کد مطلب: ۴۶۱۹
تعداد بازدید: ۵۰۴
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۰
اسلام در یک نگاه| ۶
پیمودن این راه، نیاز به رهبرانى دارد که با دانش و تقواى فوق‌العاده‌ی خود بتوانند، راهنما و سرمشق مؤثّرى براى همگان باشند، زیرا علوم و دانش‌هاى ما محدود است، و بسیار اتّفاق مى‌افتد که در تشخیص راه سعادت و آنچه به نفع ماست، گرفتار اشتباهاتى مى‌شویم...

بخش دوّم: اصول اصلی اسلام| ۴


فصل سوّم: نبوّت

 
می‌دانیم آفرینش انسان به خاطر نیاز آفریدگار نبوده، زیرا او از هر نظر بى‌نیاز است، بلکه «به خاطر تکمیل و تکامل خود انسان بوده» که با پیمودن «راه تکامل» شایستگى بیشترى براى زندگى عالى‌تر از نظر معنوى و مادّى پیدا کند. بدیهى است پیمودن این راه، نیاز به رهبرانى دارد که با دانش و تقواى فوق‌العاده‌ی خود بتوانند، راهنما و سرمشق مؤثّرى براى همگان باشند، زیرا علوم و دانش‌هاى ما محدود است، و بسیار اتّفاق مى‌افتد که در تشخیص راه سعادت و آنچه به نفع ماست، گرفتار اشتباهاتى مى‌شویم بنابراین باید کسانى باشند که با ارتباط با جهان ماوراى طبیعت، این راه را به درستى، و بدون اشتباه بیابند، و به ما نشان دهند. ما این افراد را «پیامبران» و ارتباط مرموز آنها را با جهان ماوراى طبیعت «وحى» مى‌نامیم.
 

عصمت پیامبران


پیامبران چون در رهبرى خود لازم است از هر نظر، مورد اعتماد باشند، باید مرتکب هیچ‌گونه اشتباه، خطا و گناه نشوند، یعنى باید از حیث اشتباه و گناه از طرف خداوند مصونیّت داشته باشند، چرا که در غیر این صورت نمى‌توانند صددرصد مورد اعتماد باشند، بلکه احتمال اشتباه یا گناه درباره‌ی آنان، پایه‌هاى اعتماد را متزلزل ساخته، و نمى‌توانند سرمشق خوبى براى همگان باشند تا رفتار، گفتار و افکار آنها مورد اقتباس قرار گیرد.
این مصونیّت از اشتباه و گناه را «عصمت» مى‌گوییم و کسانى که داراى این صفت هستند «معصوم» مى‌نامیم.
 

هدف پیامبران


برنامه‌ی پیامبران، تعلیم و تربیت انسان، و تحکیم پایه‌هاى عدالت اجتماعى و مبارزه با هرگونه خرافه و انحراف از توحید، حق و عدالت، و هرگونه فساد و تبعیض نارواست.
قرآن مى‌فرماید: «لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِنَاتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پیامبران خود را با دلایل آشکار و کتب آسمانى و قوانین لازم فرستادیم تا مردم جهان را به عدل و داد، رهبرى کنند».[1]
و در مورد پیامبر اسلام(ص) مى‌فرماید:
«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الأُمِّیّنَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِیّهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبینٍ؛ او خدایى است که از میان مردم درس نخوانده پیامبرى را برانگیخت تا سخنان خدا را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه کند و علم و دانش بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند».[2]
این است هدف عالى پیامبران و آنچه به خاطر آن فرستاده شده‌اند.


اثبات نبوت


پیامبران براى اثبات رسالت خود، باید گواه زنده و روشنى داشته باشند و این گواه حتماً باید کارى باشد که انجام آن از عهده‌ی افراد عادى بشر بیرون باشد، تا اثبات گردد که آنها با جهان ماوراى طبیعت ارتباط دارند و از آن جا الهام و دستور مى‌گیرند.
به عنوان مثال پیامبر اسلام(ص) با این‌که از میان یکی از عقب افتاده‌ترین ملل برخاست، کتابی آورد که شاهکار علم و دانش، اصول هدایت و تربیت، اخلاق، قوانین و آداب زندگی و اسرار آفرینش بود. مسلّم است که چنین کاری، از چنان کسی، با قدرت بشری ممکن نبود، بنابراین چون این کار از عهده‌ی بشر ساخته نیست، نام آن را «اعجاز» می‌گذاریم.
قرآن تنها از جنبه‌ی ادبى و شیوه‌ی «بیان» معجزه نبود، اگر چه جاذبه خاصّى که در لابه‌لاى عبارات آن نهفته بود به قدرى شدید و حیرت‌انگیز بود که دشمنانش آن را «سحر» مى‌خواندند و مى‌گفتند: به محمد(ص) نزدیک نشوید که سخنان نافذش شما را مسحور مى‌سازد و به آیین خود مى‌کشاند! و این خود مى‌رساند که حتّى دشمنان به «نفوذ خارق‌العاده‌ی قرآن در افکار و دل‌ها» ایمان داشتند. علاوه بر این از نظر محتویاّت و مضمون، آن چنان بود که در مدّت کوتاهى تحّول فوق‌العاده‌اى در محیط جهان آن روز بوجود آورد و تمدّن درخشانى را همراه با یک انقلاب دامنه‌دار علمى و فکرى پى ریزى کرد.
از این گذشته قرآن در آیات متعدّدى، به یک سلسله اکتشافات علمى اشاره نموده که در آن عصر از نظر همگان و حتّى دانشمندان آن زمان کاملاً مکتوم و پوشیده بود و قرن‌ها بعد مورد توجّه دانش پژوهان جهان قرار گرفت. از جمله مسأله‌ی «حرکت زمین[3]، ترکیب گیاهان از سلول‌هاى نر و ماده[4]، وجود دو نیروى متضاد در درون همه‌ی ذرات جهان»[5] (ترکیب اتم‌ها از الکترون با بار الکتریکى منفى و پروتون با بار الکتریکى مثبت) و «قانون جاذبه عمومى»[6] به روشنى بیان شده است.[7]
روى این جهات باید اعتراف نمود این کتاب که معجزه جاویدان پیامبر اسلام(ص) محسوب مى‌گردد، فرآورده‌ی مغز انسان نیست، بلکه از جهان ما فوق طبیعت و از طرف پروردگار بزرگ، بر دل او نازل شده است.
به همین دلیل قرآن در آیات متعددّى، مخالفان و منکران خود را به آوردن کتابى همانند آن دعوت کرده است و با این‌که مخالفان سر سخت پیامبر(ص) براى این کار کوشش کردند، هرگز نتوانستند به آن جامه‌ی عمل به آن بپوشانند.
قرآن صریحاً مى‌فرماید:
«قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَ الْجِنَّ عَلَى اَنْ یَأْتُوْا بِمِثْلِ هَذَا القُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَو کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً؛ بگو اگر همه دست بدست هم دهند که همانند قرآن را بیاورند، قادر نخواهند بود».[8]
این ندا را قرآن هم اکنون نیز دارد؛ و به همه‌ی دانشمندان و متفکّران بشر اعلام مى‌کند که اگر در ارتباط قرآن با خدا تردید دارند، چیزى همانند آن بیاورند، و این عجز عمومى در برابر دعوت مزبور، گواه زنده‌ی اعجاز قرآن است.
 

عدم تحریف قرآن


قرآن کتابى است دست نخورده، زیرا نظام و ترکیب‌بندى خاصّ آن به گونه‌اى است که نمى‌توان چیزى بر آن افزود، و یا از آن کم کرد و اگر کسى چنین کند، بسیار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر این جمع کثیرى از یاران پیامبر(ص) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آیات آن را مى‌نوشتند، تا از دستبرد و تحریف مصون بماند، این عدّه که نامشان در تواریخ ثبت شده است به نام «کُتّاب وحى» یا «کاتبان وحى» معروفند و على(ع) یکى از معروف‌ترین آنان بود.
از این گذشته - به شهادت تاریخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پیامبر(ص) و هزاران نفر در قرون بعد آیات قرآن را حفظ کرده، در هر مناسبتى براى مردم مى‌خواندند، این عده را «حافظان قرآن» مى‌نامند.
این سنّت امروز هم ادامه دارد و هم اکنون هزاران حافظ کل قرآن در کشورهاى اسلامى وجود دارد بنابراین وضع نگهدارى و ضبط قرآن وسیله کُتّاب وحى و حافظان قرآن و همچنین سبک خاصّ آن همه گواه اصالت آن است.
از اینجا روشن مى‌شود که چرا قرآن دست نخورده باقى مانده و کمترین تغییر و تحریفى در آیات آن رخ نداده است.


محتوای دعوت اسلام


دعوت اسلام همانند دعوت همه‌ی ادیان آسمانى نخست به توحید و یگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرک و پرستش غیر خداى یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله‌اى که یک تازه مسلمان باید بگوید لااله الاالله (شهادت به یگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پیامبر اسلام(ص)) است. و هرکس، با ایمان واقعى به این دو جمله بدون نیاز به هیچ‌گونه تشریفات دیگر در زمره‌ی مسلمانان قرار خواهد گرفت. و چنان‌که در سابق نیز اشاره شد، روح توحید بر همه‌ی محتویات دعوت اسلام حکومت مى‌کند، «و وحدت دین وحدت جامعه‌ی انسانى، وحدت نژادها و کشورها را» در پرتو ایدئولوژى واحد اسلامى در بر مى‌گیرد.
پس از اصل توحید، برنامه‌ی اسلام، دعوت به عدالت، بندگى پروردگار، تقوى و پرهیزکارى، پاکى، امانت، حذف تبعیضات ناروا، کار و کوشش و علم و دانش است. اسلام به تفکّر و اندیشه و پرهیز از هرگونه اختلاف و تشتّت دعوت مى‌کند:
«قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ اَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنَى و فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا؛ بگو تنها شما را به یک چیز دعوت مى‌کنم و آن این‌که براى خدا، تنها یا دسته جمعى قیام کنید، و سپس فکر و اندیشه خویش را بکار اندازید».[9]
اسلام پیشنهاد مى‌کند که دین را از طریق آزادى آمیخته با منطق و استدلال بپذیرند، نه با اکراه و اجبار زیرا ایمان و عقیده، قابل اجبار نیست:
«لَآاِکْرَاهَ فِى الدِّینِ قَدتَّبَیَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ الغَىِّ؛ در دین اکراه و اجبارى نیست چرا که راه حق از گمراهى، آشکار است».[10]


خودآزمایی


1- برنامه‌ی پیامبران را بیان کنید.
2- به چه دلیل پیمودن راه تکامل نیاز به رهبرانى دارد که با دانش و تقواى فوق‌العاده‌ی خود بتوانند، راهنما و سرمشق مؤثّرى براى همگان باشند؟
3- گواه اثبات رسالت پیامبران باید چگونه باشد؟ چرا؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی حدید، آیه‌ی ۲۵.
[2]. سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۲.
[3]. سوره‌ی نمل، آیه‌ی ۹۰.
[4]. سوره‌ی طه، آیه‌ی ۳۵.
[5]. سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی ۴۹.
[6]. سوره‌ی رعد، آیه‌ی ۲.
[7]. براى توضیح بیشتر مى‌توانید به کتاب «قرآن و آخرین پیامبر» صفحات 147 ـ 200 مراجعه فرمایید.
[8]. سوره‌ی إسراء، آیه‌ی ۸۸.
[9]. سوره‌ی سبا، آیه‌ی ۴۶.
[10]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۵۶.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: