حکومت الهی
اسلام میخواهد حاکم بر مردم، خدا و احکام خدا باشد و با تمام مظاهر شرک که در آن روزگار در ایران و روم و نقاط دیگر بهصورتهای متعدّد و با اسم احترام از زمامداران انجام میشد مبارزه کرد و اولیای اسلام مانند علی(ع) به مردم نشان دادند که آن تشریفاتی که در آن دورانهای جاهلیّت در دربارهای روم و ایران مرسوم بود همه خلاف روح خداپرستی بوده و تحقیر مقام انسانیّت افراد است و زمامداری مثل علی(ع) که تمام نواحی وجودش عظمت واقعی بشری بود شخصاً به کارها رسیدگی میکرد و برای فقرا آرد و نان و خرما میبرد و از اینکه مردم برای او تشریفات قائل شوند و به رسم دوران جاهلیّت رفتار کنند بهشدّت منع میکرد، و با لباس کهنه و وصلهزده در بین مردم آمدوشد داشت و خودش به بازار رفته و آنچه را لازم بود میخرید و به منزل میآورد.
این شدّت و اهتمام اولیای دین برای این بود که کسی خود را صاحب جامعه و حاکم بر تعیین سرنوشت کسی نشناسد و همه در حکومت خدا و منطقه نفوذ احکام خدا وارد باشند و صاحب مملکت و رهبر همه، خدا باشد.
اعلامیه آزادی بشر
مفاد آیه شریفه:
«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكمْ ألَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِكُ بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ»؛[1]
که اعلان آزادی و حرّیت تمام انسان است و اینکه جز خدا، نباید یک نفر جامعه را مال خودش بداند، همگان باید وارد مملکت خدا شوند که او صاحب همه و صاحباختیار همه است تا عدل، احسان، مساوات و برادری جهانی همگانی گردد و تبعیض و جدایی مرتفع شود.
پیشرفت سریع
این اصول بود که موجب شد اسلام در مدّت کمتر از یک قرن مانند برق پیشرفت کند و دلها را روشن نماید و ملّت ایران و ملّت روم که آنهمه استعباد زمامداران را دیده بودند و آن تشریفات زاید و بیاساس و در واقع پرستشهای جاهلانه از زمامداران، آنها را خسته کرده و بشرپرستی آنها را در پستترین درکات شقاوت انداخته بود از این تعالیم بیدار شدند[2]، به حال آمدند و خود را شناختند. برادری زمامداران اسلامی را با افراد دیگر، با سربازان و با جامعه میدیدند، لذّت میبردند، نفس راحت میکشیدند، طعم آزادی را چنان چشیدند که یکباره شیفته و دلباخته اسلام شدند. اگر خلافت از مسیر خود تغییر نکرده بود، مخصوصاً حکومت امثال معاویهها دوران اکاسره و قیاصره[3] و تشریفات آنها را تجدید نکرده بود در دنیا اثری از بشرپرستی وجود نداشت.
پس اسلام با این تعالیم، ناچار منتهی به یک حکومت عادلانه و جامعه جهانی انسانی خواهد شد برای اینکه رسالتش دعوت عموم و شامل تمام ابنای بشر از سیاه و سفید و تساوی همه در برابر احکام خداست.
پرچم اسلام
دین حقّ همه را در زیر یک پرچم که فقط تعلّق به خدا دارد و به هیچ کشور، حکومت، نژاد و شخصی منتسب نیست قرار میدهد و جامعه انسانی را مانند یک جسد میسازد که:
«إِذَا اشْتَکَی مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَی لَهُ سَائِرُهُ بِالْحُمَّی وَالسَّهَرِ»؛[4]
«وقتی که عضوی از آن به درد آید سایر اعضا در تب و بیداری با او همگام شوند».
اسم و رسم این پرچم «اسلام» این است که همهکس و اهل هر قُطر مملکت بتوانند در زیر آن گرد آیند و کسی نتواند آن را به خود یا به جامعه خود منتسب سازد و در نتیجه عصبیّت ایجاد گردد.
پرچم اسلام پرچمی است که ـ چنانچه از اسمش معلوم است ـ به اسلام و اسلامآورندگان هر کجا و در هر سرزمین باشند تعلّق دارد و در سایه آن عصبیّتهای نژادی و وطنی و عصبیّتهای دیگر باید از میان برود، امّا پرچمهایی که به نامهای دیگر است رمز تفرّق و اختصاص و عنوان جدایی و اختلافاند.
تمام تشریعات اسلام شامل همه است. این تشریعات و تعالیم اگر اجرا شود ملّتها را خودبهخود بهسوی جامعه جهانی میبرد و ملّیتهای مختلف را در ملّیت تمام اسلامی هضم کرده و سعادت دو جهانی آنان را تأمین مینمایند.
حکومت متّحد جهانی
پس اسلام آیین تمام مردم جهان و دین جامعه بشری است امّا نه آن جامعه جهانی که «لاینس پالینک» و جمعی دیگر از متفکّرین میگویند و از حکومت متّحد جهانی دم میزنند و مجلّه «طرفداران حکومت متّحد جهانی» افکار آنها را منتشر میسازد؛ زیرا اگر آن حکومت فرضاً روزی در جهان تأسیس شود مثل این سازمانهای بینالمللی که بعد از جنگ اوّل و دوّم جهانی تأسیس شد همانطور که مخالفین آن مانند «استراوس» عقیده دارند برای بشر موجب زحمت و سلب آزادی، و وسیله تسلّط اقویا بر ضعفا میشود و به قول مخالفین حکومت متّحد جهانی، وسیله گسترش یک ظلم مدرن در عالم خواهد شد؛ چون این حکومتی که اینها عنوان کردهاند مبتنی بر ایمان به خدا و توحید و عقایدی که برای همه یک قدر مشترک معنوی باشد نیست و بر اساس ایمان واقعی افراد به حقوق و آزادیهای دیگران به وجود نمیآید آن حکومتی که این آقایان میگویند این است که توسعه سلاحهای مخرّب و اتمی که تمدّن و نسل بشر را به خطر انداخته اگر یک جامعه جهانی و حکومت متّحد نباشد سرانجام خواهوناخواه موجب انقراض نسل بشر خواهد شد، پس باید برای جلوگیری از این خطرات از هماکنون ملل دنیا دستبهکار تأسیس یک جامعه جهانی در تحت لوای قانونی بشوند.
این حکومت نه به وجود خواهد آمد و نه اگر به وجود آید ضامن اجرایی خواهد داشت و نه شهوات و غرایز آدمی را که محرّک او به جنگ و فتنه است مهار کرده و بهطور صحیح راهنمایی مینماید و نه میتواند یک برادری ایمانی و انسانی در عالم به وجود آورد.
برادری ایمانی
امّا آنکه اسلام میگوید هم ضامن اجرایی دارد و هم عقیده و ایمان از آن پشتیبانی میکند و هم مردم را برادر میسازد و هم غرایز و امیال آنها را راهنمایی مینماید.
چنانچه در صدر اسلام این موضوع عملی شد و امروز هم با موانعی که جلو آمده و مرزهایی که ممالک اسلامی را از هم جدا ساخته معذلک صدها میلیون مسلمان جهان، خود را عضو یک جامعه دانسته و با هم احساس برادری میکنند، و مایلند در غم و شادی با هم شریک باشند.
امتیاز جامعه جهانی اسلام بر هر جامعه دیگر ـ کوچک یا بزرگ جوامع فعلی دنیا و جوامع قبل از اسلام ـ به این است که محور تمام امور در این جامعه، خدا و احکام خدا است و تعالیم اسلام برای اداره جامعه جهانی وافی و کافی است.
نقش ایمان
سنگر اساسی و هسته مرکزی و حقیقی این جامعه عقیده توحید و ایمان به خدای یگانه است که خالق و رازق کل است و هرکس تقوا و پرهیزکاریش بیشتر باشد به او نزدیکتر است. این جامعه جهانی اسلام دارای یک محور حقیقی است که به شخص خاصّ تعلّق ندارد و همه به او تعلّق دارند درحالیکه جامعه جهانی «لاینس پالینک» و رفقایش بر یک محور واقعی اتّکا ندارد و علّت تمایل به آن ترس و وحشت از جنگهای جهانگیر و جهانسوز است.
اسلام با عقیده توحید طرز تفکّر مردم را عوض میکند، و سطح افکار را بالا میبرد و دیدگاه بینش افراد را وسیع میسازد که بدون بیم از جنگ، و وحشت از اسلحههای مخرّب، به هم نزدیک شوند و باهم تفاهم نمایند.
ما یقین داریم روزی میآید که این حکومت جهانی اسلام، عالم را اداره کند و وحدت ادیان، وحدت حکومتها، وحدت نظامها و قوانین عملی گردد و تا دنیا منتهی به چنین وحدتی نشود اسلام تمام رسالت خود را ادا نکرده است.
خوشبختانه طرفداران اصل این وحدتها هر روز در میان جامعه بشر بیشتر میشود و چنانکه گفته شد فکر تشکیل حکومت و جامعه جهانی به میان آمده و سازمانها و مجامع بینالمللی به اسم وحدت و برای ایجاد رابطه بین کلّیه ملل جهان، تأسیس شده است که هرچند این مجامع و سازمانها اکثراً بهمنظور اغفال و فریب دادن مردم و اغراض سیاسی باشد معذلک کاشف از این است که یک اتّحاد عمومی و وحدت اجتماعی و دینی و سیاسی، خواسته روح و فطرت بشر است و همین حرکات مجازی مقدّمه حرکات واقعی و آمادگی حقیقی بشر برای آن حکومت جهانی اسلام است.
فراهم شدن زمینه وحدت
سابق بر این، که فکر تشکیل جامعه جهانی کمتر مطرح میشد و به تعالیم اسلام در این زمینه کمتر توجّه میکردند، برای این بود که با وسایل ارتباط سابق، تشکیل جامعه جهانی را بسیار دشوار و بلکه ناممکن میشمردند؛ ولی امروز که صنعت تلگراف، تلویزیون، رادیو، هواپیما و وسایل دیگر، شهرها را همانطور که در اخبار و احادیث رسیده بههم نزدیک کرده و اهل عالم را مثل اهل یک محلّه و یک خانواده و فامیل قرار داده است، زمینه تشکیل یک حکومت جهانی در سایه تعالیم مترقّی و جامع اسلام را نیز فراهم کرده است و هرچه علم و صنعت جلو برود زمینه اجرای احکام عالی اسلام نیز آمادهتر و بشارتهای اولیای دین به وقوع نزدیکتر میشود. بهتدریج موقعیتها و قدرتهای محلّی و فردی در دنیا رو به ضعف گذارده و عموم ملل، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در تعیین سرنوشت دنیا دخالت مینمایند[5] و نظامات و قوانین منطقهای از بین میرود و یگانه نظامی که میتواند جایگزین تمام این نظامات شود و همه را بهطور عادلانه اداره نماید نظام اسلام است.
پس عالم خودبهخود بهسوی هدفهای اسلام گام برمیدارد و این اختلاف نظامات، قوانین، سیستمهای اجتماعی و سیاسی را پشت سر میگذارد و یک تفاهم عمومی اسلامی به وجود خواهد آمد و ظلم و ستم، و تجاوز و افراط و تفریط پایان خواهد یافت.
اسلام از آغاز، این آینده درخشان را برای دنیا پیشبینی کرده و صریحاً در آیات و روایات وعده قطعی داده است و بشر را به انتظار چنین روز و عصر و زمانی که همه در زیر پرچم اسلام در آیند و اهل یک دین و ملّت و حکومت شوند گذارده و به ظهور آن رهبر عالیقدری که جهان آینده را باید اداره نماید و عالم را پر از عدل و داد کند بشارت داده و او را به همگان معرّفی نموده است.
آیات قرآن مجید
در سورههای شریف توبه، آیه 33 و فتح، آیه 28 و صف، آیه 9 خداوند متعال میفرماید:
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ»؛
«اوست خدایی که رسول خود را با هدایت و راهنمایی و دین حقّ (دین اسلام) فرستاد، تا آن دین را بر همه دینها غالب گرداند».
دلالت این آیات بر وعده غلبه دین اسلام بر تمام ادیان واضح است.
در سوره انبیاء، آیه 105 میفرماید:
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ اْلأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»؛[6]
این آیه نیز دلالت دارد که زمین از آن خداست و آن را بندگان صالح او مالک خواهند شد.
در سوره نور، آیه 55 میفرماید:
«وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اْلأَرْضِ»؛[7]
در این دو آیه ضمن تأکیدات آشکار و روشن وعده داده است که مؤمنان و صاحبان اعمال شایسته، مالک امور و خلیفه روی زمین شده و دین اسلام با قوّت تمکین گردیده و ترس و بیم آنها مرتفع و به امنیّت مبدّل شود.
در سوره قصص، آیه 5 میفرماید:
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثَینِ»؛[8]
این آیه نیز از آیاتی است که برحسب تفاسیر و احادیث، ظهور حضرت ولیّ عصر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ و زمامداری جهانی آن حضرت را بشارت میدهد.
و از حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کتب بسیار معتبر و مآخذ معتمد مانند نهجالبلاغه نقل شده که فرمود:
«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا ـ وَتَلا عَقِیبَ ذَلِكَ ـ «وَنُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»»؛[9]
«دنیا بر ما (آل محمد) باز گردد و مهربانی نماید مانند بازگشت شتر بدخو و گازگیر به بچّه خویش و در پی آن خواند: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ...»؛ یعنی میخواهیم بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت نهاده و آنها را پیشوایان و ارثبرندگان قرار دهیم».
احادیث شریفه
احادیث و روایات بهطور متواتر از طرق عامّه و خاصّه دلالت دارند بر اینکه دین اسلام عالمگیر خواهد شد و خانهای نماند مگر اینکه جزء منطقه نفوذ تعالیم اسلام واقع شود، و شهر و دهی نماند مگر اینکه صبح و شام در آن صدای اذان و شهادت به توحید و رسالت بلند شود، در موقعی که انقلابات و فتن و فساد و هرجومرج و جنگهای خانمانبرانداز و قحط و غلا و امراض، ملل را به ستوه آورده باشد، خداوند متعال مصلح واقعی جهان، حضرت مهدی آل محمد(ص) را که نهمین از فرزندان امامحسین(ع) و فرزند گرامی امام حسن عسکری(ع) است برانگیزد تا عالم را پر از عدل و داد کند پس از اینکه پر از ظلم و جور شده باشد، بهواسطه ظهورش اضطرابات و انقلابات مرتفع، صلح و امنیّت عمومی برقرار، حکومت واحد جهانی تشکیل، و شرق و غرب جهان را خدا به دست آن حضرت، و برای او بگشاید.
این روایات در مآخذ معتبر و مصادری که مورد اعتماد اهلسنّت و شیعه است موجود است و در کتابهایی که در قرن اول و پیش از ولادت حضرت مهدی(ع) تألیف شده ضبط است. کسانی که اهل اطّلاع هستند میدانند که در کمتر موضوعی مانند این موضوع روایات و احادیث از حضرت رسول خدا(ص) و ائمّه طاهرین(ع) و صحابه و تابعین وارد شده است[10] که درحقیقت، ایمان به ظهور آن مصلح عالم و نجاتدهنده بشر، جزء لاینفک ایمان به صدق پیغمبر اکرم(ص) و تصدیق به نبوّت آن حضرت است؛ این وعده الهی است که تخلّفناپذیر است.
«إِنَّ اللهَ لَا یخْلِفُ الْمِیعَادَ»[11]
«هرگز خداوند نقض وعده نمیکند».
و با سنن الهی و نوامیس هستی و سیر تکاملی بشر موافق و به اسماءالله الحسنی مانند: الحاکم، العادل، الظاهر و الغالب مؤیّد است.
«فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَحْویلَاً»؛[12]
«و طریقهی خدا هرگز مبدّل نخواهد شد و طریقه حقّ هرگز تغییر نمیپذیرد».
خودآزمایی
1- این شدّت و اهتمام اولیای دین برای چه بود؟
2- امتیاز جامعه جهانی اسلام بر هر جامعه دیگر چیست؟
3- آیه «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ اْلأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ» دلالت بر کدام موضوع دارد؟
پینوشتها
[1]. آلعمران، 64. «بگو: ای اهل کتاب بیایید از کلمه حقّ که بین من و شما یکسان است پیروی کنیم که بهجز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای او تعظیم نکنیم».
[2]. به نظر ما ضرر و فساد بشرپرستی از سنگپرستی بیشتر است؛ زیرا بشر در اثر تعظیم، خضوع، تملّق و چاپلوسی دیگران به خود مغرور میشود و خودكام و دیكتاتور و متكبر میشود بهطوریكه از انتقاد و راهنمایی دیگران به خشم میآید و اظهار فرعونیت میكند، و از اینكه مردم او را بپرستند و در برابر او تواضع نمایند لذّت میبرد؛ امّا سنگپرستی، دیگر این مفاسد را ندارد، متأسّفانه بشرپرستی هنوز در دنیا حتّی دنیاهای بهاصطلاح متمدّن بهصورتهای تازه و كهنه باقی است.
[3]. كسریها و قیصرها.
[4]. ابنالعربی، احکامالقرآن، ج1، ص137.
[5]. فیلسوف آمریكایی «ویلیام لوكا اریسون» میگوید: ما به مملكت واحد و قانون واحد و قاضی واحد و حاكم واحد برای بشر اعتراف میكنیم؛ تمام شهرهای دنیا شهر ما، و هریک از جامعه بشر ابنای شهر و ابنای وطن ما هستند؛ ما زمین شهرهای خود را دوست میداریم به مقداری كه شهرهای دیگر را دوست میداریم. (البته حكم اینكه امریكاییها در این ادّعا صادقند یا كاذب با مردم دنیا است).
«دانته» ادیب شهیر ایتالیایی میگوید: واجب است كه تمام زمین و جماعاتی كه در آن زیست دارند به فرمان یک امیر باشند كه آنچه را مورد حاجت است مالک باشد تا جنگ واقع نشود و صلح و آشتی برقرار شود.
«فولیتر» فرانسوی میگوید: هیچكس برای شهرهای خودش عظمت آرزو نكرد مگر آنكه آرزومند بدبختی و نیستی دیگران شد.
متفكّرین دیگر از قبیل «صموئیل جنسون» نیز از اینگونه نظرات كه حاكی از میل آنها به تشكیل یک جامعه جهانی است دارند.
[6]. «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم بندگان شایستهام وارث حکومت زمین خواهند شد».
[7]. «خداوند وعده فرموده به کسانی از شما که نیکوکار شوند، در زمین خلافت دهد».
[8]. «ما اراده کردهایم تا بر مستصعفان زمین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم».
[9]. نهجالبلاغه، حكمت209 (ج4، ص47).
[10]. رجوع شود به شماره 9، سال 2، مجله «نشریه مسجد اعظم» (ص22 ـ 31)، مقاله نگارنده (این مقاله نیز در صفحه 78- 99 این كتاب نیز نقل شده است).
[11]. آلعمران، 9.
[12]. فاطر، 43.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی