کد مطلب: ۴۵۸۸
تعداد بازدید: ۵۰۷
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۰
شرح دعای مکارم‌الاخلاق| ۹۲
بازتاب عملكرد خوب و حسنات انسان و خدمت به هم‌نوعان، در پرونده عمل و شخصیتِ دینى انسان متجّلى مى شود و هر كس خادم مردم باشد، به خود و سعادت و آینده خویش خدمت كرده است و همین رفتار، سبب محبوبیت نزد دیگران و حكومت بر دل ها و نفوذ در جان ها مى شود.
در مبحث گذشته از ایمان و عمل صالح به عنوان دو عنصر اصلی جلب محبّت یاد کردیم و در این راستا از متخلّق شدن به اخلاق نیکو و تشبّه به اولیاء خدا سخن گفتیم. همچنین به طور مصداقی و ملموس تر به بیان عوامل جلب محبّت پرداختیم و برای شروع از عامل نخست یعنی «سلام کردن» آغاز نمودیم. در این نوشتار نیز به بیان دو مورد دیگر از عوامل و اسباب جلب محبّت خواهیم پرداخت.


احسان و نیکوکاری


بازتاب عملكرد خوب و حسنات انسان و خدمت به هم‌نوعان، در پرونده عمل و شخصیتِ دینى انسان متجّلى مى شود و هر كس خادم مردم باشد، به خود و سعادت و آینده خویش خدمت كرده است و همین رفتار، سبب محبوبیت نزد دیگران و حكومت بر دل ها و نفوذ در جان ها مى شود. به فرموده حضرت رسول صلّى الله علیه و آله: «جُبِلَتِ‏ الْقُلُوبُ‏ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیهَا». دل ها (ى انسان ها) بر این سرشته شده كه هر كه به آن ها نیكى كند دوست بدارند و هر كه به آنان بدى كند، دشمن بدارند.[1] در این زمینه، كلام امیر المؤمنین على علیه السلام نیز چنین است: «مَنْ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ مَالَتْ‏ إِلَیهِ‏ الْقُلُوبُ». هر كس نیكى خویش را به دیگران نثار كند، دل ها به او گرایش مى یابد.‏[2] خادمان مردم، بر قلعه دل ها حكومت مى یابند و فاتح دژ دل ها مى شوند، بى آن كه سپاه و سوارى داشته باشند و تیغ و تیرى بركشند و برافكنند. سلاحشان همان خدمت به دیگران و اندوه زدایى از ایشان و گشودن بال رحمت و عاطفه بر آنان است.[3]
آن كسى را بستایید كه اندر همه عمر / بهر آسایش مردم قدمى بردارد
نیك مرد آن كه نگردد دل او هرگز شاد / مگر از خاطر كس، بار غمى بردارد
آیات فراوانی به موضوع احسان و نیکی به دیگران پرداخته و روایات کثیری در این رابطه وجود دارد که همین نشان گر ارزش و اهمیت والای احسان به دیگران نزد خداوند متعال است. پروردگار حکیم دستور به احسان داده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ ینْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْی یعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ». خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیكان فرمان مى ‏دهد و از فحشا و منكر و ستم، نهى مى‏ كند، خداوند به شما اندرز مى‏ دهد، شاید متذكّر شوید.[4] و در آیات متعددی از محبّت خود به نیکوکاران سخن گفته است: «... وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». و نیكى كنید كه خداوند، نیكوكاران را دوست مى ‏دارد.[5] در جای دیگر پاداش محسنین را چنین تشریح فرموده: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِیادَةٌ وَ لا یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ». كسانى كه نیكى كردند، پاداش نیك و افزون بر آن دارند و تاریكى و ذلّت، چهره ‏هایشان را نمى ‏پوشاند، آن ها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.[6]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله در اهمیّت نیکی کردن به دیگران می فرمایند: «خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَی‏ءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ‏ لِعِبَادِ اللَّهِ‏ وَ خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَی‏ءٌ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ». دو خصلت است که نیکی ای بالاتر از آن وجود ندارد: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا؛ و دو خصلت است شری بالاتر از آن نیست: شرک به خدا و ضرر رساندن به بندگان خدا.[7] و در جای دیگر فرمودند: «سَیدُ الْقَوْمِ‏ خَادِمُهُم». ‏آقا و سرور هر قومی، کسی است که به ایشان خدمت می کند.[8] در نتیجه یکی دیگر از راه های جلب محبّت دیگران، خدمت و احسان به ایشان است.


اهل بیت علیهم السّلام الگوی احسان به خلق


نگاهی گذرا به تاریخ زندگانی انبیاء و اولیاء نشان می دهد که یکی از اولویت های رفتاری آن بزرگواران، احسان و نیکی به دیگران است. جالب این جاست که احسان آن حضرات نه تنها شامل حال مؤمنین بوده، بلکه حتی دشمنان ایشان و غیر مؤمنین را نیز در برمی گرفته است. نمونه بارز این احسان آیه 8 از سوره انسان است که خداوند متعال در توصیف فداکاری و احسان خاندان عترت چنین می فرماید: «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً». و غذاى (خود) را با این كه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسكین» و «یتیم» و «اسیر» مى‏ دهند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، راجع به شأن نزول این آیه شریفه، به نقل از تفسیر کشّاف (از منابع تفسیری اهل سنّت) می نویسد: «در تفسیر كشاف است كه از ابن عباس روایت آمده كه حسن و حسین بیمار شدند، و رسول خدا (ص) با جمعى از صحابه از ایشان عیادت كرد، مردم به على (ع) گفتند چه خوب است براى بهبودى فرزندت- فرزندانت- نذرى كنى، على و فاطمه، و فضه كنیز آن دو نذر كردند كه اگر كودكان بهبودى یافتند سه روز روزه بدارند، بچه ‏ها بهبودى یافتند، و اثرى از آن كسالت باقى نماند.
بعد از بهبودى كودكان، على از شمعون خیبرى یهودى سه مَن قرص جو قرض كرد، و فاطمه یك مَن آن را دستاس، و سپس خمیر كرد، و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر كسى را جلویش گذاشت تا افطار كنند، در همین بین سائلى (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص)، من مسكینى از مساكین مسلمینم، مرا طعام دهید كه خدا شما را از مائده‏ هاى بهشتى طعام دهد، خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدّم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چیزى نخوردند، و شكم گرسنه دوباره نیت روزه كردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پیش روى خود نهادند تا افطار كنند، یتیمى بر در سراى ایستاد، آن شب هم یتیم را بر خود مقدّم (داشتند) و در شب سوم اسیرى آمد، و همان عمل را با او كردند.
صبح روز چهارم كه شد على (ع) دست حسن و حسین (ع) را گرفت، و نزد رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر اكرم وقتى بچه ‏ها را دید كه چون جوجه ضعیف از شدت گرسنگى مى ‏لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار مى ‏آید كه من شما را به چنین حالى ببینم، آن گاه با على و كودكان به طرف فاطمه رفت، و او را در محراب خود یافت، و دید كه شكمش از گرسنگى به دنده‏ هاى پشت چسبیده (در نسخه ‏اى دیگر آمده كه شكمش به پشتش چسبیده)، و چشم هایش گود افتاده، از مشاهده این حال ناراحت شد، در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت: این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتى تهنیت مى ‏گوید، آن گاه سوره را قرائت كرد».[9]
نکته ای که در این جا حائز اهمیّت است، آن است که اهل بیت علیهم السّلام با اسیر هم مانند سایر مسلمین برخورد کردند در حالی که معمولا اسیر به کفّار حربی ای اطلاق می شود که در جنگ با مسلمین به اسارت در آمده باشند.
دانى كه خدا چرا تو را داده دو دست؟ / من معتقدم كه اندر آن سرّى هست
یك دست به كار خویشتن پردازى / با دست دگر ز دیگران گیرى دست


خوش رویی و خوش اخلاقی


در اصطلاح اخلاقی و آموزه های دینی اسلام، به کسی خوش اخلاق گفته می شود که با گشاده رویی، زبانی ملایم و برخوردی شاد و پرنشاط با مردم رو به رو می شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش رویی برخورد کند، لب هایی پر از تبسّم، و کلماتی پر از محبت و لطف داشته باشد. یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام در باره حُسن خلق از ایشان پرسید: «مَا حَدُّ حُسْنِ‏ الْخُلُقِ‏»، حسن خلق چیست؟ امام علیه السّلام در پاسخ فرمودند: «تُلِینُ جَنَاحَكَ وَ تُطِیبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ»، حُسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی، سخنت را پاکیزه گردانی و برادرت را با خوش رویی دیدار نمایی.[10]
این ویژگی اخلاقی از بارزترین صفاتی است که باعث جلب دوستی و محبت شده و در معاشرت های اجتماعی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند.[11] امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «مَنْ‏ حَسُنَتْ‏ خَلِیقَتُهُ‏ طَابَتْ عِشْرَتُهُ». هر کس اخلاقش خوب باشد معاشرتش نیکو می شود.[12] و امام باقر علیه السلام نیز فرموده اند: «الْبِشْرُ الْحَسَنُ‏ وَ طَلَاقَةُ الْوَجْهِ‏ مَكْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ عُبُوسُ الْوَجْهِ وَ سُوءُ الْبِشْرِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَقْتِ وَ بُعْدٌ مِنَ اللَّهِ». چهره نیکو و گشاده باعث جلب محبت و نزدیکی به خداوند می شود و ترش رو بودن و گرفتگی موجب جلب دشمنی (دیگران) و دوری از خداست. [13]
ادامه این بحث را در نوشتار بعدی دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- حدیثی در باره جلب قلوب به وسیله احسان و نیکوکاری بنویسید؟
2- طبق فرموده امام صادق علیه السّلام، حسن خلق چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] من لا یحضره الفقیه ج ‏4 ص 381.
[2] عیون الحكم و المواعظ (للیثی) ص 440.
[3] مقاله: فرهنگ خدمت و احسان (محدّثی، جواد).
[4] سوره نحل/ آیه 90 (ترجمه مکارم).
[5] سوره بقره/ آیه 195 (ترجمه مکارم).
[6] سوره یونس/ آیه 26 (ترجمه مکارم).
[7] تحف العقول ص 35.
[8] من لا یحضره الفقیه ج ‏4 ص 378.
[9] ترجمه المیزان ج ‏20 ص 212.
[10] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏2 ص 103.
[11] پایگاه اطلاع رسانی حوزه، سبک زندگی، خلقیات فردی و اجتماعی، خوشرویی، تاریخ انتشار: 18/11/1396. (با دخل و تصرف).
[12] عیون الحكم و المواعظ (للیثی) ص 443.
[13] تحف العقول ص 296.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: