کد مطلب: ۴۴۶۰
تعداد بازدید: ۷۴۹
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۰
گفتمان مهدویت | ۴
تشیّع یک تفکر اصیل اسلامی است که ازطرف شخص پیامبر (ص) مطرح شده بود و هرکس می‌تواند این معنا را از مطالب موجود در نهج‌البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین (ع) هم استفاده کند.

بخش اوّل: تشیّع | ۴


 
۴) مذهب شیعه پیش از امام صادق(ع)


آیا مذهب شیعه در فرمایشات پیشوایان دینی پیش از امام صادق (ع) نیز مورد بحث قرار گرفته است؟
پاسخ:
چنان‌که پیشتر گفتیم، تشیّع یک تفکر اصیل اسلامی است که ازطرف شخص پیامبر (ص) مطرح شده بود و هرکس می‌تواند این معنا را از مطالب موجود در نهج‌البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین (ع) هم استفاده کند.
امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) ابعاد مختلف این تفکر را برای مردم شرح دادند و اطّلاعات مردم را در این باره کامل کردند و افراط و تفریط‌های موجود در این مسأله را برطرف نمودند.
آنها ثابت نمودند که اصل امامت یک تفکر اصیل و تمام عیار اسلامی است که مرجع بیان حقیقت و حدود آن ائمّه (ع) می‌باشند، همان‌گونه که آنان مرجع تشریح و تفسیر همه مفاهیم و اصطلاحات اسلامی و آیات قرآنی می‌باشند وقتی موقعیت بی‌مانند و عظیم علمی آنها مشخّص شد همه فهمیدند که آن بزرگواران واجد همه صلاحیت‌ها و در عین حال یگانه منبع قابل اعتماد در شناخت اصل امامت و مفهوم کامل و اصیل آن می‌باشند، البتّه این بدان معنی نیست که گمان شود اصل امامت امر ابداعی آنها یا به قول بعضی که به عالم غیب ایمان ندارند، دستاورد تاریخ است.
ازجمله روایات معتبر در نزد اهل‌سنّت، روایات علی بن الحسین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) است چنان‌که «احمد شاکر» در شرح الباعث‌الحثیث نوشته است، موقعیت معنوی و امامت ائمّه قبل از این دو امام در دل‌های مردم بسیار استوار بوده است.[1]
این اعتقاد که امامان قرآن ناطق هستند یعنی معانی و تعابیر خاصّ قرآن را می‌دانند قبل از امام باقر (ع) در بیانات پدر بزرگوارش امام زین‌العابدین (ع) و قبل از او هم در روایات امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) بارها مطرح شده بود و شخص پیامبر (ص) درضمن احادیثی که از حدّ تواتر هم گذشته است، به این مسئله اشاره دارند و آن حضرت ائمّه (ع) را هم‌ردیف قرآن معرّفی کرده‌اند، در کتاب‌های اهل‌سنّت خطبه‌ای از امام زین‌العابدین (ع) نقل شده است که در آن با صراحت از قرار داشتن امامت در اهل‌بیت (ع) و اینکه این بزرگواران یگانه مرجع و حجّت الهی بر خلق‌اند، به‌تفصیل سخن گفته شده است.


۵) علمی بودن ایدئولوژی شیعه


باتوجه‌به اینکه مدیریت جامعه جز در یک زمان کوتاه پنج ساله عصر امیرالمؤمنین (ع) در اختیار ائمّه (ع) قرار نگرفت، برنامه حکومت دینی بر اساس دیدگاه شیعی تا چه حدّ از قابلیت عملی بودن برخوردار و پیاده کردن آن در جامعه امکان‌پذیر است؟
پاسخ:
تفکر شیعی یک تفکر منطقی است که زمینه و امکان پیاده‌شدن را در متن تعلیمات خود داشته و دارد.
دیدگاه شیعه در مسئله امامت این است که پس از پیامبر (ص) باید زمامدار دینی و سیاسی جامعه، کسی باشد که به تمام احکام و اصولی که پیامبر (ص) آنها را از جانب خدا به‌سوی مردم آورده است داناتر باشد؛ که بی‌تردید در عصر پیامبر (ص) غیر از علی (ع) کسی این ویژگی را نداشت، لذا پیامبر (ص) او را به جانشینی خود برگزید، سپس سایر ائمّه شیعه را که در کل دوازده نفرند به ترتیب برای مردم معرّفی کرد و آنها را به جانشینی خود منصوب نمود.
البتّه این کار به‌خاطر نسبت سببی آنها با پیامبر نبود؛ بلکه ویژگی‌های معنوی و توانایی‌های علمی و... آنها باعث شد که خداوند از میان مردم فقط آنها را برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیند. چنان‌که درباره‌ی جانشینان انبیا هم قرآن می‌فرماید:
﴿إِنَّ اللهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ﴾؛[2]
«خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد».
مردم اگر بخواهند در همه امور در راه راست قدم بردارند، باید از آنها پیروی نمایند و آنها را ولیّ امر و واجب‌الاطاعه بدانند و اوامرشان را مثل اوامر پیامبر (ص) محترم بشمارند، در عین حال احکام و برنامه‌هایی که در تفکر شیعی مطرح شده است امور خیالی و غیر‌واقعی نیستند که گفته شود امکان پیاده‌شدن آنها وجود ندارد، بلکه آنها اصیل‌ترین تعلیمات اسلامی‌اند که اگر شرائط فراهم شود در هر جامعه‌ای قابل اجرا هستند.
اگر می‌بینیم در یک بخش از تاریخ کسانی از تحقّق پیدا کردن بُعد سیاسی آن جلوگیری به عمل آوردند، این به معنای غیر قابل تحقّق بودن آنها نیست، بلکه چون این احکام با در نظر گرفتن واقعیت‌های وجود انسان طراحی شده‌اند. لذا همه جوامع بشری به دنبال آن هستند - و برطبق اعتقاد شیعه - در نهایت هم به آن خواهند رسید و این کار در آخرالزّمان به‌وسیله‌ی آخرین حجّت الهی انجام می‌گیرد و جامعه بشری با یک نظام و قانون واحد اداره خواهد شد.
علاوه بر اینکه در دعوت انبیا آنچه اصل است بیان حقایق و راه نجات و راه منتهی به رستگاری است که حتّی با علم به نپذیرفتن مردم باید به آنها اعلام شود که:
﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کفُوراً﴾؛[3]
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد – و پذیرا گردد - یا ناسپاس!».
زیرا وظیفه پیغمبر تبلیغ احکام الهی است که ازجمله آنها اصل امامت است. این مردم‌اند که باید دعوت انبیا را بپذیرند و در اجرای آن با انبیا و ائمّه (ع) همکاری کنند تا زمینه تحقّق آنها فراهم گردد.
عملکرد ائمّه (ع) و سیاست‌های آنها همه عملی و نتیجه‌بخش و در عین حال واقع‌بینانه بوده است.
مثلاً عملکرد امیرالمؤمنین (ع) با در نظر گرفتن شرایط واقعیات موجود بود و عملکرد حضرت امام مجتبی (ع) و حضرت سیدالشهدا (ع) هم این‌گونه بوده است و هرکاری را با در نظر گرفتن شرایط موجود انجام می‌دادند مثلاً امام حسن مجتبی (ع) اگر با معاویه صلح کرد، تمام ابعاد مسئله را در نظر گرفت و در آن شرایط کاری بهتر از آن ندید و یا امام حسین (ع) آگاهانه از بیعت با یزید امتناع کرد و تا کربلا رفت و آن مصیبت‌های جانکاه را پذیرا شد و در نهایت هم به مقصدی که داشت رسید.
بلی اگر امام حسین (ع) در شرایط دیگری بودند یعنی می‌دیدند زمینه و ابزارهای به دست آوردن زمام حکومت آماده است باز برای کسب حقّ و دفع نامحرم از خلافت پیامبر (ص) اقدام می‌کردند؛ ولی در دوره‌ی ایشان شرایط به‌گونه‌ای بودکه آن حضرت می‌دانست زمینه مساعد برای نیل به این مقصد نیست، لذا با یک برنامه عظیم و بی‌مانندی که به اجرا درآوردند رستاخیزی در جهان اسلام ایجاد کردند که تا دنیا دنیا است آن رستاخیز احیاگرِ اسلام زنده خواهد بود.
او یزید و یزیدیان و همه غاصبان خلافت را که بعد از او آمدند، اگرچه به‌ظاهر از غصب خلافت باز نداشت، ولی در باطن، قلب‌های مردم را از آنها منصرف کرد و نقشه‌های معاویه را در برانداختن اسلام نقش بر آب نمود و کاری کرد که در توصیف او بعدها گفته شد: اسلام «مُحَمَّدِیُّ الْحُدوثِ وَ حُسَیْنِیُّ الْبَقاءِ» است.
سایر ائمه‌ی معصومین (ع) هم هریک باتوجه‌به شرایط موجود، رسالتی را که در حفظ اسلام برعهده داشتند به‌خوبی انجام دادند.
اعتقاد به ظهور منجی و امام دوازدهم و مصلح آخرالزّمان (ع) تسلّی‌بخش شیعه و سازنده‌ی روح مقاومت و صبر و ایستادگی در مردم بود و مانع از تسلط‌یابی و نومیدی و بی‌اعتنایی به دین شد، و آن یک اعتقادی است که در متن تعالیم تشیّع و احادیث معتبر به آن تصریح شده است و در عصر حضرت امام باقر و امام صادق (ع) این اصل بیشتر مورد توجه قرار گرفت و گرایش مردم به آن اصل، باتوجه‌به جنایاتی که زمامداران غاصب مرتکب می‌شدند بیشتر شد.
مردم فهمیدند که - اگر بعضی از افراد بی‌تفاوت در عصر صحابه، یعنی پس از رحلت پیامبر (ص) گمان می‌کردند که ایجاد تغییر در اصل امامت چندان تفاوتی در برنامه‌های اسلامی پیش نمی‌آورد - چه فاجعه‌ای به بار آورد و اسلام را چگونه از مسیر خود منحرف کرد و خلافت غاصبانه وسیله عیّاشی و خوش‌گذرانی عدّه‌ای و به بند کشیدن مردم و بازگشت رسوم کسری و قیصر و دیگر طاغوت‌ها شده است.
این امر سبب تقویت ایمان آنها به اصل امامت شد و فهمیدند که فقط این تفکر است که می‌تواند برنامه‌های اسلامی را به اجرا درآورد و بر آن وضعیت اسف‌بار پایان دهد.
بنابراین سیره و عملکرد شایسته ائمّه (ع) از یک طرف و رفتارهای ستمگرانه غاصبان خلافت از طرف دیگر سبب شد که تفکر شیعی هر چه بیشتر در دل‌های مردم نفوذ پیدا کند و به دنبال آن، گرایش آنها به طرف ائمّه (ع) رو به فزونی گذاشت و از این جا است که می‌بینیم امام صادق (ع) در زمان خود علی‌رغم تلاش سردمداران حکومت، چنان محبوبیت عمومی پیدا می‌کند که حتّی شیعه را به او می‌شناسند.


خودآزمایی


1- نقش امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) در ابعاد مختلف تفکر شیعی چه بود؟
2- دیدگاه شیعه در مسئله امامت چیست؟
3- چرا تفکر شیعی هر چه بیشتر در دل‌های مردم نفوذ پیدا کرد؟
 

پی‌نوشت‌ها


1. شاکر، الباعث‌الحثیت، ص۲۲.
2. آل عمران، ۳۳.
3. انسان، ۳.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: