کد مطلب: ۴۶۵۲
تعداد بازدید: ۸۲۵
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۷
معاد و جهان پس از مرگ| ۳۰
آیا زندگى بعد از مرگ تنها جنبه‌ی روحانى دارد؟ یعنى جسم به هنگام مرگ براى همیشه از ما جدا مى‌شود و زندگى جاویدان تنها مربوط به روح است؟ و یا اینکه معاد در هر دو جنبه صورت مى‌گیرد، یعنى جسم و روح توأماً باز مى‌گردند؟

بخش دهم ؛معاد  جسمانی و  روحانی | ۱
 


معاد جسمانی و روحانی

 

آیا زندگى بعد از مرگ تنها جنبه‌ی روحانى دارد؟ یعنى جسم به هنگام مرگ براى همیشه از ما جدا مى‌شود و زندگى جاویدان تنها مربوط به روح است؟
و یا اینکه معاد در هر دو جنبه صورت مى‌گیرد، یعنى جسم و روح توأماً باز مى‌گردند؟
و یا اینکه معاد جنبه‌ی روحانى و نیمه جسمانى دارد، یعنى روح باز مى‌گردد و جسم هم بر مى‌گردد، اما نه این جسم مادى عنصرى معمولى، بلکه جسم لطیفى که مافوق این جسم و عصاره‌ی آن است بازگشت مى‌کند.
و یا اینکه معاد صرفاً جنبه‌ی جسمانى دارد و این عقیده‌ی کسانى است که براى روح استقلالى قائل نیستند و آن را از آثار و خواص همین جسم مى‌دانند. هر یک از این چهار نظریه طرفدارانى دارد.


نظر اوّل: معاد روحانی


بسیاری از فلاسفه‌ی پیشین طرفدار این عقیده بودند و مى‌گفتند به هنگام مرگ روح براى همیشه از بدن جدا مى‌شود و در عالم ارواح باقى مى‌ماند، بنابراین مسئله‌ی «معاد» یعنى بازگشت اصولاً مفهومى ندارد و بازگشتى در کار نیست، بلکه روح به بقاى خود همچنان ادامه مى‌دهد، آنها معتقد بودند همانطور که جوجه براى مدتى نیاز دارد که در درون پوست تخم مرغ زندگى کند، و جنین در شکم مادر، و هنگامى که دوران تکاملى خود را در آن طى کردند و از آن جدا شدند، دیگر هرگز به آن باز نمى‌گردند، نه مرغ به درون پوست بر مى‌گردد و نه جنین بعد از تولد به رحم، انسان نیز چنین است و بنابراین تمام پاداشها و کیفرها، لذات و ناراحتیهاى پس از مرگ و جهان دیگر همه جنبه‌ی روحانى دارد.
 

نظر دوم: معاد در دو جنبه


این نظر را جمعى از دانشمندان و فلاسفه‌ی قدیم و جدید اختیار کرده‌اند، و - همانطور که خواهیم دید - آیات قرآن هم عموماً این نظر را تأیید مى‌کند که در رستاخیز اجزاى پراکنده‌ی جسم جمع آورى و نوسازى مى‌شود و جان مى‌گیرد، منتها در سطحى بالاتر و در جهانى و حیاتى عالیتر.
 

نظر سوم: معاد روحانی و نیمه جسمانی


بعضی از فلاسفه‌ی پیشین و روحیون معتقد بودند که این جسم مادى و عنصرى دیگر بازگشت نمى‌کند، روح که از بدن جدا شد، در جسم لطیفى که فوق‌العاده از نظر زمان و مکان فعال است و حتى قادر به عبور از موانع مى‌باشد و فنا و فساد در آن راه ندارد قرار مى‌گیرد و با آن به زندگى جاویدان خود ادامه مى‌دهد.
در حقیقت این جسم همانند ماده و جرم نیست، بلکه شبیه امواج و همانند «اتر» است، اما از آنجا که از جهاتى شباهتى با این جسم دارد و شبحى از آن است، از آن تعبیر به «جسم مثالى» مى‌کنند.
 

نظر چهارم: معاد جسمانی فقط


این نظر را بعضى از دانشمندان قدیم و جدید انتخاب کرده‌اند و معتقدند هنگامى که ما مردیم همه چیز تمام مى‌شود، درست همانند یک موتور برق که اگر متلاشى شود، هم ماده‌ی آن به هم ریخته است، و هم انرژى آن از بین رفته، و به هنگام رستاخیز، اجزاى متلاشى شده این موتور برق یعنى بدن انسان جمع آورى و به هم پیوند داده مى‌شود و لباس حیات مى‌پوشد و طبعاً روح که از آثار و خواص آن بود همانند انرژى برق که از آثار موتور برق است به آن باز مى‌گردد.
 

منطق اسلام درباره‌ی کیفیت معاد


در اینجا اجازه مى‌خواهیم نخست نظر اسلام را در این مسأله بررسى کرده، سپس موضوع را با استدلالات عقلى تعقیب کنیم.
می‌دانیم مهمترین منبع براى مسائل اسلامى قرآن مجید است. این کتاب آسمانى در همه جا با صراحت از معاد جسمانى (البته توأم با روحانى) سخن مى‌گوید و کمترین آشنایى با آیات قرآن براى نفى انحصار معاد در معاد روحانى کافى است.
یرا ـ همانطور که در آغاز کتاب مشروحاً بیان کردیم - قرآن براى نزدیک ساختن معاد به ذهن منکران در پاسخ گفتن به ایرادهاى آنها مثالهاى جالبى زده که با یک نوع استدلال زنده آمیخته است و مى‌خواهد مسئله‌ی رستاخیز را در سر حد مشاهده و احساس مردم قرار دهد، تمام این مثالها و تشبیهات قرآن در زمینه‌ی معاد، معاد جسمانى را تأیید مى‌کند.
گاهی مردم را به مشاهده‌ی تکرار صحنه‌ی مرگ و حیات در جهان گیاهان دعوت مى‌کند که چگونه همه سال در برابر چشم همه‌ی ما، در جهان گیاهان، «معاد» تکرار مى‌شود.
زمینها در فصل خزان تدریجاً رو به سوى مرگ مى‌روند، گلها و شاخه‌ها و گیاهان رنگ مرگ به خود مى‌گیرند، و در فصل زمستان همگى مرده‌اند، اما به هنگام وزش نسیمهاى روحبخش بهارى، و ریزش قطره‌هاى لطیف باران در این فصل، از نو، جنبشى مى‌یابند و حیات نوینى آغاز مى‌کنند. (آیات مربوط به این قسمت را قبلا بیان کردیم.)
آیا اینها چیزى جز معاد جسمانى را تفهیم مى‌کند؟
گاهى اشاره به آغاز آفرینش کرده و مى‌گوید: آن کس که روز اوّل شما را آفرید، بار دیگر پس از متلاشى شدن، شما را باز مى‌گرداند.
بدیهى است این تشبیه صرفاً براى اثبات معاد جسمانى است وگرنه بقاى روح بعد از فناى جسم با این تشبیه هیچ گونه ارتباطى ندارد.
همچنین بحث قرآن درباره‌ی رستاخیز انرژیها که مشروحاً در آغاز کتاب گذشت، و داستان خواب اصحاب کهف، و یا داستانهایى همچون داستان مرغهاى ابراهیم و یا آمدن عرب بیابانى خدمت پیامبر(ص) و به دست گرفتن استخوان پوسیده، و سؤال از چگونگى بازگشت حیات به آن، و پاسخهاى سه گانه قرآن به این سؤال که در آخر سوره‌ی «یس» آمده است و همه‌ی آنها در آغاز کتاب گذشت، عموماً مربوط به مسئله‌ی معاد جسمانى است والا معاد روحانى بدون جسمانى، هیچ گونه تناسبى با این بحثها ندارد ـ دقت کنید.
قابل توجه اینکه: عرب جاهلى اعتقاد به بقاى روح داشت، از آنچه او تعجب داشت و به شدت انکار مى‌نمود مسأله‌ی معاد جسمانى و بازگشت این بدن به زندگى بعد از مرگ بود، لذا قرآن از زبان آنها چنین مى‌گوید:
«اَیَعِدُکُمْ اَنَّکُمْ اِذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً اَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ؛ آیا (این پیامبر) به شما وعده مى‌دهد، هنگامى که مردید و خاک و استخوانهاى (پوسیده) شدید بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده مى‌شوید.»[1]
و در جاى دیگر مى‌خوانیم: «وَ قالُوا ءَاِذا ضَلَلْنا فِی الاَرْضِ أَءِنّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ؛ آنها گفتند: آیا هنگامى که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم آفرینش تازه‌اى خواهیم یافت؟»[2]
و در جاى دیگر مى‌گوید:
«وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ اِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ اِنَّکُمْ لَفی خَلْقٍ جَدیدٍ * اَفْتَرى عَلَى اللهِ کَذِباً اَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاْلاخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعیدِ؛ و گفتند: آیا مردى را به شما نشان بدهیم که خبر مى‌دهد هنگامى که بکلّى متلاشى و پراکنده شدید آفرینش نوینى خواهید یافت! آیا این مرد دروغ به خدا بسته؟ یا مجنون است! ولى آنها که به رستاخیز ایمان ندارند در مجازات و گمراهى دورى قرار دارند».[3]
از تمام این آیات استفاده مى‌شود که پیامبر اسلام(ص) همه جا سخن از بازگشت این جسم و معاد جسمانى مى‌گفته است و لذا مخالفان از آن تعجب مى‌کردند و آیات قرآن به پاسخگویى آنها در موارد مختلف پرداخته و مى‌گوید:
«اَللهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ خداوند آفرینش را آغاز مى‌کند، سپس آن را تجدید مى‌نماید و سپس به سوى او بازگردانده مى‌شوید».[4]
کوتاه سخن اینکه الفباى معاد در قرآن، معاد جسمانى - عنصرى است و آنها که این همه آیات فراوان را که حکایت از معاد جسمانى دارد، «توجیه» و یا صحیحتر «تحریف» مى‌کنند و به جسم مثالى و مانند آن تفسیر مى‌نمایند، چیزى جز طفره رفتن از حقیقت و بیهوده گرایى ندارند!


خودآزمایی


1- چهار نظریه درباره معاد (از نظر جسمانی و روحانی) را بیان کنید.
2- از منظر قرآن معاد چگونه است؟
3- دو مثال‌ از قرآن کریم بیان کنید که بر جنبه جسمانی معاد اشاره دارد.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی مؤمنون (۲۳) آیه‌ی ۳۵.
[2]. سوره‌ی سجده (۳۲)، آیه‌ی ۱۰.
[3]. سوره‌ی سبأ (۳۴) آیه‌ی ۷ و ۸.
[4]. سوره‌ی روم (۳۰) آیه‌ی ۱۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: