کد مطلب: ۴۴۱۴
تعداد بازدید: ۵۳۹
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۰
امام جواد(ع)؛ دردانه هدایت| ۹
یک نگاه شهوت‌آلود، همچون بذری در زمین دل افشانده می‌شود و با تداوم آن آبیاری شده و رشد می‌كند و عاقبت تبدیل به درخت عصیان می‌گردد و آدمی را به وادی‌های فساد و بی‌عفّتی می‌افكند.

مواعظی از حضرت مسیح(ع) در ترك خواهش نفسانی

 
اكنون به این چند جمله موعظه كه از طریق اهل بیت(ع) از حضرت مسیح(ع) منقول است توجّه فرمایید:
بِحَقٍّ اَقُولُ لَكُمْ اُعَلِّمُكُم لِتَعْمَلُوا وَ لا اُعَلِّمُكُمْ لِتُعْجَبوا بِاَنْفُسِكُمْ...؛
من سخن حقّی به شما بگویم. من حقایقی را به شما تعلیم می‌كنم برای اینكه عمل كنید و آگاهتان نمی‌كنم [كه فقط بدانید] و نهایتاً گرفتار عُجب و خودپسند بشوید [و به علم خود بنازید]...
اِنَّكُمْ لَنْ تَنالُوا ما تُرِیدُونَ اِلّا بِتَرْكِ ما تَشْتَهُون؛
حقیقت اینكه شما هرگز به آنچه می‌خواهید [از سعادت ابدی] نخواهید رسید مگر اینكه خواسته‌های نفسانی خود را ترك كنید!
وَ لَنْ تَظْفَرُوا بِما تَأمُلُونَ اِلاّ بِالْصَّبْرِ عَلی ما تَكْرَهُون؛
و به آنچه كه آرزوی آن را دارید[از تقرّب به خدا و اولیای خدا] هرگز نائل و ظفرمند نخواهید شد، مگر اینكه آنچه كه ناخوشایندتان هست [از اطاعت خدا در انجام واجبات و ترك محرّمات] تحمّل كنید.
ارتكاب گناه برای شما لذّت‌بخش است و ترك آن ناگوار! آن لذّت را باید ترك كنید و آن ناگواری را باید تحمّل نمایید تا به آنچه كه آرزو دارید از سعادت ابدی نائل شوید.
اِیاكُم وَ النَّظْرَةَ اِنَّها تَزْرَعُ فِی الْقُلوُبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَی بِها لِصاحِبِها فِتْنَةً؛[1]
بپرهیزید از یك نگاه زودگذر كه آن در دل‌ها شهوت را می‌رویاند و همان كافی است كه صاحبش را گرفتار كند!
یک نگاه شهوت‌آلود، همچون بذری در زمین دل افشانده می‌شود و با تداوم آن آبیاری شده و رشد می‌كند و عاقبت تبدیل به درخت عصیان می‌گردد و آدمی را به وادی‌های فساد و بی‌عفّتی می‌افكند.
 این گناه نگاه، امروز در تمام زوایای زندگی ما از كوچه و بازار و خیابان و آموزشگاه‌ها و داخل خانواده‌ها به صورت یك امر عادی در آمده و اصلاً نهی از آن، خود یك گناه و سخنی خارج از متعارف به حساب آمده است!!
در روزنامه‌ای خواندم یكی از مسئولان آموزش و پرورش گفته بود امروز دیگر سخن از جدا كردن پسران و دختران جوان در دانشگاه و دیوار كشیدن بین آنان به میان آوردن یك حسّاسیت بیخود و بی‌مورد است!!
حضرت امام كاظم(ع) فرمود:
(یا هشام! اَوْحَی اللهُ اِلَی داوُد (علیه السلام) یا داوُد حَذِّرْ وَ اَنْذِر اَصْحابَكَ عَنْ حُبِّ الشَّهَواتِ فَاِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُم بِشَهَواتِ الدُّنیا قُلُوبُهُم مَحْجُوبَةٌ عَنّی)؛[2]
«خداوند به داود پیامبر وحی كرد: ای داود! اصحاب خود را از دوست داشتن شهوات تحذیر و انذار كن! چه آنكه مردمی كه قلبشان آویخته به شهوات دنیا است از من در حجاب خواهند بود [و رابطه‌ای با من نخواهند داشت]».
دل به شهوات دنیا دادن و از خدا دل كندن! آیا خسران و زیان غیر قابل جبران نیست؟ خدا به همه‌ی ما رشد عقلی عنایت كند تا خدا را با هوی مبادله نكنیم و آخرت باقی را به دنیای فانی نفروشیم.


سعادت ما در گرو اعتقاد به اصل امامت


می‌دانیم كه مسأله‌ی امامت از اصول مسلّم و از اركان اصیل اعتقادی ما شیعه‌ی امامیه است و معتقدیم كه اگر اصل امامت در مركز اعتقادی ما قرار نگیرد، هیچكدام از اصول اعتقادی ما از توحید و نبوّت و معاد مؤثّر در سعادت و نجات ما در عالم آخرت نخواهد بود. ما عقاید خود را اینطور تنظیم می‌كنیم. می‌گوییم: خالق و آفریدگار ما حكیم است و بر اساس حكمت، قانون برای تنظیم زندگی انسان وضع می‌كند؛ چون انسان موجود مختار است؛ اگر به حال خود رها شود نه هدف از خلقت خود را می‌شناسد و نه راه رسیدن به آن را می‌یابد و لذا آفریننده‌ی او قانون برای او وضع می‌كند تا این موجود مختار با اختیار خود طبق برنامه‌ی منظّم راه خود را ادامه دهد و به مقصد برسد.
قانون كه وضع شد طبعاً گروهی در برابر آن مطیع می‌شوند و گروه دیگر متخلّف. چون عالَم انسان، عالم اختیار است و در عالم اختیار گروهی در مقابل قانون مطیع و گروهی متخلّف خواهند بود. مطیع و متخلّف هم حتماً پاداش و كیفر خواهند داشت؛ زیرا قانونی كه مطیع و متخلّف را یكسان ببیند در واقع لغویت[3] و بی‌اثر بودن خود را ثابت می‌كند. قانون حكیمانه و صحیح آن قانونی است كه متخلّف از آن كیفر ببیند و مطیع آن نیز به پاداش برسد.
كیفر و پاداش قانون الهی هم در دنیا تحقّق نمی‌یابد. یعنی اینطور نیست كه در دنیا همه‌ی متخلّفین از قانون خدا كیفر ببینند و همه‌ی مطیعین آن به پاداش برسند. بسیاری از متخلّفین بی‌كیفر می‌میرند و بسیاری از مطیعین بی‌پاداش از دنیا می‌روند. چون دنیا گنجایش كیفر و پاداش ندارد. چگونه ممكن است در دنیا پاداش كافی به امام سیدالشّهدا(ع) و كیفر كافی به یزید پلید داد؟!
پس باید عالم دیگری باشد كه در آن عالم، متخلّف و مطیع قانون خدا كیفر و پاداش مناسب خود را ببینند. كیفر و پاداش در آن عالم هم، مولود افكار و عقاید و اخلاق و اعمال خودمان است كه در دنیا به‌دست آورده‌ایم و آن عقاید و اخلاق و اعمال هم از طریق قانون خدا به دست آمده است. یعنی چون اطاعت از قانون خدا كرده‌ایم مَلَكات فاضله از اخلاق و اعمال خوب به دست آورده‌ایم و اگر تخلّف از قانون خدا كرده‌ایم؛ ملكات رذیله از اخلاق زشت و اعمال ناپسند در جان خویش انباشته‌‌ایم.


امامت دارای دو صفت علم و عصمت


زندگی در عالم آخرت، مولود ملكات نفسانی ماست و ملكات نفسانی ما هم مولود دین و قانون خداست. پس نتیجه این می‌شود كه دین حق در زندگی انسان فوق‌العاده مهمّ است و سرنوشت‌ساز. ما كه می‌خواهیم در عالم آخرت به سعادت ابدی برسیم باید خود را به دامن دین حق بیفكنیم و در دامن آن پرورش بیابیم. دین است كه برای ما ملكات فاضله می‌سازد. دین هم مولود وحی و نبوّت است یعنی از جانب خدا باید آن دستورات آسمانی به عالم انسان ابلاغ گردد و راه ابلاغ آن نیز این است كه فردی را از جنس بشر به عنوان پیامبر برگزیند و دریچه‌ای از قلب او به عالم بالا بگشاید و از آن دریچه، وحی و پیام خود را به او برساند و او را مأمور به ابلاغ پیام به عالم انسان بگرداند و او باید دارای دو صفت مسلّم باشد: صفت علم و صفت عصمت. یعنی هم عالم به تمام حقایق وحی كه از جانب خدا به او رسیده است باشد و هم معصوم از هر گونه خُلق و خوی زشت و كردار و گفتار ناپسند و بلكه معصوم از هر گونه سهو و خطا و اشتباه باشد تا بشر بتواند در برابر او تسلیم گردد و با آسودگی خاطر زمام اعتقاد و عمل خود را به دست او بسپارد و همین دو صفت یعنی «علم» و «عصمت» باید در كسی باشد كه مقام خلافت و جانشینی پیامبر به او واگذار می‌شود و ما از او تعبیر به «امام» می‌كنیم كه پس از پیامبر(ص) و آورنده‌ی وحی از جانب خدا، زمام هدایت بشر را به دست گرفته و عهده‌دار تبیین مجملات وحی می‌گردد.


امام(ع) مبین قرآن


چون وحی كه همان قرآن است دارای اجمال است؛ یعنی همه چیزش بر همه كس روشن نیست و لذا پس از پیامبر(ص) باید كسی جای پیامبر بنشیند و آن را برای امّت تبیین و تشریح كند و به حكم عقل باید آن كس كه مبین قرآن است؛ دارای همان دو صفتی باشد كه مبلّغ قرآن دارای آنها بوده است. یعنی هم عالم به تمام حقایق قرآن و آگاه از تمام رموز هدایت انسان باشد و هم معصوم از هر گناه و خطا.
پس خلاصه‌ی گفتار ما در تنظیم عقاید این شد كه خالق و آفریدگار ما حكیم است. حكیم برای تعدیل زندگی انسان قانون جَعْل می‌كند. قانون، متخلّف و مطیع دارد. تخلّف و اطاعت از قانون، مستلزم كیفر و پاداش است. جای كیفر و پاداش هم عالم آخرت است. كیفر و پاداش عالم آخرت هم مولود عقاید و اعمال و ملكات نفسانی ما است كه از دین به دست می‌آوریم. دین هم به وسیله‌ی وحی خدا به ما می‌رسد كه پیامبر(ص) آورنده‌ی آن و امامان(ع) مبین آن می‌باشند.


تبعیت از امام به حكم عقل


بنابراین ما به حكم عقل موظّفیم پس از پیامبر(ص) دست به دامن امام معصوم(ع) بزنیم و دین خدا را از آستان اقدس او به دست آوریم. ضمناً نتیجه‌ی مهمّ دیگری هم كه از این تحلیل عاید ما می‌شود پس از اصل اعتقاد به خدا، آنچه كه موجب می‌شود انسان به سایر اصول اعتقادی روی بیاورد و به آن اصول عمل نماید، اصل اعتقاد به معاد و ایمان به حتمیت روز قیامت است. زیرا چنان‌كه گفتیم: اگر اعتقاد به كیفر و پاداش در عالم آخرت نباشد؛ دنبال دین و وحی و نبوّت و امامت نمی‌رویم! صرف اینكه خدا هست و وحی به پیامبر نازل كرده و امام آن را بیان كرده است كافی نیست آدمی را از شهوات نفسانی باز داشته و او را وادار به عبادت خدا و انجام واجبات و ترك محرمات بنماید.


خودآزمایی


1- نتیجه آویخته‌شدن قلب افراد به شهوت دنیا چیست؟
2- به چه دلیل باید عالم دیگری وجود داشته باشد؟
3- چرا پس از پیامبر(ص) باید كسی جای پیامبر بنشیند و قرآن را برای امّت تبیین و تشریح كند؟ این شخص باید دارای چه صفاتی باشد؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ تحف‌العقول، صفحه‌ی ۳۷۴.
[2]ـ بحارالانوار، جلد۷۸، صفحه‌ی ۳۱۳.
[3]ـ باطل بودن.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: