در درس قبل به تبیین آیاتی از سوره آل عمران که دلالت بر تبری داشت پرداختیم. در این درس با توجه به آیات سوره نساء، آیاتی که دلالت بر تبری دارند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
آیه 29 سوره نساء
«لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِكُمْ رَحِیمًا»، خودكشى نكنید! خداوند نسبت به شما مهربان است[1]. در تفسیر عیاشی در شأن نزول این آیه آمده است، عده ای از افراد به کفار حمله می کردند و تعدادی از کفار را می کشتند و بعد به دست آنان کشته می شدند[2]، آیه در صدد بیان مذمت و قبیح بودن فعل آنان می باشد. از طرفی نهی در آیه بیان می کند، افرادی که این کار را انجام داده اند مورد غضب خداوند قرار گرفته اند: «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً»، و هر كس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت؛ و این كار براى خدا آسان است[3].
مقصود از « لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ » افرادی هستند که برای رهایی از مشکلات و یا هر دلیل دیگر دست به خود کشی می زنند؛ دسته دیگر، افرادی که از روی تجاوز و ستم، دیگران را بدون دلیل می کشند.[4] و دسته آخر طبق برخی روایات افرادی هستند که اهل بیت علیهم السلام را به قتل می رسانند. در تفسیر فرات کوفی از امام صادق علیه السلام در مورد «لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ » سوال کردند، حضرت در جواب فرمودند: « أَهْلُ بَیتِ نَبِیكُمْ ».[5] ابن مغازلی از علمای اهل سنت در تفسیر این آیه از ابن عباس نقل می کند: « فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِیماً) قَالَ: لَا تَقْتُلُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیكُمْ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فِی كِتَابِهِ: (نَدْعُو أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِینَ) قَالَ: [وَ] كَانَ أَبْنَاءُ هَذِهِ الْأُمَّةِ [كَذَا] الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ، وَ نِسَاؤُهَا فَاطِمَةَ وَ أَنْفُسُهُمْ النَّبِی وَ عَلِی.[6]»، ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: اهل بیت نبی خود را نکشید، همانا خداوند عز و جل در کتابش می گوید: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم. که منظور از پسران این امّت حسن و حسین و منظور از زنان این امّت، فاطمه و منظور از انفسنا و انفسکم نبی و علی علیهم السلام هستند. پس یکی از مصادیق این آیه افرادی هستند که پیامبر خدا صلّی الله و علیه و آله و اهل بیت ایشان را به قتل رسانده اند. این افراد مشمول غضب و عذاب الهی هستند و به همین سبب لازم است از آنان برائت بجوییم.
آیه 48 سوره نساء
« إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ وَ یغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یشاءُ وَ مَنْ یشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِیماً »،
خداوند (هرگز) شرك را نمى بخشد و پائینتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) مى بخشد، و آن كس كه براى خدا شریكى قائل گردد، گناه بزرگى مرتكب شده است.
این آیه امیدبخش ترین آیات قرآن است که صریحا اعلام مى كند كه همه گناهان ممكن است مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى شرك، به هیچ وجه بخشوده نمى شود، مگر این كه از آن دست بردارند و توبه كنند و موحّد شوند[7]. اما حكمت این كه خداوند شرك را نمى آمرزد، این است كه عالم خلقت سراپایش رحمت خدا است، اساسش عبودیت خلق و ربوبیت خداى متعال است، هم چنان كه خود خداى تعالى می فرماید: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ »، جن و انس را خلق نکردم مگر این که عبادت کنند. و معلوم است كه با شرك دیگر عبودیتى در کار نیست.
اما آمرزش سایر گناهان و نافرمانی هاى كم تر از شرك تنها از دو راه ممکن است: یكى شفاعت كسانى كه خداوند براى آنها منزلت شفاعت را قرار داده است، از انبیا و اولیا و ملائكه. دیگر به واسطه اعمال صالحه خود افراد گناهكار، چون اعمال صالحه گناهان را عفو مى كند، و شفاعت شفیعان نیز براى این است كه همانطور كه در دنیا واسطه به كمال رسیدن بندگان بودند در آخرت نیز واسطه باشند هم چنان كه خودش فرموده كه شفاعت آنان را مى پذیرد.[8]
با توجه به آنچه بیان شد خداوند متعال تمام گناهان جزء شرک به خدا را می بخشد و اسباب بخشش گناهان غیر از شرک را، شفاعت ائمه علیهم السلام و اعمال صالحه قرار داده است. در تفسیر «إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ»، امام باقر علیه السلام می فرمایند: « یعْنِی أَنَّهُ لَا یغْفِرُ لِمَنْ یكْفُرُ بِوَلَایةِ عَلِی وَ أَمَّا قَوْلُهُ (وَ یغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یشاءُ) یعْنِی لِمَنْ وَالَى عَلِیاً »، یعنی همانا خداوند کسی را که به ولایت علی کافر شده است نمی بخشد، و اما قول خداوند که می فرماید: پائین تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) مى بخشد، منظور کسانی هستند که نسبت به علی تولی دارند[9].
شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه، از امیر المومنین علیه السلام نقل می کند: « ... فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِشِیعَتِی؟ قَالَ: إِی وَ رَبِّی، إِنَّهُ لِشِیعَتِكَ، وَ إِنَّهُمْ لَیخْرُجُونَ [یوْمَ الْقِیامَةِ] مِنْ قُبُورِهِمْ یقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ حُجَّةُ اللَّهِ، فَیؤْتَوْنَ بِحُلَلٍ خُضْرٍ مِنَ الْجَنَّةِ، وَ أَكَالِیلَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَ تِیجَانٍ مِنَ الْجَنَّةِ، [وَ نَجَائِبَ مِنَ الْجَنَّةِ] فَیلْبَسُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حُلَّةً خَضْرَاءَ، وَ یوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْمُلْكِ وَ إِكْلِیلُ الْكَرَامَةِ، ثُمَّ یرْكَبُونَ النَّجَائِبَ فَتَطِیرُ بِهِمْ إِلَى الْجَنَّةِ لا یحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا یوْمُكُمُ الَّذِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»، ... (امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود) عرض كردم: یا رسول اللَّه این براى شیعیان من است؟ فرمود: آرى به خدایم سوگند، شیعیان تو روز قیامت هنگامى كه از قبرها سر بر آورند می گویند: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، على بن ابى طالب حجة اللَّه، در این هنگام جامه هاى سبزى از بهشت و تاج هائى با اسب ها براى آنان مى آورند، و آنها جامه ها را پوشیده و تاج ها را بر سر گذاشته بر اسب ها سوار می شوند و در بهشت پرواز می كنند، و از هول بزرگ روز قیامت اندوهگین نمی شوند، و فرشتگان با آنها بر خورده و می گویند: این همان روزى است كه شما را وعده داده اند[10].
با توجه به بیان اهل بیت علیهم السلام، عدم قبول ولایت امیر المومنین علیه السلام، از مصادیق شرک است، اگر کسی متصف به این صفت باشد، از بخشش خداوند و رحمت بی کران او محروم خواهد شد. کسانی که ولایت امیر المومنین علیه السلام را ندارند، هیچ شفاعتی در حق آنان مورد قبول نیست، چنان چه امام صادق علیه السلام می فرمایند: « لَا یشْفَعُ وَ لَا یشَفَّعُ لَهُمْ وَ لَا یشْفَعُونَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ بِوَلَایةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللَّه »[11]، شفاعت نمی کنند و شفاعت کسی در مورد آنها قبول نیست و شفاعت نمی کند مگر کسی که عهد خدا را اخذ کرده باشد و منظور از عهد خدا یعنی کسیکه ولایت امیر المومنین و ائمه بعد از ایشان، علیهم السلام به او داده شده است، پس آن عهد نزد خداست.
آیه 51 و 52 سوره نساء
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْكِتابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً أُولئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً»،
آیا ندیدى كسانى را كه بهره اى از كتاب (خدا) دارند (با این حال) به جبت و طاغوت (بت و بت پرستان) ایمان مى آورند و به مشركان مى گویند آنها از كسانى كه ایمان آورده اند هدایت یافته ترند؟! آنها كسانى هستند كه خداوند ایشان را از رحمت خود دور ساخته و هر كس را خدا از رحمتش دور كند، یاورى براى او نخواهى یافت.
منظور از « الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْكِتابِ » کسانی هستند که بهره ای از کتاب آسمانی برده اند و همه افرادی که علم به کتب آسمانی دارند را در بر می گیرد؛ یکی از مصادیق بارز آن که در شأن نزول آیه آمده است، یهودیانی هستند که بعد از جنگ احد به جهت مقابله با رسول خدا صلّی الله علیه و آله با مشرکین پیمان دوستی بستند. آنان با این که دارای کتاب آسمانی بودند و حقایق را می دانستند ولی برای مقابله با اسلام حاضر شدند با مشرکین که دشمنان خود یهود هم بودند پیمان دوستی ببندند. مقصود از جبت، بت و هر معبودی غیر خدا است، و منظور از طاغوت، هر چیزی که موجب تجاوز از حق شود مانند: شیطان، بت، حاكم جبار و متكبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى كه به غیر حق منتهى شود[12].
مقصود از «هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً» ائمه ضلال و رهبران کفر هستند، یعنی کسانی که ادعای امامت و خلافت بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دارند و ادعا می کنند که اینان بر آل رسول در این امر سزاوار تر هستند، چنانچه امام باقر علیه السلام می فرمایند: « (هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا) یقُولُونَ لِأَئِمَّةِ الضَّلَالَة وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ: هؤُلاءِ أَهْدى مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ سَبِیلًا (أُولئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْكِ) یعْنِی الْإِمَامَةَ وَ الْخِلَافَة »، در باره كافران گویند: «این گروه از مؤمنان هدایت یافته ترند» یعنى این مردم در باره پیشوایان گمراهى و رهبران به دوزخ می گویند: آنها از آل محمد صلّى اللَّه علیه و آله هدایت یافته ترند، «ایشان همان كسانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز یاورى براى او نخواهى یافت. مگر آنها را از مُلك بهره اى هست؟» یعنى ملك امامت و خلافت [13]».
بنا بر این معنای آیه این چنین می شود: کسانی که دارای کتاب آسمانی بودند و حقایق الهی را می دانستند ولی به غیر حق ایمان آوردند و ولایت آن را پذیرفتند و ادعا کردند که این جبت و طاغوت از آنانی که خدا تعیین کرده است سزاوار تر هستند، این ها مشمول لعن پروردگار و محروم از رحمت الهی هستند ... .
خودآزمایی
1- منظور « لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ » در آیه 29 سوره نساء چیست؟
2- منظور از « إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ » را توضیح دهید؟
3- با توجه به آیه 51 سوره نساء منظور از جبت و طاغوت چیست؟
پینوشتها
[1] سوره نساء آیه 29/ترجمه مکارم
[2] تفسیر عیاشی ج1 ص 235
[3] سوره نساء آبه 30/ترجمه مکارم
[4] رجوع شود تفسیر مفاتیح الغیب ج10 ص 57/ تفسیر مجمع البیان ج 5 ص 115 / ترجمه المیزان ج4 ص 506
[5] تفسیر فرات کوفی ج1 ص 102
[6] شواهد تنزیل ج1 ص 181
[7] تفسیر نمونه ج3 ص 409
[8] ترجمه تفسیر المیزان ج4 ص 588 (با اندکی تغییر در عبارات)
[9] تفسیر عیاشی ج1 ص 245
[10] من لایحضره الفقیه ج4 ص 412/ ترجمه عطاردی
[11] بحار الانوار ج8 ص 36
[12] مراجعه شود به: تفسیر نمونه ج3 ص 418
[13] اصول کافی ج1 ص 509/ ترجمه مصطفوی
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی