بخش نهم؛ دلایل عقلی معاد| ۹
۳ـ خواب و رؤیا
مسألهی خواب از دو جنبه همواره فکر دانشمندان را به خود مشغول داشته است.
۱ـ خواب چیست؟ چرا انسان به خواب مىرود؟ اصولاً در حال خواب چه نوع تغییرات فیزیولوژیکى در انسان پیدا مىشود؟
۲ـ صحنههایى را که انسان در خواب مىبیند و رؤیا نامیده مىشود چیست و چگونه است؟
تاکنون به گفتهی بعضى از دانشمندان صدها نظریه دربارهی خواب و حقیقت رؤیا ابراز شده است، که نشان مىدهد این مسئله از دیر زمان مورد مطالعه و بررسى دانشمندان بوده و آنچه ما در اینجا مىآوریم فشردهاى از مهمترین نظراتى است که در این بحث ابراز شده است.
نخست به اصل حقیقت خواب مىپردازیم تا ببینیم چه مىشود که انسان به خواب مىرود؟
بعد بحث خود را دربارهی حقیقت «رؤیا» که نقطهی اصلى بحث ما است دنبال خواهیم کرد.
خواب یعنى تعطیل شدن قسمتى از فعالیتهاى مغزى انسان (فعالیتهاى خودآگاه)، بدیهى است هیچ گاه تمام فعالیتهاى این مرکز فرماندهى بدن تعطیل نمىشود زیرا تعطیل عمومى آن مساوى است با مرگ!
به عقیدهی جمعى از دانشمندان خواب در تمام موجودات زنده هست، همهی حیوانات و حتى گیاهان مىخوابند، یعنى قسمتى از فعالیتهاى حیاتى آنها بطور متناوب با گذشت شب و روز تعطیل مىشود.[1]
اما اینکه چطور مىشود مغز انسان قسمتى از فعالیتهاى خود را تعطیل مىکند و در خواب فرو مىرود و فعالیتهاى جسمى به صورت کند و ملایم در مىآید، و به زبان ساده چه مىشود که انسان خوابش مىبرد؟ این سؤالى است که پاسخهاى فراوانى به آن داده شده است، و مهمترین آنها سه نظریهی زیر است:
۱ـ نظریهی عامل فیزیکی
۲ـ نظریهی عامل شیمیایی
۳ـ نظریهی عامل عصبی
نخستین نظریه میگوید:
خواب عامل فیزیکى دارد و علت اصلى آن انتقال خون از مغز به سوى قسمتهاى پائین بدن و پاهاست، هنگامى که خون متوجه قسمتهاى پائین بدن شد و کمتر به مغز رسید مغز قسمتى از فعالیت خود را تعطیل مىکند در این موقع مىگوئیم به خواب رفته است.
طرفداران این نظریه براى اثبات عقیدهی خود، از تختخوابهاى مخصوصى استفاده کردهاند - که تختخواب ترازویى نامیده مىشود - شخصى که مىخواهد به خواب فرو رود روى این تختخوابها دراز مىکشد، تجربه نشان مىدهد که قبل از خواب رفتن سر او سنگینتر است زیرا مقدار بیشترى خون را به سوى خود جلب کرده، اما هنگامى که به خواب رفت طرف پاها سنگینتر مىشود و نشان مىدهد که خون متوجه به آن سمت از بدن شده است.
این نظریه گرچه ذاتاً قابل قبول است - چون متکى به آزمایش مىباشد - ولى به هیچ وجه نمىتواند عامل اصلى خواب را نشان دهد، زیرا جاى این سؤال باقى مىماند که بر اثر چه عاملى خون، مغز را رها کرده و متوجه به سوى پاها مىشود و به عبارت دیگر آنها نتیجهی خواب را بیان کردهاند نه عامل اصلى پدید آمدن آن را.
***
طرفداران نظریهی دوّم (عامل شیمیائى) مىگویند: به هنگام تلاش و کوشش، سمومى در بدن انسان جمع مىشود که بخشى از مغز را از کار مىاندازد و هنگامى که این سموم در بدن انسان جذب شد از خواب بیدار مىشود.
ولی آنها نتوانستهاند این مطلب را روشن سازند که چرا انسان به خواب مىرود و یک مرتبه از خواب بیدار مىشود، در حالى که مىدانیم مسمومیت یک موضوع تدریجى است و زائل شدن آن هم تدریجى، بنابراین انسان باید تدریجاً از حالت بیدارى به حالت نیمه خواب و خواب زدگى و سپس خواب کامل فرو رود و همچنین تدریجاً بیدار شود در حالى که چنین نیست، و این دو پدیده غالبا در یک «آن» انجام مىگیرد، البته ممکن است انسان یک ساعت در بستر بماند تا به خواب فرو رود ولى لحظهی فرو رفتن در خواب یک لحظه بیش نیست، همانطور که بیدار شدن نیز در یک لحظه انجام مىگیرد، و این با مسألهی تدریجى بودن سازگار نمىباشد.
نظریهی سوم میگوید:
در مغز آدمى یک سیستم فعال وجود دارد که مغز را به کار وا مىدارد، هنگامى که این سیستم فعال از کار افتاد انسان مىخوابد این سیستم فعال عصبى که حکم گاز اتومبیل را دارد بر اثر خستگى خاموش مىشود.
اما این خستگى چیست؟ و چرا این سیستم فعال عصبى از کار مىافتد؟
اینها سؤالاتى است که پاسخ روشنى هنوز براى آن ندارند.
از آنچه گفته شد چنین نتیجه مىگیریم که با تمام گفتگوها و بررسىهایى که دربارهی حقیقت خواب شده است هنوز راز اصلى این مسئله در پردهاى از ابهام باقى مانده است و ممکن است تحقیقات آیندهی دانشمندان پرده از روى آن بردارد.
رؤیا و خواب دیدن
از اصل مسألهی خوابیدن مهمتر، «خواب دیدن و رؤیا» است. همان صحنههاى گوناگون زشت و زیبا، دلپذیر و غم انگیز، وحشتناک و روح افزا که انسان در خواب مىبیند.
همیشه انسان در این فکر بوده که راستى این صحنههائى که در خواب مىبیند چیست و سرچشمهی اصلى رؤیا کجاست؟
چه عامل مرموزى در کار است که این صحنهها را در ساعات خواب در برابر انسان مجسم مىسازد؟
دربارهی حقیقت رؤیا، تفسیرهاى زیادى شده است که مىتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
۱ـ تفسیر مادی
۲ـ تفسیر روحی
مادیها مىگویند رؤیا چند علت مىتواند داشته باشد:
الف: ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجهی مستقیم کارهاى روزانهی انسان باشد یعنى؛ آنچه را انسان در روزهاى گذشته انجام داده به هنگام خواب در مقابل فکر او مجسم گردد.
ب: ممکن است یک سلسله آرزوهاى برآورده نشده باعث دیدن خوابهایى شود، همانطور که شخص تشنه، در خواب آب مىبیند و کسى که در انتظار سفر کردهاى است خواب آمدن او از سفر را مىبیند (و از قدیم گفتهاند: شتر در خواب بیند پنبه دانه!...).
ج: ممکن است ترس از چیزى باعث شود که انسان خواب آن را ببیند، زیرا مکرر تجربه شده کسانى که در خانهی تنها از دزد وحشت دارند شب خواب دزد مىبینند (ضربالمثل معروف «دور از شتر بخواب و خواب آشفته مبین» اشاره به همین حقیقت است).[2]
فرویدیستها و پیروان مکتب فروید یک نوع تفسیر و تعبیر مادى دیگرى براى خواب دارند؛ آنها طى مقدمات مشروحى اظهار مىدارند که: خواب و رؤیا عبارت است از ارضاى تمایلات واپس زده و سرکوفتهاى که همیشه با تغییر و تبدیلهائى براى فریب «من» به عرصهی خودآگاه روى مىآورند.[3]
توضیح اینکه: بعد از قبول این مسئله که روان مشتمل بر دو بخش است.
«بخش آگاه» (آنچه به تفکرات روزانه و معلومات ارادى و اختیارى انسان ارتباط دارد).
«بخش ناآگاه» (آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضاء نشده، پنهان گردیده است.)
میگویند: بسیار مىشود امیالى که ما داریم و به عللى نتوانستهایم آنها را ارضا کنیم و در ضمیر باطن ما جاى گرفتهاند، به هنگام خواب که سیستم خودآگاه از کار مىافتد براى یک نوع اشباع تخیلى به مرحلهی خودآگاه روى مىآورد، گاهى بدون تغییر منعکس مىشوند (همانند عاشقى که محبوب از دست رفتهی خود را در عالم خواب مشاهده مىکند) و گاهى تغییر شکل داده و به صورتهاى مناسبى منعکس مىشوند که در این صورت نیاز به تعبیر دارند.
بنابراین رؤیاها همیشه مربوط به گذشته است و از آینده هرگز خبر نمىدهد، تنها مىتوانند وسیلهی خوبى براى خواندن «ضمیر ناآگاه» باشند، و به همین جهت براى درمان بیماریهاى روحى که متکى به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار مىشود که از خوابهاى بیمار کمک مىگیرند.
بعضی از دانشمندان غذاشناس، میان «خواب و رؤیا» و «نیازهاى غذائى بدن» رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلاً اگر انسان در خواب ببیند از دندانش «خون» مىچکد لابد ویتامین ث بدن او کم شده است!
و اگر خواب ببیند موی سرش سفید گشته معلوم میشود گرفتار کمبود ویتامین ب شده است!
***
و اما فلاسفهی روحى، تفسیر دیگرى براى خوابها دارند، آنها مىگویند: خواب و رؤیا بر چند قسم است.
۱ـ خوابهاى مربوط به گذشتهی زندگى و امیال و آرزوها، که بخش مهمى از خوابهاى انسان را تشکیل مىدهد.
۲ـ خوابهاى پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت و نیروى توهّم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزههاى روانى داشته باشد).
۳ـ خوابهایى که مربوط به آینده است و از آن گواهى مىدهد.
شک نیست که خوابهاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنههایى که انسان در طول زندگى خود دیده است تعبیر خاصى ندارند، همچنین خوابهاى پریشان و به اصطلاح اضغاث احلام که نتیجهی افکار پریشان، و همانند افکارى است که انسان در حال تب و هذیان پیدا مىکند نیز تعبیر خاصى نسبت به مسائل آیندهی زندگى نمىتواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانکاوان از آنها به عنوان دریچهاى براى دست یافتن به ضمیر ناآگاه بشرى استفاده کرده و آنها را کلیدى براى درمان بیماریهاى روانى مىدانند.
بنابراین تعبیر خواب آنها براى کشف اسرار روان و پیدا کردن سرچشمهی بیماریهاست، نه براى حوادث آیندهی زندگى.
و اما خوابهاى مربوط به آینده نیز داراى دو شعبه است، قسمتى خوابهاى صریح و روشن مىباشند که به هیچ وجه تعبیرى نمىخواهند و گاهى بدون کمترین تفاوتى، با نهایت تعجب، در آیندهی دور یا نزدیک تحقق مىپذیرد.
دوّم، خوابهایى است که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است.
برای هر یک از این خوابها نمونههاى زیادى وجود دارد که همهی آنها را نمىتوان انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبى و کتب تاریخى نمونههائى از آن ذکر شده بلکه در زندگى خصوصى خود ما یا کسانى که مىشناسیم مکرر رخ داده است به اندازهاى که هرگز نمىتوان همه را معلول تصادف دانست. در اینجا چند نمونه از خوابهایى را که به طرز عجیبى پرده از روى حوادث آینده برداشته و از افراد کاملاً مورد اعتماد شنیدهایم یادآور مىشویم:
۱ـ یکى از علماى معروف و کاملاً مورد وثوق همدان مرحوم آقا میرزا عبدالنبى که از علماى بزرگ تهران بود چنین نقل مىکرد:
«هنگامى که در سامرا بودم هر سال مبلغى در حدود یکصد تومان از مازندران براى من فرستاده مىشد، و به اعتبار همین موضوع قبلاً که نیاز پیدا مىکردم قرضهائى مىنمودم و به هنگام وصول آن وجه، تمام بدهیهاى خود را ادا مىکردم. یکسال به من خبر دادند که امسال وضع محصولات بسیار بد بوده و بنابراین وجهى فرستاده نمىشود، بسیار ناراحت شدم و با همین فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان در خواب پیامبر اسلام(ص) را دیدم که مرا صدا زد و فرمود: فلانکس برخیز در آن دولاب را باز کن (اشاره به دولابى کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار.
از خواب بیدار شدم چیزى نگذشت در خانه را زدند بعد از ظهر بود دیدم فرستادهی مرحوم میرزاى شیرازى مرجع بزرگ شیعیان است گفت: میرزا شما را مىخواهد، من تعجب کردم که در این موقع براى چه آن مرد بزرگ مرا مىخواهد، رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، من خواب خود را فراموش کرده بودم ناگاه مرحوم میرزاى شیرازى به من گفت: میرزا عبدالنبى در آن دولاب را باز کن و یکصد تومان در آنجا هست بردار! بلافاصله داستان خواب به نظرم رسید و از این حادثه سخت تعجب کردم، خواستم چیزى بگویم، احساس کردم مایل نیست سخنى در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم.
۲ـ دوستى که مورد اعتماد است نقل مىکرد نویسندهی کتاب «ریحانة الادب» مرحوم تبریزى فرزندى داشت دست راست او ناراحت بود (شاید رماتیسم شدید داشت) بطورى که به زحمت مىتوانست قلم به دست بگیرد، بنا شد براى معالجه به آلمان برود.
او مىگوید: در کشتى که بودم در خواب دیدم مادرم از دنیا رفته است، تقویم را باز کردم و جریان را با قید روز و ساعت نوشتم بعد از مدتى که به ایران برگشتم جمعى از بستگان به استقبال من آمدند دیدم لباس مشکى در تن دارند، تعجب کردم و جریان خواب بکلّى از خاطرم رفته بود بالاخره تدریجاً به من حالى کردند که مادرم فوت کرده، بلافاصله به یاد جریان خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم دیدم درست در همان روز مادرم از دنیا رفته است.
۳ـ در سالنامهی دنیا، سال شانزدهم، از یکى از رجال معروف سابق نقل مىکند که در نزدیکى قزوین زمین بایر وسیعى به قیمت نسبتاً زیادى خریدارى مىکند که به زودى مورد ملامت دوستان قرار مىگیرد و همه آن را یک نوع اشتباه مىدانند زیرا هیچ امیدى براى تهیهی آب براى آن زمین نبود. هر قدر کوشش مىکند و از مقنىهاى قدیم و مهندسین جدید براى حفر چاه و رسیدن به آب استفاده مىنماید نتیجهاى نمىگیرد، این جریان او را بسیار پریشان کرده بود ولى از آنجا که پشتکار عجیبى داشت، دست از کوشش بر نمىداشت، اما ناکامیهاى او در این کوششها کم کم او را مأیوس مىکند تا اینکه شبى در خواب مىبیند که در آن زمین مشغول گردش براى یافتن آب است ناگهان به نقطهاى مىرسد که آب از آن مىجوشد، فرداى آن روز به سراغ همان قطعهی زمین مىرود و نقطهاى را که در خواب دیده بود پیدا مىکند و دستور حفر آن را مىدهد، چیزى نمىگذرد که آب فراوان از آن فوران مىنماید.
۴ـ نویسندهی معروف اسلامى، سید قطب، در تفسیر «فى ظلال القرآن» ذیل آیات مربوط به سورهی «یوسف» چنین مىنویسد: «اگر من تمام آنچه را دربارهی رؤیا گفتهاند انکار کنم، هیچ گاه نمىتوانم جریانى را که براى خودم - هنگامى که در آمریکا بودم - واقع شد انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم که خواهر زادهام خون چشمانش را فرا گرفته بود و قادر به دیدن نیست (خواهرزادهام با سایر اعضاى خانوادهام در مصر بودند). من از این خواب متوحش شدم، فوراً نامهاى براى خانوادهام به مصر نوشتم و مخصوصاً از وضع چشم خواهرزادهام سؤال کردم چیزى نگذشت جواب نامه به دستم رسید، نوشته بودند که چشم او مبتلا به خون ریزى داخلى شده و قادر به دیدن نیست و هم اکنون مشغول معالجه است، قابل توجه اینکه خونریزى داخلى چشم او طورى بود که در مشاهدهی معمولى قابل رؤیت نبود، و تنها با وسایل پزشکى دیدن آن میسّر بود به هر حال از بینائى چشم محروم گشته بود، من حتى این خونریزى درونى را در خواب به شکل آشکار دیدم».
***
خوابهایی که پرده از روى اسرارى برداشته و حقایق مربوط به آینده و یا حقایق پنهانى مربوط به حال را کشف کرده بیش از آن است که حتى افراد دیر باور بتوانند انگشت انکار روى همهی آنها بگذارند، و یا آنها را حمل بر تصادف کنند، با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالباً مىتوانید به نمونههایى از این خوابها دست یابید.
اینگونه خوابها از طریق «تفسیر مادى رؤیا» هرگز قابل تعبیر نیستند، و تنها با تفسیر فلاسفه روحى، و اعتقاد به استقلال روح مىتوان آنها را تفسیر کرد، بنابراین از مجموع آنها به عنوان شاهدى براى استقلال روح مىتوان استفاده نمود.
خودآزمایی
1- چه ایرادهایی به «نظریه عامل شیمیایی» به خواب رفتن انسان وارد است؟
2- مادیها چه علتهایی برای رؤیا بیان کردند؟
3- از کدام حوادث میتوان به عنوان شاهدى براى استقلال روح استفاده نمود؟
پینوشتها
[1]. آرى تنها وجودى که خواب در ذات او راه ندارد، ذات پاک خداست همانطور که قرآن مىگوید: «لا تَاخُذُهُ سِنُة وَ لا نَوْم» هیچ گاه خواب سبک و سنگینى او را فرا نمىگیرد» - سورهی بقره (2) آیهی 255.
و جالب این است که از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «کُلُّ حَىِّ یَنامُ ما خَلاَ الله؛ همهی موجودات زنده، جز ذات خداوند، مىخوابند».
[2]. اقتباس از پسیکولوژى دکتر ارانى / صفحهی 196.
[3]. اصول روانکاوى فروید / صفحهی 136.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی