بخش اوّل؛ پیرامون بشارتهای قرآن مجید و احادیث به ظهور حضرت صاحبالزّمان(ع)| ۷
۷. اتفاق مسلمین بر ظهور حضرت مهدی(ع)
راجع به ظهور مصلح آخرالزّمان در میان اصحاب و تابعین در قرن اول هجرت و بعد از آن تا حال خلافی نبوده و همه بر ظهور آن حضرت اتّفاق داشته و دارند و اگر کسی در صحّت احادیث آن و صدور این بشارات از پیغمبر اسلام(ص) تردید میکرد حمل بر عدم استقامت سلیقه یا بی اطّلاعی می نمودند و لذا تاکنون کسی مدّعیان مهدویّت را به انکار اصل ظهور حضرت مهدی(ع) رد نکرده، بلکه در اثبات بطلان ادّعای آنها به واجد نبودن اوصاف و علاماتی که برای آن حضرت در احادیث ذکر شده استناد مینمایند.
سویدی در سبائکالذهب میگوید:
وَالَّذِی اِتَّفَقَ عَلَیْهِ الْعُلَمَاءُ عَلَی أَنَّ الْمَهْدِیَّ هُوَ الْقَائِمُ فِی آخِرِ الْوَقْتِ، وَأَنَّهُ یَمْلأُ الأَرْضَ عَدْلاً، وَالأَحَادِیثُ فِیهِ وَفِی ظُهوُرِهِ کَثِیرةٌ؛[1]
آنچه علماء بر آن اتّفاق دارند این است که مهدی آن کسی است که در آخرالزّمان قیام فرماید و پر کند زمین را از عدل و داد و احادیث راجع به مهدی(ع) و ظهور او بسیار است.
ابن ابیالحدید نیز در کلامی که پیش از این نگاشته شد به این اتّفاق تصریح کرده است.
ابنخلدون در مقدّمه گوید:
إِعْلَمْ أَنَّ فِی الْمَشْهوُرِ بَیْنَ الْکَافَّةِ مِنْ أَهْلِ الإِسْلامِ عَلَی مَمَرِّ الأَعْصَارِ أَنَّهُ لابُدَّ فِی آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ ظُهورِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ یُؤَیِّدُ الدِّینَ وَیَظْهَرُ الْعَدْلَ وَیَتْبَعُهُ الْمُسْلِموُنَ وَیَسْتَوْلِی عَلَی الْمَمَالِكِ الإِسْلامِیَّةِ وَیُسَمَّی بِالْمَهْدِیِّ؛[2]
مشهور بین تمام مسلمانان در طول تاریخ و مرور اعصار این است که چارهای نیست در آخرالزّمان از ظهور مردی از اهلبیت پیغمبر(ص) که دین را تأیید و عدل را آشکار کند و مسلمانان از او پیروی نمایند و بر کشورهای اسلامی مسلّط شود و نامیده میشود به مهدی.
شیخ علی ناصف در غایةالمأمول گوید:
فَائِدَة: إِتَّضَحَ مِمَّا سَبَقَ أَنَّ الْمَهْدِیَّ الْمُنْتَظَرَ مِنْ هَذِهِ الأُمَّةِ إِلَی أَنْ قَالَ ... وَ عَلَی هَذَا أَهْلُ السُّنَّةِ سَلَفاً وَخَلَفاً؛[3]
از آنچه گذشت روشن شد که مهدی منتظر از این امت است... و اهل سنّت از گذشتگان و آیندگان همه بر این عقیده بوده و هستند.
علامه ابوالطیّب در کتاب الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعه، گفته است که: «مهدی در آخرالزّمان ظاهر میشود، و انکار او گستاخی عظیم و لغزشی بزرگ است».
و همانند این سخنان را در کلمات دانشمندان متتّبع و محقّق اهل سنّت فراوان میتوان یافت.
۸. بعضی از صفات و علائم حضرت مهدی(ع) در کتب اهل سنّت[4]
1. مهدی موعود از عترت پیغمبر و از فرزندان فاطمه(س) است.
2. مهدی موعود از فرزندان حسین(ع) است.
3. حضرت مهدی(ع) جهان را پر از عدل و داد کند پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.
4. حضرت مهدی(ع) دارای دو غیبت است، یکی از آن دو غیبت طولانی میشود.
5. حضرت مهدی(ع) خلیفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمّه اثنیعشر است که پیغمبر، امّت را به امامت آنها بشارت داد و برطبق روایات کثیر مسند احمد، صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابیداوود و کتابهای معتبر دیگر اهلسنّت، امامتشان ثابت است.
۶. حضرت مهدی(ع) بر تمام کشورها و شهرها مستولی میشود و لشکرهای کفر را هزیمت میدهد.
7. دین اسلام و توحید بهوسیله آن حضرت عالمگیر خواهد شد و در زمین کسی نماند مگر اینکه به توحید خدا گواهی دهد.
8. در زمانش آنچنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بود که نظیر آن در هیچ عصری نبوده است.
۹. حضرت مهدی(ع) همنام و همکنیه حضرت رسول(ص) است.
10. حضرت مهدی(ع) شبیهترین مردم است به پیغمبر(ص) در خلق و خُلق.
11. مردم را به سنّت و شریعت و ملّت پیغمبر اکرم(ص) برگرداند و کتاب و سنّت را زنده سازد.
12. پوشاک و خوراک آن حضرت در نهایت سادگی باشد.
13. برکات زمین و آسمان در عصرش فراوان شود.
14. علم و دانایی او به حلال و حرام از همه کس بیشتر باشد.
15. نسبت به فقرا مهربان و بر عُمّال و مأمورین سختگیر باشد که بر مردم ستم نکنند.
16. عیسی بن مریم(ع) فرود آید و در نماز به مهدی(ع) اقتدا کند.
17. پیش از ظهور آن حضرت حوادث بزرگ و فتن عظیم و جنگهای عالمگیر اتّفاق افتد که دو ثلث مردم تلف شوند.
۱۸. پیش از ظهور آن حضرت معاصی رایج شود، فروش خمر و قمار علنی شود، عفّت و پاکدامنی در زنها کم شود، اسباب لهو و طرب و غنا ظاهر شود، ربا جزء معاملات رایج گردد (مؤسّسات ربوی آشکار شود)، زنها برهنه و نیمبرهنه از خانهها بیرون آیند و در امور و مشاغل مردها وارد شوند و مردها از آنها اطاعت کنند، احکام خدا و حدود معطّل ماند و اجرا نشود، امر به معروف و نهی از منکر ترک شود بلکه امر به منکر و نهی از معروف رایج گردد تا حدّی که مردم منکر را معروف و معروف را منکر بدانند. زنها فاسد و جوانان بدکار شوند، کارها به نااهلان سپرده شود و چیزهای دیگر از این قبیل که شرحش فعلاً میسور نیست.
هرکس بخواهد از این علائم و نشانیها - که خیلی بیش از اینها است - و همچنین راجع «به خسف بَیداء»، «خروج سفیانی»، «دجّال»، «یمانی»، «قتل نفس زکیّه»، «کیفیّت ظهور آن حضرت»، «ندا و اعلامی که به ظهور میشود» و سایر مطالب اطّلاع پیدا کند باید به کتب مفصّل رجوع نماید.
۹. اسامی جمعی از علمای عامّه که به ولادت و حیات آن حضرت اعتراف کردهاند
در کتاب منتخبالاثر فصل سوم، باب اول، جمع بسیاری از علمای اهلسنّت را که قائل به امامت و حیات آن حضرت بودهاند ذکر کردهایم که با آنچه بعداً به آن ملحق شده متجاوز از هفتاد نفر هستند.
۱۰. کفر منکر مهدی(ع)
در کتاب فرائدالسمطین و کتاب البرهان فی علامات مهدی آخرالزّمان،[5] و کتاب الاشاعه،[6] و کتاب الاذاعه،[7] و کتاب التصریح،[8] و کتاب العرفالوردی فی اخبارالمهدی،[9] و بعضی کتب دیگر از فوائدالاخبار ابیبکر اسکاف و از ابوبکر بن خثیمه در اخبارالمهدی در حدیثی که سفارینی سند آن را مرضی دانسته و از سهیلی در شرح سیر از جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود:
«مَنْ أَنْکرَ خُرُوجَ الْمَهْدِی فَقَدْ کَفَرَ»؛
«هرکس خروج مهدی را انکار نماید، کفر ورزیده است».
و در لفظ دیگر است که فرمود:
«مَنْ کذَّبَ بِالْمَهْدِی فَقَدْ کَفَرَ»؛
«هرکس ظهور مهدی را دروغ بشمارد کافر شده است».
سفارینی در کتاب لوامع گفته است: «ایمان به خروج مهدی واجب بوده و از عقاید اهلسنّت و جماعت است».[10]
مؤلّف کتاب ارشادالمستهدی[11] میگوید: بپرهیز ای خردمند از هر شبهه و شکّی در ظهور حضرت مهدی(ع) زیرا عقیده به ظهور آن حضرت اتمام ایمان به خدا و رسول خدا(ص) و آنچه پیغمبر آورده و از آن خبر داده است میباشد و پیغمبر، صادق و مصدّق است و همچنین شبههای نداشته باش در اینکه مهدی موعود تا حال ظاهر نشده و هرکس این ادّعا را کرد دروغگو و کذّاب است به جهت اینکه علامات و نشانیهایی که در روایات شریف ذکر شده در آن اشخاص موجود نیست و ظهور مهدی و راه شناسایی او مشهور و روشن است و ظهور او پیش از نزول عیسی خواهد بود و اجتماع او با عیسی - برحسب اخبار ثابت - امری ضروری و بدیهی است.
هرکس بخواهد بهطور مبسوط اطّلاع پیدا کند به کتابهایی که در این موضوع تألیف شده رجوع نماید، مقصود ما در این کتاب (ارشادالمستهدی) اثبات تواتر روایات ظهور آن حضرت به اختصار است.
وی میگوید: این احادیث (احادیث ظهور) و آثار را، عموم محدّثین و غیرمحدّثین در کتابهایشان نقل کردهاند و ایمان به ظهور مهدی(ع) (این تعبیر از ارشادالمستهدی است)، مشهور و شایع در بین صحابه بوده و اصحاب این عقیده و ایمان را از پیغمبر(ص) اخذ کردهاند و همچنین است آثار و مراسیلی که از تابعین رسیده زیرا آنها در اینگونه از مسائل به رأی و از پیش خود چیزی نمیگفتند.[12]
نتیجهای که ما از این مقاله میخواهیم بگیریم این است که مسئله ظهور حضرت مهدی منتظر موعود ـ ارواح العالمین له الفداء ـ که صاحب صفات و علامات مذکور در روایات است، مورد اتّفاق و اجماع مسلمین و احادیث واردشده در این موضوع از طرق عامّه به حدّ تواتر و مسلّم و ثابت است و با ایمان به صدق پیغمبر اکرم و تصدیق به نبوّت آن حضرت و صحّت آنچه از آن خبر داده، از اخبار غیبی است و شکّ در آن راه ندارد و ایمان به نبوّت مستلزم ایمان به ظهور آن حضرت است و انفکاک این دو از یکدیگر جایز نیست.
آنچه توضیح داده شد، مبتنی بر اقوال علمای اهلسنّت است و اگر کسی به کتب معتبر شیعه و روایات آنها از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به سندهایی که در نهایت اعتماد میباشد و به کتابهایی که از بیش از هزار سال پیش تا حال نوشتهاند و احصای آنها دشوار، بلکه غیرممکن است رجوع کند اطّلاعات او در این موضوع جامعتر خواهد شد.
شیعه این روایات و احادیث را در کتبی که از عصر حضرت امیرالمؤمنین(ع) شروع به تصنیف آنها کردهاند و در اصولی که در عصر ائمّه(ع) و پیش از ولادت حضرت مهدی و ولادت پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری(ع) تألیف نمودهاند، ضبط کردهاند که فیالواقع یکی از معجزات و اخبار غیبی، همین احادیث و روایات است. امید است خداوند متعال چشم عموم مسلمین را به زیارت آن جمال عدیمالمثال روشن و منوّر فرموده و به انتظار آنها پایان بخشیده، تزلزل و اضطرابی را که در همه شئون بشر ظاهر شده به ظهور آن یگانه مصلح حقیقی مرتفع فرماید. فَإِنَّهُ عَلَی کُلِّ شّیْءٍ قَدِیرٌ.
خودآزمایی
1- چرا تاکنون کسی مدّعیان مهدویّت را به انکار اصل ظهور حضرت مهدی(ع) رد نکرده است؟
2- بعضی از صفات و علائم حضرت مهدی(ع) در کتب اهل سنّت را بیان کنید.(5 مورد)
3- نتیجهای که ما از این مقاله میخواهیم بگیریم، چیست؟
پینوشتها
[1].سویدی، سبائکالذهب، ص۳۴۶.
[2]. ابنخلدون، تاریخ (مقدمه)، ج۱، ص۳۱۱.
[3]. ناصف، غایةالمأمول، ج۵، ص۳۶۲، ۳۸۱.
[4]. در یكی از فصلهای این كتاب این مشخصات و علائم بهطور جامعتر از مآخذ شیعه و اهلسنّت نوشته شده است و آنچه در اینجا نوشته میشود فقط قسمتی از علائم آن حضرت است كه در كتابهای اهلسنّت بیان شده است.
[5]. متقی هندی، البرهان، باب2.
[6]. حسینی برزنجی، الاشاعه، ص112.
[7]. حسینی قنوجی، الاذاعه، ص152.
[8]. کشمیری، التصریح، ص442.
[9]. سیوطی، العرفالوردی، ج2، ص83.
[10]. سفارینی، لوامع الانوار البهیه، ج2، ص89 ـ 90.
[11]. بکری مدنی، ارشاد المستهدی، ص53. كتاب ارشادالمستهدی در حلب طبع شده، یک نسخه آن را یكی از علمای حلب به نام شیخ عبدالمتعالی سرمینی برای نویسنده اهدا كرده است.
[12]. بکری مدنی، ارشاد المستهدی، ص52.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی