باقی بماند. پس ما اهل بیت با همه‌ی این فشارها باز هم صبر می‌کنیم.

این نکته را هم اینجا بگویم که بعضی افراد که مطلب را درست نفهمیده‌اند فکر می‌کنند حضرت زهرا(س) «نعوذ بالله»! به علی(ع) تندی کرد. اصلاً این طور نیست، بلکه حضرت زهرا می‌داند در طول تاریخ این نوع سؤالات مطرح است. این مسائل را مطرح می‌کند تا پاسخ شوهرش بیان شود و در طول تاریخ برای من و تو سؤالی باقی نماند. نه اینکه حضرت زهرا(س) نسبت به صبر و سکوت حضرت علی(ع) اشکال و شبهه‌ای داشته باشد.

 

خاتمه

 

بحمدالله شرح مختصر خطبه‌ی حضرت زهرا(س) به پایان رسید، هر چند بسیاری از مطالب آن ناگفته ماند یا به طور مختصر گفته شد. امّا نکته‌ی آخری که باید تذکّر دهم این است که همه‌ی این مباحث مقدّمه‌ای است برای نیل انسان به هدف از خلقت یعنی آدم شدن. «مکتب آدم‌ساز»، تنها «مکتب اهل بیت» است و غیر از راه آنان راهی وجود ندارد، والاّ چند متر زمین و حتّی خلافت هم فی نفسه برای آنان پوچ است. اصلاً ساحت مقدّس آنان بری و منزّه از این است که به فکر این چیزها باشند. مسأله چیز دیگری بود. اگر خلافت غصب نمی‌شد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش می‌رفت بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفّق می‌گردید. امّا با این انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد، زیرا بدون علی و آل علی(ع) کسی به خدا نمی‌رسد و این حقیقت را حضرت زهرا(س) می‌دانست که چنین از حقّ و حقیقت دفاع می‌کرد و حقایق را برای ثبت در تاریخ در این خطبه بیان می‌فرمود.

وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

 

خودآزمایی

 

1- تشبیه حضرت علی(ع) به طفل در رحم توسط حضرت زهرا(س) از کدام جهت می‌باشد؟ و به چه مفهوم می‌باشد؟

2- چرا لحن حضرت زهرا(س) عوض می‌شود؟

3- چرا حضرت علی(ع) دست به قیام نزد؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. نسخه‌ی دیگر: اجهر.

[2]. در برخی از نسخه‌ها آمده است: وَ افْتَرَسْتَ الذِئابَ وَ افْتَرسَکَ الذُبابَ یعنی تو گرگ‌ها را می‌دریدی و امروز مگس‌ها تو را می‌درند.

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: