بخش نهم؛ دلایل عقلی معاد| ۷
۴ـ پدیدههای روحی با کیفیات مادی همانند نیستند
دلیل دیگرى که مىتواند ما را به استقلال روح و مادى نبودن آن رهنمون گردد این است که: در پدیدههاى روحى، خواص و کیفیتهائى مىبینیم که با خواص و کیفیتهاى موجودات مادى هیچ گونه شباهت ندارد.
زیرا: موجودات مادى «زمان» مىخواهند و جنبهی تدریجى دارند.
دیگر اینکه: با گذشت زمان، فرسوده مىشوند.
از سوى سوم: قابل تجزیه به اجزاء متعددى هستند.
ولی پدیدههاى ذهنى داراى این خواص و آثار نیستند، ما مىتوانیم جهانى همانند جهان فعلى در ذهن خود ترسیم کنیم بدون اینکه احتیاج به گذشت زمان و جنبههاى تدریجى داشته باشد.
از این گذشته عکسهایى که مثلاً از زمان کودکى در ذهن ما نقش بسته با گذشت زمان نه کهنه مىشود و نه فرسوده، و همان شکل خود را حفظ کرده است. ممکن است مغز انسان فرسوده شود ولى با فرسوده شدن مغز، خانهاى که نقشهاش از بیست سال قبل در ذهن ما ثبت شده فرسوده نمىگردد، و از یک نوع ثبات که خاصیت جهان ماوراى ماده است برخوردار است.
روح ما نسبت به نقشها و عکسها خلاقیت عجیبى دارد، و در یک «آن» مىتوانیم بدون هیچ مقدمهاى هرگونه نقشى را در ذهن ترسیم کنیم، کرات آسمانى، کهکشانها و یا موجودات زمینى، دریاها و کوهها و مانند آن، این خاصیت یک موجود مادى نیست بلکه نشانهی یک موجود مافوق مادى است.
بعلاوه ما مىدانیم مثلاً 2 به اضافه 2 مساوى با 4، شکى نیست که طرفین این معادله را مىتوانیم تجزیه کنیم، یعنى عدد 2 یا 4 را تجزیه نمائیم، ولى این برابرى را هرگز نمىتوانیم تجزیه کنیم و بگوئیم «برابرى» دو نیم دارد و هر نیمى غیر از نیم دیگر است، این موضوع ممکن نیست، برابرى یک مفهوم غیر قابل تجزیه است، یا وجود دارد و یا وجود ندارد و هرگز نمىتوان آن را دو نیم کرد.
بنابراین این گونه مفاهیم ذهنى قابل تجزیه نیستند و به همین دلیل نمىتوانند مادى باشند، زیرا اگر مادى بودند قابل تجزیه بودند، و باز به همین دلیل روح ما که مرکز چنین مفاهیم غیر مادى است نمىتواند مادى بوده باشد بنابراین مافوق ماده است ـ دقت کنید.
۵ـ دلایل تجربی بر استقلال روح
تاکنون از طریق چهار استدلال عقلى و منطقى، استقلال روح را اثبات کردهایم و ثابت نمودیم که روح نمىتواند طبق گفتهی مادیها خاصیت فیزیکى یا شیمیایى سلولهاى مغزى بوده باشد بلکه حتماً باید موجودى مافوق مادهی جسمانى باشد.
اکنون به سراغ دلایل تجربى مىرویم تا به کمک آنها «استقلال» و «مادى نبودن» روح را نیز اثبات کنیم.
فلاسفه و دانشمندان روحى امروز، روح را در سر حد مسائل تجربى درآورده و براى آنها که پذیرش استدلالات عقلى برایشان مشکل است صورت حسى و تجربى به این مسئله دادهاند، تا آنجا که جمعى از دیر باورترین دانشمندان علوم طبیعى در برابر این دلائل تجربى تسلیم شده و به وجود روح به عنوان یک موجود مافوق ماده اعتراف کردهاند.
دلایل تجربى را مىتوان در چند قسمت بطور فشرده بیان کرد:
۱ـ اسپرى تیسم و ارتباط با ارواح.
۲ـ خوابهای مغناطیسی.
۳ـ خوابهای عادی و رؤیاها.
۴ـ کارهای خارقالعادهی مرتاضان
۵ـ تله پاتی و انتقال فکر از راه دور
اکنون هریک از این راههاى پنجگانه را بطور فشرده مورد بررسى قرار مىدهیم.
۱ـ اسپری تیسم و ارتباط با ارواح
موضوع ارتباط با ارواح و گفتگو با آنها، امروز به صورت یک علم درآمده، و جمعیتهائى به این نام در نقاط مختلف جهان تشکیل شده است، و به گفتهی دانشمند معروف مصرى فرید وجدى (در جلد چهارم از دائرةالمعارف خود در مادهی روح) در حدود سیصد مجله و روزنامه از طرف «جمعیتهاى روحیون» در سراسر جهان انتشار مىیابد و جمعى از بزرگترین دانشمندان علوم مختلف در این جلسات شرکت داشته و دارند.
در آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان و بسیارى از کشورهاى دیگر کراراً جلساتى به منظور رسیدگى به این موضوع تشکیل شده و افراد سرشناسى از شخصیتهاى مختلف در آن شرکت جستهاند، و در حضور آنها ارتباط با ارواح برقرار شده و کارهاى خارق العادهاى انجام گرفته است.
از جمله در کتاب اصول روانکاوى فروید صفحهی 32، چنین مىخوانیم: یک هیئت 33 نفرى از اساتید دانشگاههاى انگلستان و قضات و مانند آنها براى رسیدگى به این کار تشکیل شد، آنها یک سال و نیم روى این مسئله بررسى کردند که آیا ارتباط با ارواح یک واقعیت است و یا یک خرافه و نیرنگ؟
اما پس از تحقیق، رأى خود را دائر به صحت این موضوع به «انجمن زبان شناسان انگلستان» که از طرف آنها این مأموریت را داشتند تقدیم کردند.
در کتابهاى عالم پس از مرگ (تألیف لئون دنى) و روانکاوى فروید و کتاب على ابطال المذهب المادى، مسائل حیرتآورى که در این جلسات دیده شده به طور مشروح آمده است.
از جمله:
۱ـ سخن گفتن به غیر زبان مادرى (یعنى شخصى را که در خواب مغناطیسى فرو مىبرند و با ارواح تماس مىگیرند، مىتواند احیاناً با زبانى که هیچ گونه آشنایى تا آن روز با آن نداشته، سخن بگوید!).
۲ـ حل مسائل پیچیدهی ریاضى، بوسیلهی کسانى که هیچ گونه آمادگى براى حل این مسائل نداشتهاند در خواب مغناطیسى.
۳ـ نوشتن مطالبى روى الواحى که داخل صندوقى قرار داده بودند و درب آن را بسته و مهر و موم کردهاند!
۴ـ برداشتن اجسامى از روى زمین بوسیلهی ارواح بدون اینکه کسى دست به آنها بزند!
۵ـ ظاهر شدن ارواح به صورت اشباحى در این جلسات.
همانطور که گفتیم اینها مسائلى است که وسیلهی دانشمندان بزرگى مشاهده شده و به صحت آن اعتراف کردهاند و در کتابها و مجلات گوناگون ثبت شده است.
آیا با توجه به این مشاهدات حسى مىتوان گفت روح، همان خواص فیزیکى و شیمیایى سلولهاى مغزى است؟
مادیها در برابر این مطلب حیرتانگیز چه میگویند؟
آنها به یکى از سه جواب دست مىزنند.
۱ـ گاهى مىگویند: اینگونه امور ممکن است از طریق شعبده بازى و تردستى و استفاده از وسائل الکتریکى بوده باشد و یا توطئهها و تبانیهائى از قبل در کار بوده است.
۲ـ ممکن است اینگونه پدیدهها وجود واقعى نداشته باشد و از تلقینهاى پى در پى و مکرر بوسیلهی افراد ورزیده سرچشمه بگیرد.
۳ـ این احتمال نیز هست که قسمتى از این پدیدهها اثر وجدان ناآگاه باشد، به این معنى که یک سلسله از مسائل در وجدان ناآگاه شخص قرار دارد و خود او از آن غافل است و به هنگام خواب مغناطیسى، پرده از روى آن برداشته مىشود، و افرادى که از وجود این وجدان ناآگاه خبر ندارند تصور مىکنند با مسئلهی خارق العادهاى برخورد کردهاند.
ولی دانشمندان روحى (اسپریتها) تمام این راهها را بستهاند و براى اینکه هرگونه احتمال تبانى، و شعبده بازى، و استفاده از وسائل مختلف الکتریکى، از بین برود و جاى کمترین ابهام و ایرادى باقى نماند دست به اقداماتى زدهاند از جمله اینکه:
اولاً گاهى «مدیومها»[1] را از میان بچههاى دو ساله یا کمتر انتخاب مىکنند و پیام ارواح را بوسیله آنها مىشنوند و یا اگر بزرگسالند آنها را در قفس مخصوصى قرار داده و حتى دست و چشم آنها را مىبندند تا هیچ گونه استفادهاى از وسائل خاصى براى آنها ممکن نشود.
ثانیاً شرکت کنندگان در این جلسات همانطور که گفتیم گاهى از میان دانشمندان بزرگ انتخاب میشوند، بدیهى است احتمال تلقین پذیرى در مثل چنین اشخاصى، آن هم بطور دسته جمعى، عادتاً ممکن نیست.
از طرفى گاهى بعضى از حیوانات را در آن جلسات شرکت مىدهند، تا عکس العمل صحنههاى وحشت زا را در آنها بررسى کنند و اتفاقاً نتیجه مثبت است، یعنى آنها با دیدن چنان صحنههائى آمادهی فرار مىشوند و یا فرار مىکنند و شک نیست که مسئلهی تلقین در مورد آنها قابل قبول نیست.
ثالثاً واسطهها و مدیومها گاهى به هنگام خواب مغناطیسى مسائلى را اظهار مىدارند که در گذشته به هیچ وجه به گوش آنها نخورده و احتمال رسوب در وجدان ناآگاه آنها نیست. (به کتابهایى که قبلاً نام بردیم مراجعه شود).
چند یادآوری لازم
در اینجا لازم است براى روشن ساختن جوانب این بحث، چند موضوع را یادآورى کنیم:
۱ـ مسئلهی ارتباط با ارواح گرچه همانطور که گفتیم از نظر محققان این فن، و جمعى از دانشمندان دیگر، یک موضوع قطعى و مسلم است و ما در کتاب «عود ارواح» نام جمع کثیرى از محققانى که به این موضوع صریحاً اعتراف کردهاند آوردهایم، ولى این موضوع به آن معنى نیست که ما ادعاهاى بىاساس جمعى «شیاد» و یا «ساده لوح» را که مدعى ارتباط با ارواحند بپذیریم. زیرا متأسفانهی از مسئله ارتباط با ارواح، سوء استفاده فراوان شده است، و عدهی زیادى از سودجویان حرفهاى و یا ساده لوحان ابله، گاهى چنین ادعاهائى را مىکنند و خود را با همهی ارواح در ارتباط مىدانند، و از این رهگذر احیاناً استفادههاى سرشار مىبرند، اینگونه افراد بدبختانه رنگ خرافى به این مسئلهی علمى و تجربى در انظار بعضى از آگاهان زدهاند، و خیالبافىها و شیادیهاى آنها سبب شده که بعضى اصل موضوع را انکار کنند، در حالى که حساب اینگونه افراد از دانشمندان و محققان این بحث جدا است و گاهى از میان دهها مدعى ارتباط با ارواح، یکى صادق نیست، بنابراین ما باید کاملاً به هوش باشیم و این بحث علمى را از سوء استفادهی افراد شیاد و یا خیالباف برکنار داریم، و فریب مدعیان دروغین را نخوریم، و اعمال نادرست آنها را به حساب این بحث علمى نگذاریم.
مخصوصاً بازى خاصى که میان جمعى به نام ارتباط با ارواح بوسیلهی میزگرد رائج شده و عدهاى بدون هیچ گونه آمادگى علمى یا عملى تنها با تهیه کردن یک میز گرد با یک صفحهی گردان، ادعا مىکنند که کلید عالم ارواح را به دست آورده و با ارواح صغیر و کبیر ارتباط دارند، از روشنترین نمونههاى اینگونه ارتباطهاى قلابى و بى اساس است که باید از آن به شدت بر حذر بود (شرح این مطلب را در کتاب عود ارواح آوردهایم).
۲ـ آیا در منابع اسلامى، دلیل بر امکان ارتباط با ارواح وجود دارد؟
پاسخ این سؤال مثبت است، زیرا در تواریخ اسلامى مىخوانیم که بعد از جنگ بدر پیامبر(ص) دستور داد کشتگان دشمن را در چاهى بریزند، سپس سر در چاه کرد و فرمود: «هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَکُمْ رَبُّکُمْ حَقّاً فَاِنّى قَدْ وَجَدْتُ ما وَعَدَنى رَبّى حَقّاً؛ آیا شما آنچه را خداوند وعده کرده بود یافتید ما که وعدهی خدا را به حقیقت دریافتیم»
بعضی از حاضران گفتند: آیا با افراد بى جانى صحبت مىکنى که به صورت جیفهاى در آمدهاند؟
پیامبر(ص) فرمود: «شما سخنان مرا بهتر از آنها نمىشنوید».[2]
و در نهجالبلاغه مىخوانیم: على – علیهالسلام - به هنگامى که از جنگ «صفین» باز مىگشت در کنار قبرستانى که پشت شهر کوفه قرار داشت ایستاد، و رو به قبرها کرده و با ساکنان آنها چنین سخن گفت:
«اى صاحبان خانههاى وحشتناک و قبرهاى تاریک!... شما پیشرو این قافله بودید و ما به دنبال شما مىآئیم، اما خانههاى شما به دست دیگران افتاد و همسران شما ازدواج کردند و اموال شما تقسیم شد!... اینها خبرهائى است که نزد ماست. نزد شما چه خبر؟... سپس رو به یاران خود کرده و فرمود: اگر به آنها اجازهی سخن دهند به شما مىگویند که بهترین زاد و توشهها تقوا است».[3]
با توجه با این مدارک و مانند آن روشن مىشود که از نظر منابع اسلامى نیز، ارتباط با ارواح امر غیر ممکنى نیست.
۳ـ آیا ارواح همه چیز را مىدانند؟ و یا تمام آنچه را مىدانند مىتوانند بگویند؟
جواب این سؤال مسلماً منفى است، زیرا روح پس از جدائى از این جهان اگر چه فعالیت وسیعترى مىیابد، ولى باز هر چه باشد معلوماتش محدود است، و چنان نیست که از همه چیز آگاه باشد و به فرض محال که به همه چیز آگاه باشد، معلوم نیست که بتواند همه را بازگو کند و جملهی «اگر به آنها اجازهی سخن گفتن داده شود» که در عبارت نهجالبلاغه بود گواه بر این است که آنها مجاز به ذکر همه چیز نیستند.
۴ـ موضوع مهم دیگر اینکه گاهى مسئلهی امکان «ارتباط با ارواح» با مسئلهی «عود ارواح» و زندگى تکرارى، اشتباه مىشود، و بعضى چنین مىپندارند که هر کس معتقد به ارتباط با ارواح است الزاماً باید مسئلهی عود ارواح را نیز بپذیرد، یعنى معتقد باشد که روح بعد از جدائى از بدن در جنین مادر دیگرى قرار مىگیرد، و مجدداً متولد مىشود، و این کار ممکن است چندین بار تکرار گردد و یک روح چندین بار به این جهان بیاید.
ولی این عقیده که همان عقیدهی به تناسخ است اشتباه محض است، زندگى تکرارى ممکن نیست، و روح بعد از جدایى از این بدن در بدن دیگر قرار نخواهد گرفت.
ما دلایل زیادى بر باطل بودن این عقیده در کتاب «عود ارواح» بیان کردهایم، براى آگاهى از آن به کتاب مزبور مراجعه فرمائید.
خودآزمایی
1- بیان کنید در پدیدههاى روحى، کدام خواص و کیفیتهائى مىبینیم که با خواص و کیفیتهاى موجودات مادى هیچ گونه شباهت ندارد؟
2- چرا روح ما غیر مادى است؟
3- دلایل تجربى «استقلال» و «مادى نبودن» روح را نام ببرید.
پینوشتها
[1]. مدیوم به کسى مىگویند که به واسطهی او با ارواح ارتباط پیدا مىکنند، و او را در خواب مغناطیسى فرو مىبرند.
[2]. سیرهی ابن هشام / جلد اول / صفحهی 639.
[3]. نهجالبلاغه / کلمات قصار / حکمت 130.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی