بخش سوّم: دستورات و مقرّرات اسلام| ۱
دستورات اسلام که در حقیقت سراسر زندگى انسان را در بر مىگیرد به طور کلى به دو بخش تقسیم مىگردد:
1ـ رابطه انسان با خدا (عبادتها و نیایشها)
2ـ رابطه انسانها با یکدیگر.
فصل اوّل: عبادتها و نیایشها
در این بخش انسان مىکوشد با توجّه مخصوص به پروردگار، راز و نیاز با او و نیایش به درگاه پاکش، روح خود را از جهان مادّه برتر ساخته، قلب و جان خود را از آلودگى به گناه شسته و صفات برجستهی انسانى را در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، یأس و نومیدى را از خود دور سازد، همواره بیاد خدا بوده، و در برابر او احساس مسؤولیت کند.
قرآن مجید مىفرماید:
«و اَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى؛ و نماز را براى یاد من بپادار».[1]
بنابراین روشن است که سود و نتیجهی عبادات و نیایشها متوجّه عبادت کنندگان مىشود.
«اثر تربیتى» عبادات - در صورتى که با توجّه مخصوص و آداب خاصّش انجام شود - قابل انکار نیست، به طور قطع خدا نیازى به نیایش ما ندارد و این ما هستیم که با نیایش و عبادت او به «نتایج بزرگ تربیتى و اخلاقى» مىرسیم.
به گفتهی دکتر «الکسیس کارل»دانشمند و محقّق معروف:
«هنگامى که کلمات منطقى براى امیدوارى نمىتوان یافت، نیایش، انسان را امیدوار مىکند، «و قدرت ایستادگى در برابر حوادث بزرگ» را به او مىبخشد، این کیفیّت ممکن است در همه کس آشکار گردد».[2]
در جاى دیگرى از کتاب خود مىگوید: «نیایش بر روى صفات و خصائل انسان اثر مىگذارد بنابراین باید نیایش را پیوسته انجام داد».[3]
در ادامه مىگوید:
«اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشتهاند معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهند بود».[4]
اثر عبادت و نیایش به قدرى عجیب و سریع است که حتّى گاهى در جسم انسان آثار شگفتآورى از خود ظاهر مىسازد و از طرق حسّى آثار آن را میتوان مشاهده نمود.
به گفته همان دانشمند:
«نتایج نیایش را با علم نیز مىتوان دریافت، زیرا نیایش نه تنها بر روى حالات عاطفى، بلکه بر روى کیفیّات بدنى نیز اثر مىکند، و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبود مىبخشد».[5]
عبادات اسلامى ساده، سهل و آسان است و همه به راحتى مىتوانند آن را انجام دهند حتى براى بیماران و افراد ناتوان تسهیلات فراوانى قائل شده است.
قابل توجّه این که نیایشها و عبادتهاى اسلامى علاوه بر آثار عاطفى، روانى، اخلاقى و به طور خلاصه جنبههاى فردى، «اثرات اجتماعى» قابل ملاحظهاى دارد، به عنوان مثال این را در سه عبارت مهم نماز، روزه، و حج بررسى مىکنیم:
نماز
«نماز»یکى از مهمترین عبادات و نیایشهاى اسلامى است و در هر شبانه روز پنج نوبت در نهایت سادگى، صفا و معنویت انجام مىگردد. علاوه بر آثار تربیتى و اخلاقى، تقویت روح ایمان و شستشوى مغز و دل از آثار گناه، هر مسلمانى را موظّف مىکند که تن و لباس خود را همواره پاک و پاکیزه گرداند. چرا که یکى از شرایط آن طهارت و پاکیزگى است، و چون یکى از شرایط آن غصبى نبودن لباس و مکان نمازگذار است، به انسان توصیه مىکند که از هرگونه تجاوز و تعدّى به اموال دیگران و تملّک نامشروع دسترنج آنان خوددارى نماید. و از آنجا که باید به طور دقیق در اوقات خاصّى انجام شود، انضباط و وقتشناسى را به انسان مىآموزد، و انسان را به سحرخیزى که رمز پیروزى بسیارى از مردان موفّق جهان است عادت مىدهد.
مىدانیم بهتر است نماز به جماعت گذارده شود و همه در یک صف بدون هیچگونه امتیازى در پیشگاه خدا بایستند، و این مراسم مهیّج معنوى را انجام دهند، به همین دلیل مىتوان گفت: نماز جماعت درسى از مساوات، برادرى، برابرى، هم آهنگى و اتّحاد است.
روزه
«روزه» یکى دیگر از عبادات اسلامى است که از نظر اخلاقى «درس مقاومت و پایمردى، تسلّط بر خویشتن و کنترل هوسهاى سرکش» را به انسان مىآموزد.
از نظر اجتماعى «انسان را به فکر گرسنگان و محرومان» و همدردى با آنان مىاندازد، علاوه بر اینها «اثرات بهداشتى و درمانى» آن از نظر شستشو و خانه تکانى بدن از موادّ زاید مصرف نشدهی غذایى که به طور معمول به صورت چربىهاى مزاحم و اضافه وزن در مىآید و عامل بسیارى از ناراحتىهاى جسمى مىگردد، قابل انکار نیست، و به همین دلیل روزه یکى از عوامل مهم پیشگیرى یا درمانى در برابر بسیارى از بیمارىها محسوب مىگردد.
حج
تشکیل کنگرهی عظیم جهانى مسلمانان یکى دیگر از شاهکارهاى دستورات نیایشى اسلام است. مراسم حج به قدرى تکان دهنده، بىآلایش و آمیخته با برادرى، صمیمیّت و مساوات است که هرکس را بدون استثنا تحت تأثیر عمیق خود قرار مىدهد. مراسم این اجتماع که هر ساله میلیونها نفر از مسلمانان سراسر جهان در آن شرکت مىجویند، و همه نژادها، رنگها، زبانها و ملّتها را بدون هیچگونه تفاوت و امتیازى در بر مىگیرد، به گونهاى است که از یک سو انسان را از قشرهاى مادّى آمیخته با خشونت و مزاحمت خارج کرده، و به محیطى مملوّ از صفا، روحانیت و وارستگى کشانده و عواطف را تلطیف و احساسات را زندهتر مىسازد.
و از سوى دیگر مىتواند به عنوان یک کنگرهی ملى در سطح جهانى موجب همبستگى هرچه بیشتر در زمینههاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى مسلمانان جهان گردیده و، قشرهاى مختلف جوامع اسلامى را فشردهتر و متّحدتر ساخته، و مبادلات فکرى و انسانى را در میان آنان تسریع کند.
مطالعهی سایر نیایشها و عبادات اسلامى نیز نشان مىدهد که هر کدام به نوعى داراى آثار دو جانبهی، «اخلاقى» و «اجتماعى» هستند، و به این ترتیب آنچه در آغاز این بحث گفتیم که ثمرات و آثار سودمند این عبادتها و نیایشها به خود ما باز مىگردد با این توضیحات روشنتر مىشود.
فصل دوّم: رابطهی انسانها با یکدیگر
در این فصل دستورات و مقرّرات اسلامى مربوط به اجتماع مطرح مىشود. اسلام با دستورهاى ویژهی خود، به پیروان خود مىآموزد چگونه باشند، چگونه زندگى کنند، و وظایف خود را در برابر اجتماع چگونه ادا نمایند.
حقوقى که مسلمان به انجام آن موظف است بسیار وسیع، گسترده و متنوع است.
از حقّ استاد و معلّم، پدر و مادر، دوستان و همسایگان، «برادران دینى و همنوعان به طور کلى» گرفته، تا حقوقى مانند حقّ حیوانات و امثال آن.
از نظر اسلام انسان به عنوان یک عضو از اعضاى پیکر اجتماع، تا آنجا اهمیّت دارد که «چیزى با خون و جان او برابرى نمىکند».
قرآن مجید مىفرماید:
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جِمِیعاً وَ مَنْ اَحیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً؛ هرکس انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فتنه و فسادى در روى زمین، به قتل برساند چنان است که گویى همهی مردم را کشته و هرکس انسانى را از مرگ رهایى بخشد چنان است که گویى همهی مردم را زنده کرده است».[6]
شکّی نیست که با توجّه به همبستگى افراد و اعضاى پیکر جامعهی انسانى، فقدان یک فرد، روى همهی اجتماع اثر مىگذارد و «فرد به این صورت، عین اجتماع» مىشود.
پیامبر اسلام(ص) فرمود:
«افراد با ایمان همچون اعضاى یک پیکرند، هنگامى که عضوى از آن به درد آمد، تمامى اعضا به خاطر آن ناراحت مىشوند».
سخنور نامى «سعدى شیرازى» در شعر معروفش از همین حدیث نبوى الهام گرفته است:
بنى آدم اعضاى یکدیگرند
که در آفرینش زیک گوهرند
چه عضوى بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
همان طور که مىدانیم در اسلام «مسألهی نژاد، رنگ پوست بدن و منطقهی جغرافیایى مطرح نبوده، و همهی جوامع انسانى» بر اساس یک همبستگى معنوى و ایدئولوژى مشترک (ایمان به خدا و پیامبران الهى و توجّه به عمل صالح) مىتوانند کشور واحدى را در سراسر کرهی زمین به وجود آوردند به گونهاى که مرزهاى نژادى و جغرافیایى در آن محو گردیده و همهی انسانها داراى یک قانون، یک حکومت و یک برنامه باشند.
روابط مسلمانان با سایر ملل
در این جا نیز اسلام دستورهاى دو جانبهاى دارد:
از یکسو: براى حفظ استقلال و اصالت جامعهی اسلامى ترتیبى اتخاذ نموده که از هضم شدن مسلمانان در جوامع غیر اسلامى و یا نفوذ دیگران در شئون حیاتى آنها مصون بمانند، و به همین جهت به مسلمانان دستور مىدهد که غیر مسلمانان را تکیه گاه و محرم اسرار خودتان قرار ندهید:
«لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً؛ اسرارتان را در اختیار بیگانگان نگذارید چرا آنها از هر شر و فسادى دربارهی شما فرو گذارى نخواهند کرد![7]
و نیز دستور مىدهد با آنها که از در دشمنى در آمدهاند طرح دوستى نریزید، مگر اینکه در وضع خود تجدیدنظر کرده و دست از خصومت باز دارند.
قرآن مجید مىفرماید:
«لَّاتَجِدُ قَوْماً یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ» «هرگز نمىبینى کسانى که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند طرح دوستى با دشمنان خدا و پیامبر بریزند».[8]
از سوى دیگر: براى اینکه جوامع اسلامى بتوانند به صورت «یک واحد پر قدرت و فعّال جهانى» زندگى کنند و از جنبههاى مثبت دیگران با احترام متقابل و شرایط صحیح بهره ببرند، اجازه مىدهد که با همهی «اهل کتاب» (پیروان پیامبران پیشین) همزیستى مسالمتآمیز داشته باشند، و حتّى از آنها به صورت یک اقلیّت در کشورهاى اسلامى حمایت کنند و مادامى که دست به جنایتى نزدهاند حقوق آنها را محترم شمارند.
این گونه اقلیّتها در فقه اسلامى «اهل ذمّه» (هم پیمانان) نامیده مىشوند و شرایط خاصّى دارند که آن را «شرایط ذمّه» مىنامند و موظّفند که آن شرایط را دقیقاً رعایت کنند.
اگر مصالح مسلمین ایجاب کند مىتوانند با دیگران معاهداتى داشته باشند، مشروط بر اینکه این پیمانها هیچگونه خدشه و لطمهاى به حیثیّت، استقلال و منافع مسلمین وارد نسازد و البتّه در صورت عقد پیمان باید تا زمانى که از ناحیهی طرف مقابل نقض نشده، نسبت به پیمانهاى خود وفادار بمانند.
وفاى به عهد و پیمان در اسلام یک حکم عمومى است، و باید دربارهی مسلمانان و غیر مسلمانان یکسان اجرا گردد و به عذر اینکه طرف مقابل مسلمان نیست، نمىتوان پیمان او را شکست.
اسلام و نظارت همگانی
در اسلام به همهی افراد به عنوان یک وظیفهی واجب دستور داده شده که دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد کنند.
این دو وظیفه که در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منکر» معروف است، همهی مسلمانان را ملزم مىکند که بر وضع اجتماع خود نظارت صحیح و دائمى داشته باشند و اگر کسى از راه حق و عدالت منحرف گردید به راه راست دعوت کنند، و اگر مرتکب خلاف، گناه، یا تجاوزى شد از آن کار باز دارند.
اهمّیت امر به معروف و نهى از منکر به قدرى است که از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجید دربارهی آن مىفرماید:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ؛ شما بهترین امتى بودید که به سود مردم در جهان قدم گذاردید چرا که شما امر به معروف و نهى از منکر مىکنید».[9]
پیشوای بزرگ اسلام امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید:
«آن کس که نه با دست و نه با زبان و دل با فساد مبارزه نکند «مردهی زنده نماست»![10]
اجراى این دو وظیفهی مهم که در واقع از آثار و حقوق متقابل زندگى دسته جمعى است، به هر مسلمانى اجازه مىدهد که روح «اجتماعى بودن» را به طور کامل در خود حفظ کرده و از مرحلهی فردیّت گام بیرون نهاده و چیزى جز اجتماع نبیند، هر فردى خود را در برابر همهی افراد اجتماع مسؤول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسؤول ببیند، در موقع لزوم انتقاد کرده، و به هنگام نیاز پیشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود - از هر نظر - سهیم باشند چرا که در زندگى دستهجمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پیوسته است و نمىتوانند در برابر رفتار یکدیگر بىتفاوت بمانند.
خودآزمایی
1- دستورات اسلام که در حقیقت سراسر زندگى انسان را در بر مىگیرد به طور کلى به چند بخش تقسیم مىگردد؟ نام ببرید.
2- برخی از آثار تربیتى و اخلاقى نماز را بیان کنید.
3- فواید «روزه» از نظر اخلاقى و اجتماعی و بهداشتی کدام است؟
پینوشتها
[1]. سورهی طه، آیهی ۱۴.
[2]. نیایش، صفحهی ۱۳۷.
[3]. نیایش، صفحهی ۱۲.
[4]. نیایش، صفحهی ۱۷.
[5]. نیایش، صفحهی ۱۳۷.
[6]. سورهی مائده، آیهی ۳۲.
[7]. سورهی آل عمران، آیهی ۱۱۸.
[8]. سورهی مجادله، آیهی ۲۲.
[9]. سورهی آل عمران، آیهی ۱۱۰.
[10]. نهجالبلاغه کلمات قصار.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی