کد مطلب: ۴۵۴۰
تعداد بازدید: ۶۲۰
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۷
امام حسن مجتبی(ع) سبط اکبر رسول خدا(ص) | ۴
از دیدگاه قرآن کریم، مال دنیا «خیر» است و «حبّ الخیر» هم طبیعی است؛ آنچه که در قرآن مورد «ذمّ و نکوهش» قرار گرفته است، «حبّ شدید نسبت به مال دنیاست»...

بخش اوّل؛ گوشه‌ای از فضائل و مناقب اهل بیت(ع) | ۴


 
فضیلت دوازدهم: تصرّف همه جانبه امام(ع)


در تفسیر برهان از قول حضرت امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
سُبحانَ الَّذِی سَخَّرَ لِلْاِمامِ کُلَّ شَیْءٍ؛
«پاک و منزّه است آن خدایی که همه چیز را مسخّر و مطیع فرمان امام قرار داده است».
وَ جَعَلَ لَهُ مَقالیدَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ؛
«تمام کلیدهای آسمان و زمین را در اختیار او قرار داده است».
یعنی خداوند متعال قدرت تصرّف در همه جا و همه چیز عالم را به امام عنایت فرموده است. (لِیَنُوبَ عَنِ اللهِ فِی خَلقِهِ؛[1] تا نایب و جانشین خدا در خلق خدا باشد) و به اذن خدا کار خدا را در عالم انجام بدهد.
همچنین از امام صادق(ع) در مورد «شقّ القمر» نقل شده که وقتی کفّار به پیامبراکرم(ص) گفتند، اگر راست می‌گویی ماه را دو نیمه کن؛ جبرئیل نازل شد:
اِنَّ اللهَ یَقْرِئُکَ الْسَّلامَ وَ یَقُولُ لَکَ اِنِّی قَدْ اَمَرْتُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ بِطاعَتِکَ؛[2]
«خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید، من همه چیز را مطیع فرمان تو قرار داده‌ام».
یعنی اگر اشاره کنی ماه به فرمان تو منشق می‌شود. در زیارت جامعه، خطاب به اهل بیت رسول(ع) می‌خوانیم:
ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لَکُمْ؛
«همه چیز رام و مطیع فرمان شماست».


فضیلت سیزدهم: مدح خداوند از خاندان عصمت و طهارت(ع)


یکی دیگر از امتیازات شاخص خاندان عصمت و طهارت(ع) نزول آیه‌ی شریفه از سوره‌ی دهر است.
در سوره‌ی دهر که خدا خاندان عصمت(ع) را مورد مدح و ستایش قرار داده است می‌فرماید:
وَ ‌یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِ‌یناً وَ‌یتِ‌یماً وَأَسِ‌یراً؛[3]
آنها طعامی را که محبوب و مورد نیازشان بود به مسکین و یتیم  و اسیر می‌دادند.
در شأن نزول آیه آمده است که حسن و حسین(ع) در کودکی مریض شدند و رسول اکرم(ص) به عیادت تشریف‌ فرما شد و به علی(ع) فرمود: چه خوب است که شما برای شفای حسین نذری کنید. علی و فاطمه(س) و فضّه‌ی خادمه نذر کردند که اگر دو نور دیده شفا یابند، آنها سه روز روزه بگیرند. چندی نگذشت که هر دو شفا یافتند و والدین(ع) و فضّه به نیّت وفای به نذر روزه‌دار شدند و علی(ع) سه من جو برای تهیّه‌ی غذای افطار قرض کرد و فاطمه(س) قسمتی از آن را آرد کرد و چند قرص نان جوین برای افطار آماده شد. نزدیک افطار در کوبیده شد و صدای سائلی به گوش رسید که می‌گفت: من مسکینی از مساکین مدینه‌ام و به غذا نیازمندم. علی(ع) گفت: من سهم خودم را دادم. فاطمه و حسن و حسین(ع) و فضّه‌ی خادمه هم گفتند: ما هم سهم خود را دادیم و آن شب به آب تنها افطار کردند.
فردا باز فاطمه‌(س) با آرد کردن قسمت دیگر از جو چند قرص نان آماده ساخت. نزدیک افطار در کوبیده شد و صدای سائلی به گوش رسید که می‌گفت: من یتیمی هستم بی‌پناه و به غذا نیازمندم. باز تمام افراد خانواده غذای منحصر خود را به یتیم دادند و آن شب هم به آب خالی افطار کردند. روز سوّم روزه‌دار شدند و هنگام افطار سائلی رسید و گفت درمانده‌ام و به غذا محتاجم؛ باز آن مقرّبان درگاه الهی ایثار کردند و غذای منحصر خود را به سائل دادند و نتیجتاً سه شبانه‌روز گرسنه ماندند و لذا خداوند منّان در مقام تقدیر از آن خاندان فرموده است:
‌یوفُونَ بِالنَّذْرِ... وَ ‌یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكِ‌یناً وَ ‌یتِ‌یماً وَ أَسِ‌یراً؛[4]
آنها وفا به نذر می‌کنند و غذا را که مورد علاقه [و نیازشان] می‌باشد به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند و گفتار به زبان حالشان این است که:
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِ‌یدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلا شُكُورًا؛[5]
[انگیزه‌ی ما در] اطعام شما تنها برای جلب رضای خداست و از شما نه پاداشی می‌خواهیم و نه انتظار تشکّر داریم.
به اصطلاح اهل ادب، مرجع ضمیر در «حبّه» طعام است و نشان می‌دهد که آن طعام پس از سه شبانه‌روز گرسنگی بر حسب طبع بشری محبوبشان بوده است و با انفاق محبوب در راه خدا مورد تقدیر و تشکّر از جانب خدا قرار گرفته‌اند و آیات شریفه از سوره‌ی انسان (دهر) در مدحشان نازل شده است.
حاصل اینکه از دیدگاه قرآن کریم، مال دنیا «خیر» است و «حبّ الخیر» هم طبیعی است؛ آنچه که در قرآن مورد «ذمّ و نکوهش» قرار گرفته است، «حبّ شدید نسبت به مال دنیاست» که در آیه‌ی سوره عادیات در مذمّت انسان فرموده است:
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَ‌یرِ لَشَدِ‌یدٌ؛
انسان نسبت به مال دنیا محبّت شدید دارد.
آنگونه که خدا و آخرت را به فراموشی سپرده و مالدوستی سراپای وجود او را گرفته است. این اشتباه بزرگ انسان است که دنیا و آخرت او را به تباهی کشیده است و اگر بر اساس دستور آسمانی قرآن در این زمینه عمل می‌کرد یعنی هم تحصیل مال دنیا می‌نمود و هم آن را در راه خدا طبق مقرّرات دین مقدّس انفاق می‌کرد، تأمین موجبات سعادت در دنیا و آخرتش نموده بود.


پول‌گرایی، بدبختی بزرگ بشر


برادران یوسف، آن متاع گرانبهای آسمانی را که خدا به خاندان یعقوب ارزانی داشته بود چگونه بر اثر جهالت و نادانی از خود دور کرده و شمع محفل خود را به سادگی از دست دادند و فضای زندگی خود را در ظلمت فرو بردند. آری! انسان‌های یوسف‌نشناس، به همین درد مبتلا می‌شوند و نسبت به یوسف‌ها و آن سرمایه‌های اصیل حیات، زاهد و بی‌رغبت می‌گردند و آنها را به سادگی از دست می‌دهند. برادرها یوسف را نمی‌شناختند و ارزش او را نمی‌دانستند و با چشم حسد به او می نگریستند و آن قیافه‌ی زیبا را زشت و منحوس می‌دیدند.
آن کاروانی که سر چاه آمدند و یوسف را از چاه بیرون آورده و خریدند و بردند، آنها نیز یوسف را نشناختند. آنها تجارت پیشه بودند و دنبال متاعی می‌گشتند که پول‌آور باشد. تجارت‌پیشه‌ها در قیافه‌ی هر چیزی، جمال پول می‌بینند و به پول عشق می‌ورزند و این یک بدبختی بزرگ است که انسان، عاشق پول بشود و همه چیز را با پول معاوضه کند و زاهدانه از مایه‌ی حیات ابدی خود بگذرد.
در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) از راهی عبور می‌کردند. چند تن از بچّه‌ها که دیده بودند گاهی رسول اکرم(ص) حَسن و حُسینش را روی دوش خود سوار می‌کند، آمدند دور پیغمبر را گرفتند، گفتند، آقا! ما را هم روی دوشت سوار کن، آن طور که حسن و حسین را روی دوشت سوار می‌کنی. از طرفی پیغمبر، مظهر رحمت الهیّه است و صاحب خُلق عظیم که خدا فرموده:
وَ إِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِ‌یمٍ؛[6]
نمی‌خواهد دل بچّه‌ها را بشکند، از طرفی هم مناسب نیست بچّه‌ها را روی دوشش بگیرد. حساب حسن و حسین، حساب دیگری است و رسول‌الله از طرف خدا مأمور است که عظمت آسمانی آنها را به مردم بشناساند و لذا برای اینکه بچّه‌ها دل‌شکسته برنگردند، به بلال که همراهش بود فرمود، برو به خانه ببین چیزی پیدا می کنی بیاوری که من خودم را از این بچّه‌ها بخرم؟ بلال رفت و هشت عدد گردو پیدا کرد و آورد. آن گردوها را بین بچّه‌ها تقسیم کرد. بچّه‌ها تا چشمشان به گردوها افتاد خوشحال شدند و گردوها را گرفته و دست از پیامبر اکرم(ص) برداشتند و سراغ بازی خود رفتند. بعد رسول خدا(ص) فرمود:
رَحِمَ اللهُ اَخِی یُوسُفَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودٍ وَ باعُونِی بِثَمانِیَ جَوزاتٍ؛
«خداوند برادرم یوسف را مشمول رحمت خود قرار دهد، او را به چند درهم فروختند، مرا هم به هشت دانه‌ی گردو فروختند».
حالا آنها بچّه بودند و پیامبر را با هشت عدد گردو معاوضه کردند امّا بزرگسالان کودک صفت را ببینید که پیامبر را با چه چیزها معاوضه کردند. هنوز چند روزی بیش از رحلتش نگذشته بود که به خانه‌اش ریختند و چه جنایت‌ها که مرتکب نشدند.


فضیلت چهاردهم: رفت و آمد ملائکه با اذن ولیّ خدا


و از دیگر امتیازات بارز اهل بیت اطهار(ع) رفت و آمد ملائکه در بیوت آنها با اذن آنهاست.
در روایت مفصّلی که از غرائب[7] روایات است و ضمن آن این جمله از امام امیرالمؤمنین(ع) رسیده که به سلمان فرموده است:
وَ الَّذِ‌ی رَفَعَ السَّماءَ بِغَ‌یرِ عَمَدٍ؛[8]
«قسم به خدایی که آسمان را بی‌ستون برافراشته است».
(لَوْ اَنَّ اَحَدَهُمْ رامَ اَنْ ‌یزولَ مِنْ مَكانِهِ بقَدْرِ نَفَسٍ واحِدٍ لَما زالَ حتّ‌ی آذَنَ لَه؛
«هر یک از فرشتگان بخواهند به قدر یک نفس از جای خود تکان بخورند، تا ذن من نباشد، توانا بر حرکت نخواهند بود».
بعد فرمود: این مقام منحصر به من نیست.
وَ كَذلِكَ ‌یص‌یرُ حالُ وَلَدِ‌ی الحَسَن؛
«پس از من فرزندم «حسن» متصدّی این امر است».
وَ بَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسینِ تاسِعُهُم قائِمُهُم؛[9]
امامان(ع) هریک پس از دیگری دارای این مقامند تا نهمین آن‌ها که قائمشان است. و این است معنای (مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَة) که فرمود:
«شما اهل بیت رسالت، محلّ رفت و آمد فرشتگان هستید و آن‌ها به خانه و بیت شما رفت و آمد و نزول و صعود دارند».
در هنگام ورود به حرم مطهّرشان اذن دخول می‌خوانیم:
ءَأَدْخُلُ ‌یا مَلائِكَةَ اللهِ المُقِ‌یمِ‌ینَ فِ‌ی هذَا الْمَشْهَد؛
«آیا اجازه می‌دهید داخل شوم ای فرشتگانی که در این مشهد مقیم هستید؟»
ءَأَدْخُلُ ‌یا مَلائِكَةَ اللهِ الْمُحْدِقینَ بِهذَا الْحَرَم؛
«آیا اجازه‌ی دخول به من می‌دهید ای فرشتگانی که اطراف این حرم را گرفته‌اید»؟
در زیارت حضرت امام حسین(ع) می‌خوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَ‌یكُم ‌یا مَلائِكَةَ رَبِّ‌ی الْمُحْدِق‌ینَ بِقَبْرِ الْحُسَ‌ینِ عَل‌یهِ السَّلام؛
«سلام بر شما ای فرشتگان خدای من که قبر امام حسین(ع) را در برگرفته‌اید».
پس ملائکة الله، هم در زمان حیات امامان(ع) هم بعد از وفاتشان با آن‌ها در ارتباطند.


خودآزمایی


1- درباره شان نزول آیه «وَ ‌یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِ‌یناً وَ‌یتِ‌یماً وَأَسِ‌یراً» مختصری شرح دهید.
2- اشتباه بزرگ انسان چیست؟
3- یکی از امتیازات بارز اهل بیت اطهار(ع) را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ الناقب فی المناقب، ص ۴۱۸.
[2]ـ تفسیر نورالثّقلین، ج۵، ص۱۷۵.
[3]ـ سوره‌ی انسان، آیه‌ی ۸.
[4]ـ سوره‌ی انسان، آیه‌ی ۸.
[5]ـ سوره‌ی انسان، آیه‌ی ۹.
[6]ـ سوره‌ی قلم، آیه‌ی ۴.
[7]ـ اصطلاح علم رِوایی.
[8]ـ سوره‌ی رعد، آیه‌ی ۲.
[9]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۳۶.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: