فصل اوّل: امامت و ولایت، روح دیانت | ۱
راز و رمز ولادت علی(ع)
خداوند حكیم، علی امیر(ع) را در داخل كعبه خانهی خود متولّد ساخت؛ چون میدانست بعد از رسول مكرّمش(ص) آن حضرت، مورد اختلاف آراء امّت قرار خواهد گرفت؛ لذا جریان ولادت او را اینگونه بهوجود آورد تا بفهماند شما ای مسلمانان! اگر كعبه را خانهی خدا میدانید و آنجا را به عنوان «مهبط وحی» میشناسید و خدا را تنها قانونگذار و حاكم بر عالَم معتقدید بدانید كه علی از جانب خدا صاحب این خانه و جانشین خدای این خانه است و لذا مرجعیت و حاكمیت مطلقه در امر دین خدا از آن اوست.
...وَ إخْراجُ أهْلِهِ مِنْهُ أكْبَرُ عِنْدَ اللهِ وَ الْفِتْنَةُ أكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ...[1]
«بیرون كردن صاحبخانه از خانهاش، بزرگترین گناه در نزد خداست و ایجاد فتنه در میان مردم بزرگتر از قتل است».
از لطائف اینكه علی(ع) به هنگام تولّد و اوّلین روز ورودش به عالم تكلیف از پشت كعبه و شكاف دیوار خانهی حقّ داخل خانه شده است در صورتی كه خدا فرموده:
...وَ أتُوا الْبُیوتَ مِنْ أبْوابِها...[2]
«...به هر خانه از در آن وارد بشوید...».
...وَ لَیسَ الْبِرُّ بِأنْ تَأتُوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهُورِها...[3]
«...این كار خوبی نیست كه از پشت خانه وارد خانهای بشوید...».
از اینجا معلوم میشود آیهی منع ورود از غیر در، مربوط به بیگانههاست. امّا صاحبخانه آزاد است از هر كجای خانهاش كه خواست وارد میشود! خانهی خدا وقتی از آنِ علی شد، تمام خانهها و تمام شئون زندگی آدمیان باید از آنِ علی باشد.كعبه و بیتالله كه در استیلاء علی قرار گرفت، پس قلب انسان كه بیت الله حقیقی است باید در استیلاء علی قرار گیرد و تمام جوانب قلوب آدمیان باید برای ورود نور ولایت او باز باشد.
علی امام مُعَلاّی هاشمی كه بود / سواد مَنقَبتش بر بیاض دیدهی حور
ز حبّ اوست به روز جزا نه از طاعت / امید مغفرت از حی لا یزال غفور
البتّه اینگونه مضامین از شعرها و نثرها مغرورمان نسازد كه در روز جزا تنها حبّ علی كارساز است و نیازی به طاعت و عبادت نیست. این خود علی(ع) و امامان(ع) هستند كه فرمودهاند:
وَیحَكُم لا تَغْتَرُّوا وَیحَكُمْ لا تَغْتَرُّوا لا تُنالُ وِلایتُنا اِلاّ بالْعَمَلِ وَ الْوَرَع.[4]
«وای بر شما مغرور نشوید! وای بر شما فریب نخورید! ولایت ما جز از راه عمل به دین خدا و پرهیز از عصیان خدا تحقّق نمییابد»!
اِعْمَلُوا وَ اَطیعُوا وَ لا تَتَّكِلُوا وَ لا تَسْتَصغِرُوا عُقُوبَةَ الله.[5]
«كار كنید و اطاعت فرمان خدا كنید اتّكال [بر ایمان تنها] نداشته باشید و عقوبت خدا را كوچك نشمارید».
راوی خدمت امام صادق(ع) عرض كرد: آقا! مردمی از پدر بزرگوار شما نقل حدیث میكنند كه فرموده است:
اِذا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ.
«همین كه حق را شناختی [و ما را به امامت منصوب از جانب خدا پذیرفتی] دیگر هر كاری كه خواستی بكن»!
وَ اِنَّهُمْ یسْتَحِلُّونَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ كُلَّ مُحَرَّمٍ.
«آنگاه این مردم بر اساس همین حدیث، هر حرامی را حلال میدانند و از ارتكاب هیچ گناهی پرهیز نمیكنند»!
امام از شنیدن این سخن سخت ناراحت شد و فرمود:
ما لَهُمْ لَعَنَهُمُ اللهُ.
«خدا لعنتشان كند [این چه حرفی است كه میگویند]».
اِنَّما قالَ اَبِی اِذا عَرَفْتَ الْحَقَّ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ مِنْ خَیرٍ.[6]
آنچه كه پدرم گفته این است: وقتی حق را شناختی [و ولایت ما را قبول كردی] هر كار نیكی را كه خواستی انجام بده و مطمئن باش كه مقبول درگاه خدا خواهد شد، نه این كه در سایهی قبول ولایت، هر گناهی را كه خواستی انجام بده و مطمئن باش كه هیچگونه اخذ و عقابی نخواهد داشت. خدا لعنت كند كسانی را كه چنین دروغی به ما نسبت دادهاند.
ارزش ولایت علی(ع)
عثمان دو نفر از غلامانِ خود را با دویست دینار پیش ابوذر فرستاد و گفت: به او سلام برسانید و بگویید این پول از اموال شخصی خودم است و هیچگونه شبههای در آن نیست، از ما بپذیر و برای زندگی و معاشت صرف كن! ابوذر در جواب فرمود: من نیازی به این پول ندارم، چون الآن غنیترین مردم هستم! آن دو غلام گفتند: تو كه چیزی در خانه نداری، چطور غنیترین هستی؟! فرمود: در زیر آن نمد كه در آن گوشه افتاده دو قرص نان جو هست، تا آن را دارم به احدی نیاز ندارم. این پول را به دهندهاش برگردانید و بگویید ابوذر میگوید:
أصْبَحْتُ یوْمِى هذا وَ أنَا مِنْ أغْنَی النّاسِ بِوِلایةِ عَلِی بْنِ أبِیطالِبٍ(ع) وَ عِتْرَتِهِ(ع).
«من امروز را صبح كردهام در حالی كه با داشتن ولایت علی بن أبیطالب و عترتش از بینیازترینِ مردمم».
به ابوذر گفتند: تو درآمدت را چه كار كردی كه برای خودت چیزی باقی نگذاشتی؟! گفت:
إنَّ لَنا كَنْدُوجاً نَضَعُ فِیهِ خَیرَ مَتاعِنا، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) یقُولُ: كَنْدُوجُ الْمَرْءِ قَبْرُهُ.[7]
«ما كندو و انبار ذخیرهای داریم و بهترین متاع خود را در آن ذخیره میكنیم؛ من از رسول خدا(ص) شنیدم كه میفرمود: كندوی انسان قبر او است».
لذا ما هر چه از متاع دنیا به دستمان میرسد در راه خدا انفاق میكنیم و به انبار ذخیرهی خود تحویل میدهیم.
اینها نمونهای از مَلَكات فاضله و نیات صالحه است و دین مقدّس میخواهد آدمی را این چنین بپروراند و او را دارای روحی مطهّر و منوّر بسازد و شاكلهاش را صلاح انگیز و نیك آفرین گرداند و این نمیشود مگر با اعتقاد قطعی به حیات بَهجتزای عالَم آخرت و دل كندن از دنیا، وگرنه با افتادن در گرداب دنیاداری ممكن نیست اینچنین شاكلهای حاصل شود.
مسألهی «ولایت و امامت» از جمله مسائلی است كه تمام ارزش شریعت آسمانی قرآن، بلكه تمام ارزش عالم انسانیت به آن بستگی دارد. یعنی عالم انسان بخواهد شرافت و جلالت و ارزش خاصّ به خودش را به دست بیاورد، باید به دامن نبوّت و شریعت قرآن بیفتد و نبوّت و شریعت آسمانی قرآن نیز بخواهد ارزش خود را به دست بیاورد و باقی بماند، باید به دامن «ولایت» و «امامت» بیفتد و از این طرف هم میتوانیم بگوییم، شناختن ارزش و موقعیت امامت، بسته به این است كه ارزش و موقعیت نبوّت را بشناسیم و شناختن ارزش نبوّت بسته به این است كه ارزش انسان را بشناسیم.
انسانشناسی، انسان را ملزم میكند به پیغمبرشناسی، پیغمبرشناسی انسان را ملزم میكند به امامشناسی. انسان خیلی بزرگ است؛ چون خیلی بزرگ است، این مسائل یعنی وحی و نبوّت و تشریع و ولایت و امامت برای او پیش آمده است.
انسان آنچنان بزرگ است كه ذیالمقدّمهی خلقت تمام عالم است، یعنی هر چه در عالم خلقت هست از جماد و نبات و حیوان و زمین و آسمان و منظومهها و كهكشانها تا برسد به عالم بالا، فرشتگان، همهی اینها برای انسان است. خالق انسان خودش فرموده:
وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السّمواتِ وَ ما فِی الْاَرض جَمیعاً مِنه...[8]
«[با چشم دل ببینید كه] خداوند آنچه در آسمانها و زمین است همه را مسخّر شما قرار داده...».
یعنی در مسیر خدمت به شما و برای تأمین منافع شما!
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی اْلاَرْضِ جَمِیعاً...[9]
وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَینِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ[10]
شب و روز، ماه و خورشید همه در تسخیر شما هستند.
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً.[11]
«ما [تاج مكرمت و بزرگواری بر سر بنی آدم نهادهایم. خیلی] اولاد آدم را تكریم كردهایم و برّ و بحر را جولانگه او قرار دادهایم؛ هر چیز پاكیزه را روزی او ساختهایم و بر همهی خلایق تفضیلش دادهایم».
کلمهی (کثیر) در آیه و لو اینكه بر حسب ظاهر یعنی «بسیاری» امّا بر حسب قرائن منفصلهای كه در آیات و روایات هست كه خلقت انسان را نشان میدهند فرمودهاند در این آیه (كثیر) به معنای «جمیع» است. یعنی: «فَضَّلْناهُمْ عَلی جَمیع ما خَلَقْنا»؛ آنچنان انسان بزرگ است كه خالقش، در آفرینش هیچ موجودی به خودش تبریك نگفته امّا به انسان كه رسیده فرموده است:
...فَتَبارَكَ اللهُ أحْسَنُ الْخالِقِینَ.
در سورهی مؤمنون كه مراحل خلقت انسان را بیان میكند، در پایان میفرماید:
...ثُمَّ أنْشَأناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللهُ أحْسَنُ الْخالِقِینَ.[12]
«...سپس به او آفرینش دیگری دادیم، پس خدای انسانآفرین، بزرگ و كثیرالبركات است كه نیكوترین آفرینندگان است».
یعنی خدا از آن جهت كه خالق انسان است (احسن الخالقین) است. البتّه او خالق زمین و آسمان، خالق فرشتگان، خالق بهشت و نعمتهای جاودان آن است. امّا از آن جهت كه خالق انسان است (احسن الخالقین) و شایستهی تبریك و تحسین است.
خودآزمایی
1- به چه دلیل خداوند جریان ولادت علی(ع) را اینگونه بهوجود آورد؟
2- از آیهی 189 سوره بقره کدام نکته فهمیده میشود؟
3- توضیح دهید چگونه مسألهی «ولایت و امامت» از جمله مسائلی است كه تمام ارزش شریعت آسمانی قرآن، بلكه تمام ارزش عالم انسانیت به آن بستگی دارد؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۱۷.
[2]ـ سورهی بقره، آیهی ۱۸۹.
[3]ـ همان.
[4]ـ کافی، جلد۲، صفحات ۷۴و۷۵.
[5]ـ بحارالانوار، جلد۶، صفحهی ۱۵۳.
[6]ـ وسائل الشّیعه، جلد۱، صفحهی ۱۱۶.
[7]ـ سفینة البحار، جلد۱، صفحهی ۴۸۲، کلمهی ذرر.
[8]ـ سورهی جاثیه، آیهی ۱۳.
[9]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۹.
[10]ـ سورهی ابراهیم، آیهی ۳۳.
[11]ـ سورهی اسراء، آیهی ۷۰.
[12]ـ سورهی مؤمنون، آیهی ۱۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی