گزیدهای از کلام دُربار دُردانهی هدایت امام جواد(ع)
*لا یَنْقَطِعُ الْمَزیدُ مِنَ اللهِ حَتّی یَنْقَطِعَ الشُّکْرُ مِنَ الْعِبادِ؛[1]
افزایش نعمت از جانب خداوند کاهش نمییابد مگر اینکه بندگان از شکرگزاری به درگاه خدا کوتاهی کنند.
***
*اِتَّئِدْ تُصِبْ اَوْ تَکَدْ؛[2]
اموری که به تو محوّل شده آنها را با تأمّل و تأنّی انجام بده تا به نتیجه برسی یا به هدف نزدیک شوی.
نکته: وقتی کاری به فردی محوّل شد باید ابتدا دربارهی آن، مطالعات لازم را انجام دهد و پس از اینکه اشراف لازم حاصل شد شد وارد عمل شود و آن کار را پیگیری نماید، البتّه در این مرحله دیگر تأنّی جایز نیست و سرعت در کار مورد انتظار است و چنین کاری کلّاً یا به نتیجهی لازم میرسد و یا به اهداف مورد نظر بسیار نزدیک میشود.
***
*یا داوُدُ اِنَّ الْحَرامَ لا ینْمِی وَ اِنْ نَمى لا یبارَكُ لَهُ فِیهِ وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ یؤْجَرْ عَلَیهِ وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ اِلَى النّارِ؛[3]
ای داود! مال حرام رشد نمیکند و اگر هم رشد کند برای صاحبش برکتی ندارد و اگر از آن، چیزی انفاق کند پاداش نخواهد داشت و آنچه بعد از خود بر جای گذارد، توشهی او به سوی آتش جهنّم خواهد بود.
***
*لا تَکُنْ وَلیّاً لله فِی العَلانِیَةِ، عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ؛[4]
در ظاهر دوستی برای خدا و در نهان دشمن او مباش.
نکته: برخی از نظر رفتار ظاهری و کلام و بیانی که در اجتماع دارند بسیار جالب جلوه میکنند بطوری که در نظر عموم مردم فردی کاملاً موجّه به حساب میآیند امّا در رفتار فردی یا خانوادگی خود بسیار متفاوت عمل میکنند و روشی کاملاً مغایر دارند که که وجود این حالت بدون شکّ در واقع نوعی نفاق است که باید به سرعت درمان کرد؛ چرا که مرض نفاق بدترین نوع از امراض روحی و روانی است.
***
*سَألَهُ رَجُلُ اَوْصِنِی قالَ: وَ تَقْبَلُ؟ قال: نَعَمْ. قالَ: تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ اِرْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الهَوى وَ اعْلَمْ اَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَینِ اللهِ فَانْظُرْ كَیفَ تَكُونُ؛[5]
مردی از حضرت امام جواد(ع) درخواست نصیحت کرد، امام فرمود: میپذیری؟ گفت: آری، امام فرمود: صبر را بالش و تکیهگاه خود قرار ده، فقر را در آغوش بگیر [و تحمّل کن] و شهوترانی را کنار بگذار و با هواهای نفسانی مخالفت کن و بدان که تو از نگاه خدا پنهان نیستی؛ پس مواظب باش که چگونه عمل میکنی؟
نکته: شرط لازم برای نصیحت کردن، پذیرا بودن طرف مقابل است؛ چه بسا فرد، شنوای نصیحت است امّا دل او جای دیگر است و نتیجتاً تأثیری بر رفتار او ندارد یا اینکه طرف، عزم شنیدن و عمل کردن دارد ولی چون اجرای نصایح، همّت بلند و ارادهی قوی میخواهد و او فاقد آن است از اینرو به سبب ضعف نَفْس طفره میرود که در عمل تفاوتی با نپذیرفتن ندارد.
***
*مُلاقاةُ الاِخْوانِ نُشْرَةٌ وَ تَلْقِیحٌ لِلْعَقْلِ وَ اِنْ كانَ نَزْراً قَلیلاً؛[6]
دیدار برادران و دوستان ایمانی باعث سلامتی و نشاط روانی خواهد شد و موجب فزونی نیروی عقل میگردد هر چند [که این دیدار] اندک و کوتاه مدّت باشد.
نکته: انسانها: علاوه بر تأمین نیازهای جسمی و مادّی باید در اندیشهی تقویت قوای روحی و معنوی خود هم باشند و یکی از بهترین روشها برای این منظور دیدار و ملاقات با برادران ایمانی است.
***
*اَلنّاسُ اِخوانٌ، فَمَنْ كانَتْ اُخُوَّتُهُ فِی غَیرِ ذاتِ اللهِ تَعالی، فَاِنَّها عَداوةً وَ ذلِكَ قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ: «اَلأخِلّاءُ یومَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلَّا المُتَّقینَ؛[7]
مردم با هم برادر [دینی] هستند، پس کسی که برادری او در غیر راه خداوند متعال باشد آن برادری به دشمنی مبدّل میشود و این کلام خداوند عزّوجلّ است[8] که «دوستان در آن روز [قیامت] همه با هم دشمن هستند بجز افراد با تقوا [که دوستی آنها با هم در دنیا و آخرت پایدار است]».
نکته: اگر رفاقت و برادری بین افراد مبنای الهی نداشته باشد و فقط به خاطر هوس و تمایلات نفسانی باشد (انگیزههای غریزی) عمر این رفاقت چندان پایدار نبوده دیر یا زود متلاشی میشود امّا رفاقتی که ریشهی محبّت به خدا داشته باشد ماندگار بوده به دشمنی و جدایی منتهایی و منجر نخواهد شد.
***
*قَدْ عاداكَ مَنْ سَتَرَ عَنْكَ الرُّشْدَ، اِتّباعاً لِما تَهْواهُ؛[9]
همانا با تو دشمنی کرده است کسی که به خاطر خشنودی تو، راه درست را بر تو پوشیده دارد.
نکته: برخی با خود میگویند اگر این جملهی حق را به دوست خود بگویم او ناراحت میشود و حال آنکه نگفتن این کلام حق، نه تنها نشانهی دوستی نیست که نشانهی دشمنی است.
***
*كَفی بِالْمَرءِ خِیانَةً اَنْ یكُونَ اَمیناً لِلْخَوَنَةِ؛[10]
همین اندازه برای خیانتکاری کافی است که انسان، مورد اعتماد خائنین باشد.
نکته: هرگز ممکن نیست که انسان مسلمان، هم مورد اعتماد مؤمنین باشد و هم مورد وثوق خائنین، اگر چنین شد یقیناً فرد از نظر اعتقادی مشکلدار است و نمیتوان به قول و فعل او اعتماد کرد.
***
*اِنَّ اِخْوانَ الثِّقَةِ ذَخائِرُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ؛[11]
به درستی که دوستان مورد اعتماد، برای یکدیگر ذخائر و [اندوختههای گرانبهایی] هستند.
***
*مَنْ هَجَرَ الْمُداراةَ قارَبَهُ الْمَكرُوهُ؛[12]
هر کس مدارا و سازگاری با مردم را ترک کند، گرفتار پیشامدهای ناگوار خواهند شد.
نکته: اساس رفاقت و مساعدت مردم بر پایهی رفتار محبّتآمیزی است که از طرف مقابل خود دیدهاند؛ اگر مردم خاطرهی خوشی از کسی نداشته باشند و جز تلخی و خشونت رفتاری ندیده باشند بدیهی است که به هنگام بروز بحران برای چنین کسی او را تنها میگذارند و کاری به کار او ندارند و همین بیاعتنایی دیگران مشکلات را ناگوارتر و پیچیدهتر خواهد ساخت.
***
*تَأْخِیرُ التَّوبَةِ اِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْوِیفِ حَیرَةٌ؛[13]
توبه را به تأخیر انداختن فریب خوردگی و غفلت زدگی است و بسیار امروز و فردا کردن و به توبه اقدام نکردن موجب سرگردانی و حیرت خواهد شد.
***
*مَنِ انْقادَ اِلَى الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخُبْرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَ لِلعاقِبَةِ الْمُتْعِبَةِ؛[14]
هر کس قبل از شناخت کامل، به انجام کاری مبادرت ورزد، پس به تحقیق خود را در معرض هلاکت قرار داده و به عواقب وخیمی دچار میشود.
***
*اِذا نَزَلَ الْقَضاءُ ضاقَ الفَضاءُ؛[15]
هنگامی که قضا و قدر الهی فرا رسد عرصهی زندگی [بر انسان] تنگ شود.
نکته: وقتی که تقدیر الهی قطعی شد دیگر تدبیر انسان کارگشا نیست، بنابراین قبل از صدور قطعی تقدیر باید تدبیر لازم را نشان داد و از اقدام لازم غفلت نکرد.
***
*اَرْبَعُ خِصالٍ تُعِینُ الْمَرءَ عَلَى الْعَمَلِ: اَلصِّحَّةُ وَ الْغِنى وَ الْعِلْمُ وَ التَّوْفیقُ؛[16]
چهار چیز است که آدمی را در انجام کارها کمک میکند: سلامتی و بینیازی [ثروتمندی] علم و توفیق.
***
*اَلثِّقَةُ بِاللهِ تَعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ وَ سُلَّمٌ اِلى كُلِّ عالٍ؛[17]
اعتماد [و امیدواری] به خدای متعال، وسیلهی به دست آوردن هر چیز گرانبهایی است و نردبانی برای ترقّی و عزّت [آدمی] است.
***
*مَنْ اَطاعَ هَواهُ اَعْطی عَدُوَّهُ مُناهُ؛[18]
کسی که مطیع هوای نفس خود باشد، دشمن خویش را [که همان شیطان باشد] به آرزویش رسانده است.
***
*اِیاكَ وَ مُصاحَبَةَ الشَّریرِ، فَاِنَّهُ كَالسَّیفِ المَسْلُولِ یحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یقْبُحُ اَثَرُهُ؛[19]
از رفاقت با آدم شرور و ناباب بپرهیز، زیرا که او مانند شمشیری بیرون آمده از غلاف است که ظاهری زیبا ولی آثار زشت و نامطلوب دارد.
***
*مَنْ عَمِلَ عَلى غَیرِ عِلْمٍ، ما یفْسِدُ اَكْثَرُ مِمّا یصْلِحُ؛[20]
کسی که بدون اطّلاع و علم، کاری انجام دهد، خرابکاری او بیش از اصلاح وی است.
نکته: در انجام اموری که محتاج دانایی و معرفت است صِرف نیّت خیر کفایت نمیکند بلکه باید از مهارت لازم برخوردار بود، در غیر این صورت فسادِ ایجاد شده بیش از اصلاح خواهد بود.
***
*اَلمُؤمِنُ یَحْتاجُ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفِیقٍ مِنَ اللهِ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛[21]
مؤمن محتاج سه خصلت است: توفیقی از جانب خدا، موعظه کنندهای از درون و پذیرش نصیحت از افراد خیرخواه.
نکته: تا چراغ باطن [عقل] روشن نباشد انسان قادر به دیدن حقایق و بهره بردن از معارف سازنده نیست و برای کسی این توفیق باید عنایت خدا شامل حال او گردد و جلب عنایت الهی محتاج توجّه به نکات ریز و ظریف در برخورد با مسائل زندگی بویژه رعایت حقوق ارحام و اعضای بدن از چشم و گوش و زبان و قلب است که حقّ هر یک باید به خوبی ادا شود.
***
*عِزُّ الْمُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛[22]
عزّت و شخصیّت مؤمن در بینیازی او از مردم است.
نکته: اگر انسان خود را به گونهای تربیت کند که هیچ خواستهای از همنوعان خود نداشته باشد مگر در موارد خاص و حسّاس در این صورت به عزّتی ممتاز دست مییابد که هیچ قیمت دنیایی با آن برابری نمیکند.
***
*اُوصِیكَ بِتَقْوَى اللهِ فَاِنَّ فیهَا السَّلامَةَ مِنَ التَّلَفِ وَ الْغَنِیمَةَ فِی الْمُنْقَلَبِ؛[23]
تو را به پرهیزکاری سفارش میکنم، زیرا در سایهی پرهیزکاری از نابودی در امانی و در دگرگونی [ایّام] بهرهمند خواهی بود.
نکته: انسان به سبب رعایت تقوای الهی نورانی میشود و همین نور، راهنمای او در زندگی فردی و اجتماعی خواهد شد و او را از خطرات و مهالک حفظ میکند و در بحرانها یاور خوبی برای او خواهد بود.
***
*اَلْعُلَماءُ فِى اَنْفُسِهِمْ خانَةٌ اِنْ كَتَمُوا النَّصِیحَةَ؛[24]
علمایی که از خیرخواهی و اندرز دادن به مردم خودداری میکنند، در واقع به خود خیانت کردهاند.
نکته: در شرایطی که انواع مفاسد فکری، اخلاقی و اعتقادی در حال انتشار است و حق و باطل با هم آمیخته شده و تکلیف آن برای جوانان مشکل شده است. این وظیفهی علمای اعلام است که با علم و درایت و بصیرت خود وارد میدان شده خطرات و لغزشها را به مردم بویژه جوانان یادآور شده نقشهی شوم اهریمنان را در تخریب اعتقاد و اخلاق مسلمانان خنثی سازند وگرنه...
***
*اَلْقَصْدُ اِلَی اللهِ تَعالی بِالقُلُوبِ، اَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْأعْمالِ؛[25]
نیّتی که از صمیم دل و برای خدا باشد [هر چند انجام نگیرد] بهتر است از اعمالی که [فقط] اعضای بدن را به زحمت و رنج افکند.
نکته: گاهی انسان برای انجام کاری تلاش فراوان میکند امّا چون نیّت خیر نکرده و یا انگیزهی مقدّسی از این اعمال خود ندارد، بنابراین فقط جسم خود را به رنج افکنده و در نهایت بهره و نتیجهای عائد او نمیشود و این خسارت بزرگی برای انسان خواهد بود. این روایت در واقع تأکیدی است بر رعایت نیّت خالص در انجام اعمال که اصل و اساس هر عملی است.
***
اَلجَمالُ فِی اللِّسانِ وَ الْكَمالُ فِی الْعَقْلِ؛[26]
زیبایی حقیقی انسان در زبان و گفتار اوست و کمال آدمی در عقل و خرد.
نکته: یکی از سفارشهای اکید قرآن به اهل ایمان، رعایت خوش زبانی است که بسیار مبارک و سعادت آفرین است. در آیهی ۵۳ سورهی مبارکهی اسراء حق تعالی به پیامبر خویش تأکید میکند که «به بندگان من بگو به بهترین روش و زیباترین کلمات سخن بگویند» وگرنه شیطان به سبب بدزبانی نفوذ کرده و رابطهی آنان را به خصومت و دشمنی سوق میدهد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
خودآزمایی
1-چهار چیز که آدمی را در انجام کارها کمک میکند را نام ببرید.
2- سه خصلت که مؤمن محتاج آنها است را بیان کنید.
3- در آیهی ۵۳ سورهی مبارکهی اسراء حق تعالی به پیامبر خویش کدام موضوع را تأکید میکنند؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، جلد۷۱، صفحهی ۵۱.
[2]ـ همان، صفحهی ۳۴۰.
[3]ـ کافی، جلد۵، صفحهی ۱۲۵.
[4]ـ بحارالانوار، جلد۷۸، صفحهی ۳۶۵.
[5]ـ همان، صفحهی ۳۵۸.
[6]ـ مستدرک الوسائل، جلد۸، صفحهی ۳۲۴.
[7]ـ احقاق الحق، جلد۱۲، صفحهی ۴۳۰.
[8]ـ سورهی زخرف، آیهی ۶۷.
[9]ـ اعلامالدّین، صفحهی ۳۰۹.
[10]ـ منتهیالامال، جلد۲، صفحهی ۶۰۰.
[11]ـ کافی، جلد۸، صفحهی ۵۵.
[12]ـ اعلامالدّین، صفحهی ۳۰۹.
[13]ـ تحفالعقول، صفحهی ۷۲۸.
[14]ـ بحارالانوار، جلد۷۱، صفحهی ۳۴۰.
[15]ـ اعلامالدّین، صفحهی ۳۰۹.
[16]ـ مواعظ العددیه، صفحهی ۲۳۴.
[17]ـ بحارالانوار، جلد۷۸، صفحهی ۳۶۴.
[18]ـ منتهیالامال، جلد۲، صفحهی ۶۰۲.
[19]ـ مستدرک الوسائل، جلد۸، صفحهی ۳۵۱.
[20]ـ اعلامالدّین، صفحهی ۳۰۹.
[21]ـ مستدرک الوسائل، جلد۸، صفحهی ۳۲۹.
[22]ـ بحارالانوار، جلد۷۵، صفحهی ۱۰۹.
[23]ـ کافی، جلد۸، صفحهی ۵۲.
[24]ـ همان.
[25]ـ منتهیالامال، جلد۲، صفحهی ۶۰۱.
[26]ـ احقاق الحق، جلد۱۲، صفحهی ۴۳۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی