عمل به دین، بهترین راه تبلیغ دین
به این حقیقت نیز باید توجّه کامل داشته باشیم که منشا عمدهی خردهگیریهای دشمنان نسبت به دین ما اعمال ماست و بهترین راه تبلیغ دین مقدّس ما نیز اعمال ماست. یعنی چون دیگران اعمال بد ما - مدّعیان پیروی از اسلام - را میبینند و گمان میکنند این بدیها مربوط به اسلام است! طبعاً نسبت به اسلام اظهار تنفّر میکنند و از آن میگریزند و در این صورت اگر ما هزاران برهان قاطع از طریق فلسفه و عرفان اقامه کنیم امّا اخلاق و اعمال خود را که در مرئی و منظر دنیاست اصلاح ننماییم، موثّر نخواهد بود که دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
امامان ما نیز فرمودهاند:
كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِیرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الاِجْتِهَادَ وَ الصَّلاَةَ وَ الْخَیرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِیةٌ؛[1]
مردم را با غیر زبانتان [به دین حق و آیین صلاح] دعوت کنید، باید [در مقام عمل طوری باشید] که از شما پرهیز از گناه و کوشش در طاعت و انجام نماز و [اقدام به هرکار] خیر را ببینند [نه این که تنها سخنانی بشنوند] چه آن که سبب موثرّ در جذب مردم به سوی حق این نوع از دعوت است.
راستی اگر محیط زندگی ما امّتی که خود را با نام امّت اسلامی در دنیا معرّفی کردهایم جلوهگاه واقعی اخلاق و احکام اسلام بود و مردم دنیا آنچه که از ما مشاهده میکردند در خانهها و کوچه و بازارها و خیابانها، در ادارات و کارگاهها و آموزشگاهها، همهاش صدق و صفا بود و امانت، عدل و وفا بود و محبّت؛ دلها را با هم مهربان میدیدند و آراء و افکار را متّحد! زبانها را راستگو میدیدند و رفتارها را مؤدّب! بدنها را سالم میدیدند و اخلاق را مهذّب! کوچه و خیابانها را نظیف میدیدند و کارگاهها را منظّم! نه غشّ و دروغ و دغل میدیدند و نه خیانت! نه مکر و خدعه و تدلیس میدیدند و نه جنایت! طبیعی است که در این صورت از صمیم جان مجذوب اسلام میشدند و اسلام عزیز خود به خود در دنیا پیش میرفت و تمام اتّهامات از ساخت مقدّسش رفع میگردید و به اصطلاحِ مُسْتَحدث*، صادر میشد؛ بدون این که نیازی به شعارهای داغ بیمحتوا و فلسفهبافیهای پرمدّعا پیدا کند! حال اگر راستی ما قصد خدمت داریم بکوشیم جنبهی اخلاقیات مردم را اصلاح کنیم و در مرحلهی عمل تسدیدشان* نماییم که امروز، مردم به فقر در اخلاق و کسالت در عمل سخت گرفتارند! دیگر ما قوز بالای قوز نگذاریم و با فلسفهبافیها و عرفان گوییهای خود علاوه بر اخلاق و عمل در مرحلهی اعتقاد هم مستأصل و حیرانشان نسازیم که فردا در موقف حساب خدا سخت مستأصل و حیران خواهیم گشت و سپس محکوم به عذاب الهی خواهیم شد.
حسن بصری مردم را پای کعبه و کنار حجرالاسود جمع کرده بود و به قول خود تحقیقات عارفانه میکرد و درس معارف میداد. امام سجّاد(ع) که پور مهربان امّت بود و دلسوز به حال جمعیّت، در حال طواف که آن صحنه را دید تحمّل نکرد؛ ایستاد و به او مطالبی فرمود که حاصلش این بود:
مردم آنچه را که باید در حدّ توان خود راجع به اساس دین بفهمند، فهمیدهاند، رهاشان کن تا به عمل بپردازند و از راه عمل به درجات عالیتر از معارف نائل شوند. عمر کوتاه است و فرصت عمل بسیار کم! «لِمَ تَشْغَلُ النّاسِ عَنِ الطَّواف» چرا نمیگذاری مردم به کار طوافشان برسند. هی بحث علمی و هی تحقیقات عرفانی! هی نکتهسنجی و هی لطیفهگویی! پس اصلاح اخلاق و عمل کو؟ یک عمر در مقدّمه سرگردان ماندن و از ذیالمقدّمه غافل و محروم گشتن و مردن آیا صحیح است؟
اَعَاذنَا الله مِن شُرورِ اَنفُسِنَا وَ مِن همزَاتِ الشَّیاطِینِ؛
بیماری مهلک تصوّفگرایی
مطلب دیگری که بهنظر میرسد در شرایط فعلیِ زمان، تنبّه دادن به آن بسیار لازم است موضوع گرایش افرادی یا گروههایی از مردان و زنان به مسلک تصوّف است که متأسّفانه این گرایش بر حسب پیش آمدن مناسباتی از جهات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در میان طبقهی جوان رو به گسترش و تزاید است.
معنای تصوّف به گونهای که نزدیک به فهم عمومی گردد - بنابر آنچه طرفداران آن میگویند - عبارت است از شناسایی خدا و تقرّب جستن به او از راه ریاضت دادن نفس و چشمپوشی از لذایذ مادّی و شهوات نفسانی. البتّه در این که تهذیب نفس و پاک کردن دل از رذایل اخلاقی و آراستن آن به فضایل، بهترین و بلکه لازمترین راه معرفت خدا و تقرّب به خداست تردیدی نیست و ما نیز در گذشته بحث مشروحی در این باب آوردهایم. امّا آنچه باید توجّه کامل به آن داشت این است که برنامهی ریاضت دادن نفس و تخلیهی آن از رذایل و تحلیهی آن به فضایل باید طبق دستور شرع مقدّس از بیان رسول خدا(ص) و ائمّهی هدی(ع) باشد که در قرآن کریم میخوانیم:
ما آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ؛[2]
آنچه را رسول برای شما آورده است بگیرید [و اجرا کنید] و از هرچه که او نهی کرده است خودداری نمایید و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شدیدالعقاب است.
قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللهُ وَ یغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ * قُلْ أَطِیعُوا اللهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللهَ لا یحِبُّ الْكافِرِینَ؛[3]
بگو اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. بگو خدا و رسول را اطاعت کنید و اگر سرپیچی کنند خداوند کافران را دوست نمیدارد.
و چنانکه میدانیم و در این آیات نیز مشاهده مینماییم موضوع دریافت برنامهی دین از رسول خدا(ص) و پیروی نمودن از آن حضرت در اصطلاح قرآن تعبیر به تقوا شده است و اعراض کنندگان از آن منحرفین از مسیر تقوا در ردیف کافران محکوم به عقاب شدید ارائه شدهاند. حال اگر مسلک تصوّف همان برنامهی تبعیّت از شریعت آسمانی قرآن است که از جانب خداوند متعال به رسول اکرم(ص) وحی شده و از طریق ائمّهی معصومین(ع) مبّین گردیده و به وسیلهی آقایان فقهای جامع الشّرایط استنباط و اجتهاد، در دسترس عامّهی مردم قرار گرفته است بسیار خوب است و مقبول است و راه نجات مسلّم؛ و تمام بزرگان از سالکین الی الله و واصلین به مقام قرب خدا که در میان علمای مذهب به عنوان ارباب معرفت و صاحبان نفس قدسی و کرامت روحی شناخته شدهاند همه از همین راه رفتهاند و برنامهای جز برنامهی تقوا که همان تقیّد به انجام واجبات و مستحبّات شرع و پرهیز از محرّمات است در سیر روحی خویش اتّخاذ ننمودهاند و دستورالعملی برای شاگردانشان نیز جز دستور تقوا نداشتهاند.
ولی اگر مطالب دیگری جدا از دستورات شناخته شدهی در شرع مقدّس میباشد که تحت عنوان سیر و سلوک و راه به سوی خدا ارائه میگردد طبیعی است که آن مطالب، چیزی جز تراوشات مغزی یا تخیّلات وَهمی انسانهایی غیر مصون از خطا به نام پیر و مرشد و قطب و اَشباه آن نخواهد بود و آن هم بدیعی است که به هیچ وجه ارزش و صلاحیّت ارشاد و هدایت آدمیان را نخواهد داشت و بلکه بر اثر انحراف از صراط مستقیم حق به هلاک و تباهی ابدی خواهند گشت. چه آن که اجماع علمای اسلام - ازشیعه و سنّی - بر این است که هرچه از دین نیست، داخل کردن آن در دین، بدعت است و تشریع است و حرام.
خودآزمایی
1- منشا عمدهی خردهگیریهای دشمنان نسبت به دین و بهترین راه تبلیغ دین ما چیست؟
2- معنای تصوّف به گونهای که نزدیک به فهم عمومی گردد را بیان کنید.
3- در اصطلاح قرآن «تقوا» به چه معناست و اعراض کنندگان از آن چه سرنوشتی دارند؟
پینوشتها
[1]ـ کافی، جلد۲، صفحهی ۷۸، حدیث ۱۴.
*مستحدث: جدید، نو.
*تسدید: محکم و قوی شدن.
[2]ـ سورهی حشر، آیهی ۷.
[3]ـ سورهی آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی