بخش اوّل؛ گوشهای از فضائل و مناقب اهل بیت(ع) | ۲
فضیلت سوّم: اهمّیّت ولایت اهل بیت پیامبر(ص)
اگرچه در احادیث قبل به عظمت مقام ولایت اهل بیت(ع) اشاره شد امّا محتوای این حدیث بسی قابل توجّه است که امام سجّاد(ع) فرمود:
عَن اَبِی حَمْزَه قالَ: قالَ لَنا عَلِی بْنُ الحُسَینِ(ع): اَی البِقاعِ اَفْضَلُ؟ فَقُلْتُ: اَللهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ. قالَ: اِنَّ اَفْضَلَ البِقاعِ ما بَینَ الرُّكْنِ وَ المَقامِ وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عُمِّرَ ما عُمِّرَ نُوحٌ(ع) فی قَوْمِهِ. اَلْفَ سَنَةٍ إِلاّخَمْسینَ عاماً. یصُومُ النَّهارَ وَ یقُومُ اللَّیلَ فی ذلِكَ المَقامِ ثُمَّ لَقِی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیرِ وِلاَیتِنا لَمْ ینْتَفِعْ بِذلِكَ شَیئاً.[1]
ابوحمزه، گوید امام سجّاد(ع) از من سؤال فرمود: کدام نقطه از نقاط زمین افضل است؟ گفتم: خدا و رسولش و فرزند رسولش داناترند. فرمود: افضل نقاط زمین، مابین رکن و مقام است [مقصود از رکن، آن زاویهی از کعبه است که حجرالاسود در آن منصوب است و مقصود از مقام، مقام ابراهیم(ع) است] و اگر به مردی به اندازهی عمر نوح(ع) که در میان قومش به سر بُرد [نهصد و پنجاه سال] عمر داده شود و در تمام این مدّت در این مکان [مابین رکن و مقام] به عبادت خدا بپردازد، روزها، روزهدار و شبها، شبزندهدار باشد، امّا خدا را [به هنگام مرگ] به غیر ولایت ما ملاقات نماید، هیچ بهرهای از آن همه عبادت خود نخواهد داشت.
فضیلت چهارم: مصداق واقعی اهل بیت پیامبر(ص)
خداوند متعال فرموده است: «...إِنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً»؛[2]
همانا خداوند اراده کرده است تا پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را در نهایت پاکی پاک نماید.
اینک باید تفحّص کرد در این آیهی شریفه، مصداق واقعی اهل بیت پیامبر(ص)، چه کسانی هستند؟ اینجا راهی جز استمداد از روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) نداریم و خوشبختانه روایات فراوانی رسیده که با کمال وضوح و صراحت نشان میدهند که آیهی شریفهی تطهیر مخصوص پنج نور پاک و مقدّس، یعنی رسولالله الاعظم(ص)، امیرالمؤمنین علی(ع)، صدّیقهی فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین(ع) است؛ امّا همسران پیامبر، هر چند در حدّ خود از احترام برخوردارند، از محدودهی آیهی تطهیر خارجند.
اکنون به نمونهای از روایات رسیده در این خصوص توجّه فرمایید:
از اُمّ سَلَمه، زوجهی پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است که روزی رسول خدا در حجرهی من بود. فاطمه(س) آمد، در حالی که خوراکی برای پدر آورده بود.
رسول اکرم(ص) فرمود: همسر و دو فرزندت حسن و حسین را صدا کن بیایند. آنها را آورد. در حالی که مشغول صرف غذا بودند، این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد:
...إِنَّما یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً؛
پس از نزول آیه، رسول خدا(ص) قسمتی از عبای خود را که بر دوشش بود، بر سر آن چهار نفر افکند و آنها را زیر عبا کنار خود جا داد و آنگاه دست خود را از عبا بیرون آورد و به سمت آسمان بلند کرد و فرمود:
اَللّهُمَّ هؤُلاءِ أَهْلُ بَیتی وَ خاصَّتِی فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً؛
«خدایا! اینها اهل بیت و خاندان مخصوص من هستند؛ پلیدی را از آنها دور کن و از هر نوع آلودگی پاکشان گردان».
این جمله را سه بار تکرار کرد. امّ سلمه میگوید: من هم گوشهی عبا را بلند کردم و سرم را داخل بردم و گفتم:
یا رَسُولَ اللهِ اَنَا مَعَکُمْ؛
«ای رسول خدا! آیا من هم با شما هستم»؟
رسول اکرم(ص) گوشهی عبا را از دست من کشید و فرمود:
تَنَحِّی اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ؛
«دور باش، تو بر خیر و نیکی هستی [تو زن خوبی هستی امّا جزو این جمع نیستی]».
فضیلت پنجم: نمایش عظمت محمّد و آل محمّد(ص) به حضرت آدم(ع)
در خصوص نمایش عظمت محمّد و آل محمّد(ص) به حضرت آدم(ع) بر اساس روایات، نوشتهی درخشانی بر ساق عرش مشاهده شد.
دربارهی حضرت آدم(ع) در قرآن چنین آمده است:
وَقُلْنا یا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَدًا حَیثُ شِئْتُما وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِینَ؛[3]
«گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت سُکنا گزینید و از میوههای آن، هرچه که میخواهید بخورید امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد».
در روایت آمده است آن درختی که آدم و حوّا از نزدیک شدن به آن ممنوع شده بودند درخت مقام و منزلت آل محمّد(ع) بوده است چنان که از اباصلت هروی منقول است که خدمت امام ابوالحسنالرّضا(ع) عرض کردم:
یابْنَ رَسُولِ اللهِ اَخْبِرْنِی عَنِ الشَّجَرَةِ الَّتِی اَكَلَ مِنْها آدَمُ وَ حَوّا ما كانَتْ؛
«بفرمایید درختی که آدم و حوّا از آن تناول کردند و بر اثر آن مطرود از قرب جوار حق گشتند، چه درختی بوده است»؟
امام رضا(ع) فرمود:
اِنَّ آدَمَ ع لَمّا اَكْرَمَهُ اللهُ تَعالى ذِكْرُهُ بِاِسْجادِ مَلائِكَتِهِ وَ بِاِدْخالِ الْجَنَّة قالَ فِی نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اللهُ بَشَراً اَفْضَلَ مِنِّی؛
«وقتی خداوند عزّوجلّ آدم را مورد اکرام خود قرار داد و فرشتگان را به سجدهی در مقابل او واداشت و داخل جنّتش نمود، او پیش خود گفت: آیا خدا بشری برتر از من آفریده است»؟
فَعَلِمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ما وَقَعَ فِی نَفْسِهِ؛
«خداوند از آنچه در خاطر آدم گذشت، آگاه شد».
فَناداهُ اِرْفَعْ رَأْسَكَ یا آدَمُ وَ انْظُرْ اِلَى ساقِ عَرْشِی؛
«پس به او ندا کرد؛ ای آدم! سر به بالا بگیر و به ساق عرش من نگاه کن».
فَرَفَعَ آدَمُ رَأْسَهُ فَنَظَرَ اِلَى ساقِ الْعَرْشِ فَوَجَدَ عَلَیهِ مَكْتُوباً؛
«آدم سر خود را بالا گرفت و به ساق عرش نگاه کرد و دید در ساق عرش این چند جمله نوشته است».
لا اِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِی بْنُ اَبِیطالِبٍ اَمِیرُالْمُؤْمِنینَ وَ زَوْجَتُهُ فاطِمَة سَیدَة نِساءِ الْعالَمِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سَیدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّة؛
آدم از دیدن این نوشته تعجّب کرد و گفت:
یا رَبِّ مَنْ هَؤُلاءِ؛
«ای خدای من! اینان کیانند»؟
قالَ عَزَّوَجَلَّ هُؤلاءِ مِنْ ذُرِّیتِكَ وَ هُمْ خَیرٌ مِنْكَ وَ مِنْ جَمیعِ خَلْقِی وَ لَوْ لا هُمْ ما خَلَقْتُكَ وَ لا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النّارَ وَ لَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ فَاِیاكَ اَنْ تَنْظُرَ اِلَیهِمْ بِعَینِ الْحَسَدِ وَ تَمَنّى مَنْزِلَتَهُمْ؛[4]
«خداوند عزّوجلّ فرمود: اینها از فرزندان تو [در عالم طبع] هستند و اینها از تو و از تمام خلق من بهترند و اگر اینها نبودند، نه تو را خلق میکردم و نه بهشت و جهنّم و نه آسمان و زمین را. حال بپرهیز از اینکه به چشم حسد به آنها بنگری و مقام و منزلت آنها را برای خویش آرزو کنی»!
فضیلت ششم: امام(ع)، حافظ نظام عالم به اذن خداوند
آری؛ وجود اقدس امام(ع) به اذن خدا حافظ نظام عالم است. روزیِ روزیخواران به یُمن و برکت امام(ع) به آنها میرسد؛ ثبات و بقاء زمین و آسمان در پرتو نور وجود اقدس امام محقّق میگردد.
بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الاَرْضُ وَ السَّماء؛[5]
به میمنت وجود مبارک امام زمان(عج) مردم روزی میخورند و به سبب حضور او در عالم، آسمان و زمین آرام است.
و ضمناً این روایت را نیز مورد توجّه قرار بدهیم که حضرت امام باقر(ع) به نقل از آباء کرامش از امام امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) از جبرئیل که خداوند تبارک و تعالی فرمود:
لَاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِیةٍ فِی الْإِسْلامِ دَانَتْ بِوَلاَیةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیسَ مِنَ اللهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِیةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِیةٍ فِی الْإِسْلامِ دَانَتْ بِوَلایةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِیةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً؛[6]
«قسم به عزّت و جلال خودم، من بطور حتم عذاب میکنم هر امّتی از امم اسلامی را که تن به ولایت و حاکمیّت پیشوای جائری بدهد که از جانب خدا منصوب به ولایت نشده باشد اگرچه آن امّت در اعمال خود صالح و پرهیزکار از گناهان باشد. و بطور حتم مشمول عفو خود قرار میدهم هر امّتی را که تن به ولایت پیشوای عادلی بدهد که منصوب از جانب خدا باشد اگرچه آن امّت در اعمال خود ناصالح و بدعمل باشد»!
فضیلت هفتم: شیرینی اسامی بزرگان دین(ع)
اسمای خاندان عصمت و طهارت(ع) اسامی شیرین و باحلاوتی است.
در زیارت جامعهی کبیره میخوانیم «وَ أسْمَاؤُکُمْ فِی الْأسْمَاءِ»
ما همه اسم داریم، و اهل بیت اطهار(ع) هم اسم دارند. اسم من محمّد است؛ اسم رسول خدا هم محمّد است؛ امّا اسم محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین و... اسمهایی است که زمین و آسمان و کلّ عالم امکان، به حقیقت آن اسمها روشنی یافته است. «وَ بِأَسْمائِكَ الَّتِی مَلَاَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَیءٍ»[7]، اسمهایی که ارکان وجودی همه چیز را پر کرده و تدبیر امور عالم در پرتو نور آنها جاری گشته است:
در فراز زیارت جامعه کبیره آمده است «فَما اَحْلَی اَسْمائکُم، پس چه قدر شیرین است اسمهای شما» و بهراستی اهل ایمان وقتی نام مقدّس رسولالله(ص) را میشنوند، تار و پود دلهایشان میلرزد و احساس لذّت میکنند. اسم پیامبر اکرم(ص) ملاحت خاصّی دارد که هیچ کدام از اسماء، این ملاحت را ندارند. نامهای علی، حسن و حسین در جای خود خوب و شیرین است، امّا نام محمّد، ملاحت و شیرینی خاصّی دارد. رسانههای ممالک اسلامی وقتی این جملهی نورانی: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ الله»، را در سراسر دنیا پخش میکنند، چه حلاوت و شیرینی لذّت بخشی در روح و روان پیروانش به وجود میآید. دنبال آن از رسانههای شیعیان، این جملهی افتخارآمیز پخش میگردد که «اَشْهَدُ اَنَّ اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیّاً وَلیُّ الله»، و با صدای بلند به دنیا اعلام میکنند که صاحب این اسم شریف، حاکم بر زندگی ماست و این بزرگترین افتخار ماست و چه محروم از سعادتمند آنان که از این اسمهای زینتبخش اعراض میکنند و نام کفّار را بر روی فرزندانشان میگذارند: داریوش، کورش، کیخسرو و جمشید و... ما دوستان اهل بیت از این که ما را به نام محمّد، علی، حسن، حسین، فاطمه، زهرا، بتول و عذرا میخوانند احساس شعف میکنیم و به خود میبالیم که همنام با اولیای خدا و مقرّبان درگاه خدا میباشیم. در روایت آمده است:
اِذا سَمَّیْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَاَکْرِمُوهُ وَ وَسِّعُوا لَهُ فِی الْمَجالِسَ وَ لا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً؛[8]
«وقتی نام فرزندتان را محمّد گذاشتید، او را گرامی بدارید، در مجالس احترامش کنید و چهرهی خود را نسبت به او عبوس نکنید».
از اینجا بفهمیم وقتی همنامی با آن بزرگواران اینچنین ارزش دارد، پس همخویی با آن پاکان چقدر وظیفه داریم که بکوشیم خود را در حدّ خود، با آنها همخو سازیم تا نزد خدا مورد لطف و عنایت قرار گیریم.
خودآزمایی
1- مصداق واقعی اهل بیت پیامبر(ص)، چه کسانی هستند؟
2- در خصوص نمایش عظمت محمّد و آل محمّد(ص) به حضرت آدم(ع) مختصری توضیح دهید.
3- شرط قبول همه عبادات چیست؟
پینوشتها
[1]ـ ثوابالاعمال، ص ۲۰۴.
[2]ـ سورهی احزاب، آیهی ۳۳.
[3]ـ سورهی بقره، آیهی ۳۵.
[4]ـ عیون اخبارالرّضا(ع)، ج۱، ص۳۰۷.
[5]ـ دعای عدیله، مفاتیح الجنان.
[6]ـ کافی، ج۱، ص۳۷۶.
[7]ـ دعای کمیل، مفاتیح الجنان.
[8]ـ مستدرکالوسائل، ج۱۵، ص۱۳۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی