تأیید عقاید از امام(ع)
حال به این روایت توجّه فرمایید: به نقل مرحوم كلینی(رض) در اصول كافی، مردی به نام منصوربنحازم كه خواسته است عقاید دینی خود را خدمت امام زمانش حضرت امام صادق(ع) عرضه بدارد تا در صورت تأیید آنحضرت به آن عقاید استوار بماند و چه خوب است انسان گاهی عقاید دینی خود را پیش بزرگی از بزرگان دین عرضه كند كه اگر اشتباهی هست برطرف سازد. در حالات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آمده است كه آنحضرت علاوه بر شرف نسبی كه با چهار واسطه به حضرت سبط اكبر امام حسن مجتبی(ع) میرسد، علاوه بر این از بزرگان علمای عصر خود بوده است. او با دارا بودن آن مقام عظیم علمی خدمت امام زمانش حضرت امام ابوالحسنالهادیالنّقی امام دهم(ع) شرفیاب شده و عقاید دینی خود را خدمت آنحضرت عرضه كرده و آنحضرت تأیید نموده و دربارهاش دعا فرموده است.
ابنحازم نیز خدمت حضرت امام صادق(ع) عرض كرد:
إنَّ مَنْ عَرَفَ أنَّ لَهُ رَبّاً فَینْبَغِی لَهُ أنْ یعْرِفَ أنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضاً وَ سَخَطاً؛
وقتی انسان فهمید كه خدایی دارد، باید بفهمد كه آن خدا خشم و رضایی دارد. بعضی از كارها را میپسندد و بعضی را نمیپسندد و نسبت به كسی خشنود و نسبت به كسی خشمگین میگردد.
وَ أنَّهُ لا یعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إلاّ بِوَحْی أوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ یأْتِهِ الْوَحْی فَقَدْ ینْبَغِی لَهُ أنْ یطْلُبَ الرُّسُلَ؛
ولی پی بردن به خشم و رضای او راهی جز این ندارد كه یا به خود انسان از سوی خدا وحی شود و یا از رسولی كه به او وحی شده است بشنود. پس وقتی به خودِ انسان وحی نازل نمیشود ناچار باید در طلب رسولان برآید تا وحی خدا را از زبان آنها بشنود.
فَإذَا لَقِیهُمْ عَرَفَ أنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ؛
وقتی آنها را ملاقات كرد،آنها را به عنوان حجّت میشناسد و اطاعتشان را بر خود واجب میداند.
آنگاه ابنحازم به امام عرض كرد: من به مردم میگویم: آیا قبول دارید كه رسول خدا(ص) حجّت بر خلق خدا بود؟ میگویند: آری. میپرسم: پس از رسول خدا(ص) حجّت بر خلق كیست؟ جواب میدهند: قرآن حجّت است. میگویم: قرآن چگونه حجّت است در حالی كه همهی مذاهب مختلف به قرآن استناد میكنند و هر یك حقّیت مذهب خود را با قرآن توجیه مینمایند! در صورتی كه مذهب حق یكی بیش نیست! پس معلوم میشود قرآن خودش بین نیست. یعنی تمام حقایقش برای همه كس روشن نیست.
فَعَرَفْتُ أنَّ الْقُرْآنَ لا یكُونُ حُجَّةً إلاّ بِقَیمٍ فَمَا قَالَ فِیهِ مِنْ شَیءٍ كَانَ حَقّاً؛
از اینجا پی بردم كه قرآن در حجّیت خود نیاز به قیم دارد تا آنچه كه حق است او از قرآن برای مردم بیان كند.
بدیهی است كه قیم قرآن باید از سوی فرستنده و آورندهی قرآن معین و معرّفی گردد. در نتیجه:
فَأشْهَدُ أنَّ عَلِیاً(ع) كَانَ قَیمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَی النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَ أنَّ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ؛[1]
پس من شهادت میدهم: علی(ع) قیم قرآن است و اطاعتش واجب و او بعد از رسول خدا(ص) حجّت بر مردم و آنچه كه او دربارهی قرآن گفته همان حق است.
امام صادق(ع) پس از شنیدن اظهارات ابنحازم فرمود:
(رَحِمَك الله)؛ خدا تو را مشمول رحمت خود گرداند.
با این جمله او را تأیید فرمود: «قیم» یعنی كسی كه امور مربوط به كسی یا چیزی را به عهده گرفته و قیام به تدبیر امور او مینماید؛ قیم قرآن كسی است كه امر بیان قرآن را به عهده میگیرد و قیام به تبیین حقایق و تفصیل مجملات آن مینماید.
بیان حقایق قرآن به عهده امام(ع)
قرآن فرموده: نماز بخوانید؛ امّا اجزاء و شرایط آن را نشان نداده است! گفته: روزه بگیرید؛ امّا سخن از مُفْطِرات[2] آن به میان نیاورده است. فرموده:
...وَ للهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إلَیهِ سَبِیلاً...؛[3]
...مردم مستطیع باید به حجّ خانهی خدا بروند...
امّا شرط تحقّق استطاعت كدام است و مناسك حجّ كه مشتمل بر دهها دستور است كدام است؟ هیچ یك از اینها در ظاهر قرآن نیست و بیان آن به عهدهی قیم قرآن است و آنها دوازده امام معصوم(ع) معرّفی شدهی از سوی آورندهی قرآنند كه تا آخرین روز عمر دنیا در هر زمانی یكی از آنان متصدّی امر امامت و تبیین قرآن میباشند.
مهمترین شرط مغفرت، اعتقاد به مقام ولایت ائمّه(ع)
تدبّری در این آیهی شریفه داشته باشیم كه خدا میفرماید:
وَ إنّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی؛[4]
حقیقت آنكه من آمرزندهام؛ كسی را كه توبه كند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد و آنگاه راه یابد.
این آیه كریمه شمول غفران خدا را مشروط به چهار شرط میداند:
اوّلاً توبه و بازگشت از مسیر شرك. ثانیاً ایمان به خدا و حقّیت دین و احكام خدا. ثالثاً التزام عملی به دین و انجام وظایف و تكالیف مقرّر در شرع مقدّس. رابعاً یافتن راه مخصوص و معینی كه خدا برای ورود به ساحت اقدس دین معرّفی فرموده است. بنابراین سه شرط اوّل یعنی توبه و ایمان و عمل صالح بدون شرط چهارم یعنی «اهتداء» و ورود به راه معین مقبول خدا نمیباشد و مشمول غفران نمیگردد! حال آن راه معین كدام است؟ جواب از رسول خدا بشنویم كه خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
وَ لَقَدْ ضَلَّ مَنْ ضَلَّ عَنْكَ وَ لَنْ یهْتَدی اِلَی اللهِ مَنْ لَمْ یهْتَدِ اِلَیكَ وَ اِلی وِلایتِكَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبّی عَزَّ وَ جَلَّ «إنّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» یعنی اِلی وِلایتِكَ؛[5]
بطور حتم از خدا منحرف شده آن كسی كه از تو[ای علی] منحرف شده است و هرگز راه به سوی خدا نخواهد یافت آن كس كه راه به سوی تو و ولایت تو نیافته است و آن گفتار پرودگار من است [عزّوجلّ] كه من آمرزنده و غفّارم دربارهی كسی كه تائب و مؤمن و صالح العمل باشد و راه یافته. یعنی به سوی ولایت تو راه یافته باشد.
مقصود از اهتداء، ولایت اهل بیت(ع)
داود رقّی میگوید: خدمت امام صادق(ع) عرض كردم:
جُعِلْتُ فِداكَ قَوْلُهُ تَعالی وَ اِنّی لَغفّارٌ لِمَنْ....فَما هذَا الْاِهْتِداءُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الایمانِ وَ الْعَمَلِ الصّالِحِ فَقالَ مَعْرِفَةُ الاَئِمَّةِ وَ اللهِ اِمامٍ بَعْدَ اِمامٍ؛[6]
قربان شما گردم، مقصود از اهتداء بعد از توبه و ایمان و عمل صالح كه در این آیه آمده است چیست؟ فرمود: به خدا قسم معرفت و شناخت امامان است امامی بعد از امامی.
یعنی ائمّهی دین(ع) یكی بعد از دیگری در هر زمان طریق وصول به قرب خدا هستند.
در روایت دیگری امام باقر(ع) فرمود:
ثُمَّ اهْتَدی اِلی وِلایتِنا اَهْلَ الْبَیتِ فَوَاللهِ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عَبَدَاللهَ عُمْرَهُ ما بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقامِ ثُمَّ ماتَ وَ لَمْ یجِیءْ بِوِلایتِنا لَاَكَبَّهُ اللهُ فِی النّارِ عَلی وَجْهِهِ؛[7]
اهتداء به ولایت ما اهل بیت مقصود خداست. پس به خدا قسم اگر مردی تمام عمر خود را در میان ركن و مقام [در مسجدالحرام و در جوار كعبه] به عبادت خدا بپردازد و سپس بمیرد در حالی كه ولایت ما را [به همراه خود] نیاورده باشد، بطور حتم خدا او را با صورت در میان آتش سرنگونش خواهد ساخت.
نماز بیولای علی(ع) ارزشی ندارد!
به شیطان فرمود: در برابر آدم سجده كن. گفت: نمیكنم. هر چه میخواهی برای خودت سجده میكنم ولی برای آدم سجده نمیكنم. فرمود:
عِبادَتی مِنْ حَیثُ اُریدُ لا مِنْ حَیثُ تُریدُ؛[8]
عبادت من از راهی است كه من میخواهم نه از راهی كه تو میخواهی.
من از تو سجدهی بر آدم را میخواهم. من از شما امّت اسلام آن نماز و روزه و حجّی را میخواهم كه در آستان ولای علی انجام پذیرد وگرنه صدها سال دور كعبه بچرخید و با صفوف انبوه از هزاران نفر در مسجدالحرام ركوع و سجود كنید امّا سر در مقابل علی فرود نیاورید آن همه اعمالتان نزد من به پشیزی نمیارزد. به این روایت توجّه فرمایید:
عَنْ اَبی جَعْفَرٍالباقِر عَنْ آبائِهِ عَنْ عَلی عَن رَسُولِالله(ص) عَن جَبْرَئیل عَنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
حضرت امام باقر(ع) از پدران بزرگوارشان نقل كرده و آن بزرگواران از علی(ع) و او از رسول خدا(ص) و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خدا كه فرمود:
قالَ و عِزّتی و جَلالی لَاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِیةٍ فِی الْإسْلامِ دَانَتْ بِوَلایةِ كُلِّ إمَامٍ جَائِرٍ لَیسَ مِنَ اللهِ وَ إنْ كَانَتِ الرَّعِیةُ فِی أعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیةً وَ لَأعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِیةٍ فِی الْإسْلامِ دَانَتْ بِوَلایةِ كُلِّ إمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللهِ وَ إنْ كَانَتِ الرَّعِیةُ فِی أنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً؛[9]
خدا فرموده است: به عزّت و جلالم سوگند! هر جمعیتی در اسلام اطاعت از پیشوایی جائر كه منصوب از جانب خدا نیست بنماید آن جمعیت را بطور حتم عذابشان میكنم هر چند آنها از حیث اعمالشان نیك و پرهیزگار باشند! و هر جمعیتی كه اطاعت از امام عادل منصوب از جانب خدا بنمایند آنها را اگر چه از حیث اعمالشان ناپسند و گنهكار باشند عفوشان میكنم!
ای مردم مراقب دین خود باشید!
این جمله را امام امیرالمؤمنین(ع) مكرّراً ضمن خطابههای خود میفرمودهاند:
یا أیهَا النَّاسُ دِینَكُمْ دِینَكُمْ فَإنَّ السَّیئَةَ فِیهِ خَیرٌ مِنَ الْحَسَنَةِ فِی غَیرِهِ وَ السَّیئَةُ فِیهِ تُغْفَرُ وَ الْحَسَنَةُ فِی غَیرِهِ لا تُقْبَلُ؛[10]
ای مردم! مراقب دین خود، مراقب دین خود باشید [در حفظ دین خود كوشا باشید] چه آنكه خطا و اشتباه در دین شما، بهتر از عبادت در غیر آن است. گناه در دین شما آمرزیده میشود امّا كار خیر و عبادت در غیر این پذیرفته نمیشود.
نامهی امام جواد(ع) به یكی از شیعیان
دستگاه حكومت عبّاسی كه از محبوبیت فوقالعادهی امام جواد(ع) در میان مردم رنج میبرد، دائماً میكوشید از راههای گوناگون عظمت معنوی آن حضرت را تحتالشّعاع قرار دهد و آن را تحقیر كند؛ امّا به هدف نمیرسید. بلكه نورانیت آن خورشید علم و ایمان و تقوا گستردهتر میشد و حتّی در میان كارگزاران خود دستگاه حاكم نفوذ میكرد!
از مردی كه از اهالی بُست و سِجِستان (سیستان) بود نقل شده كه گفته است: اوائل خلافت معتصم عبّاسی بود؛ در سفر حجّ در مكّه خدمت امام جواد(ع) رسیدم؛ مجلسی بود و جمعی از وابستگان به هیأت حاكمه نیز شركت داشتند. من از این فرصت خواستم استفاده كنم به حضور امام عرض كردم: والی (فرماندار یا استاندار شهر) ما كه از ارادتمندان به شماست مبلغ سنگینی مالیات برای من مقرّر كرده است و من قادر بر ادای آن نیستم. اگر عنایتی فرموده توصیهای دربارهی من به او مرقوم بفرمایید كه به من ارفاق كرده، سختگیری ننماید تشكّر بسیار خواهم داشت. فرمود: من با او آشنایی ندارم. گفتم: او از دوستداران و ارادتمندان شما است؛ اگر بنویسید دربارهی من مؤثّر خواهد شد. صفحهای برداشتند و نوشتند:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أمَّا بَعْدُ فَإنَّ مُوصِلَ كِتَابِی هَذَا ذَكَرَ عَنْكَ مَذْهَباً جَمِیلاً وَ إنَّ مَا لَكَ مِنْ عَمَلِكَ مَا أحْسَنْتَ فِیهِ فَأحْسِنْ إلَی إخْوانِكَ وَ اعْلَمْ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِلُكَ عَنْ مَثَاقِیلِ الذَّرِّ وَ الْخَرْدَلِ؛
آورندهی نامهی من، مذهب نیكویی از شما برای من نقل كرد. دربارهی برادرانت احسان كن و بدان كه خدا روز قیامت تو را از مثقال ذرّه و خردل از عملت مورد پرسش قرار خواهد داد.
نامه را گرفتم و به شهر خودم بازگشتم. به دو فرسخی شهر رسیده بودم كه به من گفتند: والی به استقبال تو آمده است! من تعجّب كردم! والی كجا و من كجا كه به استقبال من بیاید؟! گفتند: او شنیده نامهای همراه تو هست، به خاطر آن نامه آمده است. تعجّبم بیشتر شد! به من رسید و سلام كرد و اظهار محبّت فراوان نمود، آنگاه پرسید تو نامهای همراه داری؟ گفتم: بله، نامه را دادم. گرفت و آن را بوسید و روی چشمهای خود گذاشت و گفت: حاجتی داشتی؟ گفتم: مالیات سنگینی برای من مقرّر كردهاند كه توانایی اداء آن را ندارم. گفت: مطمئن باش تا من سر كار هستم از تو دیناری نخواهند گرفت. تا زنده بود احسانش از خانوادهی من قطع نشد!
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته
خودآزمایی
1- آیه 82 سورهی طه، شمول غفران خدا را مشروط به کدام شروط میداند؟
2- قیم قرآن چه كسی است؟
3- مقصود از اهتداء بعد از توبه و ایمان و عمل صالح كه در آیه «....فَما هذَا الْاِهْتِداءُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الایمانِ وَ الْعَمَلِ الصّالِحِ فَقالَ مَعْرِفَةُ الاَئِمَّةِ وَ اللهِ اِمامٍ بَعْدَ اِمامٍ» آمده است چیست؟
4- چرا قرآن در حجّیت خود نیاز به قیم دارد؟
پینوشتها
[1]ـ اصول کافی، جلد۱، صفحهی ۱۶۹.
[2]ـ جمع مفطر، بازکنندهی روزه از آب و غذا و مانند آن.
[3]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۹۷.
[4]ـ سورهی طه، آیهی ۸۲.
[5]ـ تفسیر برهان، جلد۳، صفحهی ۴۰، حدیث۳.
[6]ـ همان، حدیث۱۰.
[7]ـ تفسیر مجمعالبیان، سورهی طه.
[8]ـ بحارالانوار، جلد۶۰، صفحهی ۲۷۴.
[9]ـ اصول کافی، جلد۱، صفحهی ۳۷۶.
[10]ـ اصول کافی، جلد۲، صفحهی ۴۶۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی