امام محمّد تقی(ع) در شب جمعه دهم ماه رجب سال ۱۹۵ قمری در مدینه متولّد شد، کوتاهترین عمر در بین ۱۴ معصوم(ع) اوّل فاطمه زهرا(س) که در سنّ ۱۸ سالگی به شهادت رسید و دوّم امام محمّد تقی(ع) در سنّ ۲۵ سالگی به دست همسرش زینب که معروف به کنیهی اُمُّالفَضل بود دختر مأمون عبّاسی بوسیلهی سمّی که به دستور عموی خود معتصم به حضرت داد که در انگور ترزیق کرده بود در آخر ذیقعده سال ۲۲۰ قمری به شهادت رسید و در کنار قبر جدّ بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) در کاظمین به خاک سپرده شد.
امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرماندهی کلّ عالم
ما در زیارتنامهها به جملاتی عجیب و پرمحتوا برمیخوریم و به سادگی از کنارشان میگذریم؛ در اوّلین زیارت از زیارات مطلقهی امام حسین(ع) این جمله را میخوانیم:
إرادَةُ الرَّبِّ فی مَقادِیرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ إلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُمْ؛[1]
ارادهی خدا در تدبیر امور عالم به سوی شما [اهل بیت] نازل میشود و از خانهی شما به عالم صادر میگردد و در مجاری حوادث به جریان میافتد.
خانهی امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اتاق فرمان است، او فرمان صادر میکند و فرشتگان اطاعت فرمان میکنند.
در شب قدرِ ماه مبارک رمضان که:
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ؛
فرودگاه فرشتگان و روح در آن شب قدر، خانهی حضرت امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) است که به فرمان آن حضرت امور ارزاق و اَعمار (عمرها) تنظیم میگردد.
در دعاهای روزانهی ماه رجب نیز این جمله را میخوانیم:
وَ مَقاماتِكَ الَّتی لا تَعْطِیلَ لَها فی كُلِّ مَكانٍ یعْرِفُكَ بِها مَنْ عَرَفَكَ، لا فَرْقَ بَینَكَ وَ بَینَها إلاّ أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُها وَ رَتْقُها بِیدِكَ؛
یعنی خدایا! ما به ولایت کسانی (معصومینی) معتقدیم که مقامات تو و محلّ نزول الطاف و عنایات خاصّهی تو هستند. هیچ مکانی خالی از فیض و اشراق وجود و ارادهی آنها نمیباشد. بین تو و آنها فرقی نیست جز اینکه آنها بنده و مخلوق تو هستند. آنها مالک وجود و ایجاد خودشان نمیباشند، بلکه مخلوق و ساخته شدهی دست قدرت تو هستند، امّا مخلوقی که عالِم و قادر و مقتدر است. همان کاری که تو میکنی آنها نیز همان کار را به اذن تو انجام میدهند. فرق تو با آنها این است که آنها مخلوق و مصنوع و بندهی تو هستند، ایجاد و اِعدام و رَتْق و فَتْقشان[2] به دست توست، ولی در عین حال به آنها قدرتی دادهای که در عالم هستی کار میکنند، نظام عالم را حفظ میکنند، انسانها را میسازند و جانهای آماده را به عالم قرب تو حرکت میدهند و بالا میبرند. حساب آنها از حساب سایر افراد بشر جداست.
تعریف امامت با بیان شیوای حضرت امام رضا(ع)
حضرت امام ابوالحسن الرّضا(ع) ضمن حدیث مفصّلی راجع به مقام امامت جملات عجیبی دارند و چنین نقل شده است:
مردی به نام عبدالعزیز بن مسلم میگوید: ما در مسجد جامع مرو با جمعی نشسته بودیم و صحبت امامت به میان آمد و هر کسی چیزی میگفت. سپس من خدمت حضرت امام رضا(ع) رسیده و جریان بحث را به عرضشان رساندم. امام تبسّمی کردند و بعد فرمودند:
جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ، إِنَّ الْاِمامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكاناً وَ أَمْنَعُ جانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ یبْلُغَهَا النّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ یَنالُوا بِآرائِهِمْ، الاِمامُ کَالشَّمْسِ الطّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِها لِلْعالَمِ وَ هِیَ فِی الْاُفُقِ بِحَیْثُ لا تَنالُهَا الْاَیْدِی وَ الْاَبْصارِ؛
این مردم نادانند؛ در عقاید و آرائشان فریب خوردهاند و حقیقت امامت را نشناختهاند. امامت حقیقتی بالاتر از سطح درک مردم عادی است، چنان نیست که مردم آن را با عقل خودشان دریابند و با رأی و فکر خود به آن برسند. امام موقعیّتش در عالم، همچون موقعیّت خورشید است. خورشید همه جا را با نور خودش پر کرده، امّا آیا انسانها میتوانند دست به خورشید برسانند؟ یا با چشمان خود به قرص خورشید نگاه کنند؟ نمیشود.
اگر کسی چشم خود را به چشمهی خورشید بدوزد، کور میشود، هر چه دست خود را بالا ببرد به او نمیرسد، نه دست انسان به دامن خورشید میرسد و نه چشم انسان میتواند آن را آنچنان که هست مشاهده نماید. چشم و دست و عقل و فکر بشر نیز از نیل به معرفت کُنْهِ امام قاصر و عاجز است.
بعد حضرت امام رضا(ع) از این تعبیر استفاده کردند که:
اَلاِمامُ السَّحابُ الْماطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهاطِلُ، مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لاَ اکْتِسابٍ، بَلِ اِخْتِصاصٌ مِنَ الْمُفَضِّلِ الْوَهّابِ؛
امام ابر باران ریز و باران پر ریزش است که انسانها را زنده میکند و حرکت میدهد و بالا میبرد. تمام کمالات از جانب خدا یکجا به امام اعطا شده است، او دست نیاز و اکتساب به سوی کسی دراز نمی کند.
بعد حضرت فرمود: ابراهیم خلیل(ع) پس از طیّ مراحل نبوّت و رسالت به مرحلهی شایستگی حمل منصب امامت رسید، و خدا فرمود:
إنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إماماً[3]؛[4]
از این حدیث استفاده میشود که مرتبهی امامت از مرتبهی نبوّت مطلقه بالاتر است.
البتّه مرتبهی نبوّت ختمیّهی محمّدیّه(ص) حائز هر دو مقامِ نبوّت و امامت در درجهی اعلای هر دو مقام میباشد که آن حضرت از لحاظ مقام نبوّت، تبلیغ احکام و ارائهی طریق میکند و از لحاظ مقام امامت، تربیت روح انسان و ایصال به مطلوب نمینماید.
مرحوم کلینی(ره) حدیثی از ابوخالد کابلی نقل کرده است که او خدمت حضرت امام باقر(ع) آمد و پرسید: مقصود از این آیه چیست؟
فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا...؛[5]
به خدا و رسول خدا و به آن نوری که نازل کردهایم ایمان بیاورید.
برحسب ظاهر، ما از کلمهی نور استنباط میکنیم که منظور از آن قرآن است، امّا ابوخالد فهمید که باید مطلب دیگری منظور باشد و لذا از امام پرسید: منظور از نور در این آیه چیست؟ امام(ع) فرمود:
یا أَبا خالِدٍ؛ النُّورُ وَ اللهِ نُورُ الْاَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ هُمْ وَ اللهِ الَّذِی اُنْزِلَ وَ اللهِ یا أَبا خالِدٍ: لَنُورُ الْامامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهارِ وَ هُمْ وَ اللهِ ینَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللهِ یا أَبا خالِدٍ: لاَ یحِبُّنا عَبْدٌ وَ یتَوَلاّنا حَتّى یطَهِّرَ اللهُ قَلْبَهُ وَ لا یطَهِّرُ اللهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتّى یسَلِّمَ لَنا وَ یكُونَ سِلْماً لَنا؛[6]
ای اباخالد؛ به خدا قسم! مقصود از نوری که در این آیه آمده، نور امامان از آل محمّد(ع) است، به خدا قسم! نور فرود آمدهی از جانب خدا همآنان هستند، به خدا قسم! ای اباخالد؛ نور امام در دل اهل ایمانِ واقعی [نه ایمان ظاهری و ادّعایی] روشنتر از خورشید در روز است، به خدا قسم! آنها هستند که دلهای مؤمنین را روشن میکنند و چشمدار و گوشدارشان میسازند. به خدا قسم! ای اباخالد؛ هیچ بندهای ممکن نیست دوستدار ما باشد و تن به ولایت ما بدهد مگر اینکه خدا قلب او را پاک کرده باشد و خداوند دل هیچ بندهای را پاک نمیسازد مگر اینکه در مقابل ما تسلیم باشد و کمترین تخلّف از فرمان ما نداشته باشد.
البتّه میدانیم که حقیقت امام، متّحد با حقیقت قرآن است و هر دو در عالمِ لوحِ محفوظ، یک حقیقتاند.
در روایتی از ابوبصیر نقل شده که حضرت امام باقر(ع) کنار مسجدالحرام ایستاده و مردم در رفت و آمد بودند، به من فرمود: از این مردم بپرس آیا از محمّد بن علی (باقر) اطّلاعی دارند؟ از هر که پرسیدم اظهار بیاطّلاعی کرد! فرمود: حال از ابوهارون مکفوف بپرس. او از نظر ظاهر نابینا ولی روشندلی با اخلاص بود! از او که پرسیدم، گفت: امام همین جا ایستادهاند! گفتم از کجا فهمیدی؟! گفت: چگونه نفهمم و حال آنکه امام نوری درخشان است.[7]
یعنی؛ چشم دیگری روشنتر از چشم سر میخواهد تا خورشید امام را ببیند و از نور و حرارت آن برخوردار گردد. بعد فرمود: این چنین شدن شرط دارد.
خودآزمایی
1- امام محمّد تقی(ع) در چه سنّی و توسط چه کسی به شهادت رسیدند؟
2- حضرت امام رضا(ع) حقیقت امامت را چگونه توصیف کردند؟
3- منظور از نور در آیه «فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا» چیست؟
پینوشتها
[1]ـ مفاتیح الجنان، در زیارات مطلقهی امام حسین(ع)، زیارت اوّل.
[2]ـ بستن و منظّم کردن و شکافتن و گشودن.
[3]ـ سورهی بقره، آیهی ۱۲۴.
[4]ـ اصول کافی، جلد۱، باب نادرجامع فی فضل الامام و صفاته، صفحهی ۱۹۹.
[5]ـ سورهی تغابن، آیهی ۸.
[6]ـ اصول کافی، جلد۱، باب إنّ الائمة نور الله، صفحهی ۱۹۴.
[7]ـ منتهیالآمال، در معجزات حضرت امام باقر(ع)، صفحهی ۶۶.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی