کد مطلب: ۴۷۱۳
تعداد بازدید: ۴۶۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۷
امر به معروف و نهی از منکر| ۴۲
ناخرسندی قلبی خود را نسبت به گناه یا ترک معروف اظهار بنماییم تا فرد متأثّر شود و آن را تکرار ننماید وگرنه صِرف ناراحتی قلبی بدون اظهار آن کفایت نمی کند. بنا بر این باید نارضایتی قلبی را با نگاه، اشاره، چهره گرفته و... اظهار کنیم تا شخص متنبّه و از گناه روی گردان شود.

لزوم تدریجی بودن امر به معروف و نهی از منکر


امر به معروف و نهی از منکر بر اساس آیات و روایات، حداقل دارای سه مرتبه است:1- انکار قلبی 2- انکار زبانی 3- انکار عملی. بر اساس آن چه مفسّران پیرامون برخی آیات قرآن کریم آورده اند، تشریع برخی قوانین و نزول آیات و دعوت انبیای الهی به خوبی ها و نهی از بدی ها و شکل گرفتن «بایدها» و «نبایدها» در جامعه اسلامی به صورت تدریجی بوده و حکمت آن هم اثرگذاری عمیق در دل انسان ها است. بدیهی است که اگر مطالب به طور تدریجی و طبق نیازها به مردم ابلاغ و در مرحله اجرا، پیاده شود، بسیار مؤثّرتر خواهد بود. اصول تربیتی ایجاب می کند اشخاص تربیت شونده، قدم به قدم راه را بپیمایند تا به مراحل عالی برسند.[1]
پر واضح است که دستورها و اوامر و نواهی شارع مقدّس، همانند دیگر قوانین، در پی تحصیل و تحقّق مصلحت و یا دفع و رفع مفسده ای است. امر به معروف و نهی از منکر هم، که بر اساس آیات و روایات، به منزله ریشه و مادر قوانین و احکام دیگر هستند و زندگی همه احکام، از این دو فریضه سرچشمه می گیرد، از این اصل مستثنا نیستند؛ زیرا هدف اصلی از این دو فریضه، ترویج و تحقّق معروف و نابودی منکر است. از این رو، برای رسیدن به این هدف متعالی و مقدّس، شارع مقدّس، از میان شیوه های گوناگون، شیوه حرکت از ساده به دشوار را، که متناسب با فطرت و مورد پذیرش هر انسان عاقلی است، پیشنهاد کرده است.
این شیوه، در اصطلاح فقها، تحت عنوان «قاعده الأیسر فالأیسر» مطرح است و آن را ضمن سه مرحله اساسی تبیین کرده اند؛ امّا این که در هر زمان و مکانی و درباره افراد مختلف، استفاده از کدام مرحله مناسب است، تشخیص آن بر عهده شخص مکلّف نهاده شده است. آن چه مسلّم است آن است که در مراتب امر به معروف و نهی از منکر، در صورت تأثیر مرتبه سابق، نمی توان سراغ مرتبه بعدی رفت. شهید مطهری، در این باره می گوید: «امر به معروف و نهی از منکر، از کارهایی است که ساختمان و کیفیت ترتیب آن و این که در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثّر است و بهتر ثمر می دهد و به بار می نشیند و نتیجه می دهد را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است».[2]


فایده رتبه‌بندی امر به معروف و نهی از منکر


بیان مراتب امر به معروف و نهی از منکر فوایدی دارد، از جمله: الف) از تعدّی و افراط احتمالی که ممکن است در طریق امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد، جلوگیری می شود. ب) بر همگان معلوم می گردد که امر به معروف و نهی از منکر از امور تدریجی است و این تلقّی - که دشمنان دین نشر داده اند - که امر به معروف و نهی از منکر از «خشونت» برخوردار می باشد، مرتفع می گردد. ج) اهل معصیت متوجه می شوند که امر به معروف و نهی از منکر منحصر در یک مرحله نبوده، دارای سلسله مراتبی است که در برخی مراحل آن از موضع قدرت برخورد خواهد شد.
همان طور که اشاره شد، در امر به معروف و نهی از منکر باید به «حداقل مراحل» اکتفا نمود؛ یعنی چنان چه با کم ترین تذکر، طرف مقابل (شخص عاصی) واجب را انجام می دهد و یا از حرام دست بر می دارد، باید به همان اکتفا نمود و از هرگونه خشونت و اِعمال قدرت پرهیز کرد؛ زیرا سبب ظلم، حق الناس و در نهایت تنفّر مردم از دین و مذهب می گردد. عموماً سیره اهل بیت عصمت علیهم السّلام در هدایت مردم نیز بر پایه رفق و مدارای با ایشان بود. امام صادق (ع) در این رابطه می فرمایند:
«أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیةَ كَانَتْ‏ بِالسَّیفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ‏ فِی‏ دِینِكُمْ‏ وَ فِیمَا أَنْتُمْ‏ فِیهِ»‏.[3]
مگر نمی دانی که حکومت بنی امیه با شمشیر و خشونت همراه بود؛ ولی حکومت ما با رفق، مهربانی، وقار، تقیه، حسن معاشرت، تقوا و تلاش؟ بنا بر این، مردم را (با اخلاق نیک) به دین و آن چه در آن هستید (تشیّع) متمایل نمایید.[4]


مراتب امر به معروف و نهی از منکر


1- مرحله انکارقلبی


این مرحله در روایات متعدّد مورد تصریح قرار گرفته است، از جمله امام محمد باقر (ع) می فرمایند:
«فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ صُكُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ‏ وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِیلَ عَلَیهِمْ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یبْغُونَ‏ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏ هُنَالِكَ‏ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِكُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ غَیرَ طَالِبِینَ سُلْطَاناً وَ لَا بَاغِینَ مَالًا وَ لَا مُرِیدِینَ بِظُلْمٍ ظَفَراً حَتَّى یفِیئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ یمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ».
با قلب خود (منکَر را) انکار کنید و با زبانتان با آنان (اهل معصیت) سخن گویید و به پیشانی آن ها بزنید و از ملامت و سرزنش ملامت گرها نهراسید؛ اگر به سوی حق برگشتند و از گناهان خود توبه کردند، دیگر سرزنش آنان سزاوار نیست (دیگر به امر به معروف و نهی از منکر ایشان ادامه ندهید). همانا اشکال متوجه کسانی است که به مردم ستم روا می دارند و در روی زمین به ناحق سرکشی می کنند، با آنان جهاد کنید، آنان را از عمق دل، دشمن بدارید و در این امر، نه در پی کسب قدرت و نه درصدد کسب مال باشید، نه این که بخواهید از روی سرکشی بر دیگران پیروز شوید، تا سر به فرمان خدا بگذارند و بر اساس طاعت الهی سلوک کنند.[5]
امّا مقصود از انکار قلبی چیست؟ در این زمینه دو نکته از منابع اسلامی قابل استفاده است: 1- نکته اوّل این که انسان باید نسبت به ارزش ها و ضد ارزش های دینی حساسیت درونی و قلبی داشته باشد و بی تفاوت نباشد. برای آشنایی با این مطلب لازم است تا به سه مورد از روایات مربوط به آن مراجعه داشته باشیم:
رسول خدا(ص) فرمودند:
«مَنْ‏ شَهِدَ أَمْراً فَكَرِهَهُ‏ كَانَ كَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِیهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَهُ».
هر گاه کسی در کاری حاضر باشد و آن را ناپسند بداند، همانند کسی است که از آن کار غایب بوده و اگر در کاری حاضر نباشد، امّا از انجام آن خشنود شود، مانند شخصی است که شاهد آن بوده است.[6]
امیرمومنان (ع) می فرمایند:
«الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ كَالدَّاخِلِ‏ فِیهِ‏ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ [الرِّضَا] الرِّضَى بِهِ». ‏
هر کس به کار دیگران راضی باشد، مانند کسی است که در آن کار با آنان داخل (شریک) بوده است و هر کس که در کار باطلی شرکت داشته باشد مرتکب دو گناه شده، گناه عمل به باطل و گناه رضایت به آن.[7]
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند:
«حَسْبُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عِزّاً إِذَا رَأَى‏ مُنْكَراً أَنْ یعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِهِ إِنْكَارَهُ».
برای عزّت مؤمن بس است که وقتی منکری را دید، خداوند بداند در قلب خویش آن را انکار می کند.[8] 
2- نکته دوّم این که ناخرسندی قلبی خود را نسبت به گناه یا ترک معروف اظهار بنماییم تا فرد متأثّر شود و آن را تکرار ننماید وگرنه صِرف ناراحتی قلبی بدون اظهار آن کفایت نمی کند. بنا بر این باید نارضایتی قلبی را با نگاه، اشاره، چهره گرفته و... اظهار کنیم تا شخص متنبّه و از گناه روی گردان شود.
امیر المؤمنین علی (ع) می فرمایند:
«أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ‏ نَلْقَى‏ أَهْلَ‏ الْمَعَاصِی‏ بِوُجُوهٍ‏ مُكْفَهِرَّة».
رسول خدا(ص) به ما دستور دادند با گنهکاران با چهره ای گرفته و عبوس رو به رو شویم.[9] در روایت دیگری آن حضرت کم ترین مقدار نهی از منکر را ابراز ناخوشایندی از گناه دانسته و می فرمایند: «أَدْنَى‏ الْإِنْكَارِ أَنْ یلْقَى أَهْلُ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ». پایین ترین درجه نهی از منکر آن است که انسان با گنهکاران با چهره ای گرفته و خشم آلود برخورد نماید.[10]
در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است:
«إِنَّ‏ اللَّهَ‏ بَعَثَ‏ مَلَكَینِ‏ إِلَى‏ أَهْلِ‏ مَدِینَةٍ لِیقْلِبَاهَا عَلَى‏ أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَیا إِلَى الْمَدِینَةِ فَوَجَدَا فِیهَا رَجُلًا یدْعُو وَ یتَضَرَّعُ إِلَى أَنْ قَالَ فَعَادَ أَحَدُهُمَا إِلَى اللَّهِ فَقَالَ یا رَبِّ إِنِّی انْتَهَیتُ إِلَى الْمَدِینَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَكَ فُلَاناً یدْعُوكَ وَ یتَضَرَّعُ إِلَیكَ فَقَالَ امْضِ لِمَا أَمَرْتُكَ بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لِی قَطُّ».
خداوند متعال دو فرشته را مأمور کرد تا شهری را زیر و رو کنند. وقتی به آن شهر رسیدند، مردی را یافتند که دعا می کرد و با ناله و زاری به درگاه خداوند می گریست – تا این که فرمود – یکی از فرشته ها نزد خداوند برگشت و عرض کرد: پروردگارا من به آن شهر رفتم؛ ولی فلان بنده ات را در حال دعا وتضرّع به درگاه تو دیدم. آن گاه خداوند فرمود: آن چه به تو دستور داده ام، انجام بده؛ زیرا او مردی است که هیچ گاه رنگ صورتش به سبب خشم به خاطر من تغییر نکرده است.[11]
آری! عذاب خدا کسانی را نیز که معصیتِ گناهکاران، تغییری در رفتار و رخسارشان ایجاد نمی کند، شامل می شود؛ حتّی اگر اهل عبادت باشند، لذا در مقام امر به معروف و نهی از منکر اگر هم کاری از کسی بر نمی آید، لازم است ناراحتی خود را نشان دهد و این تکلیف حداقلی، از هیچ کس برداشته نیست.[12]
ادامه این بحث را در نوشتار بعدی دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- تدریجی بودن امر به معروف و نهی از منکر را توضیح دهید و فواید آن را بنویسید؟
2- مرحله اوّل امر به معروف و نهی از منکر را با ذکر یک روایت توضیح دهید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 175.
[2] امر به معروف و نهی از منکر در آینه اجتهاد ص 117. (با دخل و تصرّف)
[3] الخصال ج ‏2 ص 354.
[4] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه فتوا ص 135 و 136. (با دخل و تصرّف)
[5] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏5 ص 56.
[6] تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) ج ‏6  ص 170.
[7] نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 499 حکمت 154.
[8] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏5 ص 60.
[9] همان ص 59.
[10] تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) ج ‏6  ص 177.
[11] وسائل الشیعة ج ‏16 ص 144.
[12] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 176 تا 178. (با دخل و تصرّف) 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۳
0
0
امر به معرف و نهی از منکر زمانی معنی دارد که حقانیت اسلام و ارزشهای ان برای همه روشن و غیرقابل انکار باشد و به مردم محدود نباشد بلکه حکومت را هم شامل شود یعنی مردم بتوانند بسادگی افراد ناصالح و نالایق و کج اندیش را که کشور را ملک شخصی خود میدانند و مردم را از حقوق مسلم خود محروم کرده اند و از اسلام چهره مخوف ترسیم کرده اند، از پستهای مهم کنار بزنند و مردم اسلام را در سایه ازادی بعنوان تنها راه نجات جامعه بپذیرند نه تهدید و تحدید و اعدام.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: