کد مطلب: ۴۴۳۷
تعداد بازدید: ۶۱۲
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۳
تولی و تبری| ۳۱
بدعت آن وقتى مذموم است كه گوینده آن، عقیده فاسد یا عمل غیر مشروعى را در جامعه اشاعه دهد، نه آن كه تنها در دل به آن اعتقاد داشته، یا در مكانى مخفى آن را انجام دهد و رکن سوم بدعت این است که دلیل شرعی بر آن امر حادث وجود نداشته باشد.
در درس قبل با توجه به آیه 32 سوره محمد(ص)، به بررسی بدعت و بدعت گذار پرداختیم و یکی از ارکان بدعت را توضیح دادیم. در این درس در ادامه مباحث قبل به دیگر ارکان بدعت و وظیفه مسلمین نسبت به بدعت گذار خواهیم پرداخت.


رکن دوم و سوم بدعت


بدعت آن وقتى مذموم است كه گوینده آن، عقیده فاسد یا عمل غیر مشروعى را در جامعه اشاعه دهد، نه آن كه تنها در دل به آن اعتقاد داشته، یا در مكانى مخفى آن را انجام دهد و رکن سوم بدعت این است که دلیل شرعی بر آن امر حادث وجود نداشته باشد[1]. با توجه به این دو رکن، وهابیون معتقدند توسل به اهل بیت علیهم السلام یک امر غیر دینی است و خارج از اسلام است و کسانی را که این عمل را انجام می دهند مشرک می خوانند. در حالی که عقیده آنان بر خلاف کتاب خدا و سنت رسول خدا صلّی الله علیه و آله می باشد. به همین جهت عقیده این فرقه ضاله سبب انحراف و  بدعتی بزرگ در جهان اسلام شده است، تا آنجا که بزرگان و عالمان فاسد این فرقه ضاله،  حکم به تخریب قبور ائمه بقیع کردند و این حکم توسط حاکمان و عاملان حکومت فاسد آل سعود، برای بار دوم در هشتم شوال 1344 (ه. ق)  اجرا شد و قبور چهار ائمه بقیع را تخریب کردند. این سوال مطرح است: آیا زیارت قبور و توسل به اولیای الهی حرام است و بدعت در دین می باشد؟ با توجه به قرآن و سنت رسول خدا صلّی الله علیه و آله به این پرسش پاسخ می دهیم.


زیارت قبور مومنان


قبور مؤمنان، خصوصاً زیارت بستگان و آشنایان، یکی از مستحبات است که آثار سازنده ای دارد، زیرا مشاهده وادی آرام قبرستان که چراغ زندگی انسان ها در آن جا به خاموشی گراییده، دل و جان را تکان می ‌دهد، و برای انسان های عبرت آموز درس عبرت می ‌شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیثی به این نکته اشاره کرده و می ‌فرماید: «زُورُوا الْقُبورَ فانّها تذکّرکُم الآخِرَة»، به زیارت قبرها روید كه آخرت را به یاد شما مى ‏آورد[2]. رسول خدا صلی الله علیه وآله در آخرین روزهای عمر خود به قبرستان بقیع رفت و درباره اصحاب قبور، طلب آمرزش کرد و فرمود: پروردگارم دستور داده است که به قبرستان بقیع بیایم و برای آنان طلب مغفرت کنم، آن گاه فرمود: هرگاه به زیارت آنان شتافتید بگویید: «السلامُ علی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالمُسْلِمین رَحِمَ الله المُسْتَقْدِمِینَ مِنّا وَالْمُسْتأخِرینَ وَإِنّا إنْ شاء الله بِکُمْ لاحِقُون»، درود بر ساکنان این وادی از مؤمنان و مسلمانان، رحمت خدا بر گذشتگان از ما، و بازماندگان و ما به خواست خدا به شما می‌ پیوندیم[3]. قرآن كریم به پیامبر فرمان مى دهد كه هیچ گاه بر جنازه منافق نماز نخوانید و نباید بر كنار قبر او بایستد، آنجا كه مى فرماید: «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ مّاتَ ابَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِه انَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»، براى كسى از آنان (منافقان) اگر بمیرد، هیچ گاه نماز نگزار و بر قبر آنان (براى طلب مغفرت) نایست، آنان به خدا و پیامبرش كفر ورزیدند و در حالى كه فاسق و بدكارند، مرده اند[4]. در این آیه، براى هدم شخصیت منافق به پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمان مى دهد:
* بر جنازه احدى از آنان نماز مگزار.
* بر قبر آنان نایست. این حقیقت را با جمله «ولا تقم على قبره» ادا كرده است.
از این كه مى فرماید: درباره منافق این دو كار را انجام نده، مفهومش آن است كه این كار درباره غیر منافق خوب و شایسته است[5].


در منابع اهل سنت


مسلم در کتاب خود نقل می کند « زارَ النّبىّ قَبْرَ امِّهِ فَبَكى وابْكى مَنْ حَولَه... إستأْذَنْتُ رَبِّی فی انْ أَزُورَ قَبرها، فَاذِنَ لِى، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمُ الْمَوْتَ»، پیامبر قبر مادر خود را زیارت كرد و در كنار قبر او گریست و كسانى را كه دورش گرد آمده بودند گریاند، آن گاه فرمود: از خدایم اجازه گرفته ‌ام كه قبر مادرم را زیارت كنم، شما نیز قبرها را زیارت كنید، زیرا زیارت آنها مرگ را به یاد مى آورد[6]. در کتاب صحیح مسلم بابی است با این عنوان ( ما یقال عند دخول القبر ) یعنی هنگامی که به زیارت اهل قبور رفتیم چه بگوییم. در آن جا از عایشه نقل می کند که پیامبر کیفیت زیارت قبور را (از خدای خود) این چنین آموخت: «فَأمَرَنی رَبِّی آتى الْبقِیعَ فَأَسْتَغْفِرَلَهُمْ، قُلْتُ كَیفَ أقُولُ: یا رسول اللَّهَ، قالَ: قُولی: السلامُ على أهل الدِّیارِ مِنَ الْمُؤمنینَ والمُسْلِمینَ یرْحمُ اللَّه المُسْتَقْدِمینَ مِنّا وَ المُسْتأخِرینَ و إنَّا إنْ شاء اللَّه بِكُمْ لاحِقونَ »، پروردگارم دستور داد كه به بقیع بیایم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش كنم، (عایشه) مى گوید: گفتم اى رسول خدا چگونه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پیشینیان از ما و آنان كه به دنبال ما مى آیند را رحمت كند، ما به همین زودى به شما ملحق مى شویم[7].


توسل به اولیای الهی


توسل به اولیای الهی، از جمله مسائلى است كه میان مسلمانان جهان رواج كامل دارد و از روزى كه شریعت اسلام به وسیله پیامبر صلّی الله علیه و آله ابلاغ شد، مشروعیت توسّل از طریق احادیث اعلام گردید. تنها ابن تیمیه بود كه در قرن هشتم این امر مسلّم را مورد انكار قرار داد و دو قرن پس از آن، این جریان به وسیله محمد بن عبدالوهاب تشدید یافت و توسّل به اولیاى الهى نامشروع و بدعت معرفى گردید و احیاناً «عبادت اولیا» خوانده شد[8]. مرد نابینایى محضر پیامبرصلّی الله علیه و آله  آمد و گفت: از خداوند بخواه، به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستى دعا كنم، و اگر مایل هستى صبر كن كه این بهتر است. مرد نابینا گفت، دعا بفرمایید. پیامبر به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوى خود دقت كند و دو ركعت نماز بخواند و و این چنین دعا كند: « أللَّهُمَّ إنّی أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَیكَ بَنَبِیكَ مُحَمَّدٍ نَبِىِّ الرَّحمَةِ، یا مُحَمَّدُ إنّی أَتَوَجَّهُ بِكَ إلى رَبِّی فی حاجَتی لِتَقْضِى، اللّهُمَّ شَفِّعْهُ فِی. قالَ: ابنُ حنیفٍ فَوَ اللَّهِ ما تَفَرَّقنا وَ طالَ بِنا الحدیثَ حَتّى دخَلَ عَلَینا كَأنْ لَمْ یكُن بِهِ ضُرٌّ » پروردگارا! من از تو درخواست مى كنم و به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، به تو متوجه مى شوم. اى محمد من درباره حاجتم، به وسیله تو به خدایم متوجه مى شوم تا خدا حاجتم را برآورد، پروردگارا! شفاعت او را درباره من بپذیر[9]. این حدیث به صراحت جواز توسل به رسول خدا  صلّی الله علیه و آله را بیان می کند.


توسل حضرت آدم به اسماء اهل بیت(ع)


بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد که به خویشتن ستم كرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت، در اینجا آدم به فكر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با كوهى از ندامت و حسرت و با توجه و توسل به اسماء اهل بیت علیهم السلام به درگاه خداوند توبه کرد و توبه او مورد پذیرش قرار گرفت. « فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ »، سپس آدم از پروردگار خود كلماتى دریافت داشت (و با آنها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذیرفت، خداوند تواب و رحیم است‏.[10] مقصود از كلمات، تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام  بوده است، و آدم با توسل به این كلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خدا او را بخشید.[11]
در تفسیر فرات از رسول خدا صلی الله علیه و آله حدیثی نقل شده است که خلاصه آن از این قرار است: زمانی که آدم از بهشت اخراج شد، جبرئیل به او دعایی آموخت تا توبه اش نزد خدا پذیرفته شود. کیفیت این دعا چنین بود: «رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیكَ وَ بِحَقِّ عَلِی وَصِی نَبِیكَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیكَ وَ بِحَقِ‏ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سِبْطَی نَبِیكَ إِلَّا تُبْتَ عَلَی وَ رَحِمْتَنِی [فَارْحَمْنِی‏]». پروردگار من! از تو می خواهم که به حق محمد پیامبر تو، و به حق علی وصی پیامبرت، و به حق فاطمه دختر پیامبرت، و به حق حسن و حسین دو نوه پیامبرت، مرا ببخشی و به من رحم کنی [پس به من رحم کن]. وقتی آدم با این دعا – که در واقع واسطه قرار دادن اهل بیت و توسّل به ایشان بود – خدا را خواند، خداوند توبه اش را پذیرفت.[12]
با توجه به آنچه بیان شد، سیره مسلمین در زمان پیامبر و پس از او پیوسته بر این جاری بوده است که مسلمانان به ذوات اولیای الهی و مقام ومنزلت آنان توسل می جستند. امّا چنانچه ملاحظه کردید وهابیت با طرح ادعای خود ( عدم زیارت قبور و عدم مشروعیت توسل به غیر خدا ) خلاف سنت و کتاب خدا حکم کردند و بدعتی در اسلام قرار دادند. که امروزه با همین حکم، خون بسیاری از مسلمانان را مباح می دانند و آنان را به شهادت می رسانند.


وظیفه ما نسبت به بدعت‌گذار


1-   وجوب برائت از فردی که بدعت می گذارد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: « اذَا رَأَیتُمْ أَهْلَ اَلرَّیبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ [13]»، هر زمانی که بعد از من، اهل شک و بدعت را دیدید، بیزاری خود را نسبت به آنان آشکار کنید.
2-   حرمت همنشینی با اهل بدعت. امام صادق علیه السلام می فرمایند: « لاَ تَصْحَبُوا أَهْلَ اَلْبِدَعِ وَ لاَ تُجَالِسُوهُمْ »، رفاقت نكنید با بدعت گرایان، و همنشین آنها نشوید[14].
3-   احترام اهل بدعت، اقدام برای نابودی اسلام است. امام صادق از امیر المومنین علیهما السلام نقل می کند: « مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَةٍ فَوَقَّرَهُ فَقَدْ مَشَى فِی هَدْمِ اَلْإِسْلاَمِ »، هر كس به سوى بدعت گذارى قدم بردارد و او را احترام كند بدون تردید به نابودى اسلام اقدام نموده است.[15]


خودآزمایی


1-   رکن دوم و سوم بدعت را توضیح دهید.
2-   آیا زیارت و توسل به اولیای الهی بدعت است ؟ توضیح دهید.
3-   وظیفه مسلمین نسبت به بدعت گذار چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]  بدعت چیست ( علی اصغر رضوانی ) ص16
[2] نهج الفصاحه ص 511 / ترجمه پاینده
[3]  اصول کافی ج3 ص229/ ترجمه استادی
[4] سوره توبه آیه 84
[5]  زیارت قبور مومنان از نظر کتاب و سنت ( جعفر سبحانی ) ص 104
[6]  کتاب صحیح مسلم ج2 ص 671
[7]  صحیح مسلم ج2 ص 662
[8]  آیین وهابیت (جعفر سبحانی) ص 141
[9]  آیین وهابیت ( جعفر سبحانی ) ص 143به نقل از مستدرک حاکم ج1 ص 313
[10]  سوره بقره آیه 37 / ترجمه مکارم
[11]  تفسیر نمونه ج1 ص 198
[12] تفسیر فرات الكوفی ص 57.
[13] اصول کافی ج2 ص375
[14]  بحار الانوار ج 71 ص 201/ ترجمه کمره ای
[15]  ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ج1 ص 258 / ترجمه غفاری

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
برچسب ها: تولی و تبری بدعت
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: