بخش سوّم: مهدویّت| ۱
۱۵) منبع اصلی اعتقاد به اصل امامت و ایمان به ظهور حضرت مهدی(ع)
اعتبار و جایگاه امامت و رهبری و ایمان به ظهور حضرت مهدی (ع) از چه منابع اسلامی استفاده شده است؟ و رویدادها و گذشت زمان در تکمیل ابعاد مختلف این اصل چه تأثیری داشته است؟
پاسخ:
اعتقاد به اصل امامت و رهبری جامعه از مسائل اساسی اسلام است و در متن تعالیم آن قرار دارد.
برطبق آیهای از قرآن کریم، امامت منصبی است که به حضرت ابراهیم خلیل (ع) پس از آن آزمایش بزرگ، - ابتلای به کلمات - اعطا شده است،[1] طبق روایاتی که متواتر هم هستند، شیعه و سنّی هر دو آنها را نقل کردهاند،[2] این منصب در اهلبیت پیغمبر (ص) هم قرار داده شده است و آنان به این موهبت بزرگ الهی اختصاص یافتهاند.
بر این اساس مقرّر شده است که در هر عصری، فردی از این خاندان که واجد صلاحیتهای لازم از جمله علم و عصمت است عهدهدار منصب امامت و رهبری باشد.
چنین شخصی حجّت خدا و عِدل قرآن و راهنمای مردم و نگهبان دین و شریعت است، امامت اصلی است که از دورهی رسول خدا (ص) تا زمان ما برقرار بوده است و از زمان ما تا پایان جهان هم ادامه خواهد داشت و نقطه کمال ظاهری و شکوفایی کامل آن در دورهی ظهور مسرّتبخش حضرت مهدی (ع) و برپایی حکومت عدل واحد جهانی آن حضرت است که با شکوفایی همه استعدادهای بشری و تکامل اندیشهها و آشکار گشتن برکات زمینی و آسمانی، جهان پر از قسط و عدل و خیر و برکت خواهد شد.
برنامه تشکیل امّت نوین جهانی که باید منتهی به گسترش عدالت و حاکمیت توحید گردد، از متن تعالیم اسلام استفاده میشود. قرآن کریم در چند سوره آن را اعلام کرده است و صدها روایت نبوی از جهانیشدن اسلام و حکومت عدل و استقرار امنیّت کامل در روی زمین، پس از ظهور مهدی موعود (ع) - که از دودمان رسالت و فرزندان علی و فاطمه (س) و همنام و همکنیه پیامبر (ص) است - خبر داده است.[3]
اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) با اوصاف ذکر شده مطلبی است که در نصوص اوّلیهی اسلامی مطرح شده است. و برحسب احادیث متواتر، پیامبر (ص) از این واقعه مبارک خبر دادهاند و از امّت خود درخواست کردهاند که در انتظار این روز بزرگ باشند.
اگرچه مسئله ظهور از بشارات کلّی مربوط به عالمگیر شدن اسلام و غلبه حقّ بر باطل، استنباط میشود؛ ولی این به آن معنا نیست که مسئله ظهور، تنها یک مفهوم استنباطی از مضمون احادیث است. چون متن و عین عبارات نصوص روایی بهطور مستقلّ بر آن دلالت دارند و استناد عمدهی اهل ایمان به همین نصوص است که باصراحت به ظهور حضرت مهدی (ع) و علائم آن دلالت دارند.
وقتی معلوم شد مبنای پیدایش این عقیده، بشارتهای کلّی و نصوص و متون روایی است میتوان گفت اوضاع و رویدادهای تاریخی که بعد از پیامبر (ص) رخ داد در پیدایش آن نقشی نداشته است.
زیرا مبدأ این اندیشه عصر رسالت است و احادیث مربوط به آن متجاوز از هزار روایت است که در کتابهای حدیث و تفسیر و بسیاری از کتابهای دیگر نقل شده است و علمای بزرگ اهلسنّت هم دربارهی آن کتابهای مستقلّی تألیف کردهاند و کتابهایی که بیش از دوازده قرن از تألیف آنها میگذرد و توسّط بزرگترین خبرگان و محقّقان علوم اسلامی نگاشته شدهاند باصراحت دلالت دارند که شخص پیامبر اکرم (ص) مسئله ظهور مهدی موعود (ع) را بشارت دادهاند و این بشارتها را صحابه آن حضرت و تابعین صحابه و بعد از آنها طبقات دیگر از مردم نقل کردهاند.
۱۶) قرآن و مهدویّت
درباره ولایت ائمهی اثنیعشر (ع) و حکومت عدل حضرت مهدی (ع) و جهانگیر شدن اسلام به کدام آیه از قرآن کریم میتوان استشهاد نمود؟
پاسخ:
آیاتی که از مضمون آنها استفاده میشود که ائمّه اثنیعشر (ع) ولایت و امامت دارند بسیار است.
ازجمله آنهاست آیهی:
﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ولِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾؛[4]
«تو فقط بیمدهندهای و برای هر گروهی هدایتکنندهای است».
و آیهی:
﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾؛[5]
«پیمان من به ستمکاران نمیرسد! – و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم میباشند، شایسته این مقامند».
و آیهی:
﴿أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ﴾؛[6]
«آیا کسی که هدایت بهسوی حقّ میکند برای پیروی شایستهتر است».
این آیات از آن جهت به این مطلب دلالت دارند که از آنها خالینبودن جامعه از امام و عصمت صاحب مقام امامت و اعلمیّت او از دیگران استفاده میشود که این امر از اصول اعتقادی اختصاصی شیعه است و از آیهی شریفهی:
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ﴾؛[7]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا را و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را».
این مبنای شیعه - که امام و ولیّ امر باید معصوم باشد - استفاده میشود زیرا در این آیه بهطور مطلق دستور داده شده که از اولیالامر اطاعت شود. اطاعت از رسول را که در مطلق امور است با اولیالامر در یک کلمه - صیغه امر اَطیعوا - کنار هم بیان کرده است.
بدیهی است کسی که مؤمنین اینگونه بهطور مطلق مأمورٌبه اطاعت از او میشوند، باید معصوم و برکنار از خطا و اشتباه باشد، و چنانکه مسلّم است در بین تمام فرقههای اسلامی فقط شیعه قائل به عصمت امام است.
علاوهبراین، تفاسیر و احادیث معتبر نیز به این دلالت دارند که مراد از آیهی کریمهی (أَطِیعُوا اللهَ...) و آیات دیگر، ائمّه اثنیعشر (ع) است و در این تفاسیر به نامهای مبارک آن بزرگواران هم تصریح شده است.[8]
و امّا در مورد جهانگیر شدن دین اسلام و غلبه آن بر تمام ادیان کافی است به ایات ۳۲ و۳۳ از سورهی توبه، و آیه ۲۸ سورهی فتح، و آیه ۶ و۸ از سورهی صفّ، و آیات متعدّد دیگر توجه شود، در آنها وعده ظهور و غلبه دینِ حقّ بر تمام ادیان داده شده است، و عدهای که با ظهور حضرت مهدی (ع) تحقّق خواهد یافت و این تخلّفناپذیر است.
و امّا در خصوص ظهور حضرت مهدی (ع) آیات بسیاری به آن تفسیر شده که در کل متجاوز از یکصد آیه است و کتاب المحجّة فیما نزل فی القائم الحجّة همه آنها را گردآوری کرده است.[9]
و ازجمله آنهاست این آیه کریمه:
﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمْ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِم أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً ومَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَاُولَئِکَ هُمُ الفَاسِقُونَ﴾؛[10]
«خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد همانگونه به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و ترسشان را به آرامش و امنیّت مبدّل میکند آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند آنها فاسقانند».
این آیه کریمه:
﴿وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾؛[11]
«ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم».
و این آیهی کریمه:
﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾؛[12]
«در زبور بعد از ذکر - تورات - نوشتیم بندگان شایستهام وارث - حکومت - زمین خواهند شد!».
۱۷) عقیده به ظهور مهدی و منجی و پیدایش متمهّدیان
عقیده به ظهور مهدی و منجی موجب پیدایش متمهّدیان در طول تاریخ شده است، و بعضی این پیشامد را توجیهی برای کنارگزاردن این تفکر قرار میدهند، این دیدگاه تا چه حدّ میتواند قابل قبول باشد؟
پاسخ:
این دیدگاه بههیچ وجه قابل قبول نیست وگرنه باید بشر همه دیدگاههای مثبت را کنار بگذارد، چرا که همه آنها کموبیش مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند. این همه اشخاص که دعوی خدایی کردهاند و یا خود را مظهر خدا، و متّحد با خدا و خدا را حالّ در خود دانستهاند همه از اصل اعتقاد به خدا سوء استفاده کردهاند. این کار بههیچ وجه به مسئله اعتقاد به خدا ضرری نمیزند.
همچنین اینهمه پیغمبران دروغین که ادعای پیامبری کرده و مردمی را گمراه کردهاند، به صحیح بودن اصل نبوت آسیبی نمیرساند این مسئله کموبیش در هر فنّ و صنعتی پیش میآید ولیّ آن پیشامد به اصل آن فنّ ضرر نمیرساند.
خلاصه هر اسم و کلمهای که معنای خوب و جاذب دارد، اگر در ضدّش به کار گرفته شده مثلاً به خائن امین و به ظالم عادل، و به جاهل عالم، و به فاسق متّقی گفته شده است و یا اینکه همهی خیانتها و مظالم را تحت عنوانهای خیرخواهی و اصلاحطلبی در طول تاریخ انجام دادهاند هیچکدام به اصل این ارزشها و امور خیر صدمه نمیزند.
خودآزمایی
1- نقطه کمال ظاهری و شکوفایی کامل امامت، چه زمانی است؟
2- آیا مسئله ظهور، تنها یک مفهوم استنباطی از مضمون احادیث است؟ توضیح دهید.
3- دو آیه از قرآن را بیان کنید که از مضمون آنها استفاده میشود که ائمّه اثنیعشر(ع) ولایت و امامت دارند؟
پینوشتها
1. اشاره به آیهی ۱۲۴ سوره بقره: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمِّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾
2. ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص۵۲-۲۲۱ (باب۳، فصل۲-۲۵).
3. ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ج۲، ص۵۲-۲۲۱ (باب۳، فصل۲-۲۵).
4. رعد، ۷.
5. بقره، ۱۲۴.
6. یونس، ۳۵.
7. نساء، ۵۹.
8. صدوق، کمالالدین، ص۲۵۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۹؛ حویزی، نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۹.
9. ر.ک: بحرانی، المحجة فیما نزل فی القائم الحجه.
10. نور، ۵۵.
11. قصص، ۵.
12. انبیاء، ۱۰۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی