کد مطلب: ۴۶۳۱
تعداد بازدید: ۷۷۲
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۴
مسیحیت در دنیای کنونی| ۱۰
یکی از مشخّصات عقاید مسیحیان کنونی، ابهام و تاریکی و پیچیدگی خاصّی است که بر بسیاری از اصول معارف مذهبی آنها سایه افکنده است، مخصوصاً عقیده‌ی آنها درباره‌ی خدا و شخص عیسی و توحید و تثلیث، بسیار گنگ و مبهم است.

چگونگی عقاید مسیحیان

 
۱. عقیده‌ی مسیحیان درباره‌ی مبدأ و معاد
2. ابهام و پیچیدگی عقاید آنها
3. تثلیث و معنی آن
4. سرچشمه‌ی تثلیث و تاریخ پیدایش آن - تثلیث مصری و هندی و مسیحی
5. توحید و تثلیث (وحدت در عین تثلیث)
6. تثلیث به هیچ صورت، منطقی و قابل قبول نیست.
یکی از مشخّصات عقاید مسیحیان کنونی، ابهام و تاریکی و پیچیدگی خاصّی است که بر بسیاری از اصول معارف مذهبی آنها سایه افکنده است، مخصوصاً عقیده‌ی آنها درباره‌ی خدا و شخص عیسی و توحید و تثلیث، بسیار گنگ و مبهم است. مطالعات گوناگون تاریخی به ما نشان می‌دهد که سرچشمه و علّت اساسی این موضوع دو چیز است:
الف) مسیحیّت با گذشت زمان دستخوش تغییرات و تحوّلات فراوانی شده و طبق معمول، تحوّلات فکری آنها بیشتر به سوی غلو درباره‌ی عیسی سیر کرده و لذا تدریجاً با مرور زمان، تناقضاتی میان افکار و اعتقادات آنها بروز کرده است که ناچار از جمع و تلفیق میان آنها بوده‌اند.
ب) چون بخشی از اعتقادات آنها قیافه‌ی قرون وسطایی و غیر منطقی داشته و در عصر حاضر قابل قبول نبوده است ناچار می‌بایست به صورتی روزپسند درآید.
بدیهی است جمع میان آن تضادها از یک سو و صورت منطقی به همه‌ی این عقاید گوناگون دادن از سوی دیگر، جز از طریق تفسیرهای مبهم و دوپهلو امکان نداشته است و لذا چنانکه خواهیم دید غالباً راه چاره را منحصر به این‌گونه تفاسیر دیده‌اند.
نمونه‌ی کامل این مطلب، عقیده‌ی مسیحیان درباره‌ی خداست. اصل اساسی که امروز مورد قبول کلیسا و محافل کلیسایی است همانا موضوع تثلیث است که گاهی نیز از آن به «ثالوث اقدس» تعبیر می‌شود.
مطابق این عقیده، «طبیعت خدایی قصد از سه اقنوم[1] مساوی الجوهر می‌باشد یعنی «خداپدر» و «خداپسر» و «خدا روح‌القدس».
خدا پدر، خالق جمیع کائنات است به واسطه‌ی پسر، و پسر فادی، و روح‌القدس پاک‌کننده می‌باشد. لکن باید دانست که این هر سه اقنوم را یک مرتبه و درجه و عمل است».[2]
همین نویسنده در چند سطر قبل درباره‌ی خدا می‌نویسد:
«خدا یعنی از خود به وجود آمده و آن اسم خالق جمیع موجودات و حاکم کلّ کائنات می‌باشد و او روحی است بی‌انتها و ازلی و در وجود و حکمت و قدرت و عدالت و کرامت بی‌تغییر و تبدیل و به انواع مختلف و طرق متنوّع خود را در موجودات ظاهر می‌فرماید، چنانکه در کتب مقدّسه در شخص عیسی مسیح که منجی کلّ جهان بود تجلّی فرمود».[3]
در دائرة المعارف قرن 19 فرانسه درباره‌ی تثلیث چنین می‌خوانیم: «آن عبارت از اتّحاد سه شخص متمایز است که خدای واحدی را تشکیل می‌دهد».[4]
چنانکه از دنباله‌ی گفتار دائرة المعارف مزبور برمی‌آید، عقیده‌ی تثلیث و خدایان سه‌گانه منحصر به مسیحیان نیست بلکه پیش از آن در میان هندی‌ها بوده که آن را تثلیث یا ثالوث هندی می‌نامند.
مطالعات دیگر نشان می‌دهد که علاوه بر این دو، در میان مصریین قدیم عقیده‌ی تثلیث وجود داشته که اکنون از بین رفته است.
ولی تثلیث هندی هنوز طرفداران بسیاری در میان براهمه دارد.
طبق این عقیده، برهمایی‌ها معتقدند که خداوند نخست در «برهما» و سپس در «فیشنو» و بعد «سیفا» ظهور کرد و لذا مجسّمه‌های آنها را به صورت به‌هم چسبیده درست می‌کنند.
بی‌تردید عقیده به تثلیث، نخست در آیین مسیح نبوده و همه‌ی مطالعات تاریخی این معنی را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که این موضوع بعداً به عقاید مسیحیان اضافه شده است. آیا پولس نخستین کسی بود که این عقیده را ابراز کرد یا بعد از او این عقیده اظهار شد، محلّ گفت‌وگوست.
دائرة المعارف لاروس در این باره می‌نویسد:
«اگرچه عقیده به تثلیث در کتب عهد جدید و اعمال رسولان و همچنین در میان شاگردان نزدیک آنها نبوده، ولی کلیسای کاتولیک و مذهب پروتستان روی تقلید معتقدند که عقیده‌ی مزبور همیشه و در تمام زمان‌ها مورد قبول مسیحیان بوده است، علی‌رغم مدارک تاریخی که به ما نشان می‌دهد چگونه این عقیده پیدا شد و نمو کرد و سپس در کلیسا وارد گردید. تنها چیزی که در این قسمت دیده می‌شود این است که هنگام انجام دادن مراسم غسل تعمید، نامی از «اب، ابن، روح‌القدس» می‌برند ولی بعداً خواهیم گفت که معنای اصلی این کلمات با آنچه امروز مسیحیان از آن می‌فهمند تفاوت بسیار دارد.
مسلّماً شاگردان نخستین مسیح که از نزدیک او را شناخته بودند و سخنان وی را شنیده بودند، بسیار از این عقیده که «مسیح یکی از ارکان سه‌گانه تشکیلء‌دهنده ذات آفریدگار است» دور بوده‌اند و (مثلاً) پطرس حواری معروف، مسیح را جز مردی که از طرف خداوند به او وحی فرستاده می‌شد نمی‌دانست. ولی پولس با عقیده شاگردان نخستین مسیح مخالفت کرد و گفت: مسیح از انسان بالاتر است، او نمونه‌ای از انسان تازه، یعنی «عقل عالی» است که از خداوند متولّد شده، و پیش از پیدایش این جهان بوده است و سپس در این جهان به صورت انسانی درآمد تا مردم را نجات بخشد، ولی در عین حال او پیرو خدای پدر است...».
دائرة المعارف مزبور سپس اضافه می‌کند: «ژوستن مارشیر، که از تاریخ‌نویسان قرن دوم میلادی است، می‌گوید: در زمان او در کلیسا کسانی بودند که عیسی مسیح را انسان خالص، منتها انسانی که از سایر مردم کامل‌تر بود می‌دانستند ولی بعداً هر قدر دایره مسیحیّت توسعه یافت و افراد تازه‌ای از بت‌پرستان آیین مسیح را پذیرفتند عقاید تازه‌ای به آن افزوده شد».[5]
نویسنده‌ی قاموس مقدّس نیز به این حقیقت اعتراف کرده است، آنجا که می‌گوید: «ولی مسأله‌ی تثلیث در عهد عتیق و عهد جدید مخفی و غیر واضح است».[6]
 

شگفتی‌های توحید و تثلیث


منظور از اب و ابن و روح‌القدس چیست؟
چنانکه در بحث‌های گذشته گفتیم، در کتب مقدّسه مسیحیان با اینکه تحریف یافته است، ذکری از خدایان سه‌گانه نیست و موضوع تثلیث از مسائلی است که پس از دوران شاگردان مسیح، کلیسا آن را از ملل تازه‌ای که به آیین مسیح گرویدند اخذ نموده است و چون مطابق طبع عامّه بی‌سواد و کوته‌فکر آن زمان که قبول خدای مجسّم را بر خدای نادیده ترجیح می‌دادند بوده و با تمایلاتی که عوام مردم در مورد غلو درباره‌ی پیشوایان خود دارند کاملاً می‌ساخته است، کلیسا به آن دامن زده و آن را یکی از اصول اساسی خود قرار داده است.
ممکن است کسانی تصوّر کنند الفاظ (اب و ابن و روح‌القدس) که در مراسم غسل تعمید (غسلی که برای پاک شدن از گناهان ذاتی انجام می‌دهند) برده می‌شود دلیل بر وجود ریشه‌ی تثلیث در کتب مقدّسه مسیحی است، چنانکه در انجیل متّی وارد شده: «همه‌ی امّت‌ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید».[7]
ولی این موضوع اشتباه است، زیرا «اب» در کتب عهد قدیم و عهد جدید به معنی خالق و آفریننده استعمال می‌شود. چنانکه در سفر تثنیه تورات می‌خوانیم: «آیا او (خدا) پدر و مالک تو نیست».[8]
و در رساله‌ی پولس به رومیان نیز می‌خوانیم: «زیرا همه‌ی کسانی که از روح خدا هدایت می‌شوند ایشان پسران خدایند... همان روح شهادت می‌دهد که ما پسران خداییم».[9]
و در انجیل یوحنّا از قول عیسی به مریم مجدلیه می‌خوانیم: «به ایشان (به شاگردان من) بگو: نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما می‌روم».[10]
با توجّه به این معنی روشن می‌شود که اطلاق کلمه‌ی «ابن» نیز به معنی مخلوق و آفریده و یا مخلوق شریف خدا خواهد بود، نه به معنی فرزند جسمانی یا شبیه آن، نظیر آنچه در انسان است.
و امّا روح‌القدس در کتب مقدّس مسیحیان در معانی گوناگونی استعمال شده، از جمله: 1. روح پاک ایمان و معنویّت و سکینه خاطر، چنانکه در انجیل لوقا می‌خوانیم:
« فرشته در جواب وی (مریم) گفت: روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی (خداوند) بر تو سایه خواهد افکند».[11]
و در همان باب می‌خوانیم:
«پدرش زکریّا از روح‌القدس پر شده، نبوّت نمود».[12]
2. گاهی به معنی فرشته‌ای که واسطه میان خدا و بندگان است استعمال شده، چنانکه در رساله‌ی پولس به قرنتیان می‌خوانیم:
«امّا خدا آنها را (آنچه خدا برای دوستداران خود مهیّا کرده است) به روح خود بر ما کشف نموده است زیرا روح همه‌چیز حتّی عمق‌های خدا را نیز تفحّص می‌کند.[13]
ناگفته پیداست آن روحی که حقایق را خداوند به وسیله‌ءی او بر ما کشف می‌کند فرشته‌ی وحی است.
و در رساله‌ی پولس به رومیان می‌خوانیم: «روح برای ما شفاعت می‌کند... او برای مقدّسین بر حسب اراده خدا شفاعت می‌کند».[14]
در اینجا نیز منظور از «روح»، فرشته‌ی مقرّب و شفاعت‌کننده است.
3. گاهی نیز به معنی تسلّی‌دهنده و کسی که پس از عیسی خواهد آمد و همه چیز را به جهانیان تعلیم خواهد داد اطلاق شده است، چنانکه در انجیل یوحنّا صریحاً آمده است:
«لیکن تسلّی‌دهنده یعنی روح‌القدس که پدر او را به اسم من می‌فرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد».[15]
از مجموع آنچه در بالا ذکر شد روشن می‌شود که کلمات «اب و ابن و روح‌القدس» هیچ‌گونه ارتباطی با موضوع تثلیث خدایان ندارد، زیرا یکی از معانی کنایی «اب»، خالق و مالک و صاحب است، چنانکه در زبان عربی و فارسی کلمه «اب» و «پدر» احیاناً در همین معانی به کار می‌رود. فی‌المثل به شخص دانشمند و بزرگ، ابوالعلم و ابوالعلاء و به صاحب ماشین، ابوالسیّاره و به جابر بن حیّان، پدر علم شیمی اطلاق می‌شود.
هرگاه کلمه‌ی «اب» در چنین معانی استعمال شود، کلمه‌ی «ابن» نیز به قرینه‌ی مقابله در معنای مخلوق و مملوک و امثال آن استعمال می‌شود.
در مورد کلمه‌ی «روح‌القدس» که در اصل لغت به معنی روح پاک است، اطلاق بر روح ایمان و سکینه‌خاطر و فرشته‌ی وحی و پیامبری که بعد از حضرت مسیح می‌آید، بسیار مناسب‌تر است از اینکه اطلاق بر خدا شود.
خلاصه اینکه هم معنای اصلی این الفاظ و هم موارد استعمالات فراوان آنها در کتب عهد جدید و عهد قدیم، گواهی می‌دهد که منظور از آنها به هیچ وجه خدایان سه‌گانه نیست.


خودآزمایی


1- سرچشمه و علّت اساسی ابهام و پیچیدگی خاصّی که بر بسیاری از اصول معارف مذهبی مسیحیت سایه افکنده است، چیست؟
2- عقیده تثلیث که امروز مورد قبول کلیسا و محافل کلیسایی است را بیان کنید.
3- منظور از اب و ابن و روح‌القدس چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ «اقنوم»، جمع «اقانیم»، به معنی شخص و اصل است.
[2]ـ قاموس مقدّس، ص 344 و 345.
[3]ـ قاموس مقدّس، ص 344 و 345.
[4]ـ فرید وجدی، دائرة المعارف، مادّه‌ی «ثالوث».
[5]ـ فرید وجدی، دائرة المعارف، مادّه‌ی «ثالوث».
[6]ـ قاموس مقدّس، ص 345.
[7]ـ انجیل متّی، باب 28، جمله‌ی 19.
[8]ـ تورات، سفر تثنیه، باب 32، جمله‌ی 6.
[9]ـ رساله‌ی پولس به رومیان، باب 8، جمله‌ی 14.
[10]ـ انجیل یوحنّا، باب 20، جمله‌ی 27.
[11]ـ انجیل لوقا، باب 1، جمله‌ی 35.
[12]ـ همان، جمله‌ی 67.
[13]ـ رساله‌ی اوّل پولس به قرنتیان، باب 2، جمله‌ی 10.
[14]ـ رساله‌ی پولس به رومیان، باب 8، جمله‌های 26 و 27.
[15]ـ انجیل یوحنّا، باب 14، جمله‌ی 26.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: