تذکّر به صوفیان مخالف اهل بیت اطهار(ع)
روایات و احادیث مربوط به قَدح* و ذمّ صوفیّه هر چند در کتب و مدارک معتبر متعدّد - از شیعه و سنّی - آمده است، ولی مرحوم محقّق اردبیلی - رضوان الله علیه - که از شخصیتهای علمی نامدار در میان علما و فقهای شیعه و از نظر زهد و ورع و تقوا زبانزد خاصّ و عام است در کتاب "حدیقة الشّیعه" با نقل احادیث بسیار روشن، تار و پود مسلک تصوّف را به هم ریخته و انحرافی بودن آن را آفتابی نموده و حقّاً یکی از موانع پیشرفت تصوّف در میان امامیّه شده است و به همین جهت طرفداران تصوّف که سیلی سخت از این کتاب خوردهاند، از طرفی نمیتوانند در عظمت شخصیّت علمی و پارسایی مرحوم اردبیلی که در میان خواص و عوام شیعه قابل تردید نیست، خدشهای وارد ساخته و احادیثی را که آن بزرگمرد علم و تقوا نقل کرده است زیر سؤال ببرند و از اعتبار بیندازند و از طرفی هم به سبب این احادیث قاطع و گویا خود را شکست خورده و آبرو از دست داده میبینند، ناگزیر به دست و پا افتاده برای یافتن راه فرار از این تنگنا گاه میگویند این روایات در مذمّت صوفیّهی اهل تسنّن وارد شده است و به ما که شیعه و دوستدار اهل بیت رسول(ع) میباشیم مربوط نیست.
و گاه ادّعا میکنند که کتاب حدیقة الشّیعه اصلاً مجعول و ساختگی بوده و هیچ ارتباطی به مرحوم محقّق اردبیلی ندارد و نسبت به آن مرد بزرگ دروغ است و بی اساس. ولی یاللاسف که این دست و پا زدنها بیفایده و جز یک حرکت مذبوحانهای بیش نمیباشد. زیرا در بسیاری از آن روایات تصریح شده که اگر دوستداران ائمّهی هدی(ع) به فرقهی صوفیه تمایلی پیدا کنند، آن بزرگواران از آنها بیزار خواهند بود. چنان که در همین روایت منقول از امام هادی(ع) خواندیم که پس از آن که امام(ع) مذمّت شدید از جمعیّت صوفیّه کردند، یکی از حضّار عرضه داشت: آیا اگر چه آن صوفی معترف به حقّ شما باشد و امام مانند شخص خشمگین نگاهی به آن شخص کرد و فرمود: واگذار این گفتار را! کسی که معترف به حقّ ما باشد در مقام آزردن ما بر نمیآید. تا آنجا که فرمود:
وَ الصُّوفِیةٌ كُلُّهُمْ مِنْ مُخالِفِینا وَ طَرِیقَتُهُمْ مُغایِرَةٌ لِطَریقَتِنا؛
صوفیّه تمامشان از مخالفین ما هستند و راه آنها از راه ما جداست.
و امّا کتاب «حدیقة الشّیعه» و صحّت استناد آن به مرحوم محقّق اردبیلی مطلبی است که باید دانشمندان متخصّص و ارباب تحقیق در زمینهی کتابشناسی در آن نظر بدهند و خوشبختانه در این باب، بزرگان از علمای برجستهی شیعه که صاحب تألیفات بسیار بوده و عمری سر و کارشان با کتب دانشمندان شیعه و تشخیص صحّت و سقم استناد کتابها به صاحبانشان بوده است تصریح کردهاند که کتاب بسیار نفیس "حدیقة الشیعه" از تألیفات گرانقدر مرحوم محقّق مقدّس آخوند ملاّ احمد اردبیلی (قدس سرّه) میباشد. خواستاران اطّلاع از اسامی آن بزرگان به کتاب "سفینة البحار" مرحوم محدّث قومی(رض)، جلد ۲، مادّهی صوف، صفحهی ۵۸ رجوع فرمایند.
وسوسهی ابلیس از راه عشق و کشف و شهود!
یکی از دامهای بزرگ ارباب تصوّف برای صید افراد ناپخته و سادهدل، طرح مسألهی عشق از یک سو و سخن از اسرار نهان از دیگر سو میباشد. آری، آن طرّاحان نقشهی اِضلال از یک طرف مسألهی عشق را به میان آورده و آن را حاکم و سلطان مُطاع در کشور جان و طایر بلند پرواز در اوج آسمان معارف و کشف و شهود ارائه مینمایند و عقل را یک پای چوبین بیتمکین در این وادی، و علم را هم حجاب اکبر و پردهای ضخیم افتاده مقابل چشم دل میانگارند و از طرف دیگر معارف اصیل دین را به عنوان یک سلسله اسرار ناگفته و ناشنیدهی مکتوم از درک و فهم پویندگان راه عقل و علم و تنها کشف شدهی برای تیز پروازان آسمان عشق معرّفی میکنند که نه زبان، یارای گفتن آن را دارد و نه گوش، طاقت شنیدنش را! بلکه جَذْبهای از جَذَبات ربّانی باید تا نفس افتادهی در وادی ریاضات عاشقانه را به سر منزل مقصود و وصال معشوق برساند. تازه، آنانی همه که رسیدند و دیدند باید مُهر سکوت بر لب زده و دم نزنند. چه آن که:
هرکه را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
***
تا نگردی آشنا زین پرده بویی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
راستی که چه برنامهی شیرین و دلچسبی! نه رنج تحصیل علم و درس و بحث میخواهد و نه زحمت اقامهی برهان و استدلال عقلی و نقلی میطلبد! تنها به گوشهای خزیدن و سر در گریبان خود کشیدن و برای تصفیهی قلب و زدودن زنگار از صفحهی دل به ریاضات نفسیهی مجعولهی مراشد و اقطاب پرداختن و سرانجام با بال و پر عشق به سوی حضرت معشوق پر کشیدن و آنچه اندر وهم ناید آن شدن!
با عاقلان بگوی که ارباب ذوق را
عشق است رهنما نه اندیشه رهبر است
و البتّه روشن است که عرضه کردن اینگونه برنامههای ـ به اصطلاح ـ سیر و سلوک روحی که با ذوق و احساس سر و کار دارد و انگشت روی دکمهی بسیار حسّاس غریزهی عشق و شور آدمی میگذارد... آن غریزهای که در میان تمام غرایز انسان از حِدَّت و شِدَّت خاصّی برخوردار است و کانونی است که جرقّههای آن در طول تاریخ بشر، شعلهها افکنده و آتش به خرمن هستی انسانها زده و داستانهای سرشار از سوز و گدازها و شور و نواها و سعادتها و شقاوتها بهوجود آورده است.
آری، عرضه کردن برنامهای که هدف اصلی آن تحریک این غریزه و تشدید آن کانون است، طبیعی است که در روح و روان بسیاری از سادهدلان به ویژه تیپ حسّاس جوان تأثیر فوقالعاده عجیبی میگذارد و به گفتهی دانشمندی - همچون نغمات دلکش موسیقی به طبعشان خوشایند و دلپذیر میآید و به خصوص آن که غالباً با اشعار و غزلیّات مشتمل بر الفاظ عشق و عاشق و معشوق و فراق و وصال یار، توأم میگردد و آن شیفتگان حیرتزده را با وعدهی دیدار یار و حصول مکاشفات و نیل به اسرار نهانی - که تا نروی نبینی و تا نخوری ندانی - داغشان میسازد و با شور و هیجانی غریب به دنبال خود میکشاند و هر دم به گوش آن شوریدگان میخواند که گروه ممتاز خداشناس عارف شما هستید و دیگران مشتی جامد و بیروح و قشری بیمغزند که توانایی بال و پر زدن با شما در فضای ملکوت اعلا ندارند.آنگونه که گفتهاند:
عشق از اوّل چرا خونی بود
تا گریزد هر که بیرونی بود
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
***
مدّعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینهی نامحرم زد
آری وقتی بنا شد در محفلی که نشستگان آن نوعاً مردان و زنان جوانی هستند که آتش سوزان شهوت در وجودشان ملتهب است، اشعار و غزلیّاتی خوانده شود که سراسر مضمونش سخن از می و معشوق و مستی و چشم و ابروی یار و لب و رخسار دلدار است و نالهی فراق و آرزوی وصال! البته مسلّم است که این اشعار با این مضامین آن هم توأم با نغمههای خوش و آوازهای دلنشین و آهنگهای شورانگیز طبیعی است که آتش زیر خاکستر هوسها را شعلهور میسازد و حالت وجد و نشاطی شبیه به سكر و مستی در شنوندگان ایجاد میکند تا آنجا که تدریجاً کار به رقص و پایکوبی و صیحه و شهقه و ما بعد آن میرسد؛ فَظُنَّ خَیراً وَ لا تَسأَل عَنِ الخَبَرِ.
آنگاه حضرات، این حالت شهوانی را به حساب جذبهی ربّانی و شوق الهی میگذارند و خلق الله را به ضلالت و گمراهی دائم میکشانند.
اَعَاذَنَا الله مِن شَرِّ الوَسوَاسِ الخَنَّاس الَّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الجنَّةَ وَ النَّاس
خودآزمایی
1- چرا صوفیان، روایاتی که توسط مرحوم محقّق اردبیلی در مذمت ایشان گفته شده است را منتسب به صوفیّهی اهل تسنّن میدانند؟
2- یکی از دامهای بزرگ ارباب تصوّف برای صید افراد ناپخته و سادهدل کدام است؟
3- هدف اصلی عرضه کردن برنامههای ـ به اصطلاح ـ سیر و سلوک روحی چیست؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی