کد مطلب: ۴۵۲۶
تعداد بازدید: ۱۰۲۸
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۲
پیرامون شخصیّت، زندگانی، غیبت و ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) | ۱۱
باید دانست که پرسش از سرّ غیبت در زمان ما آغاز نشده و اختصاص به این عصر ندارد. از زمانی که غیبت آن حضرت شروع شد و بلکه پیش از آن زمان و پیش از ولادت آن حضرت، از وقتی که پیغمبر و امامان(ع)، از غیبت حضرت مهدی(ع) خبر دادند این سؤالات مطرح شده...

بخش دوّم؛ پیرامون اسرار و فلسفه غیبت | ۱


سرّ غیبت


پیش از آنکه از فواید و مصالح غیبت حضرت صاحب‌الزّمان‌(ع) سخن به میان آوریم، باید در نظر بگیریم که تاکنون علوم و دانش‌هایی که بشر از راه‌های عادّی تحصیل کرده به کشف تمام اسرار خلقت موجودات این عالم موفّق نشده و اگر علم، هزارها بلکه میلیون‌ها سال دیگر هم جلو برود هنوز معلومات او در برابر مجهولاتش بسیار مختصر و ناچیز است و به گفته یکی از دانشمندان بزرگ، مثل «لا شئ» است در مقابل بی‌نهایت و این در صورتی است که ما علم تمام انسان‌ها را به حساب آوریم. و امّا اگر علم یک عالِم، و دانش یک دانشمند را بخواهیم در نظر بگیریم اصلاً قیاس آن با اسرار و رازهای کشف‌نشده خنده‌آور و نشانه جهل و نادانی است.
جایی که حضرت مولا امیرالمؤمنین‌(ع) می‌گوید:
«سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَری مِنْ خَلْقِكَ، وَمَا أَصْغَرَ عَظیمَةٍ فِی جَنْبِ قُدْرَتِكَ»؛[1]
«منزّهی تو، چه بزرگ است آنچه را ما از آفرینش تو می‌بینیم و چه کوچک است آن در جنب آنچه از قدرت تو از ما پنهان است».
حال دیگران معلوم است.
بنابراین کسی نمی‌تواند نسبت به وجود یکی از پدیده‌های این جهان بزرگ به‌علّت عدم کشف سرّ پیدایش و آفرینش آن اعتراض کند و یا پاره‌ای از نظامات و قوانین عالم تکوین را بی‌فایده و بی‌‌مصلحت بداند.
هیچ‌کس هم نمی‌تواند به‌طور یقین ادّعا کند که در کوچک‌ترین پدیده و حوادث جهان، سرّی و نکته‌ای نهفته نیست همچنان که کسی نمی‌تواند ادّعا کند که به تمام اسرار عالم واقف و آگاه است. فلاسفه و حکما و دانشمندان قدیم و جدید همه این درک را برای خود افتخار دانسته و گفته‌اند.
هرگز دل من ز علم محروم نشد
 کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتادودو سال جهد کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
به جایی رسیده دانش من
که بدانم هنوز نادانم
و شاعر دانشمند و حکیم عرب گوید:
مَا لِلتُّرَابِ وَلِلْعُلُومِ وَإِنَّمَا
یَسْعَی لِیَعْلَمَ أَنَّهُ لا یَعْلَمُ[2]
معروف است زنی از بزرگمهر ـ حکیم مشهور ایرانی ـ مسئله‌ای پرسید، حکیم در پاسخش گفت: نمی‌دانم.
زن گفت: ای حکیم، شاه به تو حقوق و ماهیانه می‌دهد که با سرانگشت علم و حکمت خویش، گره از مشکلات مردم بگشایی، شرم نمی‌داری که در جواب مسئله من به جهل و نادانی خود اقرار می‌کنی؟
حکیم گفت: آنچه را شاه به من می‌دهد در برابر معلومات و دانایی‌هایی است که دارم ولی اگر بخواهد در مقابل مجهولات و نادانسته‌های من عطا کند هرگاه تمام زر و سیم دنیا را به من بدهد کم داده است.
پس بشر باید در راه کشف مجهولات و درک اسرار، همواره کوشا باشد و اگر در یک جا کنجکاوی و تجسّسات او در راه کشف سرّی به جایی منتهی نشد، آن را دلیل بر عدم آن نگیرد.
همان‌طور که وقتی چشم‌های او مسلّح به تلسکوپ‌های قوی و میکروسکوپ‌های ذرّه‌بین نبود، حقّ نداشت منکر وجود موجودات ذرّه‌بینی و میلیون‌ها کرات غیرمکشوف آسمانی شود.
همان‌طور که حیواناتی که همه رنگ‌ها را نمی‌بینند یا همه را به یک رنگ می‌بینند نمی‌توانند رنگ‌هایی را که انسان با جلوه‌های گوناگون می‌شناسد انکار نمایند.
همان‌طور که صداها و امواج صوتی تحت سمعی و امواج فوق سمعی را کسی نمی‌تواند انکار کند.
این قاعده که بیان شد در عالم تکوین و در عالم تشریع هر دو جاری است. در عالم تشریع، مواردی داریم که هنوز عقل ما به فلسفه آن به‌خصوص راه نیافته و تشریع با تکوین مطابق شده، همان‌طور که در عالم تکوین، در این موارد حقّ اعتراض نداشتیم، در عالم تشریع هم حقّ ایراد و اعتراض نداریم.
بله اگر در هریک از این دو ناحیه (تشریع و تکوین) به موردی برخوردیم که عقل صحیح و برهان درست ما را به عدم مصلحت و شرّ آن راهنمایی کرد می‌توانیم ناراحت شویم؛ ولی تا حال چنین موردی در عالم تکوین و تشریع پیدا نشده و بعد هم هرگز پیدا نخواهد شد.
بعد از این مقدّمه می‌گوییم: ما در ایمان به غیبت حضرت امام‌زمان‌(ع) به‌هیچ‌وجه محتاج به دانستن سرّ آن نیستیم و اگر فرضاً نتوانستیم به هیچ‌یک از اسرار آن برسیم، در ایمان به آن جازم، و آن را به‌طور قطع باور داریم و اجمالاً می‌دانیم که مصالح و فواید بزرگی در این غیبت است امّا میان دانستن و ندانستن ما، با واقع‌شدن و واقع‌نشدن آن هیچ رابطه‌ای نیست چنانچه اگر ما اصل غیبت را هم نشناسیم به واقعیّت آن صدمه‌ای وارد نمی‌شود.
غیبت آن حضرت امری است واقع‌شده که معتبرترین احادیث از آن خبر داده و جمع بسیاری از بزرگان در این مدّت به درک حضور مقدّس آن حضرت نایل شده‌اند، پس میان این مطلب یعنی ندانستن سرّ غیبت و صحّت امکان وقوع آن هیچ ارتباطی اصلاً و قطعاً وجود ندارد. می‌توانیم بگوییم ما سرّ غیبت آن حضرت را نمی‌دانیم و مع‌ذلک به غیبت آن بزرگوار ایمان داریم، مثل اینکه فایده بسیاری از چیزها را نمی‌دانیم ولی به وجود و هستی آنها عالِم و داناییم.


سخنی در فواید غیبت


باید دانست که پرسش از سرّ غیبت در زمان ما آغاز نشده و اختصاص به این عصر ندارد. از زمانی که غیبت آن حضرت شروع شد و بلکه پیش از آن زمان و پیش از ولادت آن حضرت، از وقتی که پیغمبر و امامان(ع)، از غیبت حضرت مهدی(ع) خبر دادند این سؤالات مطرح شده:
چرا غیبت می نماید؟ و فایده غیبت چیست؟
و در زمان غیبت به چه نحو و چگونه از وجود شریف آن حضرت منتفع می‌گردند؟
در جواب این پرسش‌ها، راهنمایان بزرگ ما که ما را به ظهور حضرت مهدی موعود ولیّ عصر(ع) بشارت داده‌اند، پاسخ‌هایی فرموده‌اند که خلاصه بعضی از آن پاسخ‌ها این است.
۱. علّت عمده و سرّ بزرگی و حقیقی غیبت معلوم نخواهد شد مگر بعد از ظهور آن حضرت همان‌طور که حکمت کارهای خضر(ع) در موقعی که موسی(ع) با او مصاحبت داشت، معلوم نشد مگر در وقت مفارقت آنها.[3]
همان‌طور که فایده و ثمره خلقت هر موجودی اعمّ از جماد و نبات و حیوان و انسان بعد از گذشتن ماه‌ها و سال‌ها ظاهر شده و می‌شود.
2. حکمت‌ها و اسرار معلومی در این غیبت است که از آن جمله امتحان بندگان است زیرا به‌واسطه غیبت، مخصوصاً اگر سرّ آن نامعلوم باشد مرتبه ایمان و تسلیم افراد در برابر تقدیر الهی ظاهر می‌شود و قوّت تدیّن و تصدیق آنان معلوم و آشکار می‌گردد. همچنین در زمان غیبت به‌واسطه حوادث و فتنه‌هایی که روی می‌دهد، شدیدترین امتحانات از مردم به عمل می‌آید که شرح آن در اینجا میسّر نیست.
و ازجمله آن اسرار این است که در دوره غیبت، ملل جهان به‌تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان‌دهنده وضع بشر، آمادگی علمی و اخلاقی و عملی پیدا کنند؛ زیرا ظهور آن حضرت مانند ظهور انبیا و سایر حجج نیست که مبتنی بر اسباب و علل عادّی و ظاهری باشد بلکه روش آن سرور در رهبری جهانیان مبنی بر حقایق و حکم به واقعیّات و ترک تقیّه، شدّت در امر به معروف و نهی از منکر و مؤاخذه سخت از عُمّال و ارباب مناصب و رسیدگی به کارهای آنها است که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف، و ترقّی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد به‌طوری‌که استعداد عالم‌گیر شدن تعالی اسلام و جهانی ‌شدن حکومت احکام قرآن فراهم باشد.
در خاتمه لازم است توجّه خوانندگان محترم را به کتاب‌های بسیار پرارزشی که در موضوع غیبت تألیف شده مانند کتاب الغیبه نعمانی، الغیبه شیخ طوسی و کمال‌الدین و تمام‌النعمه صدوق جلب کنم؛ زیرا مطالعه این کتاب‌ها برای درک قسمتی از اسرار غیبت بسیار مفید و سودمند است.
امید است خداوند متعال به فضل و کرم خود فَرَج حضرت ولیّ عصر‌(ع) را نزدیک و چشم ما را به جمال عدیم‌المثال آن حضرت روشن و حکومت جهانی اسلام را تشکیل، و دنیا را از ظلم و ستم و مفاسد سیاست‌های متضادّ و جاه‌طلبی افراد نجات بخشد. بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ(ع).


خودآزمایی


1- چرا کسی نمی‌تواند نسبت به وجود یکی از پدیده‌های این جهان بزرگ به‌علّت عدم کشف سرّ پیدایش و آفرینش آن اعتراض کند؟
2- از جمله حکمت‌ها و اسرار غیبت چیست؟
3- دو کتاب که در موضوع غیبت تألیف شده است را نام ببرید.
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]. نهج‌البلاغه، خطبه109 (ج1، ص210)؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص194.
[2]. تراثنا، ش13، ص203. «خاک را با علوم چه مناسبت، همانا می‌کوشد تا بداند که او نمی‌داند».
[3]. کهف، ۶۵ ـ ۸۲.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: