فصل دوّم؛ اصول و ارزشهاى اسلامى و خطر تهاجم فرهنگى| ۲
تأمین منافع اقتصادى، بزرگترین هدف مهاجمان فرهنگى
امروز هدف بیشتر مهاجمان فرهنگى این است كه از این هجوم به عنوان یك ابزار استفاده كنند و گرنه هر گز براى مسائل فرهنگى اصالتى قایل نیستند و در زندگى غیر از ارضاى شهوات و ارضاى جنون پول اندوزى خود چیز دیگرى برایشان مطرح نیست. همه چیز در حكم وسیله است براى رسیدن به این اهداف. هر تلاشى هم كه انجام دهند، چه در كشور خودشان و چه در جوامع دیگر، همه مقدّمهاى است براى اقتصاد، رفاه مادى، شهوت جنسى و امثال آن حتى مسائلى مانند تسلّط سیاسى، نظامى، برترى علمى ـ تكنولوژیكى و مانند آن وسیله است. چنین مردمى وقتى به جوامع دیگر تهاجم فرهنگى مىكنند آن را به عنوان یك ابزار بكار مىگیرند و گرنه قصد اصلاح فرهنگ دیگران را ندارند، در فكر این نیستند كه اعتقادات آنها درست است یا غلط، باورها و ارزشهایشان صحیح است یا خطا. اگر آنها براى مردم دل مىسوزاندند اول سعى مىكردند كه باورها و ارزشهاى خود را تصحیح كنند.
پس اگر در صدد تغییر فرهنگ مردم هستند به دلیل منافع اقتصادى است كه به دنبال آن هستند. اوّلین نتیجهاى كه آنها از این كار خود مىگیرند آن است كه غرور مردم را مىشكنند. وقتى مردم فرهنگ خود را مردود شمردند مانند آن است كه هویت اجتماعى خود را از دست داده باشند. وقتى ملتى از فرهنگ خود دست بردارد و تابع دیگران شود مانند آن است كه بند اطاعت و بندگى آنها را به گردن خود انداخته باشد. این بندگى و تبعیّت فرهنگى از آن رو حاصل مىشود كه آنان ابتدا توانستهاند غرور و شخصیت مردم را خرد كنند و آنان را تابع خود سازند. در نتیجه، به خود اتّكا ندارند و از خود هویّتى نخواهند داشت. با اینهمه، این ابتداى كار آنهاست. هدف اصلى آنها این است كه آداب و رسومى را كه به مردم تزریق مىكنند، بپذیرند و رفتار آنها را مطابق خواست خود عوض كنند تا ارزشهاى كاذب را بپذیرند، مانند دنبالهروى از مدهاى روز و تغییر دكورها و لباسها. اگر به چنین كارى توفیق یابند مقاصدشان تأمین شده است. مردمى كه اینگونه مدپرست شدند تابع هوسهاى دیگران و مقلّد آنان شدند به راحتى مىتوان كالاها بىشمارى را در بازار آنها به فروش رساند، با این حیله كه امروز این كالا مد است و فردا از مد مىافتد. اینكه كالایى كه مد بوده چقدر براى زندگى آنان مفیدتر بوده و راحتى و سلامت آنها را چقدر تأمین مىكرده اصلا مطرح نیست. تنها چیزى كه براى چنین مردمى مطرح مىباشد این است كه به محض آنكه مد كالایى عوض مىشود در فكر تهیهی نوع جدید آن باشند. در این زمینه، تبلیغات بنگاههاى تجارتى هم با اهداف استعمارگران همسو و همجهت است. در این بین، جوانان بیش از سایر اقشار تحت تأثیر واقع مىشوند. در گذشته، شلوار گشاد مد بود؛ اما امروزه شلوارهاى تنگ مد شده است یا بر عكس. بسیارى از این قبیل چیزها كه مد شده با استفاده از تبلیغات رایج در فیلمهاست. هم كسانى كه طرح این مدها را به بازار عرضه مىكنند از این راه منافع فراوانى به دست مىآورند و هم كسانى كه با استفاده از این طرحها محصولاتى را تولید مىكنند.
زندگى ما پر از مظاهر هجوم فرهنگى است كه هر یك از آنها براى مستكبران جهان وسیلهاى است براى سلطهی اقتصادى. البته استعمارگران از سلطهی نظامى و سیاسى نیز براى استحكام پایههاى قدرت خود یا نفوذ در جوامع استفاده مىكنند ولى آنها مقدّمه است. آنچه براى آنها اصالت دارد و نقطهی نهایى و هدف غایى آنهاست تسلّط اقتصادى است. آنچه امروز در دنیا مطرح است و محور بحثهاى سیاستمداران بزرگ دنیاست مسأله پیشرفت اقتصادى است. آنها پیوسته در این فكر هستند كه امسال در آمد سرانهی فلان كشور بیشتر شده است یا كمتر؛ صادراتش چقدر افزایش پیدا كرده و مسائلى از این قبیل؛ مثلاً، آمریكا از اینكه ژاپن در حال پیشرفت سریع اقتصادى است و در حال پشت سرگذاردن آمریكاست نگران است.
پیشرفت علم و تكنولوژى یك شعار بیش نیست. اگر آمریكا بتواند از ژاپن تكنولوژى وارد كند اما كالاهاى خود را بهتر و بیشتر بفروشد هیچ نگران نیست، چون دوست دارد كه دانشمندان آنجا زحمت بكشند، اختراع كنند و بسازند، اما اینها آن را وارد كنند، مونتاژ كنند و به اسم خود به فروش برسانند تا منافع آن به جیب سرمایهداران آمریكایى برود. مطالبى را هم كه مطرح مىكنند، مبنى بر اینكه تكنولوژى ما پیشرفتهتر است، جنبهی تبلیغاتى دارد، براى اینكه بتوانند از آن بهرهبردارى اقتصادى كنند. پس هجوم اقتصادى به انگیزههاى گوناگون انجام مىشود؛ اما آنچه امروز براى استكبار جهانى بیشتر اهمیت دارد تسلّط اقتصادى بر كشورهاى جهان است. این مهمترین انگیزهی آنان از هجوم فرهنگى است.
پیشینهی تهاجم فرهنگى
هجوم فرهنگى از كجا شروع شد؟ آیا هجوم فرهنگى پدیدهی جدیدى است یا سابقهدار است؟ اگر بخواهیم از راه تاریخى، مسائل را بررسى و به اسناد و مدارك تاریخى مراجعه كنیم این كارى است وقتگیر و به تحقیقات فراوانى نیاز دارد. اما اجمالاً قرآن كریم مىفرماید «وَكَذلِكَ جَعَلْنالِكُلِّ نَبىٍّ عَدُوّاً شَیَاطینَ اْلاِنْسِ وَ الْجِنِّ» (سورهی انعام:112) خداى متعال، در كیفیت تشكّل جوامع و قشربندى و وجود عوامل حق و باطل در جامعه مىفرماید كه ما همیشه در جوامع انسانى یك گروه از انبیا، حقپرستان و مصلحان آنها را قرار دادهایم و بر اساس یك تدبیر تكوینى الهى، عدهاى از شیاطین در مقابل آنها صف آرایى كردهاند، نه تنها شیاطین جنّى یعنى ابلیسها، بلكه حتّى شیطانهاى انسى. خود نیز مىفرماید: «شیاطینَ اْلاِنسِ وَ الْجِنِ» انبیا و یارانشان از خدا الهام مىگیرند و هدفشان هم هدفى الهى است: رشد دادن جامعه و رساندن آن به كمال انسانى. این یك گروه كه داستان آنها در تاریخ و قرآن هم بسیار ذكر شده است. در مقابل اینان، براساس تدبیر الهى، باید شیاطینى هم باشند، چون از نظر قرآن، هدف از آفرینش انسان این است كه با اختیار خود راهى را انتخاب كند، و چون انسان باید رشد اختیارى پیدا كند همیشه باید دو راه در مقابل او باشد تا یكى را انتخاب كند. اگر یك راه بود قابل انتخاب نبود عواملى هم كه دعوت به این راه مىكنند باید با هم توازن داشته باشند. اگر خداوند متعال فقط انبیا را مىفرستاد بُعد ایمان تقویت مىشد و بر كفر برترى پیدا مىكرد. اگر هم آنها رانمى فرستاد عامل كفر برترى مىیافت و توازن برهم مىخورد. این دو باید با هم توازن داشته باشند تا همیشه انسان در مقابل دو جاذبه تقریباً متعادل قرار داشته باشد و بتواند انتخاب کند. ارزش انسان به انتخاب او بستگى دارد. براى اینكه انتخاب صحیح و به معناى دقیق كلمه انجام گیرد باید عوامل دعوت كننده به راه راست و چپ و به حق و باطل با هم متوازن باشند. خداوند از این تدبیر الهى در قرآن مكرراً یاد كرده است. در این آیه مىفرماید: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا»؛ این تدبیر را، خود قرار دادیم كه باید در مقابل انبیا دشمنانى از شیاطین انس و جن باشند. این دشمنان چه كسانى هستند؟ امروز شیطان بزرگ آمریكاست؛ اما همیشه آمریكا نبوده است. آمریكا یك كشور بى هویّتى است كه در دو سه قرن اخیر پیدا شده است پیش از آن، كشورها و جوامع انسانى بسیارى بودهاند كه داراى اصالتند؛ مانند ایران، روم، چین، هند و امثال آنها. لكن مسألهی استكبار و سلطه طلبى همیشه در بین انسانها بوده است، از انسانهاى اولیه و فرزندان حضرت آدم گرفته تا به حال. «رگ رگ است این آب شیرین آب شور.»
این مسأله همیشه بوده است، پس از این هم خواهد بود. مردم سلطهجو، برترى طلب و ناراضى نسبت به حق خود همیشه بودهاند. هرروز به یك شكل جلوه مىكند؛ اما این روحیه از بین نخواهد رفت. انبیا هم در مقابل این روحیه تلاش مىكنند تا با آن مبارزه كنند. این طبیعت دشمنى بین حق و باطل است. هر كدام به نفع خود تلاش مىكنند و سعى دارند تا دیگرى را از بین ببرند.
در آیهی شریفهاى كه ذكر شد، به نوع فعالیت شیاطین و اصلىترین كارى كه انجام مىدهند اشاره شده است بیان آن مسائل توسط قرآن براى هدایت ماست تا بدانیم كه چه دشمنانى در كمین ما هستند و بدانیم كه چگونه در مقابل آنها موضعگیرى كنیم. شیاطین انس در مقابل انبیا به دشمنى بر خاستهاند، وسیله كارشان هم به تعبیر قرآن «یُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُروراً» است؛ یعنى با حرفها و سخنان زیبا و فریبنده به یكدیگر الهام مىكنند. استفاده از سخن زیبا و خوش ظاهر اما بىباطن و بىمغز كار شیاطین است تا دیگران را بفریبند.
به عنوان جملهاى معترضه خداوند در انتهاى این آیه مىفرماید: «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرَهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ». این جزو تدبیر تكوینى الهى است كه مىفرماید همانگونه كه ما پیامبران را فرستادهایم و آنها را با انواع نیروهاى معنوى حمایت كردهایم به آنها هم ابزار و وسایلى براى كار داده شده است. البته همانگونه كه پیامبر مجبور نیست آنها هم مجبور نیستند؛ اما تدبیر الهى به شكلى است كه هر دو دسته به وجود مىآیند، رشد مىكنند و ادامه دهندگان راه هر دو گروه همیشه خواهند بود. هدف شیاطین از اعمال روشهاى گوناگون براى جلب طرفداران خود این است كه آن دسته از مردمى كه هنوز به آخرت ایمان ندارند و زندگى آنها در سطح همین زندگى حیوانى است و فقط هر چه را مىبینند و احساس مىكنند، مىپدیرند و هنوز نمىتوانند ماوراى محسوسات را درك نمایند و قبول كنند یعنى هنوز ایمان به غیب و آخرت ندارند؛ بفریبند اما كسانى كه داراى ایمان هستند و به ماوراى این عالم اعتقاد دارند گول شیاطین را نمىخورند. بر خلاف انسانهایى كه تحت تعلمیات پیامبران قرار نگرفتهاند. فقط به محسوسات ایمان دارند و به عالم غیب معتقد نیستند و به یقین نرسیدهاند؛ بجز برخى افراد بسیار نادر و استثنائى همه در آغاز زندگى بینش طبیعى و مادى دارند. به تدریج، باید به مسائل ماوراى طبیعى و غیبى پى ببرند. شیاطین جن و انس در كمین هستند تا چنین افرادى را به دام بیندازند. پس پاسخ این سؤال كه هجوم فرهنگى از چه زمانى شروع شده است این است كه از ابتداى تاریخ زندگى اجتماعى انسان همهی افراد بشر در گروه حق و باطل قرار داشتهاند و از همان ابتدا هم تهاجم فرهنگى وجود داشته است.
خودآزمایی
1- امروز هدف بیشتر مهاجمان فرهنگى چیست؟
2- بندگى و تبعیّت فرهنگى چگونه حاصل مىشود؟
3- چگونه انسان یک انتخاب صحیح و به معناى دقیق كلمه انجام میدهد؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی