کد مطلب: ۴۶۵۵
تعداد بازدید: ۵۹۲
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۵
تهاجم فرهنگی| ۸
در دو سه قرن اخیر، نمونه‌هایى وجود داشته كه برخى به نام مبارزه با غرب‌زدگى به ترویج فرهنگ غرب كمك كرده‌اند، خواسته‌اند با سلاحى كه دشمن به دست آنها داد به جنگ با او بروند. در حالى كه، به نفع دشمن عمل كرده اند.

فصل اوّل؛ تهاجم فرهنگی یا زمینه‌ی تسلّط کفار بر مسلمانان| ۸


 
شیوه‌ی صحیح مبارزه با فرهنگ بیگانه


در مبارزه با فرهنگ بیگانه، همیشه عنصر بیگانه از كشورهاى غربى یا شرقى وارد نمى‌شود؛ چه بسا، عناصر بیگانه از اسلام در داخل كشور و جامعه‌ی خودى وجود داشته باشد و میراث و آداب و رسوم نسلهاى قبل از اسلام به عنوان اسلام وارد فرهنگ كشور شده باشد و هیچ ارتباطى با اسلام نداشته باشد.
ابتدا باید فرهنگ اسلامى را بشناسیم و بفهمیم كه فرهنگ واقعى چیست و آنچه را غیر اسلامى یا ضد اسلامى است، از آن جدا كنیم تا بدانیم كه با چه باید مبارزه كنیم و ناخواسته به عناصر اصلى فرهنگ اسلام ضربه نزنیم.
گاهى ممكن است شیوه و ابزار مبارزه با فرهنگ بیگانه نادرست باشد و از این ابزار به نتیجه‌ی مطلوب نرسیم و در عمل، به دشمن كمك كنیم.
در دو سه قرن اخیر، نمونه‌هایى وجود داشته كه برخى به نام مبارزه با غرب‌زدگى به ترویج فرهنگ غرب كمك كرده‌اند، خواسته‌اند با سلاحى كه دشمن به دست آنها داد به جنگ با او بروند. در حالى كه، به نفع دشمن عمل كرده اند.


بازسازى فرهنگى


در شرایط كنونى جامعه ما بیش از حد نیازمند فعالیت‌هاى فرهنگى است. علیرغم منافع غنى فرهنگى، بزرگترین كمبود انقلاب ما كمبود فرهنگى است. متأسفانه عوامل گوناگونى چه پیش از انقلاب و چه پس از آن موجب شده‌اند كه حركت فرهنگى لازم در جامعه‌ی ما به وجود نیاید. شاید بهترین عامل آن پس از انقلاب وقوع جنگ تحمیلى بود كه ضرورتاً تمام توان و نیروى فعال جامعه‌ی ما را به سوى خود متوجه ساخت، ولى اكنون كه دوران جنگ سپرى شده و بسیارى از فتنه‌هاى داخلى كه در ابتداى پیروزى انقلاب چنگ و دندان نشان‌ مى‌دادند نابود گردیده است، موقع آن رسیده كه به چیزى بپردازیم كه از روز اول پیروزى باید بدان‌ مى‌پرداختیم و آن مسئله بازسازى فرهنگى است.
هر چند جامعه ما در تمامى زمینه‌ها كمبود و نارسائى دارد، در زمینه اقتصادى، فرهنگى، نظامى، صنعتى، ادارى و غیره و در تمام آنها احتیاج به بازسازى هست، ولى آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه واقع شود كمبود فرهنگى و بازسازى فرهنگى است. هر كس در هر نهادى به اندازه توانش باید به این بازسازى كمك كند. كمبود و بازسازى فرهنگى مسئله‌اى است كه تنها در انقلاب ما نقش مهمّى را ایفا‌ مى‌كند، در حركت انبیاء الهى نیز این مسئله در رأس همه‌ی امور بوده. و به یقین‌ مى‌توان گفت حركت انبیاء در طول تاریخ بشر بیش از هر چیز صبغه‌ی فرهنگى و الهى داشته است، سر و كارش با عقل و دل و فكر و اندیشه مردم بوده است، و سایر مسائل از قبیل مسائل اقتصادى، روابط اجتماعى و غیر ذلك نقش ابزار یا مقدمه را داشته‌اند. خط اصلى حركت انبیاء خط فرهنگى است، و این انقلاب هم كه دنباله‌ی حركت انبیاء و ائمه اطهار سلام الله علیهم‌ مى‌باشد، بر همین اساس بنا شده است. امروز ما موظف‌ایم كه مردم خود را از نظر فكرى تغذیه كرده بینش‌هاى صحیح اسلامى را به آنها ارائه دهیم و ارزش‌هاى اسلامى را ترویج نموده زنده كنیم، بنابراین اساس تبلیغ، در این دوره‌ی بازسازى و نیز در دوره‌هاى آنى‌ مى‌بایست بر تبیین حقایق اسلام و ترویج ارزشهاى آن، و در یك كلام بر پایه بازسازى و ارائه فرهنگ اصیل اسلامى استوار گردد.


عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگى


عرصه فرهنگ عرصه فكر و اندیشه است، عرصه اعتقاد و گرایش است، عرصه جلوه‌گرى انواع مكاتب حق و باطل است، بنابراین بازسازى فرهنگى نیز به معناى مبارزه با اندیشه‌هاى باطل، برداشت‌هاى نادرست، گرایش‌هاى شیطانى، روش‌هاى غلط و مكاتب انحرافى و جایگزینى حق و صواب است. پیدا است كه چنین مبارزه‌اى، با زور سلاحهاى سرد و گرم و بكارگیرى تكنولوژى پیشرفته و بسیج نیروهاى فیزیكى میسر نیست. اگر مردم دنیا دست به دست هم دهند و مدرن‌ترین تكنولوژى را بكار گیرند تا یك فكر غلط را از ذهن یك فرد بزدایند نخواهند توانست. این مبارزه سلاح دیگرى نیاز دارد. در این عرصه تنها سلاح مؤثر علم است، فقط با منطق صحیح است كه‌ مى‌توان غلط را نابود ساخت، نه با زور و یا شعار. البته شعار و زور نیز هر یك در جاى خود مؤثر است و باید از آن استفاده نمود اما میدان اندیشه و فرهنگ، میدان منطق و علم است، عقل باید تجلى كند، فكر باید بكار افتد، حقایق باید روشن شود تا دشمن فرهنگى مغلوب گردد. پس باید با سلاح منطق و استدلال، با سلاح تفكر و تحقیق، با سلاح دانش و علم مجهز شویم تا بتوانیم در دنیاى اندیشه‌هاى متضاد و مكاتب متقابل، حق را از باطل، سره را از ناسره جدا نموده هر یك را به جاى خود نشانیم. این وظیفه ماست، این نبرد اگر چه مثل نبرد نظامى درگیرى مشهود و محسوسى ندارد، انسان تماشاگر صحنه‌اى كه هزاران كشته و زخمى در آن باشد نیست، ولى اهمیت آن به مراتب بیش از نبردهاى نظامى است، و آثار مطلوب یا نامطلوب آن در دراز مدت گسترده‌تر عمیق‌تر از آثار نبردهاى نظامى است. باید اعتراف كرد كه این حقیقت در گذشته آنچنان كه‌ مى‌بایست شناخته نشده و هم اكنون نیز آن‌گونه كه در خور و شایسته آن است مورد توجه نیست.
در مبارزه نظامى معمولاً دشمن كاملاً شناخته‌ مى‌شود قیافه و جهت گیری‌اش مشخص است. انسان‌ مى‌بیند گلوله و بمب و موشك از چه سوئى‌ مى‌آید و چه سوئى را هدف قرار‌ مى‌دهد. به راحتى نوع سلاح بكار رفته را‌ مى‌توان تشخیص داد، اما در مبارزه فرهنگى این گونه نیست. نه دشمن به راحتى قابل شناخت است و نه عرصه‌ی مورد هجوم وى و مزارع سلاح بكار رفته. چه بسا در زیر ماسك دلسوزى براى اسلام سالها و شاید قرنها فعالیت كند و زیر پوشش آن، ضربه‌هاى كارى بر پیكر آن وارد سازد. چنان وانمود كند كه از دلسوختگان اسلام و دلباختگان این مكتب است، حتى كارهاى به ظاهر خوب و ریاكارى‌هاى نسبتاً چشمگیرى نیز در این زمینه انجام دهد ولى در لابلاى همین كارها زهر خود را به پیكر این فرهنگ تزریق نماید به طورى كه اكثر مردم و گاهى همه آنها جز نوادرى نفهمند كه این خوراك فرهنگى حاوى چه زهر خطرناكى است، و چه بسا چهره پر فریب و ریاى دشمن آن قدر زیركانه گریم شده باشد كه مردم آن را به عنوان كسى كه لیاقت رهبرى فرهنگى دارد بپذیرند.
 

خودآزمایی


1- شیوه‌ی صحیح مبارزه با فرهنگ بیگانه را شرح دهید.
2- بازسازى فرهنگى به چه معناست؟
3- در عرصه فرهنگ، تنها سلاح مؤثر چیست؟ چرا؟
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: