فصل چهارم: حماسهی بزرگ| ۳
بخش دوّم: مقام والای پیامبر(ص)، ویژگیها و اهداف او
وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبِی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اخْتارَهُ وَ انْتَجَبَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمّاه قَبْلَ اَنِ اجْتَبَلَهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنِ ابْتَعَثَهُ، اِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاوِیلَ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ.
عِلْماً مِنَ اللهِ تَعالَى بِمائِلِ [بِمَآلِ] الْأُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْمَقْدُورِ.
ابْتَعَثَهُ اللهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ وَ عَزِیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ وَ اِنْفاذاً لِمَقادِیرِ حَتْمِهِ.
فَرَأَى الْأُمَمَ فُرَّقاً فِی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلى نِیرانِها، [وَ] عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً للهِ مَعَ عِرْفانِها.
فَاَنارَ اللهُ بِمُحَمَّدٍ [صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ] ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلّى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَهَا.
وَ قامَ فِى النّاسِ بِالْهِدایَةِ وَ اَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمایَةِ.
وَ هَداهُمْ اِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیار وَ رَغْبَةٍ وَ اِیثارٍ، فَمُحَمَّدٌ [صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ] عَنْ [مِنْ] تَعَبِ هذِهِ الدّارِ فِی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ، وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبّارِ.
صَلَّى اللهُ عَلى اَبِی، نَبِیِّهِ وَ اَمِینِهِ عَلَى الْوَحْیِ وَ صَفِیِّهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ رَضِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و گواهى مىدهم که پدرم محمد(ص) بنده و فرستادهی اوست؛ پیش از آنکه او را بفرستد، برگزید؛ و پیش از آنکه او را بیافریند، براى این مقام نامزد فرمود؛ و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود. در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند، و در پشتِ پردههاى هولانگیز نیستى پوشیده و به آخرین سر حدّ عدم مقرون بودند.
این بخاطر آن صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود، و به حوادث جهان احاطه داشت، و مقدرات را بخوبى مىدانست.
او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند، و حکمش را اجرا نماید، و مقدرات حتمىاش را نفوذ بخشد.
هنگامى که مبعوث شد، امّتها را مشاهده کرد که مذاهب پراکندهاى را برگزیدهاند: گروهى بر گرد آتش طواف مىکنند، و گروهى در برابر بتها سر تعظیم فرود آوردهاند، و با اینکه با قلبِ خود خدا را شناختهاند، او را انکار مىکنند.
خداوند به نور محمد(ص) ظلمتها را برچید، و پردههاى هاى ظلمت را از دلها کنار زد، و ابرهاى تیره و تار را از مقابل چشمها برطرف ساخت.
او براى هدایت مردم قیام کرد، و آنها را از گمراهى و غوایت رهایى بخشید، و چشمهایشان را بینا ساخت، و به آئین محکم و پابرجاى اسلام رهنمون گشت، و آنها را به راه راست دعوت فرمود.
سپس خداوند او را با نهایت محبت و اختیار خود و از روى رغبت و ایثار قبض روح کرد، سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد و هم اکنون در میان فرشتگان، و خشنودى پروردگار غفّار و در جوار قرب خداوند جبّار قرار داد.
درود خدا بر پدرم پیامبر(ص) امین وحى، و برگزیدهی او از میان خلایق باد، و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش.
تفسیر:
در این بخش از کلام بانوى اسلام(س) نیز اشارات پر معنایى به یک رشته از مسائل مهم دربارهی شخص پیامبر(ص) شده است از جمله:
۱ـ در نخستین تعبیراتش به گوهر ممتاز پیامبر(ص) اشاره مىفرماید، چیزى که در سایر احادیث اسلامى نیز به آن اشاره شده است؛ و در اینجا بحث مهمى مطرح است و آن اینکه آیا ساختمان وجودى پیامبر(ص) بکلى با دیگران متفاوت بوده است؟ و اگر چنین است پس معصوم بودنش لازمهی این گوهر پاک است، و طبعاً افتخارى محسوب نمىشود.
و اگر گوهرش متفاوت نیست پس این تعبیرات در کلام بانوى اسلام چه هدفى را تعقیب مىکند؟
حقیقت این است که افتخارات و مواهب پیامبران و امامان بخشى ذاتى و بخشى اکتسابى است، و با توجه به این ترکیببندى خاص بسیارى از سؤالات پاسخ گفته مىشود.
به تعبیر دیگر، خداوند حکیمى که آن مأموریت عظیم را بر عهدهی پیامبرش مىگذارد آمادگیهاى ذاتى به او مىبخشد: گوهرى ممتاز، هوشى سرشار، ارادهاى آهنین، عزمى راسخ، و علمى وافر و تشخیصى صائب به او مىدهد، وگرنه از یک فرد ضعیف این رسالت بزرگ ساخته نیست و نقض غرض خواهد شد.
و این امر هرگز غیر عادلانه نیست، همان گونه که عضلات بازو نسبت به عضلات ظریف پلکهاى چشم، فوقالعاده متفاوت است، چرا که مسئولیت یکى تکان دادن یک پلک کوچک مىباشد، در حالى که مسئولیت دیگرى برداشتن بارهاى عظیم و کارهاى سنگین است، و اگر غیر از این بود بر خلاف عدالت بود.
اما با این حال چنان نیست که گوهر ذاتى پیامبر(ص) اراده و اختیار را از او سلب کند، او نیز قدرت بر گناه دارد، هر چند هرگز گناه نمىکند.
تعجب نکنید، بسیارى از مردم عادى نیز در برابر بعضى از گناهان همین حالت را دارند، فىالمثل هر کس توانایى دارد که به صورت برهنهی مادرزاد در برابر جمعیت ظاهر شود، و یا قدرت دارد در یک شب سرد زمستانى بدون لباس در میان برفها بخوابد، ولى در عین حال جز افراد دیوانه چنین کارى را انجام نمىدهند.
پیامبران و امامان معصوم نیز در برابر همهی گناهان چنین حالى را دارند.
این نیز قابل توجه است که معصومان به نسبت گوهر پاکشان مسئولیت سنگینترى دارند و کمترین ترک اولى از آنها پذیرفته نیست.
و این تعبیر حضرت فاطمه(س) که مىفرماید: «عِلْماً مِنَ اللهِ تَعالى بِمائِلِ الْاُمُورِ وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ» اشاره به همین نکته است که خداوند چون رسالت سنگین آیندهی پیامبر را مىدانست گوهر او را چنین والا آفرید.
۲ـ او براى تکمیل اوامر الهى آمده بود، و براى اجراى فرمانهاى تکوینى او.
این تعبیر پر معنی مىتواند اشارهاى به مسألهی خاتمیت پیامبر(ص) و نیز اشارهای به مسألهی تکمیل مواهب تکوینى از طریق تشریع و احکام الهى باشد ـ دقت کنید.
۳ـ دختر گرامى پیامبر(ص) در این فراز از سخنانش به وضع رقتبار امّتها قبل از بعثت اشاره مىکند که چگونه در ظلمت خرافات گرفتار بودند، مجوس در برابر آتشکدهها تعظیم مىکردند، و عرب در مقابل بتکدهها، و هر کدام از ملتهاى دیگر نیز به نوعى از انحراف و پراکندگى گرفتار بودند.
و چه جالب مىفرماید: «آنها در عین شناخت خدا، منکِر او بودند» که اشارهاى است گویا به مسألهی «توحید فطرى» که در سرشت همهی انسانهاست.
۴ـ در قسمت دیگرى از این بیان به برکات وجود پیامبر(ص) و آثار قیام او اشاره مىکند که چگونه او ابرهاى تیره و تار اوهام را از افق افکار دور ساخت و زنگار جهل و خرافات را از آئینهی دلها زدود، و پردههایى که بر چشمها افتاده بود و از مشاهدهی حق مانع مىشد درید، و به آئینى که «صراط مستقیم» و حدّ واسطى است میان افراطها و تفریطها، دعوت فرمود.
و براى درک عمق این سخن باید مقایسهی دقیقى میان وضع مردم در عصر جاهلیت، و بعد از ظهور اسلام کرد، تا این واقعیت روشنتر گردد، و بانوى اسلام(س) این کار را در خطبهی خود فرموده است.
۵ـ مرگ پر افتخار(ص) یکى دیگر از مسائل قابل ملاحظهاى است که در این فراز از خطبهی تاریخى بانوى اسلام(س) آمده است:
او که مرغ بلند پرواز روحش سالیان دراز در قفس تن در این دنیاى فانى زندانى و گرفتار بود، بعد از اداى رسالت، و انجام مسئولیت خود، قفس را شکست و به سوى کوى دوست پر کشید، و در هواى سر کویش پر و بال زد، و در میان فرشتگان والا مقام آسمان جاى گرفت!
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی