بخش چهارم؛ قیامت و زندگی پس از مرگ| ۲
۴۰ـ صراط و میزان اعمال
ما معتقد به وجود «صراط» و «میزان» در قیامت هستیم.
صراط همان پلى است كه بر روى جهنّم كشیده شده و همگان باید از روى آن عبور كنند، آرى راه بهشت از روى جهنّم میگذرد!
«وَ اِنْ مِنْكُمْ اِلاّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِیاً * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظّالِمینَ فِیها جِثِیاً؛ همهی شما (بدون استثنا) وارد جهنّم میشوید، این امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت، سپس آنها را كه تقوا پیشه كردهاند از آن رهایى میبخشیم و ظالمان را، در حالى كه به زانو در آمدهاند در آن رها میسازیم».[1]
عبور از این گذرگاه صعبالعبور خطرناك بستگى به چگونگى اعمال انسانها دارد چنان كه در حدیث معروفى میخوانیم: مِنهُم مَنْ یمُرُّ مِثْلَ الْبَرْقِ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ الفَرَسِ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یمُرُّ حَبْواً، وَ مِنْهُمْ مَنْ یمُرُّ مَشْیاً، وَ مِنْهُمْ مَنْ یمُرُّ مُتَعَلِّقاً، قَدْ تَاْخُذُ النّارُ مِنْهُ شَیئاً وَ تَتْرُكُ شَیئاً؛ بعضى مانند برق از آن میگذرند و بعضى همچون اسب تیزرو، بعضى با دست و زانو، بعضى همچون پیادگان و بعضى به آن آویزان میشوند (و میگذرند!) گاه آتش دوزخ از آنها چیزى را میگیرد و چیزى را رها میكند!»[2]
اما «میزان» چنانكه از نامش پیداست وسیلهاى است براى سنجش اعمال انسانها، آرى در آن روز همهی اعمال ما را میسنجند و ارزش و وزن هر یك را آشكار میكنند:
«وَنَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیمَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْس شَیئاً وَ اِن كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ اَتَینا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبینَ؛ ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت بر پا میكنیم، و به هیچ كس كمترین ستمى نمیشود، حتّى اگر به مقدار سنگینى یك دانهی خردل (كار نیك و بدى) داشته باشد ما آن را حاضر میكنیم و (جزایش را به او میدهیم) و كافى است كه حساب كننده باشیم!».[3]
«فَاَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیةٍ * وَاَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَاُمُّهُ هاوِیة؛ امّا كسى كه در آن روز، ترازوهاى اعمالش سنگین است، در یك زندگى رضایتبخش خواهد بود، و كسى كه ترازوهایش سبك است جایگاهش دوزخ است!»[4]
آرى عقیدهی ما این است كه نجات و رستگارى در آن جهان بستگى به اعمال انسانها دارد، نه آرزوها و پندارها، هر كس در گرو اعمال خویش است و بدون پاكى و تقوا كسى راه به جایى نمیبرد: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة؛ هر انسانى در گرو اعمال خویش است».[5]
این شرح كوتاهى بود از چگونگى «صراط» و «میزان» هر چند جزئیات آن براى ما معلوم نیست و همان گونه كه قبلاً نیز گفتهایم چون سراى آخرت عالمى است بسیار برتر از جهانى كه در آن زندگى میكنیم، درك همهی مفاهیم آن براى ما زندانیان دنیاى مادّى مشكل یا غیر ممكن است.
۴۱ـ شفاعت در قیامت
ما معتقدیم: در قیامت پیامبران و امامان معصوم و اولیاءالله بعضى از گنهكاران را به اذن خدا شفاعت میكنند و مشمول عفو الهى میگردند، ولى فراموش نكنیم كه این اذن تنها براى كسانى است كه پیوندهاى خود را از خدا و اولیاءالله قطع نكرده باشند، بنابراین شفاعت بیقید و شرط نیست، آن نیز نوعى رابطه با اعمال و نیات ما دارد.
«وَ لا یشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضى؛ آنها جز براى كسى كه خدا راضى به شفاعت اوست، شفاعت نمیكنند!»[6]
و چنانكه در گذشته نیز اشاره شد «شفاعت» راهى است براى تربیت انسان و وسیلهاى است براى جلوگیرى از غوطهور شدن در گناه و قطع تمام پیوندها و روابط از اولیاءالله به انسان میگوید اگر آلودهی گناه هم شدهاى، از همان جا باز گرد و بیش از این گناه مكن!
به یقین مقام «شفاعت عظمى» از آن پیامبر اسلام(ص) است و بعد از او سایر پیامبران و امامان معصوم و حتّى علما و شهدا و مؤمنان عارف و كامل و از آن فراتر قرآن و اعمال صالحه نیز براى بعضى شفاعت میكنند.
در حدیثى از امام صادق(ع) میخوانیم: «ما مِنْ اَحَدٍ مِنَ الاَوَّلینَ وَالآخِرینَ اِلاّ وَ هُوَ یحْتاجُ اِلى شَفاعَةِ مُحَمَّدٍ(ص) یوْم الْقِیامَةِ؛ هیچ كس از اوّلین و آخرین نیست مگر این كه نیاز به شفاعت محمّد(ص) در قیامت دارد!»[7]
در حدیث دیگرى در كنزالعمّال از پیامبر اكرم(ص) آمده است: «اَلشُّفَعاءُ خَمْسَة: اَلْقُرْآنُ وَ الرَّحْمُ وَالاَمانَةُ وَ نَبِیكُمْ وَاَهْلُ بَیتِ نَبِیكُمْ؛ در روز قیامت پنج شفیع وجود دارد: قرآن، صلهی رحم، امانت و پیامبر شما و اهل بیت او».[8]
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) میخوانیم: «اِذا كانَ یوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَاِذا وَقَفا بَینَ یدَىِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ قیلَ لِلْعابِدِ اِنْطَلِقْ اِلَى الْجَنَّةِ، وَ قیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأدیبِكَ لَهُمْ؛ روز قیامت كه میشود خداوند «عالم» و «عابد» را مبعوث میكند، هنگامى كه در پیشگاه خداوند متعال قرار میگیرند، به «عابد» گفته میشود: به سوى بهشت برو! و به عالم گفته میشود: بایست و براى مردم به خاطر تربیت خوبى كه نسبت به آنها داشتى شفاعت كن!»[9]
این حدیث اشارهی لطیفى نیز به فلسفهی شفاعت دارد.
۴۲ـ عالم برزخ
ما معتقدیم: در میان این جهان و سراى آخرت، جهان سوّمى به نام «برزخ» است كه ارواح همهی انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در آن قرار میگیرند.
«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخ اِلى یوْمِ یبْعَثُونَ؛ و پشت سر آنها (پس از مرگ) برزخى است تا روز قیامت».[10]
البته از جزئیات آن جهان نیز آگاهى زیادى نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم، این قدر میدانیم كه ارواح نیكان و صالحانى كه در درجات بالا قرار دارند (مانند ارواح شهدا) در آن جهان، متنعّم به نعمتهاى فراوانى هستند: «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاء عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زندهاند و در پیشگاه پروردگارشان متنعّمند».[11]
و نیز ارواح ظالمان و طاغوتها و حامیان آنها در آن جهان معذّبند، همان گونه كه قرآن دربارهی فرعون و آل فرعون میگوید: «اَلنّارُ یعْرَضُونَ عَلَیها غُدُوّاً وَ عَشِیاً وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ؛ عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است كه هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزى كه قیامت بر پا شود (میفرماید) آل فرعون را داخل سختترین عذابها كنید!»[12]
ولی گروه سوّمى كه گناهان كمترى دارند نه جزء این دستهاند و نه جزء آن دسته، و مشمول هیچ كدام از عذاب و كیفر نیستند، گویى در جهان برزخ در حالتى شبیه به خواب فرو مىروند و در رستاخیز بیدار میشوند! «وَیوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَةٍ... وَقالَ الَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ وَالایمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فی كِتابِ اللهِ اِلی یوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یوْمُ الْبَعْثِ وَلكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ و روزى كه قیامت بر پا شود گنهكاران قسم یاد میكنند كه جز ساعتى در عالم برزخ درنگ نكردند... امّا كسانى كه علم و ایمان به آنها داده شده (خطاب به مجرمان) میگویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) قرار داشتید، و اكنون روز رستاخیز است ولى شما نمیدانستید!»[13]
در روایات اسلامى نیز از پیغمبر اكرم(ص) آمده است كه فرمود: «اَلْقَبْرُ رَوْضَة مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ اَوْ حُفْرَة مِنْ حُفَرِ النّیرانِ؛ قبر یا باغى است از باغهاى بهشت، یا حفرهاى از حفرههاى دوزخ».[14]
۴۳ـ پاداشهای معنوی و مادّی
ما معتقدیم: پاداشهاى قیامت هم جنبهی مادّى دارد و هم جنبهی معنوى، چرا كه معاد نیز هم روحانى و هم جسمانى است.
آنچه در قرآن مجید و روایات اسلامى دربارهی باغهاى بهشتى كه نهرها از زیر درختانش جارى هستند «جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَنْهارُ»[15] باغهایى كه میوههاى آن و سایههایش جاودانى است «اُكُلُها دائِم وَ ظِلُّها»[16] و براى افراد با ایمان همسران خوب بهشتى وجود دارد «وَ اَزْواج مُطَهَّرَة»[17] و مانند آن آمده است، و همچنین آنچه دربارهی آتش سوزان دوزخ و مجازاتهاى دردناك آن دیده میشود، همه ناظر به جنبههاى مادّى پاداش و كیفر آن جهان است.
ولى از آن مهمتر، پاداشهاى معنوى، انوار معرفت الهى و قرب روحانى پروردگار و جلوههاى جمال و جلال اوست؛ همان لذّاتى است كه با هیچ زبان و بیانى، قابل توصیف نیست.
در بعضى آیات قرآن بعد از بیان بخشى از نعمتهاى مادّى بهشت (باغهاى پر طراوت و مسكنهاى پاكیزه) میافزاید: «وَ رِضْوان مِنَ اللهِ اَكْبَرُ؛ و رضا و خشنودى خدا از همهی اینها برتر است!» و بعد میافزاید: «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ؛ پیروزى بزرگ همین است!» آرى لذّتى بالاتر از این نیست كه انسان درك كند از سوى معبود و محبوب بزرگش پذیرفته شده و مشمول رضا و خشنودى و پذیرش او قرار گرفته است!
در حدیثى از امام على بن الحسین(ع) میخوانیم: «یقُولُ (اللهُ) تَبارَكَ وَ تَعالى رِضاىَ عَنْكُمْ وَ مَحَبَّتى لَكُمْ خَیر وَ اَعْظَمُ مِمّا اَنْتُمْ فیهِ...؛ خداوند متعال به آنها میگوید: خشنودى من از شما و محبّتم نسبت به شما بهتر و برتر است از نعمتهایى كه شما در آن هستید!... آنها همگى این سخن را میشنوند و تصدیق میكنند!»[18]
راستى چه لذّتى از این بالاتر كه انسان مخاطب به این خطاب شود: «یا اَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * اِرْجِعی اِلى رَبِّكِ راضِیةً مَرْضیةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَادْخُلی جَنَّتی؛ تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود، و در سلك بندگانم در آى و در بهشتم وارد شو!»[19]
خودآزمایی
1- درباره «صراط» و «میزان» توضیح دهید.
2- شفاعت براى چه كسانى است؟
3- توضیح دهید که پاداشهاى قیامت چگونه هستند؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی مریم، آیات ۷۱ و ۷۲.
[2]ـ این حدیث با مختصر تفاوتى در منابع معروف شیعه و اهل سنّت، مانند كنز العمّال حدیث 39036 و قرطبى، جلد 6، صفحهی 4175 ذیل آیهی 71 سورهی مریم و صدوق در امالى خود آن را از امام صادق(ع) نقل كرده است. در صحیح بخارى نیز بابى دیده مىشود تحت عنوان «الصّراط جسر جهنّم» (صحیح بخارى، جلد 8، صفحهی 146).
[3]ـ سورهی انبیاء، آیهی ۴۷.
[4]ـ سورهی قارعه، آیات ۶ تا ۹.
[5]ـ سورهی مدّثّر، آیهی ۳۸.
[6]ـ سورهی انبیاء، آیهی ۲۸.
[7]ـ بحار، جلد ۸، صفحهی ۴۲.
[8]ـ كنزالعمال، حدیث 39041 (جلد 14، صفحهی 390).
[9]ـ بحار، جلد ۸، صفحهی ۵۶، حدیث ۶۶.
[10]ـ سورهی مؤمنون، آیهی ۱۰۰.
[11]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۱۶۹.
[12]ـ سورهی مؤمنون، آیهی ۴۶.
[13]ـ سورهی روم، آیهی ۵۶.
[14]ـ صحیح ترمذى، جلد 4، كتاب صفة القیامة، باب 26، حدیث 2460، در منابع شیعه این حدیث گاه از امیرمؤمنان على(ع) و گاه از امام على بن الحسین(ع) نقل شده است (بحار الانوار، جلد 6، صفحهی 214 و 218).
[15]ـ سورهی توبه، آیهی ۸۹.
[16]ـ سورهی رعد، آیهی ۳۵.
[17]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۱۵.
[18]ـ تفسیر عیاشى، ذیل آیهی 72 سورهی توبه، مطابق نقل المیزان، جلد 9.
[19]ـ سورهی فجر، آیات 27 تا 30.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی