کد مطلب: ۴۴۱۲
تعداد بازدید: ۶۸۸
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۰
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۷
قدم اوّل اعتقاد به لزوم اصل ولایت در به دست آوردن حقایق دین در دنیا و تأمین حیات ابدی در آخرت است. قدم دوّم معرفت و شناخت مقام اعلا و اقدس امام(ع) است در حدّ امكان و نباید اكتفا به این بشود كه فقط بدانیم اسمش علی، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد، مولدش كعبه و مدفنش نجف است...

مسأله‌ی ولایت را باید زنده نگه داشت

 
از ما هم خواسته‌اند كه در احیاء امرشان كوشا باشیم و مسأله‌ی ولایتشان را زنده نگه داریم. از امام ابوالحسن الرّضا(ع) منقول است:
رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَحْیی اَمْرَنا؛
خدا مشمول رحمت خود قرار دهد آن كسی را كه امر ما را زنده نگه دارد.
فَقُلْتُ كَیفَ یحْیی اَمْرَكُم؛
[راوی گوید] گفتم: چگونه كسی امر شما را زنده نگه دارد؟
فرمود:
یتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَ یعَلِّمُهَا النّاسَ فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لَا تَّبَعُونا؛[1]
علوم ما را یاد بگیرد و به مردم یاد بدهد اگر مردم سخنان نیك ما را بشناسند؛ از ما تبعیت می‌كنند.
امیدواریم اِن‌شاءالله ما را هم به همین عنوان در زمره‌ی خدمتگزاران آستان اقدسشان بپذیرند كه:
عادَتَهُمُ الْاِحْسانُ وَ سَجِیتَهُمُ الْكَرَم؛[2]
نیكی و احسان از عادات و كرم و بخشش از سجایای ایشان [معصومین(ع)] است.


لزوم شناخت مقام اقدس و اعلای امام(ع)


پس قدم اوّل اعتقاد به لزوم اصل ولایت در به دست آوردن حقایق دین در دنیا و تأمین حیات ابدی در آخرت است. قدم دوّم معرفت و شناخت مقام اعلا و اقدس امام(ع) است در حدّ امكان و نباید اكتفا به این بشود كه فقط بدانیم اسمش علی، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد، مولدش كعبه و مدفنش نجف است و قربان اسمش رفتن و بوسیدن قبرش ثواب دارد والسّلام. بلكه تا آنجا كه ممكن است انسان از فضایل و مناقب آن انوار الهی آگاه گردد و موقعیت و منزلت آنها را در نزد خدا بشناسد كه خدا آن بزرگواران را هادی و راهنما و راهبر به سوی خودش مقرّر كرده و جز دست به دامن آن مقرّبان درگاه خدا زدن و با قبول تعلیماتشان رو به سوی خدا رفتن راه و وسیله‌ی دیگری وجود ندارد.
مَنْ اَتاكُمْ نَجی وَ مَنْ لَمْ یاْتِكُمْ هَلَكْ؛[3]
هر كه به سوی شما آمد نجات یافت و هر كه نیامد، هلاك شد!
 

لزوم معرفت امام(ع) در كنار معرفت خدا


همانگونه كه معرفت و شناخت خدا در مسیر بندگی الزامیست. معرفت امام نیز در همین مسیر لازم است امام امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:
سَكِّنُوا فِی اَنْفُسِكُمْ مَعْرِفَةَ ما تَعْبُدُونَ حَتّی ینْفَعَكُمْ ما تُحِّركُونَ مِنَ الْجَوارِحِ بِعبادَةِ مَنْ تَعْرِفُون؛[4]
اوّل معرفت آن كسی را كه عبادتش می‌كنید در جان خود بنشانید تا اعمالی كه با اعضا و جوارح خویش انجام می‌دهید تحت عنوان عبادت معبودی كه او را می‌شناسید نافع به حالتان گردد.
شما نماز می‌خوانید، روزه می‌گیرید، انفاقات مالی دارید و... اینها وقتی نافع به حال شما می‌باشد و عبادت حساب می‌شود كه معرفت حضرت معبود در جان شما نشسته و در حدّ توانایی خود با صفات جلال و جمالش آشنا شده باشید و او را خالق علیم و حكیم و قدیر سریع الحساب و شدیدالعقاب بدانید. هر جا كه باشید او با شماست.
...هُوَ مَعَكُمْ أینَ ما كُنْتُمْ...‌؛[5]
...او با شماست، هر كجا كه باشید...
یعْلَمُ خائِنَةَ اْلاَعْینِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ؛[6]
از نگاه خائنانه‌ی چشم و اندیشه‌ی پنهان [مغز و قلب] آگاه است و همه را روز جزا به حساب می‌آورد و كیفر و پاداش می‌دهد.


مقام قرب انسان به میزان عقل و درك او


میزان، در ارتقاء و انحطاط مقامات اخروی معرفت و شناخت است. هر چه درجه‌ی معرفت بالا باشد مقام عالی و هر چه درجه‌ی معرفت پایین باشد؛ مقام نیز نازل خواهد بود.
نقل شده: مرد عابدی در یك جزیره‌ی خوش آب و هوا و سبز و خرّم مشغول عبادت بود. فرشته‌ای از خدا خواست مقام قرب او را در عالم بالا مشاهده كند. وقتی ارائه شد؛ دید مقامی بسیار پست و نازل دارد كه تناسب با عبادات شبانه‌روزی او ندارد! از راز آن جویا شد. دستور رسید به صورت انسانی متمثّل[7] شده نزد عابد برو و با او هم صحبت شو. آمد و گفت: آمده‌ام اعمال عبادی شما را از نزدیك ببینم. مدّتی گذشت و روزی گفت: اینجا چه جای خوب و سبز و خرّم و خوش آب و هوا و دارای اشجار و انهار فراوان است! مرد عابد گفت: بله، من خیلی متأسّفم كه چرا خدای من الاغ خودش را نمی‌فرستد اینجا بیاید و این همه علف‌ها را بخورد و ضایع نشود و من هم الاغ چران او باشم! فرشته تعجّب‌كنان گفت: خدا كه الاغ ندارد! مرد گفت: عجب، این بنده‌های او همه اسب و استر و شتر دارند او خودش یك الاغ هم ندارد؟!! فرشته فهمید آن مقام پست هم برای این آدم نابخرد زیاد است. آن همه اعمال به صورت عبادت، با این كم عقلی ارزشی ندارد.[8]
درباره‌ی امام نیز معرفت لازم است تا انسان به مقامات عالی از سعادت ابدی نائل گردد. البتّه اینجا هم توقّع آن نیست كه كسی به كُنْه و حقیقت امام آن چنان كه هست نائل شود همانگونه كه در مورد معرفت خدا چنین است و درك حقیقت حق از محالات است. حضرت امام ابوالحسن الرّضا(ع) در این باب فرموده‌اند:
الْإمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِی فِی الْاُفُقِ بِحَیثُ لا تَنَالُهَا الْأیدِی وَ الْأبْصَارُ؛[9]
امام [از لحاظ موقعیت معنویش] مانند خورشید تابان است. در عین حال كه تمام عالم را در پوشش نور خود گرفته ولی خودش در افق است! نه چشم‌ها می‌توانند آن را بی پرده ببینند و نه دست‌ها می‌توانند خود را به دامن وی برسانند.
آری:
بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الاَرْضُ وَ السَّماء؛[10]
آسمان و زمین در پرتو نور وجود او ثابت و برقرار و روزی خوران از كف با كفایت او برخوردارند. امّا در عین حال عقول آدمیان از درك جمال وی عاجز و ناتوانند.
هَیهَاتَ هَیهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْألْبَابُ‌....عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ؛
عقل بشر عادی كجا و درك مقام اعلا و اقدس امام كجا تا بتواند شأنی از شئون او یا فضیلتی از فضایل او را آن چنانكه هست بیان كند.
هم اكنون حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) همچون خورشید در حال تابش و اشراق است به اذن خدا تمام كائنات را تحت سیطره‌ی علم و قدرت خود گرفته و تدبیر امور عالم می‌كند. ما به اراده‌ی اوست كه نَفَس می‌كشیم؛ به اراده‌ی اوست كه می‌اندیشیم و می‌فهمیم و سخن می‌گوییم.
الْإمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ....لا یوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لا لَهُ مِثْلٌ وَ لا نَظِیرٌ؛
امام، یگانه‌ی روزگار است و نظیر و مانندی ندارد.
مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَیرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لاَ اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ؛[11]
تمام فضایل در وجود او یكجا جمع است بدون اینكه از كسی جز خدا اكتساب كمالی كرده باشد بلكه همه چیز از جانب حضرت خالق وهّاب به او عنایت شده است.


مقام شامخ امامان(ع) قابل درك نیست


فرمودند:
لا تَجْعَلُونا اَرْباباً؛
ما را ربّ [و مدیر مستقلّ عالم] قرار ندهید. آنگاه:
نَزَّلُونا عَنِ الرُّبُوبِیةِ وَ قُولُوا فِی فَضْلِنا ما شِئْتُم؛
پس از تنزّل دادن از مقام ربوبیت در فضل ما هر چه خواستید بگویید و مطمئن باشید [كه:]
فَاِنَّكُمْ لا تَبْلُغُونَ كُنْهَ مافینا وَ لا نِهایتَهُ؛
هر چه بگویید به كنه و حقیقت فضل ما نمی‌رسید!
فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ اَعْطانا اَكْبَرَ وَ اَعْظَمَ مِمّا یصِفُهُ واصِفُكُمْ اَوْ یخْطُرُ عَلی قَلْبِ اَحَدِكُمْ؛[12]
زیرا خداوند عزّ وجلّ به ما بزرگتر و عظیم‌تر از آنچه كه به قلب كسی خطور می‌كند و به زبان وصف‌كنندگان شما جاری می‌شود عنایت فرموده است.
 در یكی از دعاهای ماه رجب می‌خوانیم:
وَ مَقاماتِكَ الّتِی... لا فَرْقَ بَینَكَ وَ بَینَها اِلاّ اَنَّهُم عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُها وَ رَتْقُها بِیدِكَ؛[13]
خدایا! من این طور معتقدم كه میان تو و اولیائت [امامان] فرقی نیست جز اینكه آنها بنده‌ی تو و مخلوق تو هستند و رَتق و فَتْق امورشان به دست توست.
یعنی همانگونه كه تو علمت محیط بر همه‌ چیز عالم و قدرتت نافذ در همه‌ جای عالم است. امامان نیز چنینند؛ به اذن تو علمشان محیط بر همه چیز و قدرتشان نافذ در همه جا است. تنها فرقشان با تو این است كه مخلوق تو هستند و مخلوق در عین حال كه ذاتاً فاقد هرگونه كمال است اذناً[14] ممكن است واجد هر گونه كمالی باشد. مخلوق در ذات خود عدم و به اذن خدا موجود است. در ذات خود هیچ و به اذن خدا می‌تواند همه چیز باشد.
اَنَّهُم عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُها وَ رَتْقُها بِیدِكَ؛
[ای خدا! امامان(ع)] همانا آنان با تمام كمالاتشان بنده و مخلوق تو هستند. گشودن و بستن كارشان به دست توست.
 تویی كه راه را به رویشان می‌گشایی و در آن حال همه چیز را می‌بینند و انجام همه كار را می‌توانند و تویی كه راه را به رویشان می‌بندی و در آن حال از هیچ چیز آگاه نمی‌شوند و انجام هیچ كاری را نمی‌توانند.
 

خودآزمایی


1- چگونه كسی امر امامان(ع) را زنده نگه دارد؟
2- قدم دوّم در معرفت و شناخت امام(ع) چیست؟
3- میزان، در ارتقاء و انحطاط مقامات را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ بحارالانوار، جلد۲، صفحه‌ی ۳۰، حدیث۱۳.
[2]ـ فرازی از زیارت جامعه کبیره.
[3]ـ فرازی از زیارت جامعه کبیره.
[4]ـ تحف‌العقول، صفحه‌ی ۱۶۰.
[5]ـ سوره‌ی حدید، آیه‌ی ۴.
[6]ـ سوره‌ی غافر، آیه‌ی ۱۹.
[7]ـ ظاهر شدن، به شکلی درآمدن.
[8]ـ بحارالانوار، جلد۱، صفحه‌ی ۸۴، حدیث۶.
[9]ـ کافی، جلد۱، صفحه‌ی ۲۰۰.
[10]ـ جمله‌ای از دعای عدیله است (مفاتیح‌الجنان، صفحه‌ی ۸۲)
[11]ـ کافی، جلد۱، صفحه‌ی ۲۰۱.
[12]ـ بحارالانوار، جلد۲۶، صفحه‌ی ۲.
[13]ـ مفاتیح‌الجنان، دعای هر روز ماه رجب، صفحه‌ی ۱۳۰.
[14]ـ به اذن خدا.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: