کد مطلب: ۴۶۴۱
تعداد بازدید: ۵۴۶
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۸
شرحی بر مناجات شعبانیه و مناجات المریدین| ۱۶
اگر خداوند كسى را هدایت كند، او راه را پیدا نموده و به مقصد مى‌رسد و ابهامى براى او پیش نخواهد آمد، ولى اگر هدایت خدا در كار نباشد، انسان هر قدر هم كه تلاش نماید راه صحیح را پیدا نمى‌كند و به كج‌راهه‌ها و بیراهه‌ها گرفتار مى‌شود.

شرح مناجات المریدین

 

سُبْحانَكَ ما اَضْیَقَ الطُّرُقَ عَلى مَنْ لَمْ تُكُنْ دَلیلَهُ وَ ما اَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ؛
منزّهى اى خداوند كه چقدر راه‌هاى تو براى كسى كه تو راهنماى او نیستى تنگ است و چقدر حق براى كسى كه تو راه حق را به او نشان داده‌اى واضح و آشكار است.
 

ذكر یك نكته‌ی ضرورى در آغاز بحث


ما در بررسى مناجات‌هایى از قبیل شعبانیه و خمسة عشر به مفاهیم و معارفى دست مى‌یابیم كه كم‌تر مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته‌اند و برخى مى‌پندارند چنین مفاهیم و معارفى در مكتب اهل‌بیت(ع) وجود ندارد، به سراغ فرقه‌هاى دیگر رفته تا از این معارف استفاده كنند. به نظر رسید كه اگر ما این‌گونه مفاهیم را به این دلیل كه خودمان صلاحیت فهم و عمل به آن‌ها را نداریم مورد بحث و بررسى قرار ندهیم، یك نوع جفا به اهل‌بیت(ع) و كلمات ایشان نموده‌ایم.
در طول تاریخ نیز حفظ آثار اهل‌بیت(ع) را كسانى عهده‌دار بودند كه خود چندان بهره‌اى نبرده‌اند. مثلاً كسانى كه روایاتى از اهل‌بیت(ع) نقل کرده‌اند خود، تعمّق وتفكرى چون‌شیخ انصارى در آن‌روایات نداشته‌اند، ولى اگر نقل نكرده بودند هرگز شیخ انصارى نیز موفّق به چنین تفقّه و تعمّقى نمى‌گردید. و در روایت آمده است كه: «رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ إِلى مَنْ هُوَ اَفْقَهُ مِنْهُ؛[1] چه‌بسا كسانى كه فقه را بسوى فقیه‌تر از خود حمل نموده‌اند».
بنابراین نقل و گفت‌وگو از این معارف و مفاهیم چه بسا وسیله‌اى براى استفاده‌ی كسانى گردد كه صلاحیت و استعداد داشته و قلبى نورانى دارند و ما نباید مانع رسیدن روایات به آن‌ها شویم، هرچند كه خودمان صلاحیت گفتن و فهمیدن و عمل كردن به آن‌ها را نداریم. پس باید افتخار نقل آن‌ها را داشته باشیم تا شاید به بركت شفاعت آن بزرگواران، ما هم بهره‌اى ببریم.
 

انگیزه‌ی انتخاب مناجات المریدین براى بحث و بررسى


به نظرم رسید كه لازم است در میان مناجات‌هاى ائمه(ع) مناجاتى كه مشتمل بر معارفى شبیه به مناجات شعبانیه باشد انتخاب و مورد بحث قرار گیرد، دیدم بهترین آن‌ها مناجات خمس عشر از حضرت سجّاد(ع) و به ویژه مناجات المریدین است. چون بى‌تردید یكى از وظایف ما این است كه خداخواه گشته، معرفت پیدا كرده و راه رسیدن به خدا را پیدا كنیم، این مناجات خداخواهانه است و با جمله‌اى شروع مى‌شود كه كم و بیش در مناجات شعبانیه نیز به لحن دیگرى مطرح شده بود و به همین خاطر در پى شرح مناجات شعبانیه، ذكر شد. در این مناجات به دنبال نزدیك‌ترین راه براى رسیدن به خداوند هستیم. چرا كه اگر خداوند كسى را هدایت كند، او راه را پیدا نموده و به مقصد مى‌رسد و ابهامى براى او پیش نخواهد آمد، ولى اگر هدایت خدا در كار نباشد، انسان هر قدر هم كه تلاش نماید راه صحیح را پیدا نمى‌كند و به كج‌راهه‌ها و بیراهه‌ها گرفتار مى‌شود.
بنابراین در آغاز این مناجات عرض مى‌كنیم: چقدر ناهموار، تنگ، پرفراز و نشیب و بسته است، راه كسى كه خدا راهنماى او نباشد، در مقابل، چقدر واضح و بدون شبهه است راه كسى كه خدا او را هدایت كرده باشد. چنین كسى هرگز براى شناخت حق از باطل دچار شبهه و تردید نمى‌گردد. چرا كه چنین فرد هدایت‌یافته‌اى، حق براى او چون آفتاب روشن است و بى‌هیچ پیچ و خم و فراز و نشیبى آشكار مى‌گردد و اگر هم پیچ و خم داشته باشد به وضوح آن لطمه‌اى نمى‌زند، چرا كه گاهى اقتضاى یك راه به ویژه وقتى كه نفیس و پرقیمت باشد، سختى‌ها و مشكلاتى است كه با گم شدن و گیج بودن تفاوت فراوانى دارد. زیرا گم‌گشته نمى‌داند از كدام راه برود و چه بسا به گمان این‌كه راه حق مى‌رود راه باطل را بپیماید. كه قرآن در این زمینه مى‌فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأخْسَرِینَ أَعْمَالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً؛[2] آیا زیان‌كارترین افراد را به شما معرفى كنیم؟ آنان كه اعمالى را انجام مى‌دهند ولى بى‌راهه مى‌روند و گمان مى‌كنند كه كار شایسته انجام مى‌دهند».
این افراد دچار جهل مركّب گشته‌اند و یا داراى جهل بسیط هستند ولى در حیرت و عجز از پیدا كردن راه درست گرفتار شده‌اند، گاهى به دنبال این مى‌روند و گاهى به دنبال آن. گاهى از این صدا تبعیت مى‌كنند و گاهى از صدایى دیگر. چرا كه نور الاهى ندارند: وَمَنْ لَمْ یَجْعَلْ اللهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ.[3] البته خداوند به كسى ظلم نمى‌كند بلكه این حیرت‌ها و كجروى‌ها و گمراهى‌ها، كیفر برخى از اعمالى است كه انسان آگاهانه انجام مى‌دهد.
اِلهی فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَیْكَ وَ سَیِّرْنا فی اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْكَ. قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعیدَ وَ سَهِّلْ عَلَیْنَا الْعَسیرَ الشَّدِیدَ وَ اَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذینَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَیْكَ یُسارِعُونَ وَ بابَكَ عَلَى الدَّوامِ یَطْرُقُونَ وَ اِیّاكَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ یَعْبُدُونَ وَ هُمْ مِنْ هَیْبَتِكَ مُشْفِقُونَ؛ خدایا، توفیق پیمودن راه‌هاى وصول به خودت را به ما عنایت كن و ما را در نزدیك‌ترین راه رسیدن به میهمانى خودت قرار بده و راه‌هاى دور را براى ما نزدیك و راه‌هاى دشوار و سخت را براى ما آسان گردان؛ خداوندا، ما را به بندگانت كه در رسیدن به تو پیشگامند و سبقت جسته‌اند و همواره درِ خانه‌ات را مى‌كوبند و شبانه‌روز تو را عبادت مى‌كنند و از هیبت و ابّهت تو ترس دارند ملحق گردان.
 

چند نكته درباره‌ی وصول الى‌الله


در این فراز از مناجات چند پیش‌فرض مطرح مى‌گردد:
۱. باید باید وصول به‌خدا را طالب ‌بود و از خدا خواست تا راه آن پیدا شود؛
2. راه‌هاى وصول الى الله، مختلف هستند؛
3. باید نزدیك‌ترین راه را طلبید و پیمود؛
4. چون در این راه خطر وجود دارد، باید این راه را با هم‌سفران و رفیقانِ شایسته پیمود.
 

نكته‌ی اوّل


به دلیل آن‌كه این مفاهیم مقدارى از ذهن ما دور هستند و ممكن است مفاهیمِ متشابه و معانى نادرستى به ذهن برخى افراد آمده و برخى از فرقه‌هاى منحرف از این مفاهیم سوء استفاده كنند، لازم است مقدارى درباره‌ی این نكات گفت‌وگو كنیم.
از آموزه‌هاى قرآن كریم به دست مى‌آید كه همه چیز در عالم هستى در حال سیر و حركت هستند و یك مقصد و هدف ویژه دارند كه عبارت است از خدا. قرآن كریم مى‌فرماید: «أَلا إِلَى اللهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ؛[4] آگاه باشید كه همه چیز به سوى خداوند در حال صیرورت است». و نیز مى‌فرماید: «إِلَیْهِ یرْجَعُ الْأمْرُ كُلُّهُ؛[5] بازگشت همه چیز به سوى خداوند است». هم‌چنین مى‌فرماید: «إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى؛[6] بازگشت همه چیز به سوى خدایت مى‌باشد».
از سوى دیگر مى‌فرماید هر چه كه در این عالم هستى ملاحظه می‌کنید، داراى خزانه‌هایى نزد خداوند هستند. گویا حدّ و مرزى ندارند و خداوند جز مقدار معیّنى از آن را نازل نمى‌كند. پس نه‌تنها یك خزانه بلكه خزانه‌هایى براى هر موجود وجود دارد و بعد از نزول، اندازه یافته و محدود مى‌شود، چرا كه محدودیّت از ویژگى‌هاى این جهان است ولى در جهان دیگر (لدى الله) به هیچ وجه محدودیّت وجود ندارد. پس فقط مقدارى از آن به این جهان نازل مى‌گردد و مجدداً به سوى خداوند برمى‌گردد.
خلاصه، هر چه در این جهان وجود دارد از طرف خداوند نازل شده و دوباره به سوى او برمى‌گردد یعنى یك قوس نزولى دارد و از طرف خدا پایین مى‌آید، به این عالم نزول مى‌كند و دوباره در یك قوس صعودى عروج مى‌كند. این اختصاص به انسان ندارد بلكه انسان یكى از اعضاى این مجموعه‌ی عظیم است.
در قرآن مجید تعبیر حشر و لقاء الله نیز آمده است، چنان‌كه مى‌فرماید: یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِیهِ؛[7] كدح به معناى حركت همراه با شتاب تمام و تلاش فراوان است. این ملاقات اختصاص به اهل ایمان ندارد بلكه همانند رجوع الى الله ملاقاتى است عمومى، مربوط به همگان بوده و به عبارت دیگر تكوینى است و هیچ استثنا نمى‌پذیرد و به طور طبیعى، افتخارى براى كسى نمى‌آفریند.
در كنار این حركت‌ها، حركتى سراغ داریم كه انسان آن را گزینش نموده و با میل خود آن را آغاز مى‌كند. این حركت مانند به دنیا آمدن جبرى نبوده و مانند آن ملاقات عمومى تكوینى و جبرى نیست. با این حركت است كه انسان‌ها و جنّیان از سایر موجودات متمایز و از فرشتگان نیز برتر و بالاتر مى‌گردند و هدف از آن لقاء الله است. یعنى ابتدا از خداوند دور هستند و اندك اندك فاصله را كم مى‌كنند. این تنها با عبادات تحقق مى‌یابد كه در نیّت آن‌ها قربة الى الله مطرح است، نیّتى كه در فرهنگ ما لازمه‌ی ایمان است و هیچ عبادتى منهاى آن پذیرفته نیست.[8]
پس اگر اهل ایمان راه را درست انتخاب كرده و بپیمایند، كم‌كم به خداوند نزدیك شده و به مقصد مى‌رسند. البتّه نزدیك شدن به خداوند گاهى مطلوبیت بالذّات دارد و گاهى بالغیر. یعنى برخى قرب به خداوند را براى بهره‌گیرى از نعمت‌هاى بهشتى؛ حور و قصور و اشجار و انهارش مى‌طلبند كه سكونت در دار رحمت و عند الله مى‌باشد، هرچند كه بر زبان آورده نشود، ولى در سویداى دل آن‌ها چنین قصد و انگیزه‌اى وجود دارد. امّا برخى تنها و تنها خدا را مى‌جویند و بر فرض مُحال كه بهشت و حور و قصورى در كار نباشد، باز انگیزه‌ی تقرّب براى آن‌ها وجود دارد، چون آن‌ها خدا را مى‌خواهند و حتّی اگر بدانند رضاى خدا در جهنم رفتن آنان است، جهنم را بر بهشت ترجیح مى‌دهند.
به مثالى توجّه كنید تا مطلب روشن شود. گاهى فردى براى دوست عزیز خود دلتنگ مى‌شود و به دیدار او مى‌رود. این مطلوبیت بالذات است، ولى ممكن است كه انسان براى گرفتن قرض و یا رفع نیاز خود و یا پذیرایى شدن به منزل دوست خود برود كه مطلوبیت بالغیر مى‌باشد.
در صورت اوّل كه دیدار دوست مطلوبیّت ذاتى دارد، هرچند ممكن است بهترین پذیرایى نیز از او به عمل بیاید امّا ممكن است براى او غذاى شور، تلخ و یا میوه‌ی بى‌مزه‌اى بیاورند و یا كسانى او را كتك بزنند، ولى چون دیدار دوست براى او اصل بوده، همه‌ی این‌ها را با كمال میل مى‌پذیرد.
با این مثال، معناى مناجات حضرت سجّاد(ع) روشن مى‌شود كه مى‌فرماید: «اِلهی لَوْ كانَ رِضاكَ فی اَنْ اُقْتَلَ سَبْعینَ قَتْلَةً وَ اُقْطَعَ اِرْباً اِرْباً لَكانَ رِضاكَ اُحِبُّ؛[9] خداوندا، اگر رضاى تو در آن باشد كه هفتاد بار كشته شوم و بدنم قطعه‌قطعه گردد من نیز آن را دوست دارم».
پس خداوند گرچه دوستان خود را به جهنّم نمى‌برد، بلكه آن‌ها را در عالى‌ترین درجات بهشت قرار مى‌دهد ولى آنان به این پایه از معرفت رسیده‌اند كه اگر فرضاً خداوند از جهنم رفتن و سوختن آنان لذّت ببرد، این عذاب نیز براى آن‌ها كاملاً گوارا و دوست‌داشتنى است، چنان‌كه در همین مناجات المریدین نیز هیچ جا سخنى از بهشت و جهنم در كار نیست و تنها در پایان آن گفته مى‌شود: یا نعیمى و جنتى یعنى تو بهشت و نعمت من هستى. ما نیز باید همّت خود را در سایه معارف اهل‌بیت(ع) بالاتر برده و دل خود را نورانى كنیم. پس منظور از سیر الى الله و وصول الى الله نه آن سیر تكوینى است كه همه موجودات از آن برخوردارند، بلكه منظور، سیر اختیارى است.[10]
 

نكته‌ی دوّم


حال كه دانستیم وصول الى الله اختیارى است و اگر خدا توفیق بدهد مى‌توان به آن رسید، این نكته مطرح مى‌شود كه براى رسیدن به این هدف راه‌هایى هست[11] كه از نظر قرب و بُعد با یكدیگر متفاوت هستند، یعنی در این بزرگ‌راهى كه به سوى خدا منتهى مى‌شود، كوچه‌هاى مختلفى وجود دارد و برخى زودتر به مقصد مى‌رسند. در حقیقت بزرگ‌راهى در پیش روى ما است كه راه‌هاى فرعى نیز دارد، برخى از آن‌ها خیلى به مقصد نزدیك و برخى از آن‌ها خیلى طولانى مى‌باشند.
 

خودآزمایی


1- انگیزه‌ی انتخاب مناجات المریدین براى بحث و بررسى و هدف این مناجات چیست؟
2- در فراز « اِلهی فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَیْكَ وَ سَیِّرْنا فی اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْكَ ...» از مناجات کدام پیش‌فرض‌ها مطرح مى‌گردد؟
3- هدف حركت‌هایی كه انسان آن را گزینش نموده و با میل خود آن را آغاز مى‌كند، چیست و چگونه تحقق می‌یابد؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]. مستدرك الوسائل، ج 17، ص 285، حضرت رسول(ص).
[2]. کهف (۱۸)، ۱۰۴.
[3]. نور (24)، 40: و كسى كه خداوند براى او نورى قرار نداده است نور ندارد.
[4]. شوری (۴۲)، ۵۳.
[5]. هود (۱۱)، ۱۲۳.
[6]. علق (۹۶)، ۸.
[7]. انشقاق (84)، 6: اى انسان تو با سرعت به سمت خدا مى‌روى و او را ملاقات خواهى كرد.
[8]. البتّه بت‌پرستان نیز به قصد تقرب الى الله بت مى‌پرستیدند كه خداوند از زبان آن‌ها چنین نقل مى‌كند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللهِ زُلْفى؛ ولى آنان عوضى و اشتباه رفته‌اند و گمان مى‌كردند كه با پرستش بت‌ها به خدا نزدیك مى‌شوند.
[9]. جواهر السنیة، حرّ عاملى، ص 198.
[10]. ناگفته نماند كه برخى از كوته‌بینان قرب الى الله را به معناى قرب الى رحمة الله پنداشته‌اند، چرا كه آنان باور ندارند كه براى برخى از انسان‌ها چیزى غیر از نعمت‌هاى اخروى نیز مطلوبیّت دارد. آن‌ها فقط به حور و قصور مى‌اندیشند و قرب الى الله را با حذف مضاف مى‌پندارند و یا براى وَأَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى توجیهاتى قائل مى‌شوند.
[11]. البته این راه‌ها را باید شناخت و به سلیقه‌ی خود عمل نكرد. این شناخت نیز خود توفیق مضاعفى است كه نصیب انسان مى‌گردد. یعنى باید خداوند به انسان توفیق بدهد كه آن راه‌ها را بشناسد و این شناخت غیر از خواندن در كتاب و یا استدلال كردن و آیه قرآن خواندن و بررسى كردن حدیث است، بلكه به معناى باور عمیق قلبى است و به همین خاطر بسیارى از افراد با این‌كه خوانده‌اند یك سلام بر حضرت امام حسین(ع) و یا نماز در اوّل وقت چه اثرات ارزشمندى دارد، ولى سستى به خرج مى‌دهند در حالى كه اگر بدانند فلان نعمت مادّى در جایى وجود دارد با كمال اشتیاق مى‌دوند، حتى اگر احتمال دهند كه با قرعه‌كشى (یك درصد) ممكن است چیزى نصیب آن‌ها گردد، چهار اسب مى‌تازند، ولى در مورد نعمت‌هایى كه خداوند مؤكّداً وجود آن‌ها را تصریح نموده است اهتمامى نمی‌ورزند.
بنابراین در مقدمه این دعا عرض مى‌كنیم: «خداوندا، راه‌ها براى كسى كه تو او را راهنمایى نكنى بسیار تنگ ولى براى كسى كه او را هدایت كنى بسیار واضح و روشن و آشكار مى‌باشد».
امیر مؤمنان على(ع) پس از آن‌كه از شب تا صبح صدها و یا هزار ركعت نماز مى‌خواند و گریه مى‌كرد، در پایان مى‌فرمود: آهْ آهْ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ السَّفَرِ وَ بُعْدِ الطَّریقِ؛ آه آه از اندك بودن توشه و از طولانى بودن سفر و دورى راه. و حضرت سجّاد(ع) وقتى كه از آن عبادت‌ها یاد مى‌كرد مى‌فرمود: عبادت من كجا و جدّم على(ع) كجا؟
پس راه طولانى ولى پیمودنى است و انبیا و ائمه(ع) براى نشان دادن آن راه و حركت دادن ما به سوى آن نقطه آمدند و هر كس به اندازه‌ی همّت خود این راه را مى‌پیماید و هر بخش از آن راه لذّت ویژه‌ی خودش را دارد و این طور نیست كه اگر كسى به عالى‌ترین درجه و به اوج قلّه نرسیده گویا هیچ راهى را نرفته است، هرچند كه باید همّت او عالى باشد و به مراتب نازل اكتفا نكند.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: