کد مطلب: ۴۶۰۱
تعداد بازدید: ۷۷۹
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
تهاجم فرهنگی| ۵
یكى از حقایق مسلم در بینش اسلامى این است كه خداوند متعال به مسلمانان با ایمان اجازه نمى‌دهد كه زیر بار ذلت مشركان، كفار و منافقان بروند. این یك اصل اسلامى ریشه‌دار است...

فصل اوّل؛ تهاجم فرهنگی یا زمینه‌ی تسلّط کفار بر مسلمانان| ۵

 

اصل عدم استیلاى كفار بر مسلمین


یكى از حقایق مسلم در بینش اسلامى این است كه خداوند متعال به مسلمانان با ایمان اجازه نمى‌دهد كه زیر بار ذلت مشركان، كفار و منافقان بروند. این یك اصل اسلامى ریشه‌دار است و كسانى كه كم و بیش با مكتب اسلام و اصول و مبانى این دین مقدس، آشنایى دارند، از این حقیقت آگاهند.
درباره این اصل، چه از نظر فقهى ـ بر اساس آیه‌اى كه در قرآن كریم آمده است[1] و چه از نظر مبانى علمى، بحثهاى فراوانى وجود دارد كه در آنها نتایجى كه مطابق شرایط خاص هر زمان بر این اصل متفرّع‌ مى‌شود، مورد تحقیق و بررسى قرار گرفته است.


تحلیلى درباره این اصل


بدون شك، یكى از عوامل سازنده شخصیت، كه در رفتارهاى فردى و اجتماعى انسان تأثیر بسیارى‌ مى‌گذارد، محیط زندگى و تربیتى او‌ مى‌باشد. به همین جهت، روان شناسان و استادان علوم تربیتى، بر سالم‌سازى محیط زندگى خانوادگى و تحصیلى آن براى افراد در سنین مختلف تأكید بسیارى كرده‌اند.
واضح است كه در یك محیط خانوادگى آرام و سالم، فرزندان شایسته‌اى تربیت‌ مى‌شوند. همچنین در یك محیط آموزش سالم و متناسب، دانش آموزان لایق و آینده سازان ارزشمندى پرورش‌ مى‌یابند. هر محیطى از افراد، اشیاء و نمودهایى تشكیل‌ مى‌شود، عناصر محیطى، رابطه میان آن‌ها، چگونگى برخورد افراد یك محیط اجتماعى با یكدیگر و برداشتهایى كه آنها از مسایل اجتماعى دارند، همه در شمار عوامل محیطى به حساب‌ مى‌آیند و براى سلامت محیط، باید مورد توجه و مراقبت قرار گیرند.
بنابر این كسى كه‌ مى‌خواهد جامعه‌اى را اصلاح كند و افراد آن را در پرتو انوار شریعت اسلامى كه متضمن تكامل انسان‌ها‌ مى‌باشد به سوى سعادت جاویدان رهبرى نماید، باید در گام نخست، تلاش كند كه محیط اجتماعی مناسبى را براى رشد افراد آن جامعه در جهت تكامل دینى فراهم سازد.
طبق این حقیقت كه جامعه و شرایط اجتماعى تأثیر بسزایى در ساختار شخصیت افراد دارد، مربیان و مصلحان پیوسته در تلاشند تا محیط سالم و متناسبى براى رشد افراد فراهم شود، چه در محیط كوچك خانواده یا مدرسه و چه در محیط بزرگ اجتماع و در سطح بین المللى. اگر پدر خانواده بخواهد فرزندان شایسته‌اى تربیت كند، باید سعى كند محیط خانواده محیط مناسبى باشد، مربى دبستان یا دبیرستان نیز اگر بخواهد دانش آموزان شایسته‌اى تربیت شوند، باید سعى كند محیط اجتماعى دبستان و دبیرستان، محیط مناسبى باشد.
محیط از افراد، اشیا و نمودها تشكیل‌ مى‌شود؛ اما آنچه داراى اهمیت است، كیفیت برخورد با یكدیگر است كه جزو عوامل محیطى به حساب‌ مى‌آید. طبعاً كسى كه‌ مى‌خواهد جامعه‌اى را اصلاح و آن را به شاهراه سعادت، همان راه و شریعتى كه خداى متعال براى تكامل انسانها قرار داده است هدایت كند و مردم را به سعادت برساند، باید تلاش كند كه محیط اجتماعى مناسبى براى رشد افراد در جهت تكامل دینى فراهم شود.
یكى از مسائل مهمى كه باید در این زمینه مراعات شود، مهیا ساختن محیط اجتماعى براى رشد اشخاص مسلمان، به گونه‌اى است كه همه افراد جامعه در آن احساس شخصیت و سرافرازى كنند، زیرا از مهم‌ترین عوامل زبونى و پستى و شكست انسان در زندگى، احساس حقارت است.
فضاى جامعه اسلامى باید به گونه‌اى باشد كه همه مظاهر زندگى اجتماعى، دلیل و شاهد شخصیت و منزلت و سربلندى مسلمانان باشد، به طورى كه جوانان و فرزندان ما حتى از دوران كودكى این معنى را ادراك كنند، یعنى با تمام وجود احساس كنند كه اسلام مساوى با سربلندى و افتخار است. البته این وظیفه رهبر جامعه است كه با تقویت روح ایمان و ایجاد روحیه سلحشورى در مردم و بالا بردن توان نظامى و دفاعى جامعه، به این هدف و آرزو كه هیچ قدرت مخالفى، جرات كمترین تجاوز و تعرضى را به مرزهاى مسلمین نداشته باشد، جامه عمل بپوشاند، و اجازه ندهد كه آنها تحت هیچ شرایطى تحقیر بشوند، زیرا در چنین جامعه‌اى اوضاع براى رشد و ترقى انسان مساعد نیست. پس یكى از ادله لزوم حفظ عزّت و سیادت، براى جامعه اسلامى این است كه رشد و بالندگى افراد آن در هر زمینه‌اى، در سایه همان احساس عزت و عظمت، امكان پذیر است و بر عكس یك جامعه سرخورده كه خود را تحت سیطره و بهره‌كشى كافران احساس كند، به تدریج شخصیت و هویت اسلامى و منش انسانى خود را از دست‌ مى‌دهد و زمینه زبونى و پستى‌اش در نسلهاى آینده فراهم‌ مى‌گردد.
این در مورد رابطه فرد با جامعه است. اما همین رابطه در سطح بین المللى براى جوامع اسلامى نیز مطرح است. به این معنا كه اگر در سطح جهانى افتخار و عظمت و عزت و سیادت، براى جامعه‌هاى مسلمان پذیرفته شود، طبعاً زمینه بالندگى آنها فراهم خواهد شد و در نتیجه جوامع دیگر نیز به اسلام گرایش و رغبت پیدا خواهند كرد. در صورتى كه اگر جوامع مسلمان در روابط بین المللى با مسائل جهانى به گونه‌اى برخورد كنند كه موجبات ذلت و تحقیرشان فراهم گردد، خداى نخواسته شكست اسلام را در سطح جهانى به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، اگر در جامعه اجازه داده شود كه كسانى به اسلام هجوم بیاورند و مسلمانها در آن جامعه احساس حقارت كنند این جامعه محیط مساعدی براى رشد انسان نیست. بلكه هر قدر محیط اجتماعى دلالت بر سربلندى و افتخار اسلام و مسلمانان داشته باشد، زمینه براى رشد افراد به سوى اسلام و رسیدن به حقایق آن فراهم خواهد بود.
پس باید اسلام در جامعه عزیز باشد و در سایه‌ی آن مسلمانان عزت و سیادت داشته باشند. افراد باید احساس عزت و عظمت كنند. این یكى از دلایلى است كه اسلام اجازه نمى‌دهد كه كفار در محیط اسلامى تسلط داشته باشند و مسلمانان خود را تحت سیطره و تسلط كفار احساس كنند؛ چون اگر چنین احساسى پیدا شود یكى از زمینه‌هاى زبونى و پستى براى نسل آینده‌ی مسلمانان فراهم‌ مى‌شود. در حالیكه اگر احساس عزّت و سربلندى بیشتر باشد، زمینه‌ی بهترى براى رشد جوانان اسلامى فراهم خواهد بود. چنین رابطه‌اى در سطح بین‌المللى نیز براى جوامع اسلامى مطرح است. همان رابطه‌اى كه یك فرد با جامعه دارد، جامعه نیز با جهان دارد. اگر در سطح بین‌المللى براى جوامع اسلامى افتخار، عظمت، سیادت و عزت پذیرفته شد، زمینه‌ی رشد جوامع اسلامى فراهم‌ مى‌شود و جوامع دیگر نیز به اسلام علاقه‌مند خواهند شد. اما اگر رفتار بین‌المللى به گونه‌اى باشد كه موجب تحقیر اسلام و مسلمانان گردد، یكى از عوامل شكست جوامع اسلامى فراهم خواهد شد.
از اینرو به دو دلیل، اصل عدم استیلاى كفار و سیادت مسلمانان، در اسلام پذیرفته شده است:
1ـ اینكه افراد جامعه با احساس سربلندى و با كمال آرامش به رشد همه جانبه خود ادامه دهند و در زندگى فردى به تعالیم حیاتبخش آن مكتبى كه در كنف حمایت آن، احساس عزت و سربلندى‌ مى‌كنند گرایش بیشتری پیدا كنند.
2ـ اینكه جوامع اسلامى در اثر بالندگى و پیشرفت، نزد ملتهاى دیگر سرافراز و مفتخر باشند و بدین وسیله حركت جهانى اسلام، كه متوقف بر سربلندى و ترقیات جوامع اسلامى است، تحقق یابد.


اشاره‌اى به دلیل فقهى اصل یاد شده


قبل از هر چیز لازم است كه به یك سرى قواعد كلى در فقه اسلامى اشاره كنیم كه مانند گنج بزرگى در ابواب مختلف مورد استفاده قرار‌ مى‌گیرد. به عنوان نمونه، مرحوم شیخ انصارى «رضوان الله تعالى علیه» در كتاب مكاسب ـ از بیش از شش هزار آیه‌اى كه در قرآن وجود دارد ـ در ذیل آیه‌ی كریمه «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود»[2] كه بخشى از یك آیه است، به اندازه یك كتاب بحث كرده است، و شاید اگر فرصت‌ مى‌یافت،‌ مى‌توانست تمام ابواب عقود را از همین كلام كوتاه خدا استنباط كند و كتاب دیگرى را نیز تألیف نماید!
این به بركت وسعت و عمق آیات كریمه قرآن است كه در موارد متعددى،‌ مى‌توان از آنها بهره‌هاى علمى و معنوى فراوانى برد. كسانى كه با مباحث فقهى آشنایى دارند،‌ مى‌دانند كه در سراسر این كتاب عظیم، كه یكى از افتخارات فقه شیعه است، تنها از چند آیه و روایت چه استفاده‌هاى پرارزشى شده كه اگر آنها را از «مكاسب» مرحوم شیخ انصارى برداریم ساختار كتاب عوض‌ مى‌شود! و اگر دیگران نیز دقتهایى را كه ایشان در فهم «اوفوا بالعقود» كرده‌اند در بسیارى از آیات و رویات دیگر ـ و از جمله در آیه شریفه مورد بحث «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ للكافرین على المؤمنین سبیلاً[3] ـ انجام بدهند، فقه ما بسیار غنى‌تر‌ مى‌شود. در آیه مذكور جاى بحث است كه آیا این «جعل» جعل تكوینى است یا تشریعى، اگر جعل تشریعى است چه برداشتهایى‌ مى‌توان از آن كرد و اگر جعل تكوینى است، بر اساس اینكه اراده حكیمانه الهى به عزت اسلام و مسلمین تعلق گرفته است، در مقام عمل چه احكامى را از آن‌ مى‌توان استنباط كرد. البته در این زمینه بحثهاى وسیعى هست، كه در این جا مجال طرح آنها نیست و چنانچه در گنجهاى گرانبهاى قرآن و روایت تعمق بیشترى بشود، دریچه‌هاى تازه‌اى از انوار معارف الهى در همه مسائل فردى و اجتماعى، به ویژه در زمینه‌هاى بسیارى كه امروزه مطرح است، به روى انسان گشوده خواهد شد.
اجمالا‌ً مى‌توان از آیه شریفه استفاده كرد كه خداى متعال به هیچ وجه اجازه نمى‌دهد كه كافر بر مسلمان تسلط پیدا كند. این مطلب، هم در زمینه‌هاى فردى و هم در زمینه‌هاى اجتماعى مطرح شده و تا سطح بین‌المللى نیز قابل تعمیم است.
 

خودآزمایی


1- چرا روان شناسان و استادان علوم تربیتى، بر سالم‌سازى محیط زندگى خانوادگى و تحصیلى براى افراد در سنین مختلف تأكید بسیارى كرده‌اند؟
2- چگونه می‌شود جامعه‌اى را اصلاح كرد و افراد آن را در پرتو انوار شریعت اسلامى به سوى سعادت جاویدان رهبرى کرد؟
3- به کدام دلایل، اصل عدم استیلاى كفار و سیادت مسلمانان، در اسلام پذیرفته شده است؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ لن یجعل الله للكافرین على المومنین سبیلا (سوره نساء 141).
[2]ـ مائده / 1.
[3]ـ نساء / ۱۴۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: